خانه » زندگی در کانادا » زندگی در تورنتو » دخل و خرج یک دختر ۲۵ ساله

دخل و خرج یک دختر ۲۵ ساله

با یک مجله جالب به اسم Toronto Life آشنا شدم، که بعضی اوقات خرج و دخل افراد مختلف رو منتشر می کنه. در یکی از آخرین شماره هاش، مطلبی رو در مورد خرج و دخل یک دختر ۲۵ ساله منتشر کرده که ترجمه اش رو براتون میارم.
شغل: ویرایشگر اینترن (کار آزمایشی) برای یک انتشارات مربوط به مطالب زیبایی. آخر هفته ها در یک مغازه فروش کفش کار می کنه و بصورت freelancer (یعنی افرادی که کارفرماشون، خودشون هستند، تو مایه های کارهای پروژه ای که توی ایران انجام می دادیم) کار نویسندگی هم می کنه. در دانشگاه رایرسون، مشغول تحصیل در رشته انتشارات مجله و اینترنت هم هست (از این رشته های عجیب و غریب تا دلتون بخواد توی کانادا ریخته! برای هر چیزی که تونستن، یک مدرک و رشته دانشگاهی درست کردن که باهش خلق الله رو سرکیسه کنن، مثلا می دونید که شبکه های اجتماعی و انتشار مطلب توی اونها یک تخصص بحساب میاد؟! همین کاری که صبح تا شب پای تلگرام و فیس بوک و نمیدونم اینستاگرام می کنید، اینجا براش رشته و مدرک و دستک دنبک راه انداختن!)
چقدر درآمد داره (قابل توجه رامین!): هفته ای ۸۰۰ دلار بابت کار اینترن. ۷۰۰۰ دلار سالانه بابت مغازه کفش فروشی. و خدا برکت بده به جیب بابا، سالی ۳۹۵۰۰ دلار هم کمک خانواده! خودش هم معترفه که خیلی خوش شانسه خانواده اش می تونن بهش حال بدن.
پولش رو چکارمی کنه: توی یکی از مناطق باحال داون تاون (خیابون یورک و کوئینز کی)، طبقه ۱۱ یک کاندو براش ماهی ۱۷۰۰ دلار آب می خوره. یادتون هست که در پست مربوط به اجاره خونه، گفتم باید برای خونه بیمه هم بخرید؟ امیلی قصه ما، سالی ۲۸۱ دلار بابت خونه اش هزینه بیمه میده (اگر با من رفاقت می کرد، یک جایی رو بهش معرفی می کردم که نزدیک سالی ۱۰۰ دلار براش ارزونتر تموم بشه!). ماهی ۹۴ دلار پول موبایل میده!!! نمی دونم چه خبره، من ماهی ۴۵ دلار میدم و تازه بازم شاکی هستم. اینترنت ماهی ۷۰ دلار (که باز هم توی پاچه اش می کنن، اینترنت خونه من ماهی ۵۵ دلاره. مطمئنم دزدهای راجرز یا بل دارن اینطوری سرش کلاه میذارن!). پول برق ۵۰ دلار – این عدد معقوله. دوبار در سال از طریق قطار Via Rail میره به پدر و مادرش در لندن اونتاریو سر بزنه، ۵۶۳ دلار هم این آب میخوره براش. شهریه دانشگاه، تقریبا ۴۵۰۰ دلار.
مخارج یک هفته بصورت نمونه: هفته ای ۷۸ دلار از لانگوس (یک سوپرماکت) خورد و خوراکش رو ردیف می کنه و غذای مورد علاقه اش هم سالاد آووکادو و جوجه است. ۵۶ دلار هزینه اوبر (یک جورهایی مثل شخصی های خودمونه، مسافرکشی به سبک آمریکای شمالی!). ۳ دلار از تیم هورتونز برای یک مستحق سوپ و آب معدنی خریده (بچه ام دل رحمه). از بیندیا برای خودش و یکی از دوستانش شام گرفته، ۳۷ دلار این آب خورده. از آیتونز یک آلبوم موسیقی خریده، متعلق به یک باند راک به نام هیل سانگ یونایتد، این حمایت از هنر هم براش به قیمت ۱۵ دلار تموم شده. دو تا لامپ خریده و یک مسواک (دخترمون دو هفته یکبار مسواکش رو عوض می کنه) که ۱۸ دلار سلفیده. چیپس و شکلات هم میخواسته به همراه دوستان در حین یک بازی شبانه بزنه بر بدن، اینم ۹ دلار.
از اینجا ببعدش جالبتر میشه. مانیکور: ماهی ۲۵۰ دلار! از اونجایی که بنا به گفته خودش فصل به فصل داره وزن کم می کنه، مجبوره یک دامن Fluttered Fete Midi Skirt صورتی از سایت Anthropologie.com بخره که ناقابل، ۲۰۲ دلار پولشه! توقع که ندارید یک دختر تورنتویی، اپیلاسیون، مژه‌ مصنوعی و آرایش در سالن زیبایی P&H انجام نده؟! اینم ۱۵۷ دلار دیگه. دیگه یک صبحانه در Bobbette and Belle جزء حقوق مسلم ایشونه، ۲۱ دلار هم این. حیفه که در سیاهه هزینه های ایشون، جایی برای استارباکس ندیده باشیم، ۱۳ دلار هم یک فراپوچینوی سبک با کارامل و بیسترو باکس. مرام رفاقت چی میشه پس؟ برای همکاران از نانوایی بریک استریت (خیابون آجر!) ساندویچ گرفته ۱۷ و خرده ای دلار. والسلام!
این هم از هزینه های یک دختر ۲۵ ساله در تورنتو. لزوما همه اینطوری نیستن ها، ولی تعداد افرادی که اینطوری باشن هم کم نیست.

