تقریبا ۹ ماه از اومدنم به کانادا و به تورنتو میگذره. می خوام امشب ببرمتون تورنتو (کربلا رو با حاج محمود کریمی می تونید تشریف ببرید). می خوام در مورد حس و حال تورنتو بنویسم و برداشتی که از این شهر کردم. زمانی که برای اولین بار به اروپا مسافرت کردم، متوجه شدم که من از کشورهای اروپایی برای زندگی ... ادامه مطلب »
زندگی در تورنتو
حقوق شهردار تورنتو چقدره؟!
یادمه یکی از سرگرمی های مردم ایران، این بود که بعد از بیرون اومدن از رستوران، دندونپزشکی، مطب دکتر و … این بود که حساب کنن این یارو چقدر درآمد ماهانه شه! کلا برای یک عده از مردم – کسانی که به نظر من، آدمهای کوچیکی بودن – همیشه این دغدغه هست که بقیه چقدر پول در میارن. بجای اینکه وقتشون ... ادامه مطلب »
حمل و نقل عمومی در تورنتو
سیستم حمل و نقل عمومی در تورنتو، اهمیت ویژه ای داره، چون روزانه هزاران نفر رو داره جابجا می کنه. در مقایسه بین ایران و کانادا، سیستم حمل و نقل عمومی ایران تقریبا رایگان بحساب میاد! بلیط اتوبوس و مترو در محدوده TTC در ارزونترین حالت و در زمان نوشتن این مطلب (یعنی دی ماه ۱۳۹۳)، برای هر مسیر ۲٫۷ ... ادامه مطلب »
Arriving at … Dundas. Dundas Station
اولین روز کاریم، ساعت یکربع به ۶ بیدار شدم. نماز رو خوندم و دیدم دیگه نمیشه بخوابم. بخصوص که رندل ایمیل زده بود فردا رو زودتر بیا، ساعت ۸ و نیم اینجا باش. نهار هم قرار بود با یکی از بچه های شرکت (اورلی) بریم بیرون. محض احتیاط دوباره کت و شلوار پوشیدم و چون شب قبلش برف اومده بود و ... ادامه مطلب »
میان پرده: شادی های کوچک
می دونم در حال قصه تعریف کردن هستم، از کار و کاریابی. اما امشب، شب خوبی بود که در عین ساده بودنش، خیلی خوش گذشت. با یکی از بچه هایی که در JVS آشنا شده بودم، رفتیم بیرون. بدون هدف، توی خیابونهای داون تاون پرسه زدیم و ول گشتیم. مغازه ها رو تماشا کردیم و از هوای خوبی که احتمالا ... ادامه مطلب »
سریال دنباله دار کاریابی – قسمت دوم
تا اینجا گفتم که شک کردم نکنه راهی که دارم میرم اشتباهه؟ با یوسف صحبت کردم، غر غر هام هم شروع شد و نسبت به شرایط کار، بدبین شدم. توی همون روزها، یکی از معلم های زمان دبیرستان – که توی کلگری زندگی می کنن – اومده بود تورنتو. یک شب جایی با هم مهمون بودیم و بعد از چندین سال ... ادامه مطلب »
مردی از دانشگاه Ryerson
با یک مرد استثنایی به اسم Markus Van Aardt آشنا شده ایم، از دانشگاه Ryerson. متاسفانه سیستم آموزشی ما در ایران فقط روی پزشکی و مهندسی و یک مقدار هم ادبیات متمرکز شده. به عنوان مثال، کسی بما یاد نداده چطور حرف بزنیم. چطور فکر کنیم. چطور بنویسیم. و این موارد بسیار ابتدایی – که همه در موردش میگن: بابا ... ادامه مطلب »
Job search workshops
از امروز به مدت دو هفته در یک سری کارگاه هایی که توسط JVS Toronto برگزار میشه شرکت می کنم. راستش خیلی امیدوار نیستم که بدردبخور باشه، یعنی اون چیزی که ادعا می کنند و در مصاحبه ها با شما در میون میذارن، قطع به یقین بسیار بیشتر از اونیه که در عمل شاهدش خواهید بود. اما امیدوارم حداقل یک ... ادامه مطلب »
روز کانادا
مدتیه که نمی نویسم. بیشتر هم بدلیل نبودن سوژه است، تقریبا زندگی من هم داره عادی میشه. مثل بقیه مردم اینجا و مثل زندگیم در ایران. اما خب فکرمی کنم روز کانادا یا Canada Day بهونه ای باشه برای نوشتن. یکی از تعطیلی ها یا بقول قدیمی ها، اعیاد این مملکت، روز کاناداست که من چون خودم نمی دونستم مناسبتش چیه، ... ادامه مطلب »
فرهنگ کمک به دیگران
یک فرهنگ جالبی که توی مردم ساکن اینجا می بینم، اینه که همه سعی در کمک به دیگران دارن. حالا در بعد کلان، نمی دونم واقعا اینطور باشه یا نه – که به نظر می رسه باشه، چون مهاجرت مقوله پیچیده و سنگینیه و وقتی دولت مهاجر می پذیره، یعنی در بعد کلان هم به این موضوع توجه میشه – ... ادامه مطلب »
انتقال به خانه جدید
بالاخره با فراز و نشیب های مختلفی که داشتم، کار اجاره خونه به پایان رسید و از ۴ ژوئن یا جون به خونه جدید نقل مکان کردم. قبل از اینکه بیام این خونه، یکی از دوستان لطف کرد و یک بعد از ظهر با ماشینش کمکم کرد تا وسایل مورد نیازم رو بخرم. طبیعتا آدم نمی تونه یک زندگی با استانداردهایی ... ادامه مطلب »
باز هم نکاتی کوچک
در حال اسباب کشی هستم و حسابی سرم شلوغ شده. با اینحال گفتم یک سری مواردی که به نظرم جالب رسیده رو بنویسم. برای اینکه کمی دلتون بسوزه، خونه جدید من ۶ ماه سرویس راجرز رو مجانی داره. توی کاندوها تقریبا نصب دیش ممنوعه، نه بدلیل “قانون ممنوعیت بکارگیری تجهیزات دریافت از ماهواره، مصوب مجلس محترم شورای اسلامی”. بلکه بخاطر حفظ ... ادامه مطلب »
استیو مصطفایی
آدمهایی هستند که پیدا کردنشون در یک مراحلی از زندگی، شانس بسیاربزرگیه. نه، اسمش رو نمیشه گذاشت شانس، اسمش یک موهبت الهیه. خیلی بندگان خدا رو می شناسم که دار و ندارشون رو تبدیل به دلار کرده اند و آورده اند اینجا تا باهش زندگی جدیدی رو بسازند و طبیعتا بسیار استرس دارند، و به پست از خدا بی خبرانی ... ادامه مطلب »
ویکتوریا دی
این از شانس منه که توی ماه می وارد کانادا شدم، بنابراین می تونم شاهد مراسم آخرین دوشنبه قبل از ۲۵ می باشم که به ویکتوریا دی معروفه. کلی برنامه تفریحی توی این روز برگزار میشه و حسن ختامش هم، برنامه آتیش بازی در Ashbridge Bay Park، نزدیک دریاچه اونتاریو هست. من هم تصمیم گرفتم برم، از روی سایت اطلاعات ... ادامه مطلب »
سرعت اینترنت
امروز به صرافت این افتادم که سرعت ارتباطم با اینترنت رو اندازه بگیرم. توضیح اینکه این یک سرویس عمومی شهر تورنتو است، به این معنی که مثلا معادل همون ADSL شرکت مخابرات خودمونه که به همه خونه ها میده! ماهانه فکر کنم ۳۰-۴۰ دلار هزینه اینترنته که البته اگر قرارداد رو سالانه ببندید ارزونتر هم میشه. حجم دانلود نامحدوده و ... ادامه مطلب »