اون اوایل که شروع به نوشتن وبلاگ کردم، نوشته بودم که سر جریان مهاجرت برای استرالیا (مقصد اولیه ام برای مهاجرت) متوجه شدم در این زمینه، خیلی زود دیر میشه. کلا همیشه در زندگی همینطوه، احساس می کنی هنوز وقت داری و یکدفعه می بینی که فرصت ها همه از دست رفتن و بدتر از همه، دور وبریهات همه رفتن و تو موندی.
می دونم که خوانندگان وبلاگ در کنار بی حوصلگیشون در مشارکت در بحث ها، حوصله خوندن همه مطالب رو هم ندارن، خیلی وقت ها سوالاتی رو توی کامنت ها از من می پرسن که چند تا پست قبل تر بهش مفصل پرداخته ام، از جمله در مورد محل مناسب برای زندگی. برای همین، یادآوری می کنم که اولین جرقه های مهاجرت من برای استرالیا خورد، اون زمان لیستی تحت عنوان MODL وجود داشت که چند ماه بعد از اینکه من به فکر مهاجرت افتادم کلا حذف شد. بعد هم که قصد کانادا کردم و این بار با اخطاری که مهدیار بهم داد، تونستم در آخرین روزهای قانون ۳۸ رشته ای، مدارکم رو بفرستم و از قافله جا نمونم. بعد از زمان ما، رشته های تخصصی تغییر کرد و ۲۹ رشته ای شد و برای هر رشته ای محدودیت وضع کردن و آخرین دسته گل وزارت مهاجرت، این برنامه من درآوردی express entry هست که اصلا معلوم نیست بر چه اساسی داوطلبان رو گزینش می کنه.
یک مورد دیگه اش که ما مقیمان دائم رو مبتلا کرده، بحث اعطای حق شهروندی، یا همون گرفتن پاسپورت کاناداییه. قبلا روال به این ترتیب بود که باید از ۵ سال منتهی به تاریخ درخواست شما برای شهروندی کانادا، ۳ سالش رو در خاک کانادا می بودید، معادل ۱۰۹۵ روز. الان زحمت کشیدن و گفتن، از ۶ سال منتهی به درخواست شما، چهار سال یا ۱۴۶۰ روز رو باید در کانادا باشید، اونم سالهایی برای شما محاسبه میشه که حدافل ۱۸۱ روز از اون سال رو توی کانادا بودید. این به تنهایی کلی دردسر ایجاد می کنه ولی نکته بدترش، اینه که کسانی که دو تا تابعیت دارند (مثل ما ایرانی ها) همیشه در معرض خطر از دست دادن تابعیت کانادا هستند. در واقع همیشه این خطر هست که یک آفیسر در اداره مهاجرت، همینطوری حال کنه که تابعیت شما رو باطل کنه، شما هم حق هیچگونه اعتراضی ندارید و به همین راحتی اقامتتون رو از دست می دید. درسته که بهونه این قانون جدید، مقابله با تروریست هاییه که از پاسپورت کانادایی سوء استفاده کرده اند، ولی در عمل پتانسیل این اعمال فشار از طرف دولت بر مهاجرین هست. توضیح اینکه هرکس دارای تابعیت ایرانی باشه، امکان سلبش رو به هیچ عنوان نداره، یعنی دولت ایران حتی اگر خود شما درخواست رسمی و از روی رضایت خاطر خودتون مبنی بر لغو تابعیت ایرانی رو ارائه کنید، از شما نمی پذیره و کماکان و تحت هر شرایطی شما یک ایرانی باقی خواهید موند. اما در مورد بعضی ممالک دیگه مثل چین، دولت چین وقتی اتباعش اقامت کانادایی می گیرن، اقامت چینی شون رو سلب می کنه و حتی اگر بخوان به چین رفت و آمد کنن، باید درخواست ویزا بدن!
خلاصه اینکه، در زندگی کلا قدر لحظات و فرصت ها رو باید بدونید. خیلی زود، دیر میشه و فقط حسرتش برای آدم می مونه، مخصوصا در مورد فرصت های مهاجرت.
به نظر شما بعد از رفتن دولت ابله و بی شعور استفان هارپر , این قوانین میتونن لغو شن یا تغییر پیداکنن , چون من در یکی از وبسایتها خونده بودم که قانون c24
بر خلاف قوانین حقوق بشری کاناداست .
من هم امیدوارم این اتفاق بیفته
سلام
بعضی وقت ها خیلی زود دیر میشه! (توی زندگی بهش رسیدم اما سعی کردم که دیگه این جوری نشه!)
پ ن: امیرحسین اگه امکانش هست در مورد کپی رایت در کانادا و اینکه اگه رعایت نشه چه مجازاتی داره؟ یه مقاله بنویسی ممنون میشم
تشکر
سلام
خودم خیلی در موردش نمی دونم. انقدر ها هم سفت و سخت نیست!
سلام
منمممم از همین جا ( پشت سیستم) اعلام می کنم برنامه اکپرس اینتری خلاف حقوق بشریت هست!!
