یک نمونه دیگه از رفتارهای کانادایی

هرچند مقایسه رفتارهای مردم و همکاران و مدیران خیلی بیشتر از این حرف ها کار میبره، یک نمونه که همین امروز شاهدش بودم رو براتون مثال میزنم. من ظهرها نمازم رو توی یک اتاق کوچیک که در شرکت بلا استفاده است میخونم. دیروز بنا به کاری که پیش اومده بود، این اتاق اشغال شده بود و من پشت میز خودم نماز خوندم.
امروز که اومدم سرکار، دیدم مدیر عامل شرکت به اون بنده خدایی که توی اون اتاق بود گفته که فلانی ظهرها میره اونجا نماز میخونه و دیروز تو اونجا رو اشغال کرده بودی و … این بنده خدا هم برای من یک ایمیل فرستاده بود به این مضمون:

Hi Amir,

I didn’t realize my presence in the tiny office put you out of your prayer space yesterday. In truth, it didn’t occur to me until … mentioned it to me this morning.

I am sorry that you were had to make something that is usually very intimate and private, public. I promise that if you knocked, I didn’t hear you. If I’m ever in there and you need to pray, please just come in and kick me out.

Again, I apologize.

Your friend,

این هم یک چشمه از برخورد های کاری در کانادا!