خاطرات مهاجرت به کانادا خاطرات و تجربيات شخصی در مورد مهاجرت به کانادا

توی ایران معمولا رسم این بود که اگر کسی با ایده ای جدید یا بر اثر تلاش مستمر، در عرصه بیزنس و کسب و کار موفقیتی بدست میاورد، بصورت خودکار تعدادی دشمن پیدا می کرد، از دوستان و آشنایان و فک و فامیل بگیر، تا اداره اماکن و نمیدونم شهرداری و غیره. به همه چیزش ایراد می گرفتن، پی در ... ادامه مطلب »

من خودم کسب و کاری در کانادا ندارم، در ایران هم آنچه که بود متاسفانه همیشه با شراکت بود و دلیل اینکه میگم متاسفانه، این بوده که در شراکت همیشه متضرر بوده ام. همونطوری که شاید در کارهای گروهی همیشه در ایران مشکل داشته ایم، شراکت هم یکی از مواردیه که خیلی در موردش موفق نبوده ایم. دلیلش هم معمولا ... ادامه مطلب »

برای تکمیل بحث قبلی، عنوان بالا رو انتخاب کردم، حالا خودتون وجه تسمیه اش رو پیدا کنید! در پست قبلی تاکید فراوانی روی توجه به دارایی ها کردم. خب این یعنی چی؟ یعنی هی پول بذاریم روی پول؟ پس کی حالش رو ببریم؟ به قول قرائتی، گاوصندوق وارث نشید! مدیریت مالی ظرایف زیادی داره و یکیش هم اینه که برای ... ادامه مطلب »

مطابق معمول، اکثر دوستان فقط خواننده بودند تا مشارکت کننده در بحث. مثل خیلی جاهای دیگه که فعالیتمون خلاصه میشه در لایک کردن! از مطلب قبلی حدودا ۱۵۰ نفر بازدید کرده بودند و فقط ۶ تا کامنت دریافت کردم، واقعا انقدر زحمت داره و سخته که در مورد عادتهای مالیتون بخواهید دو سه جمله بنویسید؟! چند وقت قبل یکی از دوستان ... ادامه مطلب »

این عنوان مقاله ای بود که امروز توی روزنامه می خوندم. یعنی گاهی وقت ها فکر می کنم توصیه هایی که این مشاور مالی می کنه، مربوط به ستون طنزه. ولی اصلا اینطور نیست، این مطالب خیلی هم جدی نوشته میشن. نمی دونم شما در موردش چی فکر می کنید و آیا شما هم با این مواردی که مطرح شده و ... ادامه مطلب »

قبلا هم در این مورد نوشته ام، پست مفصلی در مورد مهاجرت کنیم یا نه نوشته بودم که اتفاقا خیلی هم مورد توجه قرار گرفت. ولی یکی از خوانندگان عزیز این وبلاگ دوباره بحثی رو مطرح کردن که بنظر میرسه هنوز جای صحبت هست، بخصوص که هنوز افرادی هستند که از من در مورد مهاجرت راهنمایی می خوان که چکار ... ادامه مطلب »

یکی از مواردی که اخیرا در موردش خیلی توی روزنامه و مدیا سر و صدا شده (مخصوصا بعد از انتصاب مارک ساندرز به عنوان رییس پلیس تورنتو)، بحث carding بوده. برای خودم جالب بود که این اصلا یعنی چی. جالب بود که فهمیدم اکثر اهالی تورنتو عقیده دارن کاردینگ، اسم جدیدی برای بازرسی های پلیسی از مردان آفریقایی – کاناداییه. ... ادامه مطلب »

پارسال همون اوائلی که اومده بودم، وزیر مهاجرت کانادا کریس الکساندر خودش رو به آب و آتیش زد تا بتونه نهایت محدودیت و مشکلات رو بر سر راه مهاجرین قرار بده. قانونی تحت عنوان Bill C24 در پارلمان کانادا تصویب شد و به هدفش رسید. زمان ابلاغش برای دستگاههای اجرایی، یکسال طول کشید و بالاخره از اول ماه ژوئن اجرایی شد. قبلا ... ادامه مطلب »

​باز هم یکم در مورد تفاوتهای اینجا و اونجا می خوام بنویسم. چند وقت پیش دوباره با شرکت مترولینکس جلسه داشتیم. دفعه قبل در مورد نحوه برخورد و سبک و سیاق جلسات صحبت کرده بودم، اما این بار قرار بود از مترولینکس بیان دفتر ما. دو نفر از مدیرانشون اومدن و جلسه رو شروع کردیم، باز قیافه ماها دیدنی بود! ... ادامه مطلب »

این هم از مواردیه که مورد علاقه ما بوده و هست. از بس توی ایران ماشین های درپیت و مزخرف سوار شده بودیم، برای خیلی ها سوار یک ماشین درست و حسابی شدن یک آرزوی دست نیافتنی بود، خصوصا با اون قیمت های نجومی و از اون طرف درآمد های پایین. اما پاتون رو که میذارید کانادا، می بینید چه ... ادامه مطلب »

این مطلب مناسبتش اینه که این هفته، ۲۸۳ ومین سالگرد تولد سر جورج یانگه. برای خودم خیلی جالب بود که بدونم ماجرای طولانی ترین خیابون دنیا چیه، خیابونی که از لب دریاچه اونتاریو شروع میشه و میرسه به بزرگراهی که میره تا قطب شمال! شرق و غرب شهر تورنتو و خیلی شهرهای دیگه ایالت اونتاریو بر حسب این خیابون سنجیده ... ادامه مطلب »

امشب حال نوشتن ندارم، یعنی یک چیزهایی در مورد خریدن ماشین نوشتم ولی حسش نیست کاملش کنم، بنویسم هم چیز گندی از آب در میاد. عصر جایی کار داشتم و دیر اومدم خونه، بعد هم نشستم پای سریالی که آقای مصطفایی بهم توصیه اش کرده بود (the following) و خلاصه اینکه تکلیف امشب می مونه برای فردا! ضمنا امروز یکی ... ادامه مطلب »

در اینکه محیط مدرسه جای بسیار مزخرفیه و بنده به شخصه کمال تنفر رو ازش دارم، هیچ شکی نیست! منتها حالا همه وانمود می کنن که علم و دانش خیلی خوبه و تنها راه رسیدن به سعادت، درس خوندنه و قربانیان این طرز تفکر بچه های بیچاره هستند، هرچند بچه هایی که دارن توی کانادا بزرگ میشن ظاهرا خیلی عشق ... ادامه مطلب »

بعد از مرخصی بنده و در ادامه سلسله مطالب خونه دار شدن در کانادا، میرسیم به مقوله وام بانکی برای خرید خونه. عموم مردم در کانادا بدهکارن، اصلا بدهی مال مرده! من بدهکارم، پس هستم! کردیت کارت یعنی بدهی. فایننس ماشین یعنی بدهی. لاین آو کردیت یعنی بدهی و مورگیج (mortgage) خونه هم یعنی بدهی. اصولا پایه و اساس اقتصاد ... ادامه مطلب »

خب از مرخصی برگشتم، ظاهرا این مدت یکی از دوستان “دلواپس” من شده بود که نکنه قصد ازدواج دارم، نه دوستان جای نگرانی نیست! هنوز هیچ کس حاضر نیست این اشتباه رو بکنه و دخترش رو به ما بده! جریان این بود که از یکی دو ماه پیش، بهروز اعلام کرده بود می خوایم به روال هرسال بریم کمپینگ. توی ... ادامه مطلب »