خانه » زندگی در کانادا » زندگی در تورنتو » کوتاه از تورنتو – ۸

کوتاه از تورنتو – ۸

هوای تورنتو رو به گرمی داره میره و ما هم دوباره دوچرخه رو زین کردیم و هفته گذشته دو سه روزش رو با وسیله نقلیه! رفتیم سرکار. هرچند که عصرها موقع بالا اومدن از مونت پلیزنت، جون من هم بالا میاد و به هن و هن میفتم، اما در کل باحاله و خوش میگذره. ناگفته نماند که همین هفته پیش، روز یکشنبه اش برف اومده بود، این هوا:

IMG_4878

 

IMG_4880

محله اگلینتون – که بنا به فاکتورهای مختلفی بهترین محله تورنتو است – این روزها خیلی باحال و با صفا داره میشه. رستوران ها میز و صندلیشون رو بیرون پهن می کنن و جنب و جوش مردم نشاندهنده جاری بودن زندگی در شهره. از خوبی های این محله همین رو بگم که کیف می کنی وقتی می بینی یک عده آدم متشخص همسایه ات هستند، لذت می بری مثلا برای مسنتر ها در رو باز می کنی و با لبخند ازت خیلی تشکر می کنن، برخلاف نورث یورک که اگر ادب و نزاکت نشون بدی، یک طوری باهت برخورد می کنن که انگار وظیفه ات بوده! البته هر از چندگاهی به بهانه خرید به اون منطقه سر میزنم، تا یادم نره از کجا اومدم اینجا!
یک روز هم از دم در شرکت تا دم در خونه رو پیاده اومدم، یکساعت طول کشید. اون هم خیلی با صفا بود، کلا میدتاون تورنتو خیلی حس خوبی بهت میده. داون تاون یکجور قشنگه و میدتاون یک جور دیگه، از اتوبان ۴۰۱ به بالا هم اصلا حال نمی کنم. می خواهی تورنتو رو تجربه کنی، یورک میلز به پایین. البته متاسفانه قیمت خونه (اعم از خرید و اجاره) اینجا بالاتره و کلا املاک فاخرتر هستند. در این حد که یکی از همکاران – که کانادایی هم هست – در حال جستجو برای پیدا کردن یک کاندو، ولو قدیمی در همین اگلینتون هست و با ۳۵۰ هزار دلار، موفق به پیدا کردن چیزی نشده و حالا داره به داون تاون فکر می کنه.
یکم باید حوصله ام بگیره، دوربین رو وردارم برم عکاسی. علی که امروز شروع کرد. اون روز توی شرکت میخواستند بروشور چاپ کنند، بعد دو تا از دخترهامون که کار هنری می کنند و اگر اشتباه نکنم از دانشگاه یورک هم مدرکشون رو گرفتند و بنا به حرفهای خودشون واحد عکاسی هم پاس کرده اند، داشتند عکس می گرفتند. من که کلا خیلی اهل منم زدن نیستم (بخصوص عکاسی که سالها از عکاسی کردنم میگذره – اواخر دوره راهنمایی و اوایل دبیرستان با دوربین حرفه ای الیمپیوس و فیلم ۱۳۵ و …) ساکت نشسته بودم. یک جایی شد که هر دو هنرمند قرار بود بشینند و گفتند فلانی، بیا از این دو تا عکس بگیر. حالا کار خیلی خاصی هم نکردم، صرفا به قول عکاسان “کامپوزیشن” رو رعایت کردم و نور رو، حاصل کار رو که دیدن همه Wow گویان به صحرا شتافتند! مدیر واحد هنری شرکت گفت از اول عکس ها رو بگیریم! هیچی، دو ساعت عکس گرفتم و بعد هم باز ول کن نبودند، دونه دونه گفتند برای پروفایل لینکداین ازمون عکس بگیر! یکی که خیلی باحال بود، گفت جولای جشن تولد پسرم دعوتت میکنم بیا ازمون عکس بگیر! تازه دوربین هم یک نیکون خیلی معمولی بود و در مقایسه با دوربین نیمه حرفه ای خودم خیلی محدودتر.
امروز با بچه ها رفته بودیم تست درایو. ماذا تست درایو؟ اینجا اگر بخواهی یک ماشین رو بخری، می تونی وقت بگیری (یا اگر حوصله کمی صبر کردن رو داشته باشی، بدون وقت قبلی) و بری ماشین مورد نظرت رو در حضور نماینده شرکت سوار شی، چرخ بزنی و خلاصه برات یک تور ماشین شناسی میذارن تا باهش آشنا بشی. برای خرید هم، گزینه های لیز (به معنی سر خوردن نیست ها!) و خرید اقساطی و بسیار بندرت، خرید نقدی پیش روی شماست. لیز نیسان مورانو مدل ۲۰۱۶ و فورد اج (Edge) ماهی ۷۰۰ دلار (حدودا ماهی ۲ میلیون تومن خودمون). البته اینطوری شما مالک ماشین نیستید، تا سه سال میتونید این ماشین رو سوار بشید و حالش رو ببرید. بعد از ۳ سال هم ماشین رو یا می خرید یا با یک مدل روز، عوضش می کنید. در مقایسه این دو ماشین، فورد گزینه باحال تری بود!

۵۵ نظر

  1. ای ول.افرین.عکاسی خیلی باحاله.منم دوستش دارم.حالا که بحث به اینجا کشید از بازار کارهای هنری مثل اتلیه عکاسی یا طراحی داخلی و اینا هم اطلاعی دارید؟ اصلا اونجا به دکور کردن خونه هاشون اهمیت میدن؟ بابتش پول خرج میکنن؟

    • امير حسين روشناس

      بهتون بر نخوره، منظورم شما نیستید. ولی تقریبا تمام خانمهای ایرانی که من دیده ام، علاقه شخصیشون طراحی و دکوراسیون داخلی بوده! اون هم منظورشون ولخرجی برای اسباب و اثاثیه خریدنه، نه به مفهوم علمیش (چون هیچ کدوم حاضر نیستن حتی یک دوره کوتاه مدت برن کالج، خودشون مادرزادی متخصص امور دکوراسیون هستند!). منظور اگر اینه که یک نفر بیاد پول بده تا طراح داخلی بره براش از مغازه میز و صندلی و تابلو بخره و بیاره توی خونه اش بچینه، خیر!
      هرکسی خودش میتونه بره آیکیا و وسیله بخره بیاره بچینه توی خونه، کلی هم Showroom داخل خود فروشگاه هست که ایده می تونه بده به مردم. اما مثلا نوسازی خونه (renovation) بازارکار و درآمد بسیار خوبی دارن، منتها اصلا کار ساده ای نیست.

      • مسلما منظورم renovation بود.باور کنید:))))
        در واقع طراحی دکوراسیون داخلی به معنی وافعیش.
        چون با درسهایی که خوندم سازگاره.
        به هرحال ممنون از راهنماییتون.

  2. خوب خدا رو شکر ظاهرا یه کم دیدت نسبت به کانادا و جامعه اونجا بهتر شده و تیکه انداختنات و (فحش)دادن ها کمتر شده و امید رو میشه قشنگ تو این پست جدید ،به خوبی دید.
    به هر حال امیر جان دلبندم.تو پست های قبلی هم برات نوشته بودم.الان شما یک جوان موفق هستی اگر چشت نزنم.و اصلا هم به گذشته و این کشور و کارهای اینجا فکر نکن.اینجا همون چیزی هست که بود.و تو این مدت هیچ اتفاقی نیوفتاده الا جنگ و ستیز و به قول بزرگان مبارزه با …(امیر خواهشنا سانسور نکن)
    واسه ما هم یه دعا بکن که هر چی خیره واسمون پیش بیاد.فعلا درگیر زبان شیرین فرانسه هستیم.ای بد نیست خوبه.بر خلاف تعریفات بد.یه کم بهتره.
    به هر حال موفق باشی و چراغ سایتت همیشه روشن.
    آقای روشناس ممنون که هستید و مینویسید.

    • امير حسين روشناس

      عزیزم، من اگر سانسور نکنم که میان در وبلاگ رو تخته می کنن و دیگه علی می مونه و حوضش!
      همه ما نسبت به اوضاع جایی که توش زندگی می کنیم انتقاداتی داریم، ولو درست یا غلط. اینجا هم بهشت برین نیست و اتفاقا در چند وقت گذشته مواردی که روی اعصابم باشه، کم نبودن. ولی نکته اینجاست که مدینه فاضله وجود نداره. هرجایی خوبی داره و بدی.

  3. سلام، مطلب مفیدی بود.
    با پول حدود ۱۲۰ تا ۱۳۰ هزار دلار چه جور خونه ای میشه تو کانادا خرید؟ (از لحاظ اندازه، محله، امکانات و …)
    ممنون

    • امير حسين روشناس

      در شهر تورنتو، هیچی.
      البته، توجه کنید که تقریبا کسی با یک گونی پول نمیره خونه بخره. معمولا همه به بانک سر خونه شون مقروضن. یعنی شما وقتی ۱۲۰ هزار دلار نقد دارید، به عنوان یک تازه وارد که سابقه اعتباری نداره و کار هم نداره، می تونید روی خرید خونه ای تا مبلغ ۳۵۰ هزار دلار حساب کنید. طبیعتا باید بتونید از پس پرداخت اقساطش بر بیایید.

  4. به به 🙂 بالاخره رو کردی 🙂 از اون پست که در مورد جیپ بود فکر کنم، تو فکر ماشین افتادی ها 🙂
    به نظر میاد این مدل که ماهی یه مبلغی میدی و بعد ماشین میشه برای خود شرکت و تو ماشین
    جدید رو میگیری، بهترین مدل خرید ماشین هست! فقط یه موضوع 🙂 ببین اگر ماشین قدیمی بخری
    ماشین دوم قیمت بیمه ش کلی کم میشه ها :)) یه پیکان گوجه ای ۵۷ بخر بدار کنار بعد بیا یه فورد
    بگیر 🙂 یه نکته ای که خیلی مهمه اینه که در خیلی موارد خیلی ماشین هایی که تو ایران سوار
    میشی ممکنه به درد تورنتو یا کانادا نخوره!
    مثلا این رو میدونم که بعضی از شرکت ها مثل هیوندای و کیا کیفیت رنگ شون پایین هست و توی
    برف کانادا که مواد یخ زدا میریزن تو خیابون ها، موندگاری نداره و رنگ یا ترک بر میداره یا میریزه یا
    تغییر رنگ میده یا دون دون میشه و خب ماشین هایی مثل هوندا، تویوتا، فورد، کادیلاک، شورلت
    این مشکل ها رو ندارن.
    یا مثلا ماشینی مثل سوناتا توی اتوبان ها به صدا میفته و …
    خلاصه اینکه باید خیلی تحقیق کنی و بعد دست به جیب بشی!
    در مورد دوربین هم به نظر من یه دوربین خیلی خوب نیمه حرفه ای یا حرفه ای برای افرادی که تو
    کانادا هستن خوبه! چون واقعا طبیعت جذابی داره.
    اومدی ایران به کسی جایی نرو! من سه تا عروسی و یه بله برون برات رزرو کردم کار عکاسی و
    فیلم ورداری (برداری) ش با تو :)))

    تیک کر آو یو 🙂

    • امير حسين روشناس

      😀 😀 😀

      فکر ماشین که خیلی هستم ولی هرجور حساب می کنم از بابت اون پولی که به شرکتهای خونخوار بیمه باید بدم نمی تونم با خودم کنار بیام!

  5. بسیار عالی.
    مطلب آموزنده و سرگرم کننده خوبی بود.
    امیدوارم که به نوشتن ادامه بدید و تا ما سالهای سال سوژه برای خواندن داشته باشیم.

  6. سلام
    چه خوب که دوباره نوشتید.اینکه از برخورد خوبه آدمای اونجا مینویسید خیلی خوشحال کننده است دوسال پیