خاطرات مهاجرت به کانادا خاطرات و تجربيات شخصی در مورد مهاجرت به کانادا

قیمت یک خونه بطور متوسط در تورنتو، چیزی حدود ۶۰۰ هزار دلاره. اگر این پول رو داشتید، ترجیح میدادید باهش یک خونه بخرید، یا صاحب چنین خودرویی بشید؟! این خودرو با نام Conquest Knight XV وقتی در داون تاون تورنتو حرکت می کرده، رهگذران رو وادار میکرده دست بجیب بشن تا با گرفتن عکسی از این ماشین، بعدا بتونن صحت ... ادامه مطلب »

محله قدیم:از خونه می زنی بیرون، باید با آسانسور کشتی بگیری تا طبقه مورد نظرت رو بتونی انتخاب کنی (یک توضیح داخل پرانتز: درب ورودی مجتمع ها، همینطور امکانات تفریحیشون از قبیل سالن ورزش و بیلیارد و ورق بازی و استخر و … با یک قطعه الکترونیکی که بهش Fob میگن، باز میشه. بعضی ساختمونها برای امنیت بیشتر ساکنین، راه انداختن ... ادامه مطلب »

​خب، من تقریبا جابجا شدم و هر چند هنوز اوضاع خونه بلبشو هستش و باید کارد آشپزخونه رو از توی جاروبرقی پیدا کنم و شارژر موبایل رو از توی سرخ کن، ولی به هر حال از تورن هیل و آپ تاون به میدتاون نقل مکان نمودیم. سر اسباب کشی بهروز و پیمان خیلی مرام به خرج دادن و سنگ تموم ... ادامه مطلب »

گفتم تا تعداد کامنت های پست قبلی ۳ رقمی نشده، بیام و یک پست جدید بذارم! یعنی  از این همه فیدبک اشک تو چشمام حلقه زده و بغض راه گلوم رو سد کرده! برای همین در حد چند جمله هم که شده اومدم بنویسم! روز شنبه اگر خدا بخواد این سریال جابجایی تموم میشه و امیدوارم که یک چند سالی ... ادامه مطلب »

هنوز کار اسباب کشی به سرانجام نرسیده ولی فرصت کردم که بیام اینجا و یکم بنویسم. کار خیلی پر دردسریه، جدا از خود نقل و انتقال، باید تمام آدرس هات رو عوض کنی، هم آدرس های فدرال و هم آدرس های استانی. برای اداره مالیات و دارایی و همینطور راهنمایی و رانندگی و بیمه درمان همگانی. از اون طرف بانک ... ادامه مطلب »

دوستان یه کم سرم شلوغه, درگیر اسباب کشی و این قصه ها هستم (خدا هیچ کس رو مستاجر نکنه!). یکی دو روزی احتمالا نمیرسم چیزی بنویسم. اگر خدا بخواد از هفته دیگه برمیگردم. تا بعد ادامه مطلب »

خب، بنده مجردم و از هفت دولت آزاد! اما فکر می کنم بیشتر خوانندگان این وبلاگ جزء متاهلین هستند، بعضی ها بچه هم دارند و بدلیل اینکه من تجربه ای در مورد زندگی مشترک ندارم، خیلی اوقات ممکنه سوالاتی براشون پیش بیاد که متاسفانه من نمی تونم در موردشون صحبت کنم.اما جسته و گریخته، چیزهایی در مورد زندگی خانوادگی در ... ادامه مطلب »

وقتی میرسی کانادا (یا احتمالا خیلی جاهای دیگه دنیا)، تا مدتی هنوز درک نکردی که خیلی از محدودیت ها و حتی آرزوهایی که داشتی برطرف شده ان. کم کم، دستت میاد که شرایطت فرق کرده. دیگه لازم نیست برای خریدن یک کتاب، یک برنامه کاربردی یا حتی یک دستگاه به خصوص که خیلی چشمت رو گرفته، متوسل به فیلتر شکن ... ادامه مطلب »

دیشب رسیدم خونه، خرد و خسته بودم، برای همین نوشتن این پست موکول شد به امروز. جریان این بود که بعد از کارم، یک کارگاه آموزشی شرکت کردم که یکی از خوانندگان عزیز وبلاگ معرفیش کرده بود. موسه Rich dad که متعلق به رابرت کیوساکی و شرکا! هستش، این کارگاه رو در شرایتون سنتر تورنتو برگزار کرده بود. بعد از ... ادامه مطلب »

توی ایران معمولا رسم این بود که اگر کسی با ایده ای جدید یا بر اثر تلاش مستمر، در عرصه بیزنس و کسب و کار موفقیتی بدست میاورد، بصورت خودکار تعدادی دشمن پیدا می کرد، از دوستان و آشنایان و فک و فامیل بگیر، تا اداره اماکن و نمیدونم شهرداری و غیره. به همه چیزش ایراد می گرفتن، پی در ... ادامه مطلب »

من خودم کسب و کاری در کانادا ندارم، در ایران هم آنچه که بود متاسفانه همیشه با شراکت بود و دلیل اینکه میگم متاسفانه، این بوده که در شراکت همیشه متضرر بوده ام. همونطوری که شاید در کارهای گروهی همیشه در ایران مشکل داشته ایم، شراکت هم یکی از مواردیه که خیلی در موردش موفق نبوده ایم. دلیلش هم معمولا ... ادامه مطلب »

برای تکمیل بحث قبلی، عنوان بالا رو انتخاب کردم، حالا خودتون وجه تسمیه اش رو پیدا کنید! در پست قبلی تاکید فراوانی روی توجه به دارایی ها کردم. خب این یعنی چی؟ یعنی هی پول بذاریم روی پول؟ پس کی حالش رو ببریم؟ به قول قرائتی، گاوصندوق وارث نشید! مدیریت مالی ظرایف زیادی داره و یکیش هم اینه که برای ... ادامه مطلب »

مطابق معمول، اکثر دوستان فقط خواننده بودند تا مشارکت کننده در بحث. مثل خیلی جاهای دیگه که فعالیتمون خلاصه میشه در لایک کردن! از مطلب قبلی حدودا ۱۵۰ نفر بازدید کرده بودند و فقط ۶ تا کامنت دریافت کردم، واقعا انقدر زحمت داره و سخته که در مورد عادتهای مالیتون بخواهید دو سه جمله بنویسید؟! چند وقت قبل یکی از دوستان ... ادامه مطلب »