خانه » مدیریت مالی » خونه دار شدن در کانادا – ۱

خونه دار شدن در کانادا – ۱

یکی از دغدغه های ما ایرانی جماعت، خونه دار شدنه! آرزویی که در ایران تقریبا رسیدن بهش محال بود و حتی با داشتن حقوق چند میلیونی، نمیشد بهش فکر کرد. کلا کارمند جماعت در ایران با اتکا به حقوقش می تونست نهایتا به خوبی زنده باشه، وگرنه زندگی کردن که اصلا نمی دونستیم چی هست، چه برسه به اینکه بخواهیم بهش فکر هم بکنیم!
اما نقطه مقابلش، توی کانادا و فکر می کنم به طور کلی در آمریکای شمالی، خونه دار شدن خیلی چیز عجیب و غریبی نیست. البته حالا نه اینکه مثل یک بنده خدایی توهم برتون داره که: ایول می ریم کانادا و سر دو سال اولین خونه مون رو می خریم و دو سال بعد هم خونه دوم و همینطوری پیش بره، ۶-۷ سال دیگه کلا نمی خواد کار کنیم، خونه ها رو میدیم اجاره و خودمون میریم عشق و حال و …
کلا این تیریپ دیگه نمی خواد کار کنیم آرزوی دست نیافتنی خیلی از ماهاست، چون همه چیز رو راحت و بی دردسر و بی زحمت می خواهیم، از بهترین نوعش هم می خواهیم! ولی در عین اینکه اینجا خونه دار شدن خیلی کارسختی نیست، اینطوری هم نیست که در چشم به هم زدنی کلی املاک داشته باشی و عایدیش طوری باشه که از کار کردن بی نیاز بشی. حالا چطوری میشه خونه دار شد؟
اولین قدمش، داشتن یک کار با درآمد مناسبه. بدون داشتن کار، خونه دار شدن اگر غیر ممکن نباشه، خیلی سخته. سابقه اعتباری، بخش قابل توجهی از قیمت خونه به صورت نقد و تازه کلی تبعات بعدی (از جمله اینکه تو که کار نداری، پول از کجا آوردی خونه خریدی؟) همه مواردی هستند که خرید خونه بدون داشتن کار با درآمد مناسب رو خیلی مشکل می کنن. ولی بعد از گذروندن یک سریال نه قسمتی برای کاریابی (که امیدوارم برای شما کوتاه تر از این باشه) می تونید کم کم به فکر خرید خونه باشید. این از مواردیه که من به شدت به همه توصیه اش می کنم، خونه ای که قراره توش زندگی کنی رو حتما بخر! در غیر اینصورت پولی که بابت اجاره داری به صاحبخونه ات میدی، رسما ریختی دور و این صاحبخونه ات بوده که با پول تو، وام بانکیش رو مستهلک کرده. به بیان دیگه، گردن یکی دیگه رو کلفت کرده ای و این میونه خودت هیچی عایدت نشده. ولی با یک برنامه ریزی دقیق و اجتناب از ریخت و پاش های مرسوم، می تونی یک پیش پرداخت مناسب تهیه کنی و بری توی رینگ خرید خونه. بعد از اون، مبلغی که می خواستی بابت اجاره خونه بدی رو صرف پرداخت اقساط خونه و سایر هزینه های خونه می کنی و به این ترتیب یک قلک خواهی داشت که خورد خورد توش پول داره جمع میشه و دو تا فایده داره: اول اینکه اون پولهایی که قرار بود خرج الخورتک بازی و همچنین صاف کردن بدهی صاحبخونه ات بشه، در دراز مدت تبدیل به یک کالای سرمایه ای خواهد شد (برای ما ایرانی ها – که عقلمون از خیلی آدمهای دیگه بهتر کار می کنه – همیشه ملک و خونه حکم سرمایه امن رو داره). فایده دوم اینکه به مرور زمان ارزش خونه مشمول ترقی میشه و از این رهگذر، آدمهایی هستند که در سال، میزان ترقی خونه شون بیشتر از درآمد کار کردنشونه!
بر حسب میزان درآمد، همینطور سابقه اعتباری که دارید و البته مبلغ ملکی که مد نظرتون برای خریده، می تونید با یک پیش پرداخت کار خرید خونه رو استارت بزنید. پیش پرداخت چقدره؟ می تونه از ۵ درصد (بله، ۵ درصد!) شروع بشه. البته اینطوری هم نیست که هر کسی از راه رسید دست بذاره روی یک ملک ۳ میلیون دلاری و بگه میخوام با ۵ درصد down payment بخرمش! اون فاکتورهایی که گفتم رو مد نظر داشته باشید. ولی اگر چندین سال اینجا زندگی کرده باشید، درآمد خوبی داشته باشید، سابقه اعتباریتون نقطه منفی (از قبیل دیرکرد در پرداخت قبض برق و تلفن و اینترنت یا صورتحساب کارت اعتباری) نداشته باشه، معمولا می تونید خونه ای با ۵ درصد پیش پرداخت بخرید.
این مطلب ادامه دارد. راستی ممنون از اینکه متوسط ۱۰۰ نفر از هر پستی بازدید می کنه ولی ۳ تا کامنت و فیدبک میگیرم!

