خانه » زندگی در کانادا » مدیریت مالی

مدیریت مالی

دوستانی که من رو از نزدیک می شناسن، می دونن که من آدم بشدت مادی گرایی هستم. البته کیه که نباشه؟! همه عاشق پولن، حتی اونهایی که ادعا می کنن خیلی وارسته هستن و اصلا اعتنایی به مال دنیا ندارن. منتها این وسط من شهامتش رو دارم که به این مساله اعتراف کنم! و اصلا هم دنبال پول و ثروت رفتن رو بد نمی دونم. پول برای آدم قدرت، احترام، اعتماد بنفس، راحتی، رفاه و … میاره و پولدار بودن اصلا منافاتی با آدم خوبی بودن نداره.
بگذریم. یکی از مواردی که در میان مهاجرین خیلی می بینم، ضعف مدیریت مالیه. مقداریش بر میگرده به محرومیت هایی که در ایران کشیده ایم، خیلی چیزهایی که برای ما به صورت افسانه در اومده بود، اینجا به راحتی در اختیار شماست. و چی از این بهتر؟! خیلی از برندهایی که یادگار زمان بچگی ما هستند – و شاید جوون تر ها اسمشون رو هم نشنیده باشن – می بینید که توی کانادا هنوز دارن به حیاتشون ادامه میدن. مثلا خیلی از ماها هنوز پودر رختشویی رو به اسم تاید می شناسیم! ولی بسیاری از ما تا زمانی که ایران بودیم، نمی دونستیم واقعا برندی به اسم تاید وجود داره و هنوز هم داره به تولید محصول ادامه می ده (من خودم یک بسته کوچولوی تاید روز توی خونه خاله ام دیده بودم، شوهر خاله ام از زمان شاه نگهش داشته بود!)
این مساله (فراوونی نعمت خدا!) از یک طرف، تبلیغات چپ و راست شرکت ها برای تشویق آدمها به خرید هم از طرف دیگه، همه دست به دست هم میدن که: آقا حالشو ببریم! بریم و اون پولهایی که شاید ریال به ریالش رو به زحمت کسب کرده بودیم، تبدیل کنیم به چیزهایی که دلمون می خواد. توجیهات چپ و راست هم که سرجای خودش: مگه چند سال زنده ایم؟ بابا اومدم اینجا که حالش رو ببرم دیگه! حالا خدا بزرگه، یک طوری میشه و …
من یک شانس بزرگ در زندگی ام داشته ام، و اون این بوده که در ایام دانشگاه، در بازار فرش تهران کار کرده ام. قصه اش خیلی مفصله، اما چیزی که از اون دوران برای من به یادگار موند، روش مدیریت مالی هستش، که از بزرگان بازار یاد گرفتم. این افراد آدمهای پولداری بودن، که با رانت خواری و ارث پدری ثروتشون بدست نیومده بود، آدمهایی بودن که شاید چندین نسلشون در بازار کار کرده بود و خودشون هم با زحمت و درایت، ثروتشون رو بدست آورده بودن.
متاسفانه شاید این امکان برای همه فراهم نباشه که توی چنین محیطی کار بکنن و تجربه کسب کنن. اما سال گذشته یوسف یک کتاب بهم معرفی کرد، که بسیار کتاب جالبی بود. جالب بودنش برای من به این دلیل بود که وقتی خوندمش، دیدم چقدر مفاهیم مطرح شده در این کتاب، به چیزهایی که من در بازار می شنیدم و سعی کردم در زندگی خودم پیاده شون کنم، شباهت داره. اسم کتاب، پدر پولدار، پدر فقیر (rich dad, poor dad) و نویسنده اش رابرت کیوساکی است و خوندنش رو به همه توصیه می کنم. توی اون کتاب خیلی ساده، اصول مدیریت مالی رو به آدم آموزش میده. بسیاری از آدمهایی که دور و برم دیده ام و می بینم، این مدیریت مالی رو بلد نیستن. با دیدن آگهی مزدا، که دو هفته یکبار ۱۶۰ دلار بده و سوار مزدای مدل ۲۰۱۵ بشو، با کله میفته توی چاهی که شرکت مزدا براش تدارک دیده! با دیدن آگهی راجرز، که میگه بیا از من خط موبایل بگیر و همراهش آیفن ۶ رو بهت رایگان میدم، فوری مسحور میشه و دو سال خودش رو اسیر راجرز شارلاتان حقه باز می کنه. با دیدن آگهی کارت های اعتباری رنگ و وارنگ، هزار و یک جور دوز و کلک سوار می کنه که بدهیش رو بالا ببره و …
عزیز دلم، موعد پرداخت بدهیت روز قیامت هم که باشه، باز فرا می رسه. اون بانکها و شرکت های کارت اعتباری عاشق چشم و ابروی خوشگل تو نیستن که بهت اعتبار رایگان بدن، جنابعالی هم بری با خیال راحت همه اش رو آت و آشغال بخری. مشکل کارت اعتباری که توی خارج از ایران بشدت رایجه، اینه که پولی رو خرج می کنی که مال تو نیست! و زمان پس گرفتنش که بشه، هیچ رحم و مروتی در کار نیست. بانک بهت سالی یک درصد سود میده، اما ویزا و مستر کارت از روز بیست و دوم، بر مبنای حداقل سالی ۲۱ درصد سود پولشون رو از جنابعالی می گیرن. برداشت نقدی هم که از همون لحظه اول، ۲۲ درصد به پات می نویسه.
باور کنید مدیریت مالی، مخصوصا برای تازه واردین، از پیدا کردن کار هم مهمتره. اگر انضباط مالی نداشته باشی، وارن بافت هم که باشی باز همیشه یک پات لب پرتگاهه.

