خانه » بازار کار » مهاجرت بکنیم یا نه؟!

مهاجرت بکنیم یا نه؟!

قبل از اینکه این متن رو بخونید، هرگونه مسئولیتی رو از خودم سلب کنم! به خداوندی خدا، برای من یک خونه ۶۵۰ اسکوئر فیتی و همون میزی که توی شرکت پشتش میشینم کافیه! نصف جمعیت نزدیک به صد میلیونی ایران هم بیاد اینجا، جای من تنگ نمیشه (فقط بگم، توی مترو باید بشینم ها!) اما این صحبت من رو حمل بر این نکنید که: فلان فلان شده خودش نشسته بهترین جای دنیا، به ما که رسید میگه مهاجرت نکن! نه عزیزم، شما هم بلند شو بیا فقط قبلش سر جدت تحقیق کن، می خوای مهاجرت کنی مرد باش از بغل مهاجرت کن!
خیلی ها از من می پرسن ما مهاجرت کنیم خوبه؟ این سوالی نیست که از کس دیگه ای بپرسید! جواب این سوال رو فقط و فقط خودتون باید بدید. یکی هست که از ایران اومده بیرون و پول تپلی هم همراهش بوده و اومده اینجا، رفته یک هاوس کنار جنگل خریده (اونم نقد نقد) دو تا هم تاون هاس خریده داده اجاره، یک مرسدس هم خریده انداخته زیر پاش و کلا در حال گردش و خوشگذرونیه. از اون بپرسی آقا من مهاجرت کنم، میگه حتما بکن، نمی دونی چه بهشتیه کانادا!
یکی دیگه هست که توی ایران، با پارتی بازی یا با خوش شانسی توی یک شرکت دولتی یا خصوصی کار می کرده، کار که چه عرض کنم، صبحونه میخورده، سایت های خبری می خونده، قیمت ارز و سکه و ماشین در میاورده، سر میزده به همکاراش، بعد نهار می خورده، بعد نهار هم یکم از همون کارهای صبحش می کرده و این لابلا هم اگر کاری بهش رجوع میشده با کلی ناز و ادا یک جوری قضیه رو ماستمالی می کرده و بهش هم همه می گفتن آقای مهندس و خانم مهندس، هی بهش هم القا می کردن که تو خیلی زرنگی و خیلی باهوشی و این مزخرفات که به گوش همه ما ایرانی ها خوندن. در مورد پزشکان هم بهتره حرفی نزنم، بشدت سر جریان مادرم با نگاه مهران مدیری توی سریال در حاشیه موافق هستم. بعد این طرف بلند میشه میاد کانادا، خب دیگه اینجا از اون خبرها نیست، کم کم بادش می خوابه و می فهمه زمین اینجا سفته و جیش کردن روش خیلی عواقب خوبی نداره! از این آدم بپرسی مهاجرت چطوره، میگه خیلی افتضاحه، مزخرفه، بدرد نمی خوره و …
یک عده هم هستند که واقعا آدم حسابین توی ایران، ولی میان اینجا و به یک سری موانع بزرگ برخورد می کنن، مثلا مهندس مکانیک هستش و میاد اینجا می بینه اگر بخواد در زمینه کاری خودش دنبال کار بگرده باید بره امتحان بده و شاید مجبور بشه بره درس بخونه و خب، بدلیل اینکه سن و سالی ازش گذشته و از درس خوندن و مطالعات آکادمیک دور شده، خیلی حال و حوصله اش رو نداره که بره دوباره درس بخونه، این افراد هم طبیعیه که از شرایط مهاجرتشون ناراحت باشن و ازشون بپرسید، میگن نه بابا صد رحمت به ایران خودمون!
در نهایت…هرکسی خودش باید شرایط خودش رو در نظر بگیره و بعد ببینه می صرفه اقدام کنه یا نه. حتی در این مورد وکلا هم نمی تونن به شما کمک کنن، اونهاییشون که خیلی خیلی با وجدان هستند، شما رو در مسیر مهاجرت همراهی می کنن، اما مهاجرت و گرفتن ویزای کانادا (یا هر جای دیگه) تازه اول کار و اول راهه. معضل همه افراد بشر بعد از اینکه خودشون رو توی یک محیطی برقرار دیدن، پیدا کردن کاره. در این مورد هم هیچ کس نمی تونه بجای فرد دیگه ای تصمیم گیری کنه یا حتی راهنماییش کنه. علی، ۶ سال مدیر من بود یا یوسف و مهدیار هرکدوم چند سال مدیر من بودن و با هم از نزدیک کار می کردیم ولی صرفا می تونستن راهنمایی های جنرال به من بکنن. اینکه کجا دنبال کار بگردم و دنبال چه کاری بگردم رو نمی تونستن کمکی بکنن، افرادی که با هم انقدر توی کار نزدیک بودیم و شاید بیشترین زمان رو در زندگی کاری و دوستی با هم گذروندیم. بعد چطور انتظار دارید که من یا هر مهاجر دیگه ای، صرفا با شنیدن رشته تحصیلی شما بتونیم بگیم مهاجرت برای شما خوبه یا بد! از این خوشمزه تر، یک روز یک بنده خدایی توی فیس بوک برام پیغام گذاشته بود:

Man ghasde panahandegi daram vase Canada. Moshkelam adame ghabele etemade ke betune mano hamrahe hamsaram be khake ounja beresoone. Komaki az Shoma ya doostaye digatun bar miad?! MerC

فکر می کنم من رو با قاچاقچی های انسان اشتباه گرفته بود این بنده خدا!
زبان خوندن برای مهاجرت، از نون شب واجب تره. اگر حوصله زبان خوندن برای امتحان آیلتس یا تف رو ندارید، بیخیال مهاجرت بشید بطور کامل. چون اگر حتی شرط زبان رو از سر راهتون بردارن، اینجا که برسید اول دردسره براتون. سر خودتون رو هم با این حرفها گول نمالید که: میریم اونجا توی محیط یاد میگیریم، اونجا مجبور میشیم یاد بگیریم، این همه رفتن زبانشون از من بدتر بوده و … وقتی توی مملکت خودت که هم کار داری هم درآمد هم دغدغه خیلی چیزها رو نداری، حوصله نمی کنی زبان بخونی، توقع داری اومدی اینجا، با هزار استرس ناشی از محیط ناآشنای زندگی، با چرتکه هایی که هر روز می اندازی: بلیط مترو شد ۲٫۸ دلار، میشه ۷۵۰۰ تومن، اوه شت! گوشت گوساله کیلویی ۱۸ دلار یعنی ۵۰ هزار تومن، چقدر گرونیه اینجا، با وجود این چیزها زبان انگلیسی و فرانسه ات رو قوی کنی؟!
پول کافی داشتن (هرقدر بیشتر، بهتر) برای مهاجرت بسیار مهمه. یعنی چقدر باید بیاریم؟! هر قدر بیشتر بهتر! نمی خوام کسی رو بابت مسائل مالی مایوس کنم ولی بارها گفته ام برای یک زندگی متوسط یک نفره، ماهی ۲۰۰۰ دلار معادل ۵ و نیم میلیون تومن باید هزینه کنید. حالا یکم استاندارد زندگیتون پایینتر باشه، ماهی ۱۵۰۰ دلار. میشه ماهی ۴ میلیون تومن. معدود مواردی رو دیده ام که یکی دوماهه سر کار رفته باشن (علی یک استثنا بود، کسی بود که فرانسه، انگلیسی و عربی رو مثل زبان مادریش صحبت می کنه، فنیش رو هم بهتره صحبتی نکنم چون خیلی از زمینه های تجربه اش رو من نمی دونم!). بنابراین توان مالی کم، یعنی استرس، یعنی اعصاب خوردی و نگرانی و یعنی زهرمار شدن همه چیز مهاجرت.
تخصص و تجربه کاری، بسیار مهمه. نداشته باشید به طور قطع و یقین بیکار خواهید موند. سر سوزنی شک نکنید، درسته خیلی آدمهای اینجا دانششون از شما کمتره ولی یادتون نره اونها اینجا بدنیا اومدن، تجربه زندگی اینجا رو دارن و کارفرما هم یقینا اونها رو به شما ترجیح میده. توی محیط کار خیلی وقتها شده که رفتارهای مدیر عامل روی مخم رفته، چون به خودش اجازه داده به صرف خارجی بودن من، در دانش و توانایی و تجربه و نحوه عملکرد حرفه ای من شک کنه (البته بعد از این ۵-۶ ماه درست شده ها! اون روز حتی در مورد یک مقاله که داشت می نوشت، من رو صدا کرده نظرم رو بپرسه! یک پروژه رو هم به طور کامل دارم خودم راهبری می کنم، حالا فکر نکنید پروژه شکافت هسته اتمه! ولی در همین حد که دیگه کسی کنار دستم نمیشینه و مانیتورم نمی کنه و دیگه حتی گزارش ازم نمی خوان و فقط خودم همه رو در جریان میذارم، یعنی کم کم اون جو شکسته شده). می خوام بگم در مقابل دانش آموخته های اینجا و بزرگ شده های اینجا، تنها برگ برنده شما تجربه کافی و قوی شماست. متاسفانه بسیاری از آدمها دچار توهم هستند، به میزان بسیار بسیار زیادی این رو در بانک ها و شرکت های پرداخت الکترونیکی که باهشون مراوده داشتم دیده بودم، سایر جاها هم یقینا همینطوری هستند. طرف تعطیل که چه عرض کنم، خود سه ماه تابستونه، بعد پای صحبتش که میشینی کلی ادعا داره و صداش هم بلنده من توی این مجموعه خیلی دارم تلاش می کنم و کسی هم قدر من رو نمی دونه و … اگر هم بذارنش کنار هیچ کس متوجه نبودنش هم نمیشه! این آدم بلند شه بیاد اینجا، سرنوشت تاریک و شومی در انتظارشه، این رو می تونم تضمین بدم.
استقامت و پافشاری هم خیلی مهمه. همه اونهایی که بالا گفتم رو دارید ولی باز اینجا گیر خواهید کرد. شک نکنید. مثل من تا میتونید غر بزنید و به زمین و زمان بد وبیراه بگید، اما مایوس نشید و پافشاری کنید تا بالاخره به نتیجه ای که می خواهید برسید. برای من ۳ ماه طول کشید. راه های مختلفی رو هم امتحان کنید، لزوما اونی که شما دلتون می خواد ممکنه در مرحله اول جور نشه. اگر همه اون موارد بالا رو دارید، یکم توقع رو باید پایین بیارید (خیلی نه ها، طوری نشه که احساس کنید به شعورتون داره توهین میشه). من از موقعیت مدیریتی کوتاه اومدم و رفتم سراغ برنامه نویسی و خب خود کارفرما فهمید که برای برنامه نویسی زیاد هستم، به من سمت مدیریت داد. ولی تا زمانی که برای مدیریت اقدام می کردم کسی تحویلم نمی گرفت. اگر دیدید به نتیجه نمیرسید باید استراتژی رو تغییر بدید و اینجا تعدد تخصص کمکتون می کنه. در بیش از یک زمینه تخصص پیدا کنید تا بتونید به راحتی بینشون سوییچ کنید.