۵۴ نظر

  1. سلام، اگر خانواده ای ۴ نفره با سرمایه حدود ۳۰۰ هزار دلار کانادا وارد کانادا بشه و به قول معروف تازه وارد باشه و سابقه اعتباری نداشته باشه و در ابتدا کار هم نداشته باشن، میتونن یک زندگی متوسط در کانادا تشکیل بدن؟ (خانه و در صورت نیاز ماشین و …) البته سال اول رو از جیب خرج کنن چون کاری ندارن.
    ممنون

    • امير حسين روشناس

      سلام
      اگر یک خانواده با ۳۰۰ میلیون تومان وارد تهران بشن میتونن یک زندگی متوسط تشکیل بدن؟!
      جواب شما به این سوال, میتونه جواب سوال خودتون هم باشه. خانواده چند نفری؟ کجای تهران؟ چه امکاناتی متوسط به حساب میان؟

      • سلام امیر جان.گفت خانواده ۴ نفری دیگه. شما متوسطشون رو اینطور حساب کن که کل خونه زندگیشون رو فروختن شد ۸۰۰ میلیون تومن. تا جایی که من اطلاع دارم رضا جان و خودت هم میتونی از سایت kijiji.ca که امیدوارم امیر اینو لینک کنه ببینی و قیمت ها دستت بیاد راجع به خونه و ماشین. بین ۱۰ تا ۲۰ هزار دلار یه ماشین متوسط بخری و برای خرید خونه هم حدود ۳۰۰ هزار برات آب میخوره. چیزی برای یه سال زندگیت نمیمونه بخوری. شما حدود ۳۰ هزار واس یه سال اجاره خونه کنار بزار. دخل و خرج هر شخص هم بین دو تا سه هزار ماهی میانگینشه. چون اوایل دوست داری خوش بگذرونی باید خیلی هوای جیبتو داشته باشی.خود این دختره امیلی تا قبل از دامن خریدنش رو سرانگشتی حساب کردم حدود ۲۵۰۰ دلار شده بود. بقیش چون مشخص نبود هفته ای یا روزانه رو دیگه جمع نزدم. البته منهای اجاره خونش. سریعتر هم یه کار به درامد اونجا واس خودتون ردیف کنین چون پول درشت ایران ، اونجا پول خرد میشه.

  2. کاش آخرش یه جمع میزدین. حالا ما تک تک باس جمع بزنیم که طبیعتا روز تعطیل نصفمون (مثل خودم) خیلی خسته ایم و حس جمع زدنه نمیاد:D
    آقا پول واسه خرج کردن دیگه، کاش یه راه آشنایی با این بانوی دست و دل باز بود، کاش :))))

    • امير حسين روشناس

      این یکی رو به عنوان تکلیف شب به خودتون واگذار کردم. با این همت و سختکوشی, این بانو فکر نمیکنم خیلی به درد شما بخوره! برای خودش دست و دلبازه, مسلما انتظارش از طرف مقابل اینه که هزینه های دست و دلبازیش رو اون تامین کنه!

