کوتاه از تورنتو – ۲

اول اینکه مهمون دارم از آلمان و دائم در حال ولگردی با اونها هستم، هاربر فرانت و دیستیلری دیستریکت و نمی دونم ناتان فیلیپس و … همه جا بردمشون و امشبم رفتن بیرون سینما، من موندم خونه هم غذا بپزونم برای فردام هم برم ورزش و هم اینکه چه کاریه بابت دیدن مستند زندگی یک خواننده خل و چل که توی ۲۷ سالگی اوور دوز کرده، بکوبم برم ته خیابون کوئین، بوق سگ هم برگردم خونه (خوشحالن ها، از آلمان بیایی کانادا، زیر بارون، از وسط شهر پاشی بری جنوب شرقی فیلم ببینی! همینه که کلا فرهنگ و این چیزها برام اهمیتی نداره دیگه!).
دوم اینکه امسال واکسن آنفولانزا دیر توزیع شده و منم از سال ۱۳۸۴، بجز یکسال همیشه اول فصل زدم که تا آخر زمستون خلاص باشم. هرچند اونتاریو در بین خیلی استانهای دیگه کانادا یکی از پایین ترین نرخ تزریق رو داره، ولی باز هم جای شکرش باقیه که مثل ایران دربدر داروخونه ها نمیشیم برای یک واکسن ناقابل. امروز توی مرکز اتریوم، خود شهرداری بساط تزریقات به پا کرده بود و منم ۱۰ دقیقه زودتر از سرکار پیچوندم، رفتم و واکسنه رو زدم. وقت تزریق چیزی احساس نکردم ولی الان یکم بازوی چپم درد می کنه!
امروز با امیلی در مورد پول خرج کردن و پس انداز حرف می زدیم. ازش پرسیدم روزی چقدر پول قهوه و این دونات و نمی دونم خنزر پنزر های مک دانلدز و استارباکس رو میده. بین ۲ تا ۶ دلار در روز هزینه اش میشه ولی برخلاف انتظارم، دختر عاقلیه! هرچند مشاورهای خوبی نداره و پولش رو جاهای بیخودی داره سرمایه گذاری می کنه، اما باز همین که به فکر پس انداز کردن و سرمایه گذاری هست، از خیلی افراد جلوتره. منتها متاسفانه وقتی یک چیزی توی کله کانادایی جماعت بره، بیرون اومدنش خیلی سخت میشه! یک کلاسی رفته و یک ابلهی بهش گفته برو حساب RSSP باز بکن، تا وقتی هم که به ۳۰ هزار دلار نرسیده، سراغ TFSA نرو. پیش خودم گفتم چی می تونم الان به این بگم، عمرا بشه قانعش کرد که بابا جون، RRSP دوزار نمی ارزه! لااقل TFSA باز کن که سودش از پرداخت مالیات معاف باشه، RRSP هر زمان بخواهی بهش دست بزنی اول مالیاتش رو باید بدی. منتها در کل خیلی خوبه که دختری به این سن و سال به پس انداز فکر می کنه.
آزاده یک رستوران سوشی خوب معرفی کرده بود، شب اول مهمانان رو بردم اونجا و انقدر خوششون اومد که دیشب هم دوباره رفتیم. البته آزاده خانوم، آدم این رستوران که بره زونا میگیره ها!