از دیروز ظهر تا همین الان داره تورنتو بارون میاد مثل دم اسب! شکر خدا هوای گرم و شرجی هم خنک شده!

۱۴۹ نظر

  1. سلام و درود به شما
    واقعا واقعیت همینه و صد البته بیایم خودمونو بزاریم جای این جمعیت افغان که دارن تو کشور ما کار میکنن
    ، خودم به شخصه از نزدیک با چندتا از مهندسین و تحصیلکرده هاشون در ارتباط بودم و اونا هم همین مسائل ملموس الان ما در راه مهاجرت رو میگفتن . میگفتن ایرانیا هموطن خودشون رو استخدام میکنن و مارو به خاطر لهجه مون کمتر قبول دارن .طفلکیها راست میگفتن و در واقع ایران هم کشور مهاجر پذیری مثل کانادا نیست و از حق نگذریم کانادا به خاطر این خاصیت خیلی کم توش تبعیض نژادی میبینی تا کشورهای دیگه ، نمیگم نیست ولی کمتره مخصوصا تو شهرهای بزرگ.
    زبان خیلی مهمه خیلی زیاد ، خود من به شخصه وقتی اونجا بودم خیلی اوایل سخت بود برام که همه چی به صورت تلفنی باید از قبل هماهنگ بشه اونم با لهجه فرانسوی که ما بهش عادت نداشتیم ولی اونقدر مهربون و با طمانینه باهام صحبت میکردن که بتونم منظورم رو بیان کنم و کمکم میکردن که خودم شرمنده میشدم ولی خودشون میگفتن ما شما رو درک میکنیم و ادارات دولتی برخوردشون خیلی خوب بود .
    البته شرایط و محیط کاری خیلی فرق داره و همه مدل آدم توش پیدا میشه و اونقدر باید قوی باشی و استخون دار که از پس همه چی بربیایی . خیلی خوشحالم براتون آقای روشناس که تونستید با پشتکارتون توی این محیط جا بیوفتید کار کنید و خودتونو بهشون ثابت کنید . امیدوارم پله های ترقی رو به سرعت طی کنید . افتخارات شما مایه افتخار ماست .

    • امير حسين روشناس

      ممنون خانم، لطف دارید.

    • درود به شما دوست عزیزم
      من در زمینه کامپیوتر و موبایل فعالیت میکنم و توزیع کننده عمده در جنوب کشور هستم و وارداتم از چین و دبی هست کارم رو از صفر شروع کردم و در دو مکام مختلف بزینس دارم و کار و بار خوبی دارم و حدود ۱۵ نفر کارمند دارم با شرایط مالی نسبتا مناسبی و سالی ۲-۳ تا سفر خارجی میرم حداقل و در کارم تقریبا بهترین هستم در جنوب کشور میتونم بگم ایده های خوب دائم به ذهنم میرسه بخصوص در زمینه کار تخصصی خودم .
      و اما مقدماتی از خودم گفتم که برسم به این موضوع که واقعا بد جور سر دو راهی موندم با اینکه بیش از ۱ ماه هم استرالیا اومدم که شرایط رو ببینم و بتونم راحت تر تصمیم بگیرم ولی متاسفانه هنوز نتونستم به جمع بندی برسم که دائما دچار تردید میشم که ایا میتونم اونجا هم مثل اینجا موفق باشم ؟ اگر بزینسی خریدم موفق نبود چی میشه ؟ اگه ایران بود به صاحب مغازه میگفتم سود ندارم برام بیا ملکت رو تحویل بگیر برم پی کارم . اما با شرایط اونجا ؟؟؟
      در واقع انتخاب برای من بین خوب و خوب تر هست و در زیر دلایل خودم رو تا حدودی مطرح میکنم با اینکه میدونم مهاجرت نسخه واحدی برای حتی ۲ نفر نیست ولی مایلم نظر جنابعالی رو بدونم .

      دلایلی که من رو مردد میکنه :
      ١-درآمد خوب و زندگی راحت از لحاظ مادی
      ٢-امکاناتی که از ١٨ سالگی تا به امروز براش زحمت کشیدم و درست کردم .
      ٣-وقت آزادی که دارم برای خودم و مسافرت میرم .
      ۴-تعلق به خانواده همسر محترم تا حدودی که قابل حل شدنه .
      ۵- از انگیزه کافی همسرم هنوز مطمئن نیستم .
      ۶- نمیتونم مطمئن باشم که اونجا هم میتونم مثل اینجا موفق باشم
      ۷-علاقهمند به تجربیات جدید هستم و احساس میکنم این شانس اخر برای منه که بتونم مهاجرت رو تجربه کنم هرچند همین الان هم احساس میکنم سازگاری من با محیط جدید یه مقدار مشکل هست.

      دلایل من برای مهاجرت :

      ١-کم آبی و خشک سالی
      ٢-استرس
      ٣-آلودگی هوا
      ۴-ترافیک و شلوغی
      ۵-سیستم اداری فاسد و ناکارامد
      ۶-عدم خوشبینی به آینده
      ٧-خطر جنگ
      ٨-عدم احساس امنیت
      ٩-مواد غذایی شیمیایی
      ١٠-پارازیت و بیاریهای عجیب غریب
      ١١-آینده مبهم بچه ها (مهم)
      ١٢- عدم وجود آزادی
      ١٣-عدم احساس آرامش و در نهایت خوشبختی

      باز هم سپاسگذارم از وقتی که میگذارید .

      • آفرین برادر خیلی خوب دلایل محاجرت و تردیدهاتو نوشتی که منم فکر میکنم این موارد، یه سری دغدغه های مشترک که، بیشتر کسایی که به فکر محاجرت هستن دارند. بی صبرانه منتظرم توضیحات امیرحسین رو درموردشون بخونم

      • امير حسين روشناس

        من چندین بار قبلا هم گفته ام. نه من و نه هیچ کس دیگه ای نمی تونه برای کسی تعیین تکلیف یا اظهار نظر کنه. شما میگید حتی یک ماه در استرالیا بوده اید و باز نمی تونید تصمیمتون رو نهایی کنید، از بنده که فقط چند سطر در مورد زندگیتون خونده ام چه انتظاری دارید!
        من تنها کاری که می تونم برای شما یا سایر کسانی که در مرحله تصمیم گیری هستند انجام بدم اینه که فضای زندگی خارج از ایران رو ترسیم کنم. خوب و بد. هم از خوبی ها بگم و هم از بدی ها و کمبودها. خارج از ایران مدینه فاضله نیست و هرقدر در ایران ریشه محکم تر و قویتری داشته باشید، جدا شدن ازش سخت تر میشه. تصمیم گیری در مورد آینده تون که آیا مهاجرت بکنید یا نه و به کجا مهاجرت کنید، صرفا باید توسط خودتون انجام بشه. هیچکس به خوبی خودتون نمی تونه در موردش اظهار نظر کنه.

      • سلام دوست عزیز
        نمیدونم این تکست رو میخونین یا نه ( منظور با نویستده این پاراگراف اقا مهدی هستش )
        ولی اگه به دستتون رسید میخواستم ازتون بپرسم موفق به تصمیم گیری شدین ؟ چون کاملا من هم ساختار زندگیم با شما یکی هستش و الان تو شرایط هستم که در زمان نوشتن این متن بودید
        اگر موفق به خوندن این مسیج شدین و لطف کنین که جوابی بهم بدین ممنون میشم ایمیل من هست : behnam.riahi@icloud.com

  2. دم شما گرم!

  3. تو هنوزم مثل قدیما تک روی می کنیا؟! فقط با خودت حاضری هم گروه بشی
    خوشحالم که اصالتتو حفظ کردی:)

  4. سلام
    نصایح بسیار خوبی فرمودین
    متشکرم

  5. عاشق غرغرای آمیخته ب طنز قلمتم…مهاجرت در درجه اول دلیل قاطع میخاد.وقتی دایم بپرسی برم برم،ینی وقتی رسیدی اونجا ب هر مشکل کوچیکی بگی برگردم برگردم…بازم دمت گرم که سرتقی…بعدشم کم کم ب علی آقا داره حسودیمون میشه…وبلاگ ندارن ایشون؟!;-)

  6. بسیار جالب نوشتی… فکر کردم خیلی زحمت تو به دست آوردن این تجربه ها به دست اومده، نقطه نگاه جالبی بود (می شه تیترشو گذاشت .. در چه صورتی مهاجرت نکنیم؟) من که حال کردم خوندم، دم شما گرم که وقت می گذاری می نویسی…

  7. سلام
    راهنمایی مفیدی است برای کسانیکه قصد مهاجرت دارند!
    به نکاتی خوبی اشاره کردید اما مدرک تحصیلی را فراموش کردید که بگویید چون مدرک هر چه بالاتر باشه، امتیاز بیشتری هم میگیری و اینکه رشته تحصیلی و تخصص فرد بدرد کانادا بخوره یا نه؟ مثلا مدرک ابیاری گیاهان دریایی بدرد کانادا میخوره؟ :دی

    پ ن: همانطور که قول دادم از این به بعد سعی میکنم کامنت هم بذارم! :دی

    • امير حسين روشناس

      من مواردی که مهم بود و به درد میخورد رو نوشتم. طبیعتا بقیه موارد یا اهمیت ندارن یا اهمیتشون خیلی کمه با این توضیح که از دید مهندسی نگاه کردم. یک پزشک قاعدتا باید مدرک داشته باشه دیگه!

  8. راستی فراموش کردم(!) که بگم:
    اگه امکانش هست در مورد هزینه خرید و اجاره اپارتمان در کانادا مقاله بنویسید!
    تشکر

    • امير حسين روشناس

      قبلا در موردش نوشتم. روزهای اولی که کانادا بودم رو بخونید کامل توضیح دادم.