باهاتون موافقم فرناز خانوم!
واقعا روش مهاجرتی بدیه چون بدون جاب افر بهت اقامت نمیدن! واقعا کارمون سخت شده!
سلام دوستان عزیز.
فرناز خانوم و علیرضا جان. در خصوص این قانون خراب شده اکسپرس اینتری لازمه خدمت همه دوستان عزیز عرض کنم که بنده حدود سه ماه است که فقط و فقط دارم رو این موضوع تحقیق میکنم. تو نظر سنجی مهاجرت کنیم یا خیر چند روز پیش هم بهش اشاره کرده بودم. این نوع اخذ ویزا. شده دقیقا جریان ملا نصرالدین. که مادرشو برد بازار واسه فروش. یه قیمتی روش گذاشت که هیچ کس نتونه بخره. الان شده حکایته این دولت فخیم کانادا. اومده این سیستم رو راه انداخته که در اومدن از توش کار حضرته فیله. باید سنت زیر ۲۹ باشه. ایلتس ۸ یا. ۸٫۵ داشته باشی. فوق لیسانس. با ۵ سال سابقه کار. تازه با این وجود شاید امتیازت بشه ۳۹۰٫ که باز تا حداقل فاصله داری.
سلام، میتونم آدرس ایمیل شما رو داشته باشم؟؟ من هم یه مدتی هست در این مورد تحقیق میکنم. واقعا حس میکنم با این قانون و شرایط جدید سال ۲۰۱۵ موفق شدن یک پرونده درصد خیلی پایینی داره!
واقعا انتخاب سخته ! الان در حال آماده شدن برای آزمون آیلتس هستم و شدیدا به راهنمایی احتیاج دارم. اینم اضافه کنم که دو سه جایی برای مشاوره رفتم که اینقدر راهنمایی ها دو پهلو بوده که هیچ تصمیم قاطعی نتونستم بگیرم.
چکار میتونم براتون بکنم؟ سوالی اگر دارید بپرسید و اگر بتونم جواب میدم.
ذقیقا سئوال روشن و واضح من اینه که با وجود شرایط جدید که معلوم نیست چه کیسی موفق میشه و با وجود نداشتن جاب آفر قدم در این راه گذاشتن و صرف وقت و هزینه درست هست یا خیر. اینم بگم که هم خودم و هم همسرم دارای تحصیلات دانشگاهی و سابقه کار هستیم.
ببینید، ویزا و PR کانادا گرفتن یک طرف، منطبق شدن با اینجا و از همه مهمتر، پیدا کردن کار از قسمت اول مهم تره. اگر بتونید ویزا بگیرید، اگر بتونید به لحاظ مالی اینجا دووم بیارید، اگر بتونید توی این جامعه جا بیفتید و اگر بتونید کار پیدا کنید، بله من توصیه اش می کنم. منتها هر کدوم از این اگه ها، یک چالش بسیار بزرگ هستند. نمی دونم حوصله کردید وبلاگ رو بطور کامل بخونید یا نه، ولی مفصلا در مورد اینکه اصلا مهاجرت به درد کسی می خوره یا نه نوشته ام. جریان کاریابی خودم هم یک سریال نه قسمتی بود که اونم توصیه می کنم حتما بخونید. مقوله هایی که گفتم بسیار مهم هستند، چیزهایی که اصلا فکرش رو نمی کنی اعصابت رو بهم بریزه اینجا برات مشکل ایجاد می کنه.
پذیرش محیط جدید، کار آسونی نیست. همیشه و همه جا با آدم همراهه. ممکنه انقدر از اینجا بدت بیاد که بقول دوستی، دلت بخواد همه رو توی خیابون کتک بزنی! جدی گفتم ها، بعضی وقت ها این احساس بهت دست میده. همه جذابیت های کانادا و تورنتو، بخصوص اگر مهاجرت اولین مسافرت خارجی شما باشه، بعد از دو ماه به قول مهران مدیری بادش می خوابه! شما مسافرت تفریحی نیومدید، اومدید زندگی کنید و ار اون مهمتر موفق بشید. اصلا کار آسونی نیست (اما غیر ممکن هم نیست). نمی خوام بترسونمتون اما موضوع اصلا به اون سادگی که فکرش رو می کنید نیست. ولی اون مراحلی که گفتم رو اگر رد کنید، این کشور رو خیلی دوست داشتنی می بینید. علیرغم خیلی کمبود ها و کاستی هاش، می بینید که رفاه خوبی رو براتون به همراه میاره. ماشین خوب، خونه خوب، تفریحات خوب، مسافرت خوب و … همه چیز (البته کم کم و بتدریج) براتون فراهم میشه و دراینصورته که تمام اون ناملایماتی که تحمل کردید به ثمر میشینه.