  3. خوش به حال این بانو هرچی پول بی زبونه خرج الواتی کرد.ما که روز به روز اقتصادمون داره مقاومتی تر میشه.

  4. آفرین امیلی جون! به خودت برس خواهر دنیا وفا نداره ! :))))

  5. راستی اقای روشناس فکر کنم همین روزا سالروز ورودتون به کاناداست درسته؟

  6. سلام
    این خانم احتمالا با من نسبت خویشاوندی داره
    باز این خانم یادشه کی و کجا چقدر هزینه کرده و میتونه بگه خب زندگی کردن در تورنتو میطلبه اینجور هزینه خودت کنی
    من چی بگم؟؟
    البته نا گفته نماند بعد ازینکه من مطالب برنامه ریزی مالی شما و چنتا ایمیلی که بهم زدین رو خوندم انگیزه جدی تری واسه پس انداز و برنامه ریزی دارم.مثلا تصمیم گرفتم وام با سود بالا نگیرم و صبور باشم تا احتیاجاتمو به مرور از حقوقم بر اورده کنم.که جا داره از شما تشکر کنم
    بگید قصه منم تو مجله تورنتو لایف بنویسن والوو

    • امير حسين روشناس

      چه عجب یک نفر از این خانوم (تا حدی) انتقاد کرد! ظاهرا همه سبک زندگی ایشون رو پسندیدن!

  7. من شنیده بودم دخترای اونجا خرج این جور چیزا نمیکنن و خیلی ساده ان

  8. سلام دوست عزیز می دانم تجریبات ارزشمندی در مورد مهاجرت به داری. تمام افرادی که قصد مهاجرت دارند شدیدا به این تجربه های با ارزش شما نیاز دارند. انجمنی ساخنه شده که ایرانیان بتونند تجربه های شما را بخونند و تجربه های خود را با دیگران به اشتراک بگذارید پس خواهش میکنم شما هم مثل ما به این انجمن بیایید وبا درج تجربه های خود سایر ایرانیان عزیز را راهنمایی کنید.

  9. سلام
    اکثر کانادایی نگاهشون به دخل و خرجشون همینه، حالا این دختر خانم خرج مانیکور پدیکور کرده، یکی دیگه همش میره مک دونالد یکی دیگه عشق ماشین و …. همینم هست که وقتی بازنشست میشن هیچ پولی برای زندگیشون ندارن و با حقوق ۷۰۰ دلار در ماه زندگی میکنم و پدرشون در میاد!
    این طرز زندگی توی ایران هم مد شده! همه میگن فردا کی زنده س کی مرده! اوووه از الان برا ده سال دیگه سرمایه گذاری کنم؟! من یه پام لب گوره! خدا بده برکت به خانما! که یه درصد هم نگران آینده نیستن و تو زندگی مشترک میگن مرد وظیفشه یه تِک کار کنه و پول قر و فر منو بده! مهم نیست پول نداره لباس بخره من لباسمو میخوام دندش نرم بره قرض کنه! از این مدل ها که میگم به اندازه ی موهای سرم میبینم و دیدم! یا خانم میره سر کار، مرد خانواده تا خرخره زیر قرضه واسه قر و فر خانم و خانم هم تا میتونه خرج الکی میکنه! و خانم تمام حقوقش رو سرمایه گذاری میکنه و خونه میخره و … . بعد از چندسال هم میبینه مرد بیچاره دیگه شده یه نقطه ننگ تو زندگی خانم! و خانم میبینه وضعش که خوبه، رو پای خودشم که واستاده، استقلال هم که داره، خب الان وقتشه طلاق میخوام، یا کاری میکنه که شوهر پدرش در بیاد و خودش طلاق بخواد، اونوقت مهریه رو هم چپاول کنه!!! بله این واقعیت جامعه ی ماست چون عشق ها تهش به پول میرسه.
    خب بیایم به سمت بحث! به نظرم این خانم و امثالهم به خیال فقط همین روزاشون هستند و آینده رو نمیبینن! و یا به فکر چندرغاز حقوق بازنشستگی و یا جیب پدر مادر! کمتر کسایی پیدا میشن تو جامعه که سختی بکشن! سختی این نیست که یه روز بخوای لباس عید برا زنت برا خودت بخری پول نداشته باشید یا آجیل شب عید نتونی بخوری، یا مرغ و گوشت نتونی بخری! سختی یعنی اینکه انقد ندار باشی که توی یه هفته با چهار وعده غذایی اونم در حد چایی شیرین و نون و پنیر زندگی کنی، نمیگم سختی کشیدن افتخاره یا باید همه اینطور باشن و …! اما کسایی که اینطوری سختی میکشن آدمای کارکشته ای میشن و از هیچ چیزی ترس و بیم ندارن! خود من واقعا تنها ترسی که برای اومدن به کانادا دارم، اجاره خونه هست تا وقتی که کار پیدا کنم. وگرنه خورد و خوراک برای شخص من هیچ اولویتی نداره، چون آدم اگه هدف داشته باشه با یه تیکه نون هم میتونه زنده باشه! بازم نمیگم این درسته اما وقتی شرایط پیش بیاد و بدونی که آینده ی خوبی میتونه در انتظارت باشه، ارزش سختی کشیدن اینطوری هم داره.
    به هرحال صلاح خویش خسروان دانند!
    امیرجان من اگه نظر نمیدم دلیلش اینه که چیز درست درمونی هنوز به ذهنم نرسیده 🙂 برسه اینطوری نظر میدم! اصن نظر یه خطی دو خطی برا من افت داره :)))
    چاکرخواتیم 🙂