  9. سلام
    امیر ممنون از راهنمای هات و پست های جالب و متنوعت. والا اگر راستشو بخوای. به نظر بنده. موضوع این پست یا به عبارتی سر تیترش یه کم جای بحث و گفتگو داره. (مهاجرت بکنیم یا نه؟؟؟)
    به نظر من باید میگفتی مهاجرت میتونید بکنید یا نه؟ این یه کم منطقی تر بود. اخه یه جوری شما توضیح دادی و بیان کردی که انگار همه اون صد میلیونی که بالا گفته بودی همه جواب مثبت گرفتن و منتظر خریدن بلیط هستن تا بیان. والا تو پست قبلی هم در بخش اظهار نظر توضیح داده بودم به دوستان در خصوص این سیستم کوفتی جدید اکسپرس اینتری. کمه کمه کمش باید تا رسیدن به حداقل امتیاز قبولی ایلتس ۸٫ سن زیر ۳۱٫ مدرک کارشناسی ارشد. با ۴ سال سابقه کار داشته باشی. تا تازه سیستم رکینگ عزیز لطف کنن و شما رو در بیارن. پس با توجه به گفته های بنده و این هفت خوان. اول بگو مهاجرت میتونید بکنید؟؟ اگر اری بود بعد وارد معقوله جدید بشیم. چون به نظر من بااین روش از صد نفر. پنج نفر بیشتر در نمیان.
    باتشکر.

    • امير حسين روشناس

      اتفاقا به نظر من قبل از اینکه بخواهی وارد قوانین و شرایط بشی باید با خودت کنار بیائی که آیا مهاجرت به دردت میخوره یا نه. اگر اون مواردی که لیست کردم رو داشتی بعد بری سراغ قوانین.

  10. سلام امیر حسین جان

    قشنگ مینویسی. من که همیشه میخونم! خواستم یه فیدبک مثبت داده باشم.

    ارادت

  11. با سلام ، خیلی دقیق همه چی رو گفتین . عالی!!!

  12. سلام امیر جان,
    شما نسبت به من لطف داری, سپاس.
    از نظر من, دو قسمت داره مهاجرت: خواستن و توانستن.
    اول راجع به توانستن میگم, به نظر من سه تا فاکتور خیلی مهم داره: ۱) زبان, ۲) تخصص (hard skills) و ۳) مهارتهای اجتماعی (soft skills) بدون این سه تا, خیلی مشکل خواهید خورد اینجا.
    البته دو فاکتور مهم دیگه هم هست که داشتن یا نداشتن اونها میتونه اثر اون سه فاکتور اول رو کلا از بین ببره, چه مثبت, چه منفی: ۱) شانس ۲) پول, اگه این دو تا رو داری خیالت تخت, نگران نباش, شما یک bandwidth داری در حد لالیگا, تا میخوای دانلود کن.
    اما در مورد خواستن, تجربه من تو این مدت زندگی تو کانادا بهم نشون داد که همیشه یک چیزی میدی, یک چیزی میگیری. تورونتو واقعا خوبه, سطح رفاه اجتماعی و کیفیت زندگی واقعا بالاست, اما… واقعا این چیزیه که میخواید؟ چقدر خارج کشور زندگی کردین؟ چقدر مسافرت رفتین؟ منظورم هم از مسافرت تور shopping mall های دبی و ترکیه نیست. ایران رو چقدر دیدین؟ حاضری به هر قیمتی بیای آخر دنیا؟ خارج خارج!؟ اینجا هم تبعیض هست, فساد مالی هست, آزادی بیان؟! فکر کردین اگه کنترل نمیکرن میتونستن یک کشور با این همه خارجی رو جمع کنند؟ آخرین باری که شنیدین تو کانادا علیه دولت راهپیمایی بوده, کی بود؟ آسمون اینجا هم همون رنگیه, فقط اینها پروردگاران شکلات پیچ کردن (Propaganda ) هستن. وقتی زیر پیراهن جامعه رو میبینن میفهمین که, این که همون خره, فقط پالونش عوض شده! و خدایی پالونش خیلی قشنگه. ایران هم آش دهن سوزی نیست, اما… در مورد خودم میگم… من اونقده تو اون مملکت ریشه دووندم که دیگه نمی فهمم اینجا رو, نمی تونم ارتباط برقرار کنم, از جنس اینجا نیستم, مثل درختی میمونیم که از خاک خودش درش بیاری و ببری یه جای دیگه بکاریش, یه نخل خرما رو ببری شمال!!! آره, تغییر همیشه یک مدت زمانی میخواد که نوساناتش فروکش کنه, اما وقتی فروکش کرد, اسمش چیه؟ تطابق؟ عادت؟ همرنگ شدن؟ همیشه میگم که شیرینی خیلی خوشمزه و باحال و شادی آوره… اما واسه کسی که دیابت داره, سمه.
    اگه میخواین بیاین, خوش اومدین, به قول امیر جای هیچکس رو تنگ نمی کنین, ولی بدونین چی میدین و چی میگیرین.

    • امير حسين روشناس

      آقا بزنین کف قشنگه رو به افتخار علی! امروز رو در تاریخ وبلاگ باید ثبت کنم!
      جدا از شوخی، حرفهات تکمیل کننده صحبت های من بود و می دونی که باهت ۲۰۰ درصد موافقم.

  13. سلام
    جناب امیر خان ما این همه متن رو خوندیم اما آخر نفهمیدیم برا مایی که می خوایم بیایم اونجا و چند تا مهارت هم داریم مثلا زندگی خوب خواهد بود یا نه
    یکم می تونی از فرصت های شغلی بگی ببینیم می صرفه اومدن با نه

  14. تو پستهاتون که البته هنوز کامل نخوندم چیزی درمورد حجاب تو تورنتو نبود. اگر براتون زحمتی نداره و حوصلش رو هم دارین درمورد این مساله هم بگین. میدونم مشکلی نداره و پذیرفته شده هست فقط میخوام بدونم واقعا کسی متعصبانه با یه خانم مسلمون برخورد نمیکنه اونجا؟

    • امير حسين روشناس

      چرا اتفاقا باهتون خیلی هم کار دارن و مدام به پر و پاتون می پیچن و گیر میدن که چیه بابا روسری سرت می کنی و نماز می خونی و مشروب نمی خوری. انقدر گیر میدن که خسته تون می کنن.
      ببخشید یادم رفت اولش کلمه ایرانی ها رو اضافه کنم! ایرانی ها انقدر بهتون گیر میدن که بعد از یک مدتی ترجیح میدید ارتباطتون رو با همه شون قطع کنید و فقط با اجنبی ها رابطه داشته باشید، چون سرشون توی کار خودشونه و وقتی می بینن شما به چیزی معتقد هستید، خیلی هم خوششون میاد و اصلا هم کاری به کارتون ندارن.
      این هم که در مورد حجاب ننوشته بودم، خب من پسر هستم و بنابراین موردش برام پیش نیومده!

  15. سلام ، ممنون از نوشته های خوبتون. من هم مهندس کامپیوترم . برای مهاجرت اقدام کردم. با اینکه ١٠ سال سابقه کار دارم ولی تا حالا سمت برنامه نویسی نرفتم. به نظرتون الان اونجا چه زبانی بازار کارش خوبه برم یاد بگیرم. خیلی خیلی ممنونم.

  16. من و همسرم ۳۴سالمونه و توایران رمجموع دزامد ۷تا۶میلیونی داریم هرجی بدست اوردیم تلاش خودمونوبوده وتقریا روند روبه رشدی رو تو بازار ایران شروع کردیم .یه بچه ۷ساله داریم دوس داریم به خاطر بچمون حتما مهاجرت کنیم ولی نمیدونم بذاریم بزرگ شه و تحصیلی بفرستیمش یا اینکه اگه الان همه چیمونو بفروشیم بیایم شاید باتلاشی که داریم خودمونم بتونیم اونجاهم جابیفتیم نمیدونیم ارزش داره ول کنیم و بیایم و کلا اگه خیلی تند وتیزباشیم چندساله جامیفتیم و یه حایگاهی مثل مدییریت دست پیدامیکنیم .دوست داشتم بدونم شما جای ما بودیدچه تصمیمی میگرفتید؟خیلی به همفکریتون احتیاج دارم

    • امير حسين روشناس

      جایگاه مدیریت بر خلاف ایران, یعنی کسی که کتک خورش ملسه! تفاوت دریافتی یک مدیر با کارشناس انقدری نیست که آدم خودش رو به آب و آتیش بزنه. البته خواه ناخواه پیشرفت خواهید کرد ولی عنوان مدیریت نباید گولتون بزنه.
      همینطور که توی متن هم گفتم, نه من نه هیچ کس دیگه نمیتونه به شما بگه مهاجرت بکنید یا نه. اگر قصدش رو دارید اصلا و ابدا پل های پشت سر رو خراب نکنید که “هر چی داریم رو بفروشیم و بیاییم”. زمینه کاری و حرفه ای تون خیلی مهمه که چی باشه. بچه اگر تحصیلی بیاد اینجا خیلی هزینه اش سنگین خواهد بود (دو برابر یک مهاجر باید پول دانشگاه بده) و هزینه های زندگیش هم هست.

  17. با عرض سلام و خسته نباشید به نظر من اگه کسی شرایطشو داشته باشه و پشتکارش خوب باشه مهاجرت حرف نداره درست سختی داره ولی ارزش رو داره

  18. سلام,میخواستم بدونم موقعییت های شغلی ای که مربوط به مدارکه سیسکو و مایکروسافت و میکروتیک میشه چه طوره اونجا؟آیا واقعا خوبه؟مرسی

    • امير حسين روشناس

      صرف داشتن مدرک کمکی نمیکنه. باید تجربه عملی داشته باشید, این تجربیات و دستاورد هاتون رو به درستی در رزومه عنوان کرده باشید و در کنار همه اینها, خوش شانس هم باشید تا موقعیت خوبی رو بتونید پیدا کنید.
      ضمنا لازم نیست یک سوال رو چند جا مطرح کنید, یک جا کافیه.

  19. سلام خوبین؟ من پروانه وکالت پایه یک دادگستری دارم (از کانون وکلای ایران) قبلاپنج سال وکیل بودم الان سردفتر اسناد رسمی هستم ۳۵ سالمه دوتا بچه ۷ ساله و ۱۸ ماهه دارم توی محیط ایران به خاطر اینکه همه اصولا علاقه زیادی به دور زدن قانون دارن و از طرفی قوانین هم کارشناسی شده و پخته نیست و مشکلات زیادی توی روال زندگی عادی ایجاد میکنه کار کردن خیلی سخته مخصوصا اگر شغلی داشته باشی که بخوای مو به مو قانون و رعایت کنی و خودت هم آدم قانون گریزی نباشی کلا به خاطر فرهنگ پایین اکثریت مردم و قانون گریزی و تمایل به میانبر زدن استرس و فشار کاری خیلی زیاده علت عمده تمایل به مهاجرت من هم همین موضوعه نه مشکل مالی میخواستم ببینم برای مهاجرت به کانادا و داشتن یک زندگی تقریبا راحت به لحاظ مالی با حدود چقدر سرمایه باید مهاجرت کنیم و اساسا آیا اونجا فرهنگ احترام به قانون راضی کننده هست یا نه؟و آیا اصلا در کانادا میشه یک زندگی بی دغدغه رو تجربه کرد یا نه ؟ممنون میشم اگر پاسخ بدید

    • امير حسين روشناس

      سلام
      توی متن هم تاکید کرده ام: هرکسی خودش باید شرایط خودش رو در نظر بگیره و بعد ببینه می صرفه اقدام کنه یا نه.

      • در مورد اینکه چقدر پول لازم دارید؟ چه عرض کنم! من نمی دونم استاندارد زندگی از نظر شما چیه. ممکنه با ۱۰۰ هزار دلار بیایید براتون زیاد هم باشه. ممکنه با یک میلیون دلار هم بیایید بازهم احساس راحتی نکنید
      • احترام به قانون. مثلا اینکه نژادپرستی هست یا نه، قانونا نیست و بشدت باهش برخورد می کنن. در عمل، بله هست، خیلی خوب هم هست و خیلی هم آزاردهنده. اینکه کارفرما کسی که در کانادا تحصیل کرده و سابقه کاری نداره به شمایی که ایران تحصیل کردی و ۱۰ سال سابقه کاری داری ترجیح میده، اسمش جز نژادپرستی چی می تونه باشه؟!
      • زندگی بی دغدغه هم، منظورتون از دغدغه چیه؟ خونه و ماشین و مدرسه و دانشگاه خوب برای بچه ها؟ بله خوبه. دوری و دلتنگی از خانواده و دوستان و فشار اجاره خونه یا قسط خونه (ممکنه درآمدتون یا پس اندازتون ریالی باشه و هزینه هاتون دلاری)؟ افتضاحه!

      در نهایت… باز هم همون حرف اولم. فقط و فقط خودتون به سوالاتتون می تونید جواب بدید. من و امثال من، حتی وکلا، فقط شرایط رو براتون توضیح می دیم. تصمیم گیری و تعریف شما از زندگی فقط و فقط به عهده خودتونه.

  20. سلام امیرحسین جان ممنون که وقت میذاری و میخونی و جواب میدی این کارت در نوع خودش هم جالبه هم اینکه داری به ماهایی که تو فکر مهاجرت هستیم کمک میکنی با دید بازتری تصمیم بگیریم کمک کردن هم که فقط از انسانهای نوع دوست بر میاد وگرنه خیلی کم پیدا میشه کسی بخواد وقت بذاره به سوال دیگران جواب بده به هر حال خیلی مخلصیم قربان…منظور من از زندگی بی دغدغه فقط مسائل مالی نیست توی ایران من شکر خدا درآمد خیلی خوبی دارم دغدغه اجاره و خونه و ماشین ندارم ولی خودت میدونی اینجا هرچقدر هم پول داشته باشی یه چیزایی اذیتت میکنه مثلا میری توی اداره برای کار اداری برخورد خوبی نمیبینی اگر پارتی نداشته باشی یا به قول معروف دم طرف و نبینی کارت انجام نمیشه اینجا برای گرفتن سند مالکیت یه خونه باید حداقل سه ماه منتظر باشی مردم همه عصبی و عجولن چون استرس زیاده قیمتا بی ثباته نمیدونی خونه بخری یا نخری بفروشی یا نفروشی آینده بچه هات مبهمه باید حتما فکر خرید خونه و پس انداز خوب برای بچه ها باشی در واقع میخوام ببینم اونجا از لحاظ این مواردیکه گفتم چجوریه و یه سوال دیگه اینکه اگر ما یه پولی توی بانک ایران داشته باشیم که ماهیانه سود بگیریم بعد اونجا زندگی کنیم این پول رو شخصی که توی ایران هست چه جوری میتونه به دست ما برسونه اصلا امکانش هست یا نه؟

    • امير حسين روشناس

      امکان انتقال پول از صرافی ها هست خیلی هم راحت. کارتخوان دارند, کارت شتاب رو میکشی و بهت دلار میدن!
      اینجا زندگی آرومه اما به هر حال دغدغه وجود داره.

  21. و راستی یه چیز دیگه که یادم رفت بپرسم اینه که اونجا میشه پولی رو توی یه بیزینسی سرمایه گذاری کرد و فقط سود گرفت یا نه؟معذرت میخوام سوالام زیاد شد

    • امير حسين روشناس

      در مورد اینکه میخواهید سرمایه گذاری کنید و حال سودش رو ببرید, متاسفم که ناامیدتون میکنم. برای اینکار, ایران بهترین جاست. نه مالیات میدید, نه کسی کاری به کارتون داره, نه لازمه کاری بکنید. زمین بخرید بندازید کنار, کلی سود میکنه. پول رو بذارید بانک, سالی ۲۲ درصد سودش رو بگیرید.
      اینجا سرمایه گذاری کنید, اگر بدون ریسک بخواهید باشه خونه آخر آخرش سالی یک درصد سود میدن بهتون! سرمایه گذاری با ریسک بخواهید, دائما باید نگاهتون به بورس و این چیزها باشه که ضرر نکنی یک وقت. درآمد هم داشته باشی, دولت اول میاد میگه سهم من رو بده!

  22. درور بر امیر حسین
    وبلاگ بسیار خوبی داری مطالب واقعا خوبه
    یه سوال داشتم در مورد رشته نرم افزار ممنون میشم راهنمایی کنید
    عرض شود من قصد مهاجرت به کانادا رو دارم و در حال حاضر ۱۹ سالمه و در مقطع کاردانی نرم افزار تحصیل میکنم
    و به فکر رفتن به کلاس های زبان جهت گرفتن اتلیس زبان هستم
    سوالی که برام پیش اومده اینه که روی چه تخصص های بیشتر کار کنم بازار کار کانادا بیشتر تحت وب هست یا تحت ویندوز یا…
    من استعداد بسیار بالای در یادگیری مهارت های تحت وب دارم
    تو وب روی چه چیزای کار کنم مثلا بیشتر php یا aspx یا مثلا تخصص تو مدیرت های محتوا مثلا افزونه نویسی وردپرس یا مثلا تخصص تو سی شارپ یا جاوا این مسله خیلی ذهنمو دیگره کرده که روی چه تخصص های کار کنم که بتونم گیلیممو از آب بکشم بیرون
    و سوال اخر حداقل چند سال باید سابقه کار داشته باشم
    امیر جان میدونم شما مشاوره نیستید و وظیفه جواب دادن به سوالات منو ندارید ولی خوشحال میشم یه بزرگواری در حق بنده که کوچیک شما هستم بکنید
    در صورت امکان پاسخ رو ایمیل کنید
    خیلی ممنون

    • امير حسين روشناس

      همه اینهایی که گفتید در جای خودشون خوب هستند و براشون بازار کار هم پیدا میشه منتها توضیحاتش میشه کل وبلاگم بعلاوه خیلی از کامنتهاش! حوصله کنید و بخونید، با نظر من در این مقوله آشنا میشید، ممکن هم هست موافق یا مخالفینی داشته باشه

  23. سلام
    من ۲تا بچه دارم. بیام یه مدت ( همون سه ماه خودت) بعدش بیان بهتره یا همه با هم بیایم؟ از طرفی شما نوشتی پافشاری کن ولی جای دیگه میگی پل های پشت سرت رو خراب نکن.
    ممنون از حوصله تحسین برانگیزت

  24. سلام امیرجان
    اقا امیر من یه کارمند هستم وتو شرکت ایران خودرو کار میکنم با ۱۴سال سابقه کار.میدونی اقا امیر بعد از ۱۴ سال وقتی چشماتو باز میکنی میبینی یه عمر کار کردی وهیچ نداری .دارایی من یه خونه کوچیک تو اذری یه ماشین معمولی ودوتا فرزند هستش.پنج شنبه ها ساعت ۱۱شب مبریم سرکار جمعه صبح خسته وکلافه میای خونه البته در زمانی که شیفت ۳کاری هستی نه تفریح داری ونه اوقات فراغت وفقط گرد پیری وگذر عمر هستش که روی چهره تو میشینه.امثال من زیاد هستن که به فکر مهاجرت هستن میدونی چرا ؟چون احساس میکنن فقط زنده هستن وزندگی نمیکنن..نه تفریح نه گردش وفقطوفقط استرس تلوزیون که روشن میشه فقط کشتار درسوریه وعراق ویه مشت دروغ دغل واختلاس .وقتی میشینیم وفکر میکنیم متوجه میشیم که با همین سعی وتلاشی که اینجا میکنیم به مراتب زندگی بهتری درکانادا یا امریکا خواهیم داشت واینطور میشه که به فکرمهاجرت میوفتیم بخاطر نبود رفاه واسایش در زندگی بخاطر اینکه فرزندان من با سختی باید وارد دانشگاه ویا کار مناسب باشن چرا که هزاران سهمه جانبازی وشهدا پابرجاست.وبه نعمت جنگ سوریه وعراق که کشور ما در اونجا درگیر هستش این سهمیه ها هم هنوز پابرجاست وخواهد موند..از یه طرف میخای بیای واز یه طرف سابقه کارت وترس از اینکه بچه هات اونجا اذیت نشن دودل میشی.حکایت برای گفتن زیاده امیرجان ولی ما واقعا از بین رفتیم .وقتی میبینیم ما جون میکنیم واقایون دارن میخورن وما کار میکنیم وبزرگان اختلاسهای میلیاردی میکنن.درد اینه اقا امیر .من اینطور احساس میکنم دوستانی که وارد کانادا شدن وحتی یه کار معمولی دارن میتونن یه زندگی راحت با ارامش نسبی داشته باشن .حالا نمیدونم نظر شما چیه..

  25. امثال من توقع زیادی از زندگی ندارن یه کار معمولی ویک زندگی راحت امیدوارم که بتونیم تو کانادا به این ارامش نسبی برسیم

  26. سلام
    مطلب پر باری بود
    من متاهلم و الان چند ماهی میشه که در فکر مهاجرت به کانادا هستم و الان برنامم رو گداشتم رو گرفتن ایلتس و بعد برم پرونده برای مهاجرت باز کنم. ولی نگرانی که خیلی دارم اینه که من مهندس مکانیک هستم و پنج سال سابقه کار دارم . اگر زمانی رو که در ایران هستم رو پیشنهاد شغلی نگیرم و بیام اونجا چه اتفاقی برام میفته ؟؟؟؟البته با توجه به اینکه در مطلبتون هم اشاره مستقیم به مهندسی مکانیک کردین.
    شما وقتی مهاجرت کردین پیشنهاد شغلی هم داشتین؟؟؟؟؟
    بازار کار اونقدری هست که من بتونم زندگیم رو جمع و جور کنم؟؟؟؟

    • امير حسين روشناس

      نه من پیشنهاد کاری نداشتم. نمیخوام ناامید بشید ولی پیدا کردن کار بخصوص برای رشته شما خیلی دشواره

      • خیلی ممنون که جواب میدین در واقع من بدنبال شخصی مثل شما میگشتم.
        دشوار هست ولی غیر ممکن نیست. من الان پست های شما مربوط به کاریابی رو خوندم برای رشته شما که استقبال زیادی ازش میشه هم کار پیدا کردن سخت بود. یعنی از اتفاق هایی که براتون افتاد تا کار پیدا کنین دشوارتر هست؟؟؟
        البته من تا الان چندین رزومه برای مانستر و indeed فرستادم ولی انگار که نه انگار

        • امير حسين روشناس

          بله. به قول خودتون، کار ما حالا وضعیت استخدامیش خوبه (خیر سرش!). برای مکانیک تا جایی که می دونم باید PENG داشته باشید.

          از هر ۲۰ ۳۰ تا رزومه، اگر دو تاش رو جواب گرفتید یعنی جای امیدواری هست.

  27. بیچاره ما بچه های زبان..که دوست داریم بریم :(( اونجا باید بیکار باشیم

    • امير حسين روشناس

      اصلا اینطور نیست! اتفاقا به شرط تسلط خوب، خیلی زمینه های کاری می تونید پیدا کنید، از تدریس گرفته تا ترجمه و …

  28. بازار کار رشته ریاضی محض اونجا چطوره؟

  29. سلام..من قصدمهاجرت دارم البته نه برای همیشه فقط بخاطر بالابردن سطح دانشم..چون فکرمیکنم هزینه کسب دانش درایران بیشترازمهاجرت وکارکردن وبهره بردن ازدانش کشورهای توسعه یافته است..کارمن تعمیرات برق خودروهست درواقع همان تنظیم موتور..میخوام به یه کشوردیگه برم که بتونم دریک همچین جایی کارکنم ومهارت لازم روپیداکنم..درواقع اینجا آموزششون طوریه که فوت کوزه گری رویادنمیدن..وبعدازچندسال برگردم به کارقبلیم باتخصص واقعی ..نظرشماچیست؟؟

    • امير حسين روشناس

      تنها چیزی که می تونم بگم اینه که در مورد مقصدتون برای این منظور دقت کنید. مطمئن بشید جایی که میرید در زمینه مورد نظرتون می تونید تجربه کسب کنید. تقریبا در همه مواردی که دیده ام، لازمه سالها تحصیل کنید و دوندگی، تا به اونی که در ایران هستید برسید. آیا صرف چند سال از عمرتون به این منظور منطقیه؟

  30. آقای روشنایی عزیز سلام میلاد هستم کارشناس معماری متولد ۱۳۶۲ من در تهران شرکت خودمو دارم که فیلد کاری ما معماری بازسازی و ساختمان بطور کلی می باشد و خوب از آنجایی که اصولا سیستم تیم ورک در ایران آرزویی بیش نیست اکثر مهارت ها مثل اتوکد مکس و فوتوشاپ را بطور کامل یاد گرفتم تا بقول ایرانیا اگه یکی از افراد تیم ناز کرد کارم رو زمین نمونه و چیزی حدود ۱۰ سال سابقه کار اجرایی ساختمان را هم دارم البته چون بیزنس خودم بوده فاقد پوشش بیمه هستم و با دوستانم بصورت پروژه ای کار میکنیم اگه علاقه داشتید نمونه کارها در سایت http://www.paydarag.com قابل مشاهده می باشد چند وقتی هست که به همراه دوست دخترم در حال جمع و جور کردن کارها هستیم که ایشان هم همکار من بوده و البته در فیلد هنر و نقاشی روی بوم و دیوار نیز با مهارت می باشند می خواستم بدونم آیا در کانادا نیز میشود بصورت فردی پروژه گرفت و انجام داد یا اینکه همه کارها حتما باید بصورت شرکتی باشد و اینکه مبلغ تقریبی آورده ما به کانادا با خراب نکردن پل های پشت سر ۱۰۰۰۰۰ دلار بوده و اینکه با توجه به اینکه بنده حاضر به تحصیل مجدد در رشته معماری نیستم آیا با گذراندن دوره مشاور املاک میتونم کار شخصی مثلا بازسازی و … بگیرم و آیا کار مناسبی مشاور املاک اونجا هست یا اینکه بلا نسبت اونجا هم مشاورین مثل ایران بدنام و … هستند . مرسی که از وقتتون و راهنماییهاتون قربان کاری هم تهران داشتید بفرمایید در صورت توانایی خوشحال میشم کمک کنم . موفق و سلامت باشید .

    • امير حسين روشناس

      سلام
      بنده اولا روشناس هستم نه روشنایی.
      با توجه به مبلغی که همراه دارید، بعید می دونم در تورنتو بشه خیلی کاری کرد. متوسط قیمت یک خونه در تورنتو یک میلیون دلاره و حالا حومه اش رو اگر در نظر بگیریم، زیر ۵۰۰ هزار دلار نیست.
      کار بازسازی رو یا باید برای کسی انجام بدید، که در اون صورت لایسنس و تجربه و نمونه کار قبلی در کانادا رو میخواد. یا اینکه خودتون یک ملک بخرید و روی ملک خودتون کار کنید که اعدادش رو اون بالا گفتم. چیزی که ممکنه شما رو کمک کنه، اگر یک سوم قیمت ملک رو به صورت نقدی پرداخت کنید، بقیه اش رو از بانک می تونید وام بگیرید، بدون اینکه شغلی داشته باشید (شما که تازه وارد میشید، شغلی که ندارید).

  31. سلام اقا منم بیام ؟ هجرت کنم ؟

  32. با سلام خدمت شما بزرگوار

    من سوال خاصی ندارم فقط میخواستم از این همه لطف و محبتی که برای کمک به دیگران میکنی از انسانیت شما تشکر کنم

    با ارزوی موفقیت روزافزون برای شما

  33. سلام منم بدجور توی مخمصه هستم من کارت پی آر رو گرفتم و برگشتم من خودم ۱۵ سال سابقه کار دارم و شوهرمم اینجا شغلش خوبه پسرم ۱۵ سالشه و دخترم ۵ سال تنها دلیلی که میخوام برم خانوادمه که اونجا هستن از طرفی میدونم کار خیلی سخته اونم تو سن و سال ما شوهرم که موافق نبود ولی حالا میگه به خاطر آینده بچه بریم منم بی نهایت از اینکه کارمو از دست بدم میترسم توی بد برزخی هستم و نمیدونم چکار کنم روزی صد بار خودمو لعنت مکینم که اقدام کردم

  34. البته بگم تا سه ماه دیگه بیشتر فرصت ندارم که برگردم زندگیم شده جهنممممممم

  35. با سلام
    امیر حسین عزیز از این همه لطفی که به هم وطن هات داری ممنونم . باید بگم منم سالها به فکر مهاجرت بودم ولی چون عادت دارم قبل انجام هرکاری در مورد اون کار تحقیق کنم و مهاجرت یه تصمیم خیلی بزرگه در موردش خیلی تحقیق کردم که عصن اینکار درست هست یا نه و چه کشوری برای مهاجرت خوبه و شرایط مهاجرت ، شرایط زندگی در کشور مقصد و غیره … در این راه با خیلی ها صحبت کردم از اونجاییکه هممون میدونیم شرایط ایران رو که چرا مردمی که در جنگ نیستن مثل سوریه و عراق و افغانستان ولی اکثرا در فکر مهاجرت هستن پس حتما مشکلی وجود داره که همه این مسئله رو میدونن ولی من به یه نکته میخوام اشاره کنم که کلمه مهاجرت و یا پناهندگی خودش گویای همه چیزه ، میگن وقتی یه جا دارن اذیتت میکنن و آزارت میدن و یا میخوان بکشنت پس مهاجرت کن در اصل اگه چاره ای جز فرار نداشتی مهاجرت کن چون در اینصورت وقتی با مشکلاتی در کشور جدید روبرو شدی راحتتر میتونی باهاش کنار بیای ولی اگه تنها با تصور زندگی مرفه تر و مدرن تر بری با اولین مشکل پشیمون میشی ” پس در یک جمله اگه چاره ای نداشتی برو ”
    … امیر حسین عزیز برات بهترین آرزوها رو دارم خیلی آقایی

  36. البته یه چیزی رو فراموش کردم بگم که در حال حاضر انقد شرایط مهاجرت خصوصا کانادا و استرالیا سخت شده که باید آدم چند سالی وقت بذاره تا اگه شد اقامت بگیره یا اگه کسی واقعا چاره ای جز مهاجرت نداشته باشه باید به گزینه های پناهندگی به آلمان و غیره فکر کنه … بنده اون طرف زندگی نکردم ولی با خیلیها که مهاجرت کردن و یا برگشتن صحبت کردم در کل تو ایران یکم به خودت خوش بگذرون اون طرفم برات فرش قرمز پهن نکردن و ازت با آغوش باز استقبال نمیکنن … موفق و موید باشید

    • سلام
      ممنون از نوشته های خوبتون
      درسته که اونجا خوب نیست ویک نوع برده داری مدرن هستش
      ولی ملت به دنبال فرهنگ بهتر و زندگی خوب وهوای تمیز وغیر…..میگردن وبه اونجا میرسن

    • سلام
      ممنون از نوشته های خوبتون
      درسته که اونجا خوب نیست ویک نوع برده داری مدرن هستش
      ولی ملت به دنبال فرهنگ بهتر و زندگی خوب وهوای تمیز وغیر…..میگردن وبه اونجا میرسن

    • اوه مای گاااد
      یک مرد متاهل با یک زن و یک فرزند و روزی ۱۰ ساعت کار ….
      ۲ ساعت هم تو ترافیک

      با حقوق ماهیانه ۳ میلیون تومان چطوری میشه خوش گذروند؟؟

      آهان فهمیدم
      برم دیزین اسکی کردن ملت رو تماشا بکنم

  37. سلام با مدرک فنی لوله کشی وسابقه کار هفت سال با بیمه چقدر شانس دارم واسه استرالیا کار لوله کشی چطور هس ممنون

  38. سلام دوست عزیز مطلب جالبی بود من هم میدونم مهاجرت سخته اما من یک برنامه نویس هستم و تو ایران که قانون کپی رایت نیست و حقوق برنامه نویس ها هم خیلی پایینه البته تعداد انگشت شماری از برنامه نویس ها موفق شدند کمی پول به جیب بزنند اما از لشگر برنامه نویس ها بقیه چی؟
    البته من با کلی از انسان ها در فضای مجازی اهل کشور های مختلف مثل المان کانادا اندونزی برزیلی استرالیایی و… چت کردم و کلی اطلاعات گرفتم از وضعیت کاری و…
    در ضمن من عاشق زندگی و تحضیل در کانادا هستم نه فقط بخواطر موقعیت های کاری بلگه واقعا دوست دارم!
    با تشکر

  39. سلام.مطالبتون واقعا خوب بود 🙂
    با تمام مواردی که گفتین من هیچ مشکلی نداشتم حتی از نظر مالی هم مشکلی ندارم فقط من نمیدونم چرا خانوادم اینقدر مخالفن وقتی هم بشون میگم دلیلتون چیه که مخالفین میگن ما هیچ دلیلی نداریم فقط سنت کمه!!!!!!!!!!! من ۱۷ سالمه. شما جای من بودید چیکار میکردید؟!! 🙁

    • امير حسين روشناس

      مدرک دیپلم یا ماکزیمم لیسانس رو میگرفتم و بلافاصله اقدام می کردم. بشرطی که واقعا اهل درس باشید و جدی. وگرنه اینجا انقدر جذابیت داره که حواستون نباشه قشنگ توی زرق و برقش غرق میشید.

  40. خب من امسال دیپلم میگیرم. اگه اقدام کنم خوب حاضر نمیشن به عنوان ساپورتر مدارکشونو بدن یا مثلا برای بایومتریک بیان باهام 😐

    • امير حسين روشناس

      من نظر و راه پیشنهادی خودم رو عرض کردم، قانع کردن والدین بر عهده شماست!

  41. سلام . با تشکر فراوان .من خودم از طریق ترکیه اقدام کردم برای امریکا ..اون جوری که فکر میکردم نبود ..و شرایط اینجا رو یاد متفاوت با ایران نمیبینم

  42. سلام ما هم قصد مهاجرت داریم ما نه پول داریم نه تحصیل کرده ایم نه زبان بلدیم فقط پول کرایه رو داریم که تا کانادا بریم آیا برای ما که نه پول داریم نه زبان بلدیم زمینه ای برای زندگی هست اونجا قبولی میگیریم یا نه چطوریه ما یه خانواده ایم با مشکلات زیاد که قصد هجرت داریم ممنون میشم زودتر جوابمو بدین

    • امير حسين روشناس

      چه عرض کنم!

    • شمایی که حاضر نیستید یک وبلاگ که کلا به زبان فارسی یه و داره از تجربیات خودش بصورت واضح و شفاف می نویسه، کامل بخوانید چطور می خواهید خودتون و تو یک جامعه جدید و با مشکلات ش وفق بدین؟!

  43. سلام،همسرم قصد مهاجرت داره،مهاجرت کاری، مشکل اینجاست که من دوس دارم برم،اما میترسم طاقت نیارم ،وابستگی هایی دارم اینجا که ترکش برام سخته،بنظرتون با این وضعیت میشه رفت؟؟؟؟؟؟

  44. سلام
    من از چند روز پیش شروع کردم دارم همه پست ها رو از اول میخونم
    خیلی اهل نظر دادن نیستم چون حتی در حد چند کلمه نوشتن هم سختمه
    وقتی فهمیدم همشهریم خواستم یه چیزی بنویسم که بگم چقدر این نوشته ها داره مسیر منو روشن میکنه. اینکه میفهمم همه چی سخت تر از اونیه که تصور میکردم ولی نمی دونم چرا تصمیمم جدی تر میشه
    وافعا ارزوی بهترین ها رو برات دارم

    • امير حسين روشناس

      قرار هم نیست که با خوندن نوشته های من مایوس بشید. فقط دید پیدا می کنید که واقعیت ماجرا چیه.

  45. من سوالم درباره تحصیلاته. اگر قصد مهاجرت تحصیلی داشته باشیم امید به داشتن کار پس از تحصیل اونجا چطوره؟ چون توی ایران بدون پارتی تقریبا صفره.

    • امير حسين روشناس

      اگر از یک دانشگاه معتبر کانادایی با موفقیت فارغ التحصیل بشید، معمولا شانس خیلی خوبی برای پذیرفته شدن در بازار کار دارید.

  46. سلام آقا امیر حسین عزیز
    ممنون که این تجربیاتتو با ما به اشتراک میذاری و این کارت خیلی با ارزشه
    من تسلط بالایی رو زبان انگلیسی دارم و در حال حاضر حین دوره ی کارشناسی ارشدم تو زمینه MBA زبان فرانسه م رو هم دارم تقویت میکنم و میدونم تا پایان ارشد B2 رو میگیرم حتما
    یک سوال : آیا در زمینه MBA میتونم کار مناسب گیر بیارم در صورت مهاجرت ؟ ( با توجه به اینکه ۶ سال سابقه مدیریت تولید و فروش دارم )

  47. سلام .‌
    با تشکر از ادمین و همه دوستان .
    من مدرک تحصیلیم دیپلم برق هنرستان هستش .
    ۱۴ سال سابقه کار نصب دربهای اتوماتیک دارم و از افراد باتجربه صنف خودم هستم .
    یک شرکت کوچیک هم دارم اما به دلیل بالابودن هزینه ها و اذیت های دارائی و بیمه و همچنین نبودن روحیه کار گروهی تو ایران از کار خسته شدم .
    یعنی بعضی وقتها دنبال ارامش میگردم .
    ادم فعالی هستم و روزی ۱۲ ساعت کار میکنم .
    از شرایط سیاسی و اقتصادی و مذهبی هم سرخورده شدم .
    امیدم به اینه که بروم یه کشور خارجی به عنوان یک تکنسین فنی (نصاب ) مشغول به کار بشوم .
    فقط نگرانیم از مدرک تحصیلیمه . و این که ایا واقعا به نیروی فنی این طوری که ما میشنویم بها میدهند ؟؟؟
    شماره تلگرامم ۰۹۱۲۶۴۰۳۵۰۸ لطفا راهنماییم کنید .
    تشکر

    • امير حسين روشناس

      نمی دونم این مراحل رو رفتید یا نه: ابتدا باید ببینید از چه راهی می تونید برای مهاجرت اقدام کنید. بعد از اون، زبانتون رو قوی کنید.
      در مورد پیدا کردن کار هیچکس نمی تونه نظر قطعی بده. به همه نیروها بها میدن منتها باید بدونید دقیقا به چه چیزی بها میدن، راهش هم اینه بگردید و افرادی که زمینه کاریشون مشابه شماست رو پیدا کنید و از اونها پرس و جو کنید.

  48. سلام خسته نباشین ببخشید تـو متنتون نوشتین در مورد پزشکا هم که دیگه چیزی نگم!..خب میتونم بپرسم شرایطشون اونجا چطوره؟آخه خودم در آینده نزدیک قصد مهاجرت داشتم ولی خب اول میخوام بپرسم…و اینکه مدرک علوم پزشکی های ایران رو قبول دارن؟

    • امير حسين روشناس

      مدرک دانشگاه های ایران رو به این صورت قبول دارن که باید یک سری امتحانات رو پشت سر بگذارید و احتمالا یک سری کورس هم بگذرونید. کلا پروسه دشواریه برای ورود به بازار کار ولی اگر از این مرحله عبور کنید، درآمد بسیار خوبی در انتظارتونه.

  49. ببخشید من باز سوال میپرسم جسارتا میخواستم بدونم هزینه تحصیل تخصص اونجا چطوره؟و اینکه به نظرتون بهتره همینجا تخصص بخونم یا بعد از گذروندن طرحم برای کانادا اقدام کنم؟

    • امير حسين روشناس

      هزینه تحصیل در کانادا بسیار بالاتر از ایرانه. اما ورود به بازار کار از طریق دانشگاه های کانادا خیلی راخت تره، یکی از دوستان من سال ۲۰۱۵ به کانادا اومده و هنوز درگیر امتحان و تبدیل مدرک تخصص اطفالش هست.

  50. قبلا گفتید کانادا آش دهن سوزی نیست! دقیقا منظورتون چی بود؟

    نسبت درآمد به هزینه ها چقدر بهتر از ایرانه؟

    با یک درآمد معمولی در کانادا بعد از چند سال میشه یک خونه معمولی و یک ماشین نسبتا مناسب تهیه کرد؟

    • امير حسين روشناس

      منظورم رو در خلال نوشته های مختلفم شرح دادم، اینکه اون انتظاری که آدم قبل از ورودش به این مملکت داره با واقعیت منطبق نیست.
      شما با درآمد متعارف، زندگی با استاندارد بالاتری به نسبت ایران دارید. شما با ۳۰-۴۰ هزار تومن شاید می تونید یک وعده غذایی در رستوران متوسط میل کنید، اینجا اون عدد میشه ۳۰-۴۰ دلار. نسبت درآمد به هزینه ها، میشه گفت بهتره. شاید اگر هزینه محل زندگی (حالا اجاره یا قسط خونه) نبود، خیلی رفاه بالاتری در انتظار آدم می بود.
      جواب این سوالتون به خیلی عوامل بر می گرده. چه درآمدی معمولی بحساب میاد؟ مثلا کارشناس با تجربه تقریبا صفر کامپیوتر ماهی ۵۰۰۰ دلار حقوقشه (کلی مالیات و کسورات داره این عدد) در حالیکه مثلا طراح گرافیک ماهی ۳۵۰۰ دلار در آمدشه. برای خرید خونه و ماشین هم باز خیلی بازه، چه ماشینی، نقد یا لیز یا اقساط، خونه چطوری، در کدوم شهر، کدوم محله و …

  51. سلام واقعا از این که وقت گذاشتید و با حوصله جواب همه هموطنان را میدهید کمال تشکر را دارم.
    من هم مثل اکثر هموطنان عزیزم درصدد مهاجرت به کانادا هستم.
    درست یا غلط آن را هم نمیدانم……
    فقط یک چیز را میدانم…. از شرایط موجود شامل گرانی، تبعیض، بی عدالتی و….. خسته شده ام….
    کارگر ساختمانی شرکت خصوصی هستم، متاهل دارای سه فرزند ۱۲ و ۸ و ۴ ساله. ترس از آینده فرزندانم روانی ام کرده.
    خودم و همسرم فدا شدیم، نمیخواهم فرزندانم هم فدا شوند.

    کل دارییمان یک آپارتمان و یک خودرو معمولی ایران خودرو و مختصر پس اندازی در حد ۵۰ م تومان داریم.
    به فرض هم که بتوانم به آنجا مهاجرت کنم، آیا میتوانم شغلی داشته باشم تا تامین معاش زن و فرزندانم را داشته باشم یا نه؟
    لطفا در صورت امکان راهنمایی ام کنید.