اگر دوست داشتید، در مورد مدیریت مالی و همینطور سیستم های کردیت کارت و بانکی اینور آب بیشتر می نویسم. طبیعتا توی کامنت ها باید اعلام کنید. اگر هم این مطالب حوصله تون رو سر می بره، می تونم براتون از کنسرت جواد یساری و گوگوش و سایر دلقک ها بنویسم!

۳۱ نظر

  1. اقا اگه بتونی بیشتر بنویسی که خیلی خوبه. من خودم به شخصه با اون دو هفته یکبار ۱۶۰ دلار بده مزدا ۲۰۱۵ سوار شو خیلی حال کردم یعنی اگه اونجا بودم شاید همچین اشتباهی رو میکردم 😀

  2. سلام امیر حسین جان

    من هم یه مدل مدیریت مالی بلدم! چیزی رو بخر که واقعا نیاز داری و درصدی از اضافات درامدت رو هم خرج بی پولها کن. حراج و اینا نیاز کاذب تولید میکنن و کلا توصیه نمیشه.

    ارادت

    • امير حسين روشناس

      علی جان در مقابل شما که ما شاگردیم!
      جهت اطلاع سایر بازدید کنندگان گرامی، این بزرگوار که منت به سر من گذاشته و این تراوشات ذهن بیمار من رو می خونه، عکس روزنامه است! سالی که کنکور دادیم، ایشون جزء رتبه های اول تا سوم کنکور دانشگاه آزاد و سراسری بودن. دوستی با ایشون از زمان تحصیل از افتخارات این بنده حقیره.

      • امیرحسین جان چوب کاری میکنی! خوب اینهم فارغ ار هیاهوی زندگی مدرن چی بخرم کی بخرم (تا وقتی مردم) به ذهن ناقص من رسید. البته یکم جهانبینیش با نرم عادی اونور آبی متفاوته و ممکنه تو سیستمی که دین و با سیاست (بخوان هر چی به نفع من بود) به گند کشیدن احمقانه به نظر بیاد. گفتم فقط شما ننویسی خوب آدم خسته میشه از تنها نوشتن.
        من خودم ۱۰ تا شلوار با ۷۰% تخفیف از حراجی خریدم چند سال پیش هنوز نپوشیدم سایزم هم داره عوض میشه!

        ارادتمند

  3. سلام . خیلی خوبه که در این موارد می نویسید . من خیلی علاقمند هستم درمورد مسایل مالی و قوانین و خلاصه این مسئله کردیت کارت و این ها بدونم . خیلی هم مفیده ، ما ها تجربه عملی استفاده از اعتبار و امکانات بانکی اونور آب رو نداشتیم . شنیدم که قوانین زیاد و پیچیده ای دارد و زمان میبره تا دقیقا درکشون کنیم و یاد بگیریم که سرمون کلاه نره. اگر اشکالی نداره ، من چند تا پیشنهاد بدم که در موردش از تجربیات و اطلاعاتتون بنویسید لطفا. مثلا ، در مورد همین قوانینی بانکی ، در مورد بیمه خدمات درمانی، شنیدم تا سه ماه بیمه نداریم و اگر مشکلی پیش بیاد چی میشه ایا باید هزینه بسیار زیاد برای استفاده از خدمات پزشکی بپردازیم و اینکه آیا بهتره واسه این سه ماه هم بیمه بگیریم . یا اینکه حالا بعد از سه ماه که بیمه شدیم آیا دیگه همه خدمات درمانی رایگان هست ؟ یا اینکه باز هم یه درصدی باید پرداخت بشه . البته مسایل مالی و مدیریت مالی هم مهمه و لطفا در موردش بنویسید . از معرفی کتاب هم ممنونم . خوشحالم که می نویسید. امیدوارم در تورنتو هم حضوری ببینیمتون . سلامت باشید.

  4. اینجا نظر بنده اینه که درباره همون مدیریت مالی بنویس. البته من خودم بلدم خیلی

  5. من میخرم کتابو :)))) باید جالب باشه

  6. تو این جاهایی که رفتی مصاحبه، ریکامندیشن از محلهای کار قبلیت به درد خورد اصلا؟

    • امير حسين روشناس

      نه. اما همه اون مواردی که به پیشنهاد کاری ختم شد، رفرنس چک می خواستن. یعنی می گفتن دو یا سه نفر از افرادی که قبلا مدیر من بودن را معرفی کن باهشون تماس بگیریم و ازشون در مورد تو بپرسیم. منصور رشتی که نه فقط برای من، برای همه سنگ تموم میذاره. انقدرررررر این آدم با مرامه، خودش به من زنگ زده بود که هرجا رفرنس خواستن من رو معرفی کن.