    • امير حسين روشناس

      هرجای دنیا که بری، آسمون یک رنگه. این خانم و خانم های ایرانی، آقایان خارجی و آقایان ایرانی چندان تفاوتی با هم نمی کنن. رابرت کیوساکی در کتابش میگه سواد مالیتون رو بالا ببرید. این مساله مختص آمریکا و کانادا و ایران وسایر جاهای دنیا نیست. ذهنیت آدم باید این مساله رو بپذیره که مسائل مالی نیاز به مراقبت و دقت دارند.
      نکته اینجاست که این خانم و امثال ایشون، همیشه فکر می کنند در روی یک پاشنه می چرخه و همیشه پدر و مادری هست که نصف هزینه هاشون رو تقبل کنن و به این فکر نیستند که اگر یکی از این منابع درآمدی حذف بشه، چه اتفاقی میفته. سالها پیش در بازار که کار می کردم، یکی از دوستان نزدیکم میگفت تو هیچ وقت نمی تونی بفهمی که من جیبم پر پوله یا نه! روزی که معامله چند میلیونی کرده باشم، لباسم و برخوردم و رفتارم همونیه که روز بی پولیم بوده. اما فلانی رو ببین، روزی که یک قالی فروخته باشه با دمش گردو میشکنه! روزی هم که بی پول باشه با یک من عسل نمیشه قورتش داد. همین آدم به من می گفت طوری خودت رو مدیریت کن که روز بی پولی، مجبور نباشی خونه ات رو عوض کنی یا ماشینت رو بفروشی یا به زنت بگی طلاهاش رو بهت بده ببری به زخم کارت بزنی!

      • به نظر من یه خوبی مهاجرت برای آقایان ایرانی همینه که خانوما اکثرا از زبان انگلیسی میترسن و کامل یاد نمیگیرن و اگر بخوان مسلط بشن چندین سال طول می کشه برای همین مرد میتونه راحت پولاشو جمع کنه و صرف اینکه تازه اومده کشور غریب بگه که پول ندارم و نمیشه خرج کرد و ‌‌‌… خلاصه اینکه درسته مردای نامرد هم زیادن، ولی من خودم دست و دلباز هستم برای همین افراد سو استفاده گر ازم زیادن! لذا مهاجرت برای من بهترین روش هست. شاید در شروع مهاجرت، این بزرگترین دلیل من برای این کار بود و در مرحله دوم حرف و حدیث های مردم که زندگیمو به چالش کشیده و هیچ جوره نمیشه از شررشون راحت شد! به عبارتی من جز خانوادم دوست ندارم با کسی رفت و آمد داشته باشم! و این مسئله هم منو برای رفتن پوش میکنه به جلو 🙂 برای همین کلا من هیچ حسی به ایران ندارم 🙂 ینی وابستگی ای ندارم 🙂

  10. سلام. یه راهنمایی ازتون میخواستم. من الان دو هفته هست که تو تورنتو به همراه خانواده دنبال خونه میگردم. با توجه به اینکه بودجه ای که برای اجاره در نظر گرفتم ماکزیمم ۱۰۰۰ دلار هست طرف یانگ و اگلینتون را خیلی گشتم ولی چیزی پیدا نکردم. رنتال ها هم بالای ۱۲۰۰ بودن و البته همه پر بودن. طرف یانگ و شپرد و فینچ هم بیسمنت هایی بودن که چندان مناسب نبودن. فضای محدودی داشتن و یا خیلی کهنه و نمناک بودن و یا نور ناکافی و سقف با ارتفاع کم داشتند و اکثرا مبله هم نبودند البته یکساله اجاره میدادن و ماه اول به اضافه پنج ماه آخر رو اول کار میگرفتن. ناچارا قسمت های بالاتر رفتم و طرف ریچموند هیل چند بیسمنت واک اوت خوب پیدا کردم که اجاره شش ماهه هم میدهند و مبله هم هستند. آیا برای ماههای اول به نظرتون با این محدودیت بودجه یک زیر زمین نامناسب ولی با دسترسی به مترو بهتر است یا یک بیسمنت خیلی خوب مبله ولی در ریچموند هیل که فاصله زیادی با ایستگاه فینچ دارد؟ قیمت هم هر دو را یکسان ۱۰۰۰ دلار در نظر بگیرید.

    • امير حسين روشناس

      بستگی داره رفت و آمدتون به کجا باشه. با توجه به بودجه ای که در نظر گرفتید, محله های پایینتر از اتوبان ۴۰۱ تقریبا غیر ممکنه جایی رو حوالی خیابان یانگ پیدا کنید.
      میتونید روی خط مترو بلور متمرکز بشید. خیابون بلور west یا Danforth دسترسی به مترو دارند ولی شرق یا غرب شهر هستند.

  11. نمونه ی دوستان ایرانی عزیز برای … اجناس شان!
    http://www.torontopersians.com

  12. شازده کوچولو

    سلام، تا حدی در جریان حقوق و دستمزد کار اینترن یا همان کارآموز هستم. این دوستمون داره ماهی حداقل ۳۲۰۰ و یا همون ساعتی ۲۰ دلار میگیره که یکمی عجیب هست به نظرم. واقعا برای کارآموزی دانشجوی فوق لیسانس در بهترین جاها بیشتر از ساعتی ۱۸ دلار و ماهی ۲۸۰۰-۳۰۰۰ نشنیدم (اونهم برای یک کار خیلی تخصصی در یک شرکت فوق العاده بزرگ). این حقوق که اینطور عجیب بالا و باورنکردنی به نظر میاد بقیه ی اعداد رو هم برام می بره زیر سوال!
    ———————-
    حالا بدون هیچ ربطی به مطالب فوق، با توجه به حجم بالای خوانندگان این وبسایت و با استفاده ی ابزاری از اینجا! میخوام ببینم آیا کسی هست که ظرف ۲ یا سه هفته ی اخیر بخواد از ایران به تورنتو بیاد؟ لطفا به آدرس ایمیلم اعلام کنید. یک زحمت خیلی کوچولو برای آوردن یه امانتی خیلی خیلی کوچک و سبک باید به شما بدهم و حق الزحمه هم تقدیم خواهد شد.

    • شازده کوچولو

      سلام
      من یک ایمیل برای شما فرستادم. یا اون رو دیدید؟
      من مسافری پیدا نکردم و میخواستم زحمت آوردن امانتیم رو به شما بدم.
      ممنون میشم جواب بدید، جتی اگه نمی تونید بیاریدش. تا من باز دوباره شروع کنم به جستجو.

  13. باز سایته رفت تو خواب زمستونی.

    • امير حسين روشناس

      نه خیر همین الان نوشتم! بعدم می دونی سوژه مناسب پیدا کردن چه مکافاتیه!

      • بسیار هم عالی.خدا قوتت بده.والا امیر جون کاکو میترسم سوژه بهت بدم وایسی اینقد توش ویرایش کنی و سانسور کنی که کلا محتواش بره زیر سوال .وگرنه ایران خدا داده سوژه و مطلب و مقاله.به هر حال ممنون که هستید و مینویسید.همه بچه ها دوستون دارن و به شما عادت کردن..

  14. آدم ماهی ۲۵۰ دلار میده برای ناخون لاک زدن؟!!!!
    ولی چه بسا زندگی خود منم از این بدتر باشه! چون من از اون سری که دیدم با اکسل ساختن به نتیجه خاصی نمی رسم دیگه ننوشتم و الان حدود ۳۵۰ تومنمو نمی دونم چکار کردم اصلا کجا رفته! من هیچی نخریدم! این سری فصل پرتقالم نبود حتی :-s حتی اگه هر روز یه شیر و یه بستنی یه لیتری هم خورده باشم تو این سه هفته ۲۱*۶.۵ میشه ۱۴۰ تومن 😐

  15. من از صبح تا حالا تو کف گفته ی دوستتونم (که آدم وقت با پولی و بی پولیش یه جور باشه) میشه یه پست بذارین کلا آموزه های بازار فرش باشه؟

  16. سلام آقای امیرحسین
    فک میکردم اینجا دیگه تعطیل شده خیلی اتفاقی سر زدم و دیدم که فعاله خیلی خیییییییییییلی خوشحال شدم

  17. در باره نظر آقای CORT بگم که والا تو ایران اگه بعنوان ی خانم به خودت نرسی حتما برچسب عقب مونده و امل رو میخوری این از این ازی طرف اینقدر خانم های خوشگل ترگل ورگل تو خیابون میبینی که دلت میره حالا خدا بداد شوهرت برسه پس باید به روز بود این متاسفانه شرایط امروز جامعه هست از طرفی والا الان آقایون اگه بیشتر از خانم ها خرج خودشون نکنن کمتر نمیکنن همه دنبال فیتنس و سولار و لباسهای مارک دار و …….. خلاصه داداش اینجوریاست مجبوریم مجبووووور

    • امير حسين روشناس

      من شاید فرد مناسبی برای قضاوت در مورد ارتباطات زن و شوهری نباشم. اما اینکه هرکس به عنوان همسر، فرد آراسته ای باشه، نه تنها اشکالی نداره بلکه خیلی هم خوبه. بحث افراط در هر چیزیه که اون رو از حالت خوشایندش تغییر میده. من گمان نمی کنم هیچ مردی باشه که آراستگی خانمش رو نخواد، اما تعادل در همین آراستگی نکته بسیار مهمیه. باز هم از دیدگاه خودم، زنی که شوهرش رو درک کنه، توقعاتش در حد توان خانواده باشه، در حل مشکلات مشارکت کنه و همراه همسرش باشه، از دید شوهرش آدم بسیار دلپسندتریه تا کسی که بی توجه به شرایط حاکم بر خانواده، صرفا به فکر ظاهرشه. طبیعتا این عرایض بنده در مورد مردهاییه که معقولند و اهل زندگی.

      • نه عزیزم شما نگران نباش، دقیقا حرفت درسته امیرحسین جان. مشکل اینه که اکثر خانم ها وقتی کنار شوهرشون هستن به خودشون نمیرسن اما برای مهمانی و از حدقه در آوردن چشم فامیل به خودشون بی حد و اندازه و افزاطی گرا میرسند. خانم آسمان عزیز، بنده نه فیتنس میرم نه لباس گرون میخرم و نه کارهای عجیب دیگه ولی ظاهرم هیچ ایرادی که نداره هیچ خیلی بهتر از اون پسرایی هست که شلوار کوتاه با کالج بدون جوراب میپوشن میان بیرون فکر میکنن شدن بهترین آرتیست! اگر مرد، مرد باشه و اگر زن زن باشه اون زنای خیابونی که تیپ میزنن و اون مردای خیابونی که فیتنس میرن براشون به همون خیابون تعلق دارن!! من خانم دیدم لباساش انقد زیاده که تو کمد دیواری دو در تا سقف جا نمیشه ولی باز میره لباس میخره که چی؟ باید ست باشه!!!! یعنی یه جوراب زرد میخره برای ست شدن با اون میره شلوار، کیف، کفش، روسری یا شال رژ لب، لاک و … میخره! اینا اشتباهه

  18. دقیقا منم بحثم همون افراط بود (منظورم عمل زیبایی بدن و پروتز و تزریق ژل و اینجور داستاناست) که این روزا زیاده وگرنه هیچ کس از آراستگی و زیبایی که بدش نمیاد و اصل زیبایی همینه

    • خوب خوب بسیار هم عالی.انگار این چند روزه نبودم حسابی بحثها داغ شده.الان یه کمش رو خوندم.ولی فعلا نمیتونم به خوبی جوابش رو بدم.
      امیر چه خبر.؟،احوالمون رو هم نمیگیریا.آقایون داداشام.جاتون این روزها در شیراز خالی.واقعا هیچ سالی به این شلوغی نبوده.تمام هتل ها پر.اکثرا هم توریست.یه خیابون شیراز داره توش پره هتل هست.دیروز رفته بودم واسه رزرو جا.یک لحظه احساس غربت بهم دست داد.همه خارجی تو خیابون.انگار استانبول.خلاصه خیلی جالب بود.
      C est beau

    • آراستگی هم حد و حدود داره! قرار نیست یه کارمند به اندازه ی جنیفر لوپز و لیدی گاگا برا زنش لباس بخره. این هم خودش افراطه! افراط فقط عمل زیبایی نیست. طرف بجای خوردن غذا تو خونه میره فست فود و رستوران بعد میاد میگه همه چی گرون شده نمیشه زندگی کرد! نه چیزی گرون نشده مشکل از بد خرج کردنه! طرف لباس میخره ۱۰.۰۰۰ تومن ۳۵۰.۰۰۰ تومن خرج میکنه تا کل تیپ ش رو با اون لباس ست کنه! دخترا الان دروغ نگیم ۸۰ ۹۰٪ شون توی این فاز هستن!

  19. آقای Cort عزیز خوب مشالله وارد هستیا.آفرین آفرین.

  20. بحث مفیدیه .اینا به درد جوونا میخوره.

  21. سلام خدمت دوستان. من دو روزه با وبلاگ آقای امیرحسین آشنا شدم. مطالب بسیار مفیده. ممنون
    فقط یک تضاد ایجاد شد واسم. من شنیدم که بعد از ورود به کانادا و درخواست اقامت، دولت به مدت یکسال حقوق برای گذران زندگی و خانه برای سکونت در اختیار میگذاره ولی شما میگید که باید پول کافی برای اجاره خانه و مخارج تا پیدا کردن کار داشته باشید.
    لطفا درین مورد توضیح بدید. ممنون

    • امير حسين روشناس

      چیزی که گفتید اصلا صحت نداره. دولت کانادا خیریه که نیست, مهاجر قبول نمیکنه که براش پول خرج کنه! غیر از پناهنده ها, یا سرمایه گذار هستید (که پول دارید) یا تخصص دارید که برای استفاده از همون قبولتون کردن. دیگه کمک دولتی بابت چی باید باشه.
      خیلی از چیزهای قشنگی که در مورد خارج از ایران میشنوید رو نباید باور کنید. متاسفانه خیلی از ایرانی ها دوست دارن در مورد خارج از ایران اغراق کنن که وقتی میایید میبینید اینطوری نیست و غافلگیر میشید.

  22. منظورتون از اینکه گفتید غیر از پناهنده ها چی هست؟ چیزی غیر از سرمایه گذار و نیروی متخصص هست؟
    و اینکه لطفا بگید شرایط پناهندگی چی هست؟

  23. سلام، من تازه با سایتتون آشنا شدم. خیلی مطالب خوبی داشت و ممنونم ازبه اشتراک گذاشتن مطالبتون.
    من قصد رفتن از ایران و دارم، توی سرچ های مهاجرتی اتفاقی سایت شمارو دیدم. امکانش هست شما یکم راهنماییم کنین؟
    الان در حال خوندن زبانم هستم، فوق لیسانس دارم و می خوام اگر بشه برای دکتری به عنوان ویزای تحصیلی اقدام کنم، اما اینطور که تو سایت ها میبینیم خرج و مخارج خیلی زیاده. یعنی با کار کردن نمیشه از پس هزینه های ماهیانه برامد؟ من اصلا دختر اهل قر و فریم نیستم، خیلیم بیرون برو نیستم. به قول مامانم یه گوشی و لب تاپم و اینترنت بهم بدن دیگه هیچی نمیخوام :))) اینو گفتم که بدونین هزینه ی شخصی زیادی ماهیانه ندارم. اما واقعا میخوام برم تورنتو و از شر ایران راحت شدم، ولی هزینه ها خیلی برام مهمه… اگر راهنمایی بفرمایین ممنون میشم.

    • امير حسين روشناس

      کار کردن تحت چه شرایطی؟ در حین تحصیل؟ به هر حال این همه آدم داره اینجا زندگی میکنه, پس حتما میشه زندگی کرد!

  24. استاد قرار نیست کویینز کوِی رو اصلاح بفرمایید؟

  25. امير حسين روشناس

    اطلاعی ندارم، میتونید خودتون سرچ کنید.

جوابی بنویسید ثمین جواب را باطل کن

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*