۲۶ نظر

  1. بنویس قربونت بنویس که لذت بخش می نویسی،

    • امير حسين روشناس

      کلاغ ها خبر آوردن که مونترال بودی، نمیشد یک توک پا هم سری به ما مستضعفین تورنتو بزنی؟!

  2. سلام
    اطلاعات خوبی دادین ممنونم. امیدوارم تکمیل و جامع بشه .
    خدایی این عبارات”از این رهگذر” از کجا به ذهنتون میرسه؟! یاد برنامه های شعر و ادب پارسی افتادم 😉

  3. امیر حسین عزیز

    تو ایران خونه دار شدن برای من تو ایران مثل فانتزی میمونه ولی تو کانادا این فانتزی هم به واقعیتی تبدیل میشه و تو اونجاست که می فهمی چه کار ارزشمندی کردی و مهاجرت کردی….
    من خواننده همیشگی مطالبت هستم و ازت ممنونم

  4. مرسی امیرحسین
    مطالب بسیار خوبی بود، منتظر قسمت ۲ هستیم

  5. سلام
    این خیلی خوبه ک تجربیات گرانبهاتون رو در اختیار سایرین قرار میدین تجربیاتی که بهای اون تک تک روزایی هست که شما برای رسیدن به هدفتون سختی کشیدین
    سپاس

  6. بابا این وبلاگ عالی تو موزیلا کامنت ثبت نمی کنه وگرنه ما غالبا نظرات ارزنده ی فقهی و حقوقی مان را راجع به نظرات مهاجرتی شما می نویسیم جانم.

  7. سلام آقا امیرحسین خان غزنوی :))
    خواستم ادبی بشه! الان فحش ندی!!! 🙂 شوخی کردم

    یه بار دیگه هم سر نظر دادن یه پست نوشته بودی و ماهایی که تو ایران هستیم رو ناراحت کردی!!!! یه بار دیگه هم کار کانادایی ها رو مسخره کردی!!!!
    حالا چند تا نکته:
    ۱٫ مگه شما نمیدونی که اینجا مردم از ۴ صبح تا ۱ نصفه شب کار میکنن؟ مگه نمیدونی که چقدر درگیر هستن و سرشون شلوغه؟ مگه نمیدونی که وقت سر خاروندن ندارن؟ مگه نمیدونی که یه اگه یه ثانیه بخوان برای شما کامنت بذارن کلی از وقتشون هدر میره؟ واسه همینه که از زمان استفاده ی کامل میبرن و میان سریع متن شمارو میخونن و بعد هم فلنگ رو میبندن و میرن! به خودم هم هستم ها!!!!
    به شوخی گفتم ولی
    ۲٫ یه بار دیگه هم کار کانادایی ها رو که خیلی سطحی انجام میدن و خیلی پیچیدگی ندارن مسخره کردی یا خب با کار خودت مقایسه کردی! امیرحسین جان! تو ایران ملت از ۴ صبح تا ۱ شب سرکار هستن! اما خودت وضعیت مملکت رو ببین؟ تازه همه هم تو کارشون اوستا هستن و همه هم دارن جای هشت نفر کار میکنن آخرم مملکت ما اینه! صبح میخوای بری سر کار رادیو روشن میکنی: همت غرب به شرق و شرق به غرب ترافیک! مدرس شمال به جنوب ترافیک! جاده هراز ترافیک! جاده چالوس ترافیک! جاده مخصوص به سمت شرق ترافیک! یادگار امام شمال و جنوب ترافیک! از ساعت ۱۶ تا ۱ صبح هم به همین منوال! مردم دائم دارن کار میکنن اما وضع مملکت چیه؟ تو کانادا بقول تو اصن کار نمیکنن! چیزی بلد نیستن و … ولی جهان اول هستن! منظورم رو مطمئنا گرفتی چون توی یکی از پست ها خودت هم یکم اشاره کردی.
    ۳٫ برادر من این وب ت توی موبایل وقتی تعداد پاسخ ها به کامنت ها از ۳ تا بیشتر میشه دیگه قابل خوندن نیست! من تو گوشی های ۴ و ۵ اینچی امتحان کردم! باید لند اسکیپ بشه حتما تازه اگر بیشتر از ۴ ۵ تا باشه جواب به یه کامنت تو لند اسکیپ هم خبری نیست 🙂
    ۴٫ هرکسی وب تورو پیدا میکنه میشه یکی از تب های همیشگیه مرورگرش! ببخشیدا 🙂 ولی امیرحسین جان انقد گیر نده به کامنت بخدا بازدید کننده ی وبلاگت روزی خداتا س! خودت بهتر میدونی. مطالبت هم حرف نداره گستردگیه موضوعاتی که تو داری به مخیله خیلی از بیننده ها نمیرسه! پس همین روش و راه رو ادامه بده که بخدا خیلی ها کامنت نمیذارن ولی دعاشون پشت و پناهته. تازه اگر هم به زبون نیارن وقتی کارشون راه میفته باعثش مطالب تو بوده و ثواب ش بهت میرسه.