  7. سلام
    این مطلبم مثل سایر پست هات خیلی مفیده لطفا ادامه بده رفیق

  8. از کنسرت دلقکها عکس بذار

    • امير حسين روشناس

      من کنسرت دلقک ها نمیرم! Indila اومده بود کانادا ولی متاسفانه توی مونتریال کنسرت گذاشته بود. اگر تورنتو بود حتما می رفتم

  9. حالا جواد یساری و گوگوش نخواستیم ولی برای قشر غیر متخصصی همچون من یه ‍بینوشت بذار اخر متنا و کمی در مورد فرهنگ و اداب و رسوم و این چیز میزا بنویس و جاهای دیدنی که میری فعالیت های جالبی که مشاهده مینمایی و غیره….با تشکر :)))

    • امير حسين روشناس

      خانومم این موارد به درد شما هم می خوره، جاهای دیدنی رو که توی فیس بوک عکسهاش رو می بینی!

  10. سلام
    از نوشتار روان شما لذت میبرم. موفق و موید باشید.

  11. قصه گوی عزیز در مورد قصه پرغصه کانادایی ها که قصد داشتی روز بیست و یکم بدهی کارت اعتباریشون رو بدی و به این ترتیب علاوه بر اینکه روانشون رو صاف کنی نبوغ ما ایرانیها رو هم به رخشون بکشی هم بنویس.
    من هم مثل خودت با کلی معذوریت و خودسانسوری نوشتم. ولی بی سانسور میگم عاشقتم روانی

    • امير حسين روشناس

      بله! در قسمت های بعدی قصد دارم به همه نشون بدم چطور یک تنه نظام سرمایه داری اینجا رو به چالش کشیدم!
      دوستت میدارم!

  12. حتما ادامه بدین. مشتاق به مطالب آتی هستیم

  13. میحث مفیدی هست ممنون میشم ادامه بدین
    با تشکر

  14. بیا از من خط موبایل بگیر و همراهش آیفن ۶ رو بهت رایگان میدم
    آخرش چی میشه؟ فک کن آدم بره ایرانسل یه سیمکارت بخره یه آیفونم بهش بدن!

    • امير حسين روشناس

      بله ولی تصور کن که بجای ایرانسل اعتباری، خط موبایلی داشته باشی که ماهی ۶۰ دلار پول ازت می گیره، و بر طبق قرارداد باید حداقل ۲ سال این موبایل رو حفظ کنی! اونم در شرایطی که اپراتور موبایل بصورت عمده و به قیمت انبوه از اپل گوشی دریافت می کنه، همه اش سوده برای اون شرکت.
      توضیح اینکه اینجا موبایل داشتن با ایران شرایطش خیلی متفاوته. ما به ازای صحبت کردنمون پول نمیدیم، مثلا من اول ماه ۴۵ دلار میدم. حالا اگر کل ماه صحبت کنم یا تا آخر ماه اصلا هم صحبت نکنم، باز این پول رو از من میگیرن و کاری به میزان مصرف من ندارن.

      • خوب باز هم میارزه. که! شما از همون اول هم آیفون داری و هم اینترنت و تماس و … .
        مگه اینکه تو حالت عادی مثلا ماهی ۱۰ دلار هزینه تماس و اینترنت و … پرداخت کنی و با این طرح یه دفعه بشه ماهی ۶۰ دلار. یعنی ۲۴x۵۰ دلار که میشه ۱۲۰۰ دلار بابت آیفون که خیلیییییی گرونه.
        البته شنیدم بعد اون مدت مثلا ۲ سال هم میتونی از اپراتور بخوای گوشی رو آنلاک کنه.

        • آنلاک کردن در مدت قرارداد، با پرداخت رقمی نه چندان زیاد (۵۰ دلار در فایدو، مثلا) امکان‌پذیر است. البته قرار بود رایگان شود که نمی‌دانم به کجا رسید.

          گرفتن گوشی با قرارداد هم البته گزینه خوبی است اگر فرد، الان نتواند مثلا ۶۰۰-۷۰۰ دلار پول گوشیِ روز را بدهد و در عین حال، امکانات آن را نیاز داشته باشد. حداقلش این است که یک «گزینه» داری و مثل ایران نیست که مجبور باشی کل پول گوشی را اول کار بدهی!

  15. مطالبتون رو میخونم خیلی مفید هست
    این مطالبتون رو میخونم شاید روزی برای من مفید باشه
    ولی من قدرت ریسک مهاجرات رو ندارم
    هرچند خیلی درست دارم

  16. لطفاً از پیشنهادات فروش و شرایط کالاها و خدمات بیشتر بگین

    ارادتمند

  17. اصلا برای مدیریت اینجاییم از جمله مالی…

جوابی بنویسید علی یوسفی جواب را باطل کن

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*