خاطرات مهاجرت به کانادا خاطرات و تجربيات شخصی در مورد مهاجرت به کانادا

تورنتو هم مثل بقیه جاهای کانادا حال و هوای کریسمس رو پیدا کرده و بارش سنگین برف هم به قشنگی های شهر اضافه کرده. هرچند سرمای هوا گاهی خیلی گزنده است ولی به قشنگیهاش میارزه. رویا ایران بود و هفته قبل برگشت، توی این هفته کلا در حال گردش بودیم و یک مقداری هم خرید خرده ریز برای خونه. شرکت ... ادامه مطلب »

مسکن از اون مواردیه که از ایران تا کانادا دست از سر آدم برنمیداره! شاید اینم از شانس ماست که هر جایی میریم بابت خونه و خونه دار شدن و این مسایل باید دغدغه داشته باشیم. به هر حال روزنامه تورنتو استار یک سری آمار منتشر کرده که بررسی اون میتونه یک دید کلی از شرایط حاکم بر بازار بده. ... ادامه مطلب »

نیما عزیز سلطانی رو از این پست احتمالا به خاطر دارید. امشب با هم صحبت می کردیم، بهم خبر داد که هفته آینده چهارشنبه، یک سمینار رایگان در زمینه سرمایه گذاری و نکات مدیریت مالی در کانادا به همراه عده ای دیگه از دوستان با تجربه و متخصص در این زمینه ها برگزار می کنند. اصولا امور مالی از جمله ... ادامه مطلب »

داشتم مدارکم برای ارسال درخواست سیتیزنی رو آماده می کردم. توی لیست مدارک، درخواست اثبات تسلط روی یکی از زبانهای رسمی کانادا هم بود و طبیعتا دوباره یکی از موارد، آیلتس! خب جای نگرانی نیست، چون نمره ای که از آدم میخوان خیلی مسخره است (فکر کنم ۴ توی مهارت ها) و اگر آیلتسی داده باشید که تاریخ اعتبارش هم ... ادامه مطلب »

برای کسانی که در مورد میزان درآمد کامپیوتری ها سوال دارند، این لینک می تونه مفید باشه. برحسب زمینه شغلی و سابقه کاری، همچنین محل کار اعدادی که اعلام می کنه درسته. توجه کنید که ممکنه در بدو ورود به کانادا، شما در ایران ۱۵ سال سابقه کاری داشته باشید اما از نظر کارفرما چون اون سابقه، در کانادا نبوده ... ادامه مطلب »

من هم مثل بسیاری از شما موافقم که بیمه ها فقط فکر جیب خودشون هستند! در مواردی مثل بیمه ماشین، در کشوری مثل کانادا که گوش می برن با خیال راحت و قانون هم بهشون اجازه این تاخت و تاز رو داده. دیگه بهترین شرایط رو داشته باشید ماهی ۳۰۰ دلار بابت بیمه ماشین باید پیاده بشید، اگر بیمه های ... ادامه مطلب »

به حکم زمینه کاری و تحصیلی که دارم، شغلم همیشه مرتبط با IT بوده و در زمینه های کامپیوتری کار کرده ام. بعضی مهندسین کامپیوتر هستن که ترجیح میدن شغلشون با IT ارتباطی نداشته باشه، مثلا برادر یکی از دوستان من در شرکتی کار می کرد (و شاید هنوز هم همونجا مشغول باشه) که زمینه اصلی کارشون نساجی بود، و ... ادامه مطلب »

می خوام کمی در مورد محیطهای کاری کانادایی بنویسم. فکر می کنم با گذشت بیش از ۳ سال، الان می تونم یک تصویر مناسب از شرایط حاکم ارائه بدم. یکی از مواردی که برای من کاملا تعجب برانگیزه، برخورد کاملا حرفه ای افراد در محیط های کاریه. فرقی نمی کنه که طرف تازه فارغ التحصیل باشه یا یک نیروی سینیور، ... ادامه مطلب »

همونطوری که متوجه شدید، مدت مدیدی میشه که در وبلاگم مطلب جدیدی برای نوشتن ندارم. مطالب جدی تر و نکات قابل استفاده در مهاجرت تقریبا تموم شده و من مثل آدمهای عادی جامعه دارم زندگیم رو می کنم. منتها هنوز هم دوست دارم که بنویسم. بنابراین یک وبلاگ جدید راه انداختم که به همراه همسرم در مورد اتفاقات روزمره (همون ... ادامه مطلب »

این فیلم رو از صفحه فیس بوک مربوط به Blogto برداشته ام. بخشی از زیبایی های تورنتو رو می تونید ببینید: ادامه مطلب »

اون سال اولی که تازه اومده بودم، مارکوس توی کلاس های اکسس اول و آخر همه تعالیمش می گفت: structure is everything. کلا غربی جماعت، توی کار ساختاره. این مساله رو به عینه جاهای مختلف دیده ام، که اون اول به مخاطب نقشه راه میدن. توی ایران یک نفر ازمون بپرسه: داداش تو چکاره ای؟ شروع می کنیم از اول ... ادامه مطلب »

توی ایران از هر کسی بپرسی با پولم چکار کنم؟ گزینه هایی از قبیل دلار بخر، سکه بخر، ملک بخر رو می شنوید. تقریبا هم این سه تا گزینه پای ثابت همه توصیه هاست و بندرت پیدا میشن آدمهایی که پیشنهادات دیگری داشته باشند. من هم کمابیش با این موارد موافق هستم و متاسفانه بورس در ایران جزو گزینه هاییه ... ادامه مطلب »

هرسال بعد از ژانویه نوبت این میرسه که هر کسی خودش رو محاسبه کنه و بفهمه چکاره است. این البته ربطی به دین مبین اسلام نداره، این سفارش موکد اداره CRA در کاناداست که البته اگر سفارشش رو به گوش جان نیوش نکنید، همون گوش جان رو می گیره و می تابونه و می پیچونه و خلاصه یک کاری می ... ادامه مطلب »

چند وقت پیش آتش سوزی مشابهی با آتش سوزی پلاسکو در تورنتو اتفاق افتاد. یک باشگاه خیلی قدیمی در تقاطع خیابون یانگ و سنت کلر دچار حریق شد که خیلی زود تبدیل به آتش سوزی خیلی گسترده ای شد، در این حد که Alarm level 6 در موردش صادر کردند. با توجه به اینکه در ساختمونهای آمریکای شمالی، چوب خیلی ... ادامه مطلب »

اول سراغ کمونیست‌ها آمدند، سکوت کردم چون کمونیست نبودم. بعد سراغ سوسیالیست‌ها آمدند، سکوت کردم زیرا سوسیالیست نبودم. بعد سراغ یهودی‌ها آمدند، سکوت کردم چون یهودی نبودم. سراغ خودم که آمدند، دیگر کسی نبود تا به اعتراض برآید. این نوشته از مارتین نیمولر و در زمان جنگ جهانی دوم در مورد برخورد نازیها با اقشار مختلف مردم به جای مانده است. ... ادامه مطلب »