یکی از دوستان از من خواسته بود در مورد زبان بنویسم. راستش قوی بودن زبان در پروسه مهاجرت انقدر بدیهی هستش که من ناخودآگاه در موردش چیزی تا بحال نگفتم (به غیر از داستان هایی که سر ایلتس داشتم). اما چون بحث مهمی هست این پست رو به اون اختصاص دادم.
من از اول ابتدایی زبان میخوندم. صادقانه بگم، از زبان خوندن بدم میومد و نمی فهمیدم در حالی که بچه های دیگه فقط مدرسه میرن، چرا من باید بعد از مدرسه بشینم زبان بخونم (نمیدونم به این مطلب اشاره کردم که از مدرسه و درس خوندن، بیشتر از هر چیزی در این دنیا متنفر بودم و هستم!) اما مطابق معمول، مادرم که بزرگترین داشته هام در زندگی فقط به خاطر حضور اون در زندگیم بوده، من رو به زور به خوندن زبان مجبور میکرد. یادم نمیره که از مدرسه میومد، خسته از کلی سر و کله زدن با بچه های مردم، حالا یک مصیبت دیگه مثل من توی خونه بود که مادرم اصرار داشت به جاهای خوبی برسونتش. مطمئنم اگر اون نبود، من هیچی نمیشدم. شاید یک کاسب، یک بازاری، ولی یقینا اینی که هستم، نبودم.
بگذریم. سال چهارم ابتدایی شروع کردم به رفتن موسسه زبان. تا قبلش مامانم باهم زبان کار می کرد. اون زمان سیمین خیلی معروف بود، من هم دو سالی اونجا رفتم تا به راهنمایی رسیدم. به یک دلیل کاملا احمقانه و مسخره، مدرسه مفید که من توش درس میخوندم نمیذاشت بچه ها موسسه های بیرون برن. البته دبیرستان جبران کردن و در کنار برنامه درسی، کتابهای English Alfa رو خوندیم که بسیار هم مفید بودن. من بعد از دبیرستان و دانشگاه، به مدت ۶ ماه یک معلم خصوصی گرفتم، از اساتید کانون زبان، که بسیار بسیار مفید بود و می تونم بگم دانش زبان انگلیسی من بسیار مدیون ایشون و اون کلاسیه که اون زمان داشتم. ناگفته نمونه که سال ١٣٨٢ برای اون کلاس ١ میلیون تومان هزینه کردم!
برای کانادا آیلتس لازم بود و قبلا گفتم که چه داستانی داشتم. بعد از اون مرحله، یک مدتی کلاس های زبان تهران آکسفورد رو رفتم. اون زمان هنوز پولکی نشده بودن و معلم های خیلی خوبی هم داشت، یکیشون همین ابریشم عزیز که هنوز به من لطف داره و گهگاه هم به این وبلاگ سر میزنه. دو تا معلم خوب دیگه هم بودن، پاپک و پگاه مهاجر که فکر می کنم اونها هم دیگه تهران آکسفورد نیستند. به هر حال، تا وسط های CAE با اونها جلو رفتم و بعدش دیگه دبه در آوردن گفتن بیایید FCE بخونید. من هم توی کتم نمیرفت که سطح زبانم FCE باشه. این بود که ولش کردم.
اومدم کانادا دیدم همه به من میگن باید بری کلاس زبان. اولش زیر بار نمیرفتم، بعد که دیدم همه میگن و همه از کلاس زبان شروع کردن، گفتم من هم برم. یک روز رفتم کتابخونه از این کلاس های بحث آزاد. انقدر شر و ور بود، که خود اون معلمه من رو زنگ تفریح صدا کرد، گفت تو که زبانت خوبه، اومدی چیکار؟ گفتم همه به من میگن باید از کلاس زبان شروع کنی. گفت خوب برو امتحان تعیین سطح بده بیخودی وقتت تلف نشه. گفتم کجا؟ آدرس یک جایی در تقاطع Dufferin و Finch رو داد گفت باید امتحان CLB بدی. CLB مخفف Canadian Language Benchmark هستش و توی کانادا (بغیر از مراکز آکادمیک) فقط همین رو قبول دارن. آیلتس ۵۰ هم داشته باشی باز میگن برو این امتحانه رو بده. من هم باز توی کتم نمی رفت که با داشتن آیلتس ۷٫۵ باز برم امتحان بدم ولی خب زور بود دیگه!
زنگ زدم و وقت امتحان گرفتم. روزی که امتحان میخواستم بدم، ازم پرسیدن برای چی اومدی. گفتم میخوام برم کلاس زبان. امتحان واقعا چیز مسخره ای بود، سخت ترین بخشش به پای آیلتس نمیرسید. مثل آیلتس ۴ تا ماژول داشت که جدا امتحان میدادی و کلا هم ٢ ساعت زمان برد. وقتی تموم شد، بهم گفتن شما نمیتونید کلاس زبان برید. شاکی شدم، گفتم برای چی؟ گفتن چون بالاترین نمره رو گرفتی و برای شما کلاس نداریم! هر ۴ تا ماژول رو از ٨ نمره، ٨ گرفته بودم. توضیح اینکه این امتحان زمان آزمون شهروندی هم به دردتون میخوره و بر طبق قوانین جدید باید نتیجه اون رو ارائه بدید. پس بهتره نتیجه رو حفظ کنید.
اگر زبانتون در این حد نباشه، باید کلاس های LINC رو شرکت کنید که برای تازه واردین مجانی هست و میتونید زبانتون رو اونجا قوی کنید. اگر زبانتون خوب نباشه، تقریبا شانسی برای پیدا کردن کار ندارید، طبیعی هم هست، اگر راه ارتباط با مردم رو نداشته باشید چطور میخواهید کار کنید؟!
یک نکته جالب امروز کشف کردم. اگر موبایل کانادا دارید (یا در آینده خواهید دشت) دیگران در ایران میتونن از طریق یاهو مسنجر بهش SMS بزنن. شما هم میتونید به SMS رسیده جواب بدید و مخاطب شما روی مسنجر پاسخ شما رو دریافت کنه. کل این ماجرا هم رایگانه، البته اگر پلن موبایل شما SMS رو به صورت نامحدود داشته باشه (وگرنه برای صاحب موبایل ممکنه هزینه داشته باشه -اما تا جایی که دیدم همه پروایدرها SMS رو نامحدود ارائه میدن) این موضوع روی پروایدر راجرز و فایدو و تلاس چک شد و کار میکنه.
یک چیز جدید هم کشف کرده ام که خیلی خوشمزه است! شیر بادوم یا همون Almond milk. برای من که شیر گاو نمی تونم بخورم و ازش بدم هم میاد، خیلی جایگزین خوبیه. هم خوشمزه است و هم سرشار از کلسیم. بشتابید که غفلت موجب پشیمانی است!
پی نوشت: تصمیم دارم یک پست مفصل در مورد حساب های بانکی کانادا بنویسم. باز هم مثل همیشه، با ما باشید! از اینکه با ما همسفرید خوشحالیم!!!
امیرحسین عزیز، اول از همه ممنونم از این همه لطف و محبتت که همیشه شامل حال من بوده و اینکه خب چى بگم واقعاً زبانت از وقتى که من میشناسمت که خوب بوده و مطمئناً هیچ مشکلیم ندارى، حالا امتحان رو هم دادى و خیالت راحت شده واسه ى مراحل شهروندیت 🙂
در مورد شیر بادام هم بله کاملاً جایگزین خوبیه، میزان کلسیمش هم تقریباً مثل شیر معمولیه ولى اگه مشکلات دارى با خود شیر هم، شیر بدون لاکتوز هست خیلى هم عالیه، یکم هم غلیظ و خوشمزم هست ؛) برندش Lactaid e اینجا، اونجام شما دارینش :دى
البته این پست رو باید ۶ ماه پیش می نوشتم، امتحان مال اون زمانه!
همیشه دوستت دارم، خیلی خیلی زیاد 🙂
سلام
من یه مدت هرروز این سایت رو به امید نوشته های جدید شما راجب کانادا و مهاجرت باز می کنم و می خوانم
فقط خواستم تشکر کنم و بگم نوشته های شما به من کمک زیادی می کنه ممنونم
و براتون آرزوی سلامتی و شادی دارم
سلام
لطف دارید، چطور با این وبلاگ آشنا شدید؟ چه مطالبی بیشتر بدردتون خورده؟
الان کانادا هستید یا در حال مهاجرتید؟
تقریبا تمام مطالب از مراحل اولیه مهاجرت و قصه های ادامه دار پیدا کردن کار باعث شدن
دید بهتری پیدا کنم دست قلم ودید خوبتون باعث می شه بهتر بشه مسایل رو درک کرد الان تهرانم و تو مرحله مدیکال بعلت ..ازمون تعهد مالی خواستن و بعد ….هنوز امیدوارو منتظریم
از اینکه توی وبلاگت به ما کمک می کنی چهار عمل اصلی ریاضیات و همین طور بدبختی هامون رو توی مفید از یاد نبریم ازت تشکر می کنم!