در مورد اقدام برای مهاجرت، اکسپرس انتری یک سیستم هردمبیل و من درآوردیه و هیچ قاعده و قانونی – تا جایی که من شنیدم – نداره. به عنوان یک گزینه بهش فکر کنید ولی اگر یک راهی که فعلا به نتیجه می رسه و قاعده و قانون داره رو می خواهید، به کبک فکر کنید. بله، بزرگترین مشکل کبک یادگیری زبان فرانسه است اما اولا کسی که مصمم باشه یادگیری زبان مشکل بزرگی نیست و ثانیا، این راه فعلا از همه مطمئن تره.
موفق باشید!
آقا خیلی دمت گرم که خیلی رئال مینویسی و ما قشنگ متوهم نمیشیم درباره ی خارج
من رشتم مهندسی نفت بود و اپلای کرده بودم واسه دانشگاه های آمریکا و اتفاقا ادمیشن داشتم ولی دوبار سفارت ریجکت شدم. به توصیه ی پسرخالم که خودش کبک هستش تو فکر مهاجرتم الان. میخواستم بدونم با توجه به اینکه شرایط مهاجرتی جدید از لحاظ زبان دست کمی از شرایط دانشگاه ها باری زبان ندارد، میخواستم ببینم نظر شما درباره این قضیه چیه؟ کدوم بهتره؟ اپلای برای دانشگاه ها یا اقدام سفت وسخت برای مهاجرت؟
لطف دارید.
کامنت های مربوط به این پست رو در پاسخ به دوستمون مصطفی بخونید، سوالشون مشابه سوال شماست.
من پاسخ شما و کامنتها رو خوندم. ولی سوال من اینه که کلا اپلای کردن واسه دانشگاه بهتره یا اینکه اقدام برای مهاجرت. چون لااقل دستت برای انتخاب دانشگاه خیلی و اینکه احتمال اینکه بالاخره از یه دانشگاه ادمیشن بگیری خیلی خیلی بیشتر. مهاجرت خیلی تبصره و قانون و مشکل و سختی و … داره. ولی خب از یه جهت خوبیش اینه که یه جوری از اول مقیمی و مزایات باز بیشتره. من نظر جنابعالی را در خصوص انتخاب بین این دو میخواستم و اینیا حتی نظرتون رو درباره موازی پیش بردن هر دو گزینه
خودتون جوابی که من می خواستم بدم رو دادید! مزایا و معایب هرکدوم از روشها رو گفتید، من فقط تنها نکته ای که می تونم اضافه کنم اینه که در حالت اقامت دائم، هزینه های تحصیلتون به مراتب کمتره. در مورد موازی حرکت کردن هم، اگر شرایط مالیتون اجازه میده طبیعتا کار خوبیه.
سلام آقای روشناس
خوب واقعا این حرف درسته که خیلی زود دیر میشه ولی اینم درست و مهمه که چه شرایطی داریم. برای کسی که اصلا شرایط اولیه رو نداره و فقط فکر مهاجرت داره تو سرش میچرخه چی میشه گفت. من برای پی اچ دی سه سال پیش شدیدا دنبال تافل خوندن و اقدم کردن برای آمریکا بودم ولی مشکلات خاصی همیشه وجود داره که تورو از راهت برمیگردونه یا سست میکنه، از طرفی دو ساله که بهمراه همسرم در حال آماده کردن شرایط اولیه هستیم مثل هزینه هایی که باید پرداخت بشه یا…الان که تقریبا پیش نیازها رو آماده کردیم ماجرای قوانین سخت گیرانه و نیاز به جاب آفر پیش اومده که باز آدم رو دودل میکنه که چیکار باید کرد. زمان هم به قول شما میگذره و داره دیر میشه…
سلام و خسته نباشید و تشکر از مطالب بسیار مفیدتون.میخواستم بدونم از نظر شما برای زندگی استرالیا مناسب تره یا کانادا؟هیچ اطلاعاتی در این زمینه دارید؟ چون فرمودین مقصد اولیه تون استرالیا بوده می پرسم
سلام
من با توجه به فیدبک هایی که از دوستانم می گیرم، کانادا رو بیشتر دوست دارم. آب و هواش در کل سرد تره، به آمریکا نزدیکتره و همینطور به اروپا. انگلیسی مردم در کانادا قابل فهم تره و وجهه کلی ایرانی ها اینجا مثبت تره (یا متخصص اومدن یا سرمایه گذاری و بنابراین با کلاس تر به حساب می آییم، در مقابل استرالیا که حجم قابل توجهی مهاجر از ایران داره). هزینه زندگی در کانادا ارزونتر از استرالیاست و به همون نسبت درآمدش هم پایین تره. استرالیا فعلا با گذشت ۳ سال بهتون پاسپورت میده و کانادا بعد از ۴ سال.
در بقیه موارد خیلی تفاوتی با هم نمی کنن. کار پیدا کردن در هر دوشون به یک اندازه سخت شده، پاسپورت هر دوشون تقریبا به یک اندازه اعتبار داره و بقیه موارد تقریبا یکسانه.
ممنوووووووون .
کامل و مفید بود