  52. سلام خسته نباشی دوست عزیز. سوالی دارم شاید بتونی جواب بدی. وضع پرستاران تو کانادا چجوریه حقوق و مزایا؟؟

    • امير حسين روشناس

      از ایران خیلی بهتره و از اون دید بالا به پایینی که پزشکان در ایران نسبت به پرستاران دارند هم خبری نیست.

  53. با سلام
    شاید من آدم بیکاری به نظر بیام که بدون داشتن قصد مهاجرت به خارج از کشور و به طور اتفاقی وارد وبلاگ شما شدم و مطالب و نظرات این صفحه رو کامل و با دقت مطالعه کردم، اما خیلی خوشحالم که با دیدن این صفحه خیلی از سوالاتی که درمورد امکانات و رفاه در خارج از کشور گوشه ذهنم جا خوش کرده بودن و به خاطر بی توجهی خاک میخوردن تا حدی به پاسخ های خودشون نزدیک شدند. دقیقا یادمه بچه که بودم خدا رو شکر میکردم که تو ایران یعنی جایی که بهترین دین(شیعه) و بهترین انسانها(مسلمانان به دلیل اعتقاد به مسائل اخلاقی) وجود داره، به دنیا اومدم. اما هر چقدر بیشتر قد کشیدم و فلسفی تر به عمق مسائل فکر کردم یه سوال غریب توی ذهنم جوانه زد و رشد کرد و نونهال شد که آیا ما لیاقت زندگی کردن تو جامعه و دنیای بهتری رو نداریم؟ دنیایی که تیتر یک همه اخبار و روزنامه هاش ناامید کننده نباشه یا هر روز یه خبر ناگوار توش شنیده نشه یا در میان قواعد و قوانینی که هر روز تصویب میشه حداقل یه قانون هم پیدا بشه که به نفع ما و زندگیمون باشه یا در قبال زحمتی که می کشیم نتیجه بگیریم و حق خوری و اجحاف عمل پلیدانه محسوب بشه نه زرنگی
    دنیایی که آدماش در عین کم کاری و کم آگاهی مدام از دیگران ایراد نگیرن و هزاران مشخصات جغرافیایی و معنوی دیگه
    و بعد سوال بعدی خودنمایی می کنه که آیا اونهایی که رفتن کار درستی نکردن و مایی که موندیم اشتباه فاحشی نکردیم؟؟
    این در حالیه که رئیست که چند برابر تو حقوق می گیره و ریاست یک دانشکده رو بر عهده داره مستقیم میگه برد با کسیه که زودتر بره(یعنی افراد تحصیل کرده و دارای جایگاه مناسب اجتماعی هم اینطور فکر میکنن)
    با این وجود خیلی ها مثل من اونقدر وابستگی فکری و نه حتی عاطفی دارن که همه فکرهای نوظهورشون همین جا با چاقوی تعصب قطع میشه و ادامه نمیدن
    البته این چاقو شاید برای منی برش داشته باشه که اینجا تقریبا شرایط شغلی و خانوادگیم خوب هست(هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی هستم) و نسبت به اطرافیانم اندک رفاه بیشتری دارم و الآن تنها دغدغه زندگیم اینه که به خاطر شرایط شغلی شوهرم انتقالی بگیرم برای تهران یا نه(همسرم انتخاب رو به من سپرده)
    شاید براتون خنده دار باشه عنوان سرچ من این بود: به تهران مهاجرت کنم یا نه؟
    این سخت ترین تصمیم من در زندگیمه:) و خدا به همه شما که تصمیمی بسیار بزرگتر از این می خواید بگیرد انشالله کمک کنه تا آنچه به صلاح زندگیتون هست رو انتخاب کنید و شرایطش هم براتون فراهم بشه.
    من با خوندن این متن به این نتیجه رسیدم که هیچ جای دنیا زندگی بدون مشکل نیست ولی شدت و کیفیت مشکلات می تونه متفاوت باشه و دنیای به اصلاح مدینه فاضله برای ما آدم های تقریبا معمولی (غیرثروتمند) هنوز کشف یا ساخته نشده
    خوشحالم که همکاران پرستاران من در کانادا شرایط به مراتب بهتری از پرستاران ایران دارند و به آنها به عنوان یک عضو کادر درمان و همکاران پزشکان نگاه میشه که نبودشون در عملکرد تیم درمانی خلل ایجاد می کنه نه به عنوان زیردستان پزشکان. امید که اوضاع کشورمون هم تغییر بکنه
    آقای روشناس با نوشتن همین یک صفحه به همه فهماندی که چه انسان متین و فهمیده و خیرخواه و آگاه و البته بسیار خوش قلم( نگارش واقعیات آمیخته با طنز دلچسب) هستید. امیدوارم شما و سایر هم وطنانم هر جا که هستید روز به روز موفق تر باشید.

  54. سلام مرسی از مطلب هاتون.من چندتاییشو خوندم و گویا شمام نرم افزاری هستید
    یه نظر تجربی ازتون میخوام
    ۱-کسی که اینجا ۳-۴سال توی حوزه دات نت و ایناکار کرده و در اصل بکند دولوپر بوده و یک سال هم روی داده کاوی کار کرده. کدوم رو ادامه بده بعدا برای کار در کانادا راحتر خواهد بود؟
    ۲-به نظرتون منکه هم حوصله درس خوندن دارم هم کارکردن.بهتره برا دکترا بیام یا برای کار؟
    ضمنا من ارشد نرم افزا دارم و ۷سال هم سابقه کار و ۲۹سالمه.ممنون میشم نظر بدید

    • امير حسين روشناس

      راستش نظر شخصی من اینه که در حوزه برنامه نویسی شانس بیشتری برای پرزنت کردن خودتون دارید. اثبات مهارتها هم کار ساده تریه. در مورد روش ورود، برای ورود به بازار کار معمولا لیسانس و در موارد معدودی فوق لیسانس میخوان. دکترا بیشتر برای انجام کارهای آکادمیک هست و برخلاف ایران که مدرک بالاتر باشه نیروی بهتری – شاید- مخسوب بشید، اینجا ممکنه داشتن مدرک دکترا یک مانع برای پیدا کردن کار باشه (مگر اینکه با لیسانس یا فوق اقدام کنید و حرفی از دکترا به میون نیارید).
      منتها از نظر ورود به کانادا، شاید پروسه تحصیلی سریعتر جواب بده. من در جریان روشهای مهاجرتی جدید نیستم و برای این موضوع باید با متخصص امور مهاجرتی مشورت کنید.

      • خیلی ممنونم همین نظر فنی رو میخواستم ازتون. فقط اگه براتون مقدوره میشه بگید که چه اسکیل هایی رو خوبه این جا کامل کنم و بعد بیام؟ منظورم اینه من یک سال وقت دارم و میخوام با توجه به چیزایی ک بلدم. بتونم به طور درست یک عنوان شغلی داشته باشم(همون حوزه برنامه نویسی).
        مثلا بدونم مهارتهای مورد نیاز یک بکند کار دات نت رو دارم.
        تخصص هام: .Asp.net، SignalR، SqlServer، وب سرویس نویسی، Css ،
        یه کمم PHP
        وقتتون رو گرفتم اما واقعا این پاسختون خیلی کمک خواهد کرد.من سایت indeed هم دو روزی بررسی کردم ولی بازم دستم نیومد . شما پیشنهادتون رو بگید برای اسکیل ها من خودم بررسی میکنم و میرم دنبالش. تشکر 🙂

        • امير حسين روشناس

          Open API اینجا خیلی روی بورسه. کلا سیستمهایی که روی کلاود کار می کنن. یک پست در مورد رایانش ابری نوشته ام، اون رو توی وبلاگ بگردید پیدا کنید و بخونید.

          • ممنون خوندم.کلا اومدم هم تشکر کنم بابت مطالبتون.ادم جواب کلی سوالاشو میتونه پیدا کنه. مخصوصا در مورد کار. و هم اینکه اگر براتون مقدور بود پیشنهاد میکنم یک پست جدید هم بنویسید و مثلا مزایا معایب مهاجرت رو نسبت به اوضاع فعلی ایران بنویسید. البته گفتم که در حد پیشنهاد هستش

          • امير حسين روشناس

            راستش تکرار مکررات میشه. به علاوه اینکه از جامعه و شرایط ایران مدتهاست دور افتاده ام و نمیتونم در مورد ایران منطبق با شرایط فعلیش بنویسم.

  55. سلام.خسته نباشید.من در زمینه بازرسی فنی وتست های غیر مخرب فعالیت دارم.میخواستم بدونم بازار کار کانادا در این زمینه چطوره.در زمینه بازرسی جوش و پرتونگاری صنعتی آیا بازار کار وجود داره؟؟؟اگه هست میانگین درآمد ماهیانه چقدره؟؟

    • امير حسين روشناس

      دوست گرامی خواهش می کنم بالای صفحه سمت راست، زیر منوی اصلی رو مطالعه بفرمایید.

  56. سلام وقت به خیر
    شما دوری از خانواده براتون سخت نبود؟
    و الان از اینکه اونجا هستید راضی هستید ؟
    دوست دارید برگردید ؟

  57. بابا دمت گرم
    شاید به جرات بتونم بگم الکی جو گیر شده بودم که میگریت کنم ولی هنوز خیلی مسیر مونده. شایدم اصلا نرم از کشور!!!
    ممنونم که راهنماییم کردی داداش

  58. میتونم بگم یکی از بهترین نوشته های وبلاگ بود…خیلی واضح و روشن
    درسته که هیچکس نمیتونه درمورد مهاجرت فرد دیگه نظر بده ولی مطرح کردن موضوعاتی کلی مثل همین نوشته خیلی کمک کننده است
    من خودم تنها مشکلی که دارم برای مهاجرت بحث مالی قضیه است که میخوام درست بشه تا اقدام کنم.چون تو تحقیقاتم متوجه شدم پیدا کردن کار مشکله
    فقط میخواستم بپرسم آیا شاغل شدن تو زمینه های شغلی بیمارستانی و درمانی(مثل پرستاری) هم انقدر زمان میبره و اذیت میکنن یا نه فقط برای کار تو شرکت ها(رشته های مهندسی) انقدر سخت میگیرن و اذیت میکنن؟

    • امير حسين روشناس

      راه شما از رشته های مهندسی خیلی بیشتر اذیت داره. اگر پرستار باشید اول باید آیلتس داشته باشید از نوع آکادمیک. باید مدرکتون رو تطبیق بدید و احتمال خیلی زیاد یک سری واحدها رو بهتون میگن برید توی این چند تا کالج، دوباره بگذرونید. مرحله یعدش باید ۶ ماه کارآموزی کنید و بعد از اونه که می تونید تازه دنبال کار بگردید. بعضی ها بعد از کارآموزی میرن امتحان RN میدن که شانسشون برای ورود به بازار کار رو بیشتر کنن.

  59. سلام.خسته نباشید.من و همسرم آرایشگر هستیم و قصد مهاجرت داریم آیا شانس اینکه در آنجا راحت کار کنیم وجود دارد؟لطفا راهنمایی بفرمایید.ممنون

  60. امیر حسین عزیز سلام . من ۴۴ سالمه مهندس عمران ، ۵ سال سابقه کار عمرانی و ۱۵ سال تجربه کار اداری ، دو فرزند ۱۲ و ۸ ساله دارم ، خانمم هم مدرک روانشناسی داره و ۱۰۰۰۰۰ دلار کل سرمایه مادی زندگیمه . کارمندم ماهی ۵ میلیون حقوق میگیرم . یکی از دوستان بهم پیشنهاد داد بیام کانادا زندگی کنم . حالا شما جای داداش بزرگترمون، من رو راهنمایی کنید که خوبه بیام یا نه ؟ ممنونم بابت تمام خوبیهاتون که صبورانه ما ها رو راهنمایی میکنید.

    • امير حسين روشناس

      نمی دونم عزیز. من با خوندن ۴ خط از زندگی شما نمی تونم توصیه کنم که تصمیمی به این مهمی رو بگیرید.
      کار تخصصی برای مهندسین عمران با توجه به شنیده های من خیلی سخت پیدا میشه. این رو در مورد رشته شما صرفا شنیده ام.
      زندگی در کانادا به شرط داشتن یک شغل متعارف، بهتر و راحت تر از ایرانه. این رو هم میتونم به شما بگم.
      اما اینکه بهتون بگم بیایید و بعدا برای پیدا کردن کار به مشکل بخورید و پس انداز زندگیتون رو به باد بدید، کار درستی نیست.
      اینکه بگم نیایید و زندگی در یک کشور جهان اولی رو تجربه نکنید و رفاه اینجا (به شرط فراهم شدنش) رو نداشته باشید هم کار درستی نیست.
      من صرفا می تونم آینه شرایط اینجا باشم، اونم اگر بتونم. انتخاب، چیزیه که خودتون باید بهش برسید.

  61. va dar akhar agar kac tasmim gereft mohajerat kone bayad az che rahi eghdam kone

  62. سلام
    اول میخواستم از وبلاگ خوبون تعریف کنم که واقعا عالی بود…میرم سر اصل مطلب.من همه سوال و جواب های بالا رو خوندم و سوالی که ازتون دارم این نیست که من بیام کانادا یا نه.داستان من یکم متفاوته.من کلا ادم اجتماعی نیستم(در برخی موارد حتی جامعه ستیز هم هستم) و اصلا با روش زندگی و روابط اجتماعی و فرهنگ های ایران جور نیستم و یه جورایی تو کتم نمیره که مثل بقیه مردم “ایرانی” زندگی کنم.کلا از فرهنگ زندگی در ایران دل خوشی ندارم.۲۰ سالمه و دیبلم تجربی دارم و الان در حال خدمت ” نه چندان مقدس” سربازی هستم و هشت ماه دیگه تمومه.علاقه و حوضه فعالیتم برنامه نویسی, شبکه و امنیت هست(یکم شخصیتم مثل این هکرای هالیوودیه خخخخ) و به جرات میتونم بگم در ضمینه IT میتونم خیلی جلو برم.برای زبان انگلیسی هم مشکلی ندارم و راحت میتونم نره ۷ بگیرم.وابستگی به خانواده هم میسه حلش کرد;)
    این چند وقته یکی از فامیلام که خودش آمریکا وکالت خونده و خیلی سفر خارجی رفته بهم بیشنهاد کرد با هزینه خودم برم کانادا و یک سال کالج بخونم و بعدش بورسیه یکی از دانشگاه های خود کانادا بشم.ولی من تردید دارم اول به خاطر اینکه زیاد اجتماعی نیستم و شک دارم بتونم اونجا با کسی زیاد خو بگیرم و تازه چون کشور غریب هست بیشتر منزوی بشم و دوم اینکه در مورد طرز برخورد مردم اونجا با ایرانی ها مشکل دارم همون قضیه نزاد برستی و این حرفا و فکنم برای من که اصلا حوصله سر و کله زدن با مردم رو ندارم این خیلی مشکل بزرگیه(البته مشکل از منم هست).ولی از طرفی هم با جامعه ایران خیلی مشکل دارم(حتی بیشتر از گرونی و بیکاری و حکومت و ازین حرفا).میخواستم بدونم به نظر شما برای فردی با خصوصیات اخلاقی عجیب غریب من, جو کلی کشور کانادا یا هر جای دیگه مناسب هست یا نه؟…بهتر نیست اول همینجا ادامه تحصیل بدم و بعدا با یه مدرک و با تجربه کاری بالا تصمیم بگیرم؟راستش فک میکنم دانشگاه(هرجای دنیا که باشه) هیچوقت همه چیز رو یاد نمیده و یه جورای وقت هدر میده (من هرچی از کامبیتر بلدم خودم یاد گرفتم).با این وجود بهتر نیست اگه صبر کنم و بعدا با چنتا مدرک بین المللی خیلی معتبر مثل CEH یا CHFI مهاجرت کنم که درگیر دانشگاه هم نشم؟
    شرمنده این طولانی شد…وقتتو گرفتم 😉

    • امير حسين روشناس

      اول در مورد نژادپرستی بگم. من تابحال چیزی که خیلی زننده باشه شاهد نبودم. وجود داره، اما خیلی زیرپوستی و صرفا هم بدلیل ایرانی بودن نیست، کسی که با فرهنگ جامعه کانادایی آشنا نباشه ورود به این جامعه براش کمی مشکل هست. اما اینکه به دیده تحقیر به شما نگاه کنن یا برخورد ناشایستی رو شاهد باشید، من تابحال اصلا و ابدا ندیدم.
      منزوی بودن هم، به نظر من یک تعریفه. اگر خودتون باهش مشکلی ندارید، کسی اینجا شما رو قضاوت نمی کنه (مگه همون ایرانی هایی که ازشون دارید فرار می کنید، در کانادا هم با همین ایرانی ها ممکنه برخورد داشته باشید). پس اگر خودتون اجتماع گریزی رو دوست دارید، این مقوله مشکلی براتون ایجاد نمی کنه.
      اینکه اینجا درس بخونید یا ایران، برمیگرده به اینکه چقدر توان مالی دارید. اگر می تونید از پس هزینه های تحصیل در اینجا بربیایید، هرقدر زودتر اقدام کنید و وارد این جامعه بشید، از همه نظر بهتره. از جهت آرامش فکری بیشتر که زودتر از ایران خلاص میشید، از نظر اینکه انعطافتون در سن پایین خیلی بیشتر از سنهای بالاتره، از این نظر که مدرک دانشگاه شریف یا آزاد فلان منطقه دور افتاده پیش کارفرمای کانادایی یک ارزش رو داره (بهتره بگم کارفرمای کانادایی یک سری دانشگاه کانادایی رو میشناسه و بقیه دانشگاه های دنیا از نظر اون “غیر کانادایی” هستن و تفاوتی بین مدارکشون نیست). مدارک بین المللی خیلی معتبر، کمک کننده هستند اما اینطور نیست که مثلا شما CEH یا CISM یا CISSP داشته باشید دیگه همه چیز بر وفق مراد باشه.

  63. سلام و درود .
    خیلی تشکر می کنم از اینکه اطلاعات ارزشمندی رو در اختیار همه قرار دادید.
    من ۴۲ سالمه و مشکل من اینه که برای استخدام در بیشتر مشاغل میگن بالای ۳۵ سال استخدام نمیکنیم . حتی مشاغل کارگری

    آیا این موضوع در کانادا هم همینطوره ؟

    ممنون که توجه میکنید و دلسوزانه جواب میدید

    • امير حسين روشناس

      نه چنین چیزی اینجا نیست. برای استخدام محدودیت سنی تا بحال ندیدم کسی برخورد کنه.

  64. من تنها دلیل برای مهاجرت
    ۱گرونی
    ۲تفریحات وی زندگی ایده ال
    ۳امنیت
    ۴ کار پردرامد

  65. جناب روشناس سلام وقتتون بخیر
    من امسال کارشناسی مدیریت گردشگریمو گرفتم
    یه ریکاوری چندماهه بکنم هم آیلتس مطلوب رو می گیرم
    ۳سال سابقه کار در هتل ۵ستاره در قسمت ارتباط با مشتری دارم.
    هر سفر خارجی هم که رفتم لذیذترین بخش سفر واسم گپ زدن با مردم محلی اونجا بوده(یعنی انزوا و فاصله گرفتن از جامعه بیگانه در روحیم نیست)
    مهمترین قسمت داستان اینجاست که فیلد کاری و تحصیلی من فنی نیست و چیزهایی که ایران یادگرفتیم با استانداردهای اونجا خیلی فاصله داره
    خواستم بدونم که اگه اندک دانش و سابقه کاریم و در نظر نگیرم اونجا امکان پیدا کردن کاری که از پسش بربیام هست یا اونجا هم نرخ بیکاری قابل توجهی داره و میدان رقابت برای پیدا کردن کار پر فرار و نشیبه؟

    • امير حسين روشناس

      بازار کار که رقابتی است. برای شما شاید بهترین گزینه این باشه که یک دوره در کالج در زمنیه رشته خودتون پیدا کنید و برید، تا با شرایط کار و تجربیات کاری اینجا هم آشنا بشید. از اون طریق راحت تر به مقصود می رسید.

  66. ما مردم از همدیگر فرار می کنیم به نظر من پول و هزینه بی جهت برای مهاجرت خرج می کنیم چون هر جا برویم ایرانی هست با مدلهای مختلف دیگر. پس بهتر با صداقت تر با هم زندگی کنیم

  67. با سلام…من یه پسر مجرد ۲۷ ساله با مدرک کاردانی ماشین ابزار-ساخت و تولید…من بخاطر مشکل مالی کار آزاد نتونستم انجام بدم…تو رشته خودم اقدام کردم…اما همه جا بصرت شرکتی نیرو میگیرن…در حال حاضر هم نیروی خدمات دولتی هستم…شرکتی…اما من هم کامپیوتر هم موبایل هم تنظیم کننده موزیک هم تو رشته خودم هم کار صحافی و … بلدم اما محدود شدم…نمیدونم باید چیکار کنم…شما راهنمایی کنید…

  68. امير حسين روشناس

    نه برای جنرال این مشکلات نیست.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*