خیلی ممنون . عالیه . ما هم دوست داریم انشالله بشه این دوره های زبان رو بریم . همسر من هم اصلا شیر گاو نمیخوره، امیدوارم از این شیر بادام کانادایی خوشش بیاد . مرسی
مشتاقانه منتظر نوشته های شما در مورد حسابهای بانکی هستیم.
امیییییییرررررررررررر خیلی ممنون از اطلاعلاتت
توکلاست خیلی رفته بالا
what do you mean?
سلام
یه مدته که روزانه به وبلاگتون سر میزنم. یه جورایی معتادش شدم؛ شاید به خاطر اینه که ویزا گرفتم و چند ماه دیگه تو ماه می لند می کنم و مقصدم هم تورنتو هست و برحسب اتفاق رشتمم کامپیوتره “البته از نوع نرمش”، رو همین حساب خیلی از اطلاعاتتون به دردم میخوره.
صرفا خواستم ازتون تشکر بکنم…امیدوارم به تمام اهدافتون برسید
ممنون محبت دارید.
آقا خوش به حالت. ما از بچگی هی زبان خوندیم هی ول کردیم تا شیش ماه پیش که دیگه به صورت جدی شروع کردم و قسم خوردم تا اخر سربازی باید ایلتسمو بگیرم. 😀 اگه تونستی در مورد سود وام بانکی اونجام بگو. مثلا وام میدن چقدر سود میکشن روش. و مثل بقیه خیلی ممنون بابت نوشتهات.ایشالا قسمت ما شد و اومدیم کانادا یه شام مهمونت میکنم 😀
سود بانکی رو قول نمیتونم بدم چون خیلی داستان داره و پیچیده است. اما در مورد حساب بانکی به زودی مینویسم.
در ضمن اینطوری به کسی قول نده! یه رستوران مثل Ruth Chris بخوای بری نفری ۱۵۰ دلار آب میخوره!
خوب آقا من مطمئنم تو رعایت منه تازه وارد رو میکنی
به هیچ کس اعتماد نکن!
یه قهوه تیم هورتونز 😀 اخه قهوه هم نمیخوری
چرا تو فیدخوان نصف متن وبلاگ میاد فقط؟
فکر کنم مشکل از زبان فارسی باشه. ورد پرس خودش کلی ایراد داره وای به حال اینکه فارسی هم بشه اونم توسط ایرانیان عزیز! گاهی انقدر اعصابم رو خورد میکنه که میگم بشینم خودم یه سیستم وبلاگ بنویسم!
آقای مهندس، این پست شما ممکنه برای خوانندگان وبسایتتون این پیش فرض رو به وجود بیاره که برای خوب شدن سطح زبانشون مجبور به خرج کردنهای میلیونی برای کلاسهای زبان هستند. من شخصس رو می شناسم که بدون خرج کردن پول زیاد و کلاس رفتنهای زیاد و متعدد (به خاطر اینکه نه پول زیاد داشت و نه وقت زیاد)، و فقط و فقط با پشتکار و همت خودش آیلتس آکادمیک رو ۷ شد و در امتحان تعیین سطح زبان مهاجران کانادا هم ۸ از ۸ (در هر ۴ مهارت زبانی) شد.
پی نوشت: این جواب فقط برای روشن شدن اذهان عمومی و پیشگیری از دلسرد شدن بعضی از دوستان نگاشته شد و هیچ انتقادی هم به شخص شما در آن مد نظر نبوده است!
ممنون خانم، در تایید فرمایشات شما باید توجه شما و سایر خوانندگان رو به نکته ای که در اول عرایضم آوردم جلب کنم: بنده از درس خوندن و فراگیری علم و دانش بیزار بودم و هستم! بنابراین لازم بوده که چنین هزینه هایی بکنم تا اون دانش توی کله ام فرو بره! ولی به قول شما کسی که انگیزه داشته باشه، نیازی به این حرف ها نداره.
واقعا دستتون درد نکنه که به خواسته ای خوانندگاتون توجه تام دارید 🙂
سلام دوست عزیز
متشکرم از کمک های بی دریغت!
قصد مهاجرت به کانادا رو دارم میشه لطفا بیشتر مطلب بذارید و راهنمایی کنید؟
بازهم سپاسگزام
سلام
تشکر فراوان برای این همه مطالب واقعن مفید
یه سوال
آیلتس ایران کارو راه میندازه یا بهتره همونجا آزمون داد؟
فرمایشی می کنید! آیلتس، آیلتسه. برگزار کننده و صادر کننده مدرکش هم کمبریج. محل امتحان اهمیتی نداره.
ببخشید، بد پرسیدم
منظورم اون CLB بود
اعتبارش از آیلتس بالاتره اونجا؟
آهان حالا شد. CLB برای دریافت خدمات و مشاوره دولتیه اما از نظر آکادمیک اگر بخواهید جایی مدرک ارائه بدید ایلتس باید باشه.
از طرفی برای اون مراکزی که خدمات میدن, فقط باید CLB داشته باشید و ایلتس رو قبول نمیکنن. امتحانش رو هم همینجا میگیرن, بسیار ساده است و رایگان هم هست.
با تشکر
این یه مطلبه در مورد اصطلاحات انگلیسی کانادایی
http://duch.sd57.bc.ca/~rmcleod/Chemists_Corner/DSEI_files/Slang.pdf
Thanks for sharing
این مطلبتون که خوندم، همون اول دعا کردم واسه مادرتون. روحشون قرین رحمت و شادی ایشالا. فدای این مامانا بشم که انقده ماهن خیلیاشون. یکیش مامان خودم. اونم مدیر و معلم بود الان بازنشسته شده. خونواده خودش از همون ابتدایی میفرستادنش موسسه زبان ایران امریکا. قبل انقلاب. مامان منم چقدر اصرار داشت من و خواهرمم بریم موسسه زبان از همون بچگی. ولی خب هی چند ترم میرفتیم ول میکردیم. که دیگه کلا ول شد.چقدم ماهن و انقدر اذیتشون میکنیم.خودم میگم.
کم کم داره تعداد کامنتهای هر پست زیاد میشه و مجبورم یه وقت زیادی هم واسه خوندن کامنتها بذارم که معمولا نکات خوبی ازشون درمیاد و باعث میشه اگه خودم اون سوالو داشتم نپرسم و اگر هم نمیدونستم از این به بعد بدونم!!
راستی آقای روشناس، دیروز با باقری (سیسادمین اینفوتک بود) صحبت میکردم. گفت ظاهرا دوره کاریش زیاد با دوره کاری شما در اینفوتک همپوشانی نداشته و زیاد شما رو اذیت نکرده اما همکاراتون رو اذیت کرده به اندازه کافی. فقط خواستم بگم گفت بهتون سلام برسونم و منم بدینوسیله سلام ایشون رو به شما میرسونم. (این بند رو اگه دوست نداشتید، لطفا از کامنت حذف کنید 😉 )
ایشون رو بخاطر ندارم متاسفانه… احتمالا بعد از رفتن من ملحق شدن. سلام وارادت من رو بهشون برسونید.
سلام وسپاس از مطالب شما و همینطور کامنتهای عزیزان پرسشی که برای من پیش اومده در کشورهای اطراف مثل ترکیه و… یک سری هموطن که نمیشه گفت ٬ ایرانی کلاه سر هموطنان میذارن ایا در کاناذا هم باید مواظب باشیم؟ البته همه جا خوب و بد هستش کم و زیاد داره.سپاس.
تا حدی بله، هموطنان کلاهبردار کانادا هم هستند. خودم به پست چندتاشون خورده ام. طرف بابت یک نصف زیرزمین از من ۱۶۵۰ دلار اجاره گرفت (کل زیر زمین اجاره اش ۹۰۰ دلار بود که بعدا فهمیدم). یکی دیگه یک کار بانکی داشتم، با یک گروه وکیل ایرانی تبانی کرده بود و کاری که میشد مجانی انجامش داد، میخواست ۱۰۰۰ دلار خرج روی دست من بذاره.
سلام، باز هم ممنون بابت نوشتههای عالی
آقا حالا که یاهو مسنجر نیست چطوری SMS بدیم؟
وضعیت آنتن دهی موبایل توی مترو بهتر نشده؟
نه هنوز همونه.