    ۵٫ خیلی آقایی. به امید دیدار 🙂

    قربانت.. بوس بوس.. ستاره بچینی.. ماچ ماچ 🙂

  8. من تو ایران اصلا به خونه دار شدن فکر نمیکنم چون فقط زندگی رو برای خودم سخت میکنم.

  9. ممنون از اطلاع رسانی خوب و دقیقتون. راستش این اواخر کمی عصبی و ترسناک شده بودید. من که شخصا جرات نمی کردم کامنتی بگذارم مبادا مناسب نباشه و …
    امیدوارم همیشه شاداب باشید.

  10. با تشکر از مطالب خوبتون .
    منم یکی از اون صد تا هستم ( بر وزن منم یکی از اون یازده تا هستم )
    خیلی دوست دارم تجربه خرید خونه شما بعد یک سال بدونم

    خیلی خوب مینویسید .

  11. سلام سلام. امیر جان به دوستان حق بده. بچه ها بیشتر مطالعه رو دوست دارن.
    ولی مثله صحبتهای بالا. همگی درست میگن. واقعا ای ول به این همه پشتکار و همتت. من تا جایی که بتونم تو اظهار نظرها همراهیت میکنم.
    راستی یه پست هم در خصوص شرایط نگهداری از بچه ها بنویس اگه راه دستته. الان اکثر دوستان احتمال زیاد یکی دو تا بچرو دارن و مثل بنده مشتاقن بدونن امکانات و شرایط نگهداری بچه در اونجا به چه نحوه؟؟
    باسپاس فراوان. به قوله دوستمون. بوس بوس. ستاره بچینی.

    • امير حسين روشناس

      متاسفانه من خودم بچه ندارم، تازه همسر هم ندارم! بنابراین نمی تونم در این مورد کمکی بکنم، هرچند در مورد هزینه های تفریحات بچه ها مخصوصا در تابستون به زودی مطلبی خواهم نوشت.

  12. درود و نور بر شما

    من سالهاست وبلاگ مینویسم و میدونم مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد ولی مساله اینجاست که شما خیلی تخصصی در خصوص شرایط و محیطی مینویسید که بطور مثال من کمتر در موردش اطلاعات دارم بنابر این اظهار نظر کردنم محلی از اعراب نداره و ترجیحا باید فقط شنونده باشم ! میمونه تشکر از شما بخاطر وقتی که اختصاص میدید و دقیقا معلومه از باب راهنمایی مینویسین و نه بخاطر خاطره نگاری … من بالشخصه اگر تشکر مداوم و برای هر پست حمل بر مزاحمت و تکرار مکررات و خدای ناکرده لوس بازی نباشه ابایی ندارم از اینکه زیر هر پستتون یه کامنت تشکر بگذارم چون جدا استفاده میکنم از تجاربتون و اون رو به بچه هام انتقال میدم … بخاطر اینکه وقتی رسیدن اونجا حداقل چرخ رو دوباره اختراع نکنند !

    • امير حسين روشناس

      خیلی هم خوب! براشون آرزوی موفقیت و سلامتی میکنم. حالا چرا خودشون وبلاگ رو نمیخونن؟!!

  13. امیر حسین عزیز ، خانومها به نسبت آقایون خواننده های بهتری هستند ، همینطور راویان بهتری !
    یکی از فرزندانم که خارج از ایران زندگی میکنند و همسرشون کانادا هستند و البته کی بتونن بهم بپیوندند الله الاعلم ، دیگری هم در گامهای نخست مهاجرت هستش و درگیرتر از اون که وقتی رو برای وبلاگ خوندن اختصاص بده ، اینه که فعلا من میخونم و روایت میکنم !

  14. سلام خوبید ؟ من وبلاگ شمارو تازه پیدا کردممم !! ۲۱ سالمه و با خانواده ام دارم مهاجرت میکنم ، رشته ای که اینجا میخوندم برق بوده ولی اصلااااا علاقه ندارم بهش و میخوام مهندسی پزشکی بخونم اونجا ، از طرفی بازیکن لیگ ۱ بسکتبال بانوان هستم و کلا کار های خارج از مدرسه و دانشگاه زیاد داشتم رباتیک و برنامه نویسی و یه مقاله ام توی جشنواره تو اسپانیا داشتم ، همه اینارو گفتم یه دیدی نسبت بهم داشته باشید بعد سوالام رو بپرسم که اگر وقت داشته باشید جواب بدید !
    دانشگاهی که میخوام اپلای کنمدانشگاه تورانتو عه! تو چه محله هایی خونه بخریم خوبه ؟ وان و markham (نمی دونم چی تلفظ میکنیدش!!!D:) خوبن؟ یرک چی؟

    منطقی هست اصلاً خونه بخریم؟ یا اجاره کنیم؟ ۵ نفریم!

    توی سایت kijiji و remax یه سری قیمت ملک بود که عکس و ایناشو دیدم با قیمتش خیلی مناسب به نظر میومد!! ۸۰۰ هزار تا تو یرک خونه خوباش بود!! اینا درسته قیمتاشون؟ چیزی اضافه نمیشه بهشون؟

    بعد میشه مثلا پیش پرداخت رو ۳۰ درصد انجام بدیم بقیه ش رو قسطی بدیم؟

    سوال دیگه اینکه ، این کارایی که من کلاً تا الان کردم اونجا برای دانشگاه ارزشی داره؟ تاثیری داره تو اینکه بورسیه بشیم مثلاً؟ لامصب خیلی گرونه آخه تورانتو دانشگاهش ،سالی ۱۵ هزار تا زده بود تو سایتش!

    • امير حسين روشناس

      سلام
      اسم اون منطقه که گفتید، مارک-هام تلفظ میشه. هم اون و هم وان، از شهر تورنتو دور هستند و با وسایل نقلیه عمومی کمی رفت و آمد سخته (باید یکی دوتا اتوبوس عوض کنید تا به متروی شهر تورنتو برسید). برای آشنایی با مناطق شهر تورنتو، این پست رو بخونید. اگر می خواهید خونه تون به دانشگاه تورنتو نزدیک باشه و محله خوبی هم زندگی کنید، پیشنهاد من منطقه میدتاون تورنتوست، از یورک میلز تا روزدیل (اگر هم خیلی پولدار هستید، روزدیل ر هم می تونید در نظر داشته باشید). پایین تر از بلور رو پیشنهاد نمی کنم، چون ممکنه با فرهنگ خانواده ایرانی همخونی نداشته باشه (مثلا خیابون ولزلی و چرچ و اون اطراف، محله همجنس گراهاست و توی بعضی مناطق دیگه داون تاون هم ممکنه روسپی ها رو ببینید، خیلی از خود کانادایی ها داون تاون رو برای زندگی مناسب نمی دونن).
      خرید خونه قطعا بهتر از اجاره کردنشه، اما اول کار که میایید چون در مورد مناطق مختلف شهر اطلاعی ندارید، توصیه نمی کنم. به خودتون زمان بدید که شهر رو بهتر بشناسید و بعد اقدام به خرید کنید. به عنوان تازه وارد، اگر ۳۳ درصد قیمت خونه رو نقد پرداخت کنید، بقیه اش رو می تونید از بانک وام بگیرید که البته باید فکر پرداخت اقساط وام هم باشید، منتها تصور می کنم شما خانواده مرفهی دارید و این مساله براتون خیلی بزرگ نخواهد بود.
      به هیچ عنوان اینترنتی و بدون دیدن خونه، اقدام به معامله نکنید، مگر برای کوتاه مدت و اون اوائلی که وارد میشید. این پست رو بخونید.
      کارهایی که کرده اید تاثیر دارند، اما مثل ایران باید بتونید مخ بزنید! بقول کانادایی ها، باید بتونید خوب پرزنتش کنید.

  15. سلام استاد
    در گوگل با سایت شما اشنا شدم

    ممنون از مطالب مفیدی که میگذاری

  16. مطلب خوبیه ، به خصوص این روزها با قیمت های جدید املاک در تورنتو ، باز هم این بحث را من زیاد میبینم که افرادی نظرشان این است اجاره کردن کم دردسر تر است ، البته ظاهرا عادت مهاجران به خانه خریدن و رشد ملک باعث شده تا آنها ارزش دارائی هایشان نسبت به کانادایی ها هم برابر شود البته در برخی موارد.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*