خانه » محیط کار کانادا

محیط کار کانادا

کنترل زیر پوستی و غیر محسوس

یکی از راه های کنترل کردن هر جامعه ای اعم از کوچیک یا بزرگ، در پیش گرفتن سیاست مشت آهنینه. یک سری قوانین – حالا خوب یا بد – میذاریم، هر کسی دست از پا خطا کرد میزنیم لهش می کنیم! نتیجه میشه حکومت های کمونیستی و مشابه اون، اردوگاه های گولاگ شوروی سابق یا خفقان حاکم بر کره شمالی ... ادامه مطلب »

شرکت های IT در آمریکای شمالی

به حکم زمینه کاری و تحصیلی که دارم، شغلم همیشه مرتبط با IT بوده و در زمینه های کامپیوتری کار کرده ام. بعضی مهندسین کامپیوتر هستن که ترجیح میدن شغلشون با IT ارتباطی نداشته باشه، مثلا برادر یکی از دوستان من در شرکتی کار می کرد (و شاید هنوز هم همونجا مشغول باشه) که زمینه اصلی کارشون نساجی بود، و ... ادامه مطلب »

نکاتی در باب کار و مراودات کاری در کانادا

مدتیه که نمی نویسم چون واقعا سوژه ای برای نوشتن نیست. بغیر از هوای گرم و شرجی و اعصاب خوردکن تورنتو که دیگه امونمون رو بریده، و البته کنسرت یانی که هفته پیش در مولسون آمفی تئاتر برگزار شد و بسیار خوش گذشت، خبر خاصی هم نیست. این بود که به فکرم زد یک مقدار کاربردی تر بنویسم و چه ... ادامه مطلب »

حل مشکل از طریق Simplexity

یک پست قبلا نوشته بودم، در مورد Simplexity thinking. هفته گذشته، آخرین روزش هم برگزار شد و گواهیش رو هم دریافت کردیم. البته خیلی فشرده برگزار شد، اما به هرحال همه ماژولهاش رو گذروندیم. هرچند دخالتهای نادرست یک نفر در روند کار یک جاهایی خرابکاری ببار آورد (برگزار کننده دوره وقتی میشنید که فلان کار رو کرده، سرش رو تکون میداد ... ادامه مطلب »

Simplexity Thinking

ما که نتونستیم حریف حضرات توی شرکت بشیم که یک دوره درست و حسابی و کاربردی ما رو بفرستند تا ضمن کسب اطلاعات و یک مدرک کانادایی، برای شرکت هم بتونیم مفید واقع بشیم! ولی یکی از مشتریان شرکت، یک سری دوره آموزشی برگزار می کنه که فکر می کنم تونسته مدیران رو قانع بکنه، بجای بخشی از پولی که ... ادامه مطلب »

Holiday Potluck

اینم یکی از سنت های کاناداست. پات لاک، به یک وعده غذایی – اغلب نهار – گفته میشه که هر کسی بر طبق یک قرار قبلی چیزی درست می کنه و ورمیداره میبره سرکار یا مثلا کلاس درس و اینها، به این بهونه همه دور هم هستند و ضمن خوردن نهار در کنار هم، خوش میگذرونن. قبلا گفته بودم که ... ادامه مطلب »

مختصری در مورد کار و محیط کاری

آمار بازدید سایت رو که نگاه می کنم، بیشتر بازدید ها در روزهای کاری هفته و در ساعات اداری اتفاق میفته 🙂 چندین بار دوستان ازمن خواسته بودند در مورد محیط کاری و تفاوت هاش با ایران بنویسم، چند وقتی هست که خودم هم بیشتر دارم به این مقوله دقت می کنم و گفتم این تجربیات رو با شما در میون ... ادامه مطلب »

Bike Trade Show

در ادامه پست قبلی، باید ابتدا بگم شرکت ما یک برنامه ای برای تولد کارکنانش داره و اون اینکه به شرط سه ماه کار کردن، در تاریخ تولدمون می تونیم تا ۵۰۰ دلار برای مقاصد ورزشی یا الکترونیکی هزینه کنیم و پولش رو از شرکت بگیریم. از طرفی امسال و با گرم شدن هوا در ماه آوریل و می، دیدم امیلی ... ادامه مطلب »

نحوه برخورد با کارمند خاطی

اگر در ایران با کارمند مساله داری برخورد می کردیم، روال به این ترتیب بود که تا مدتها کاری به کار طرف نداشتیم و یک دفعه کاسه صبر یک مدیر لبریز میشد و معمولا هم کار با داد و بیداد و فحش و فضیحت همراه بود. دست آخر هم معمولا اینطوری بود که کارمند خاطی – تازه اگر زیر بار می رفت ... ادامه مطلب »

یکی از تفاوت های محیط کار اینجا و اونجا

یکی از تفاوت هایی که بین محیط های کاری کانادا و ایران دیده ام اینه که، آدمها خیلی معقولانه تر با کار و محیط کار برخورد می کنن. بلوغ بیشتری در آدمها می بینی. دودر کردن و پیچوندن و ماست مالی کردن و از زیر کار در رفتن، تقریبا نیست. جالب اینجاست که این مساله برای همه یکسانه، یعنی فرقی ... ادامه مطلب »

یک مقوله جدید در فرهنگ کاری

قبل از اینکه شروع به نوشتن بکنم، باید این مطلب رو بگم که یکی از خوانندگان بسیار عزیز این وبلاگ، زحمت فراوانی کشیدن و یک ایمیل بسیار مفصل برای من فرستادن، که فکر می کنم مطالب بسیار مفیدی برای تازه واردین به کانادا رو در بر بگیره. در حال حاضر بدلیل مهمونداری (شما بخونید تنبلی – دنبال یکی میگردم تنبلیم ... ادامه مطلب »

بعد از دو هفته

​خوشم میاد از این کشور کانادا، با این سبک زندگی و کار کردن مردمش! دو هفته رفته ام مسافرت، سه چهار تا مشتری گردن کلفت هم داریم، هر کدوم هم دو سه تا پروژه قد و نیمقد. امروز که رفتم سرکار، بعد از خوش و بش و ولکام بک و در آغوش کشیده شدن توسط اورلی خانم – که دست ... ادامه مطلب »

کمی از محیط کاری

یکم از محیط کاری بنویسم. ظاهرا پستهای کاربردی خیلی جذابیت نداره، پستی که در مورد مالیات نوشتم حتی یک فیدبک هم نداشت! سایر پست ها و بخصوص اونهایی که میزان الخورتک بازیشون بالاتره، مخاطب بیشتری هم دارن. الان بیشتر از ۳ ماهه که مشغول به کار شده ام. همونطور که قبلا هم گفتم، بیشتر شوآف می کنن تا کار واقعی. ... ادامه مطلب »

برخورد نزدیک از نوع اول

امروز اولین تجربه در برخورد با مشتری یا بقول این حضرات، کلاینت رو داشتم. یکی از مشتریهای شرکت ما، مجموعه ای به اسم مترولینکس هستش که حمل و نقل عمومی تورنتو رو مدیریت می کنه. شرکت قطار بین شهری تهران و حومه (متروی خودمون) بعلاوه شرکت واحد و بعلاوه سایر شرکتهای حمل و نقل عمومی رو در نظر بگیرید و ... ادامه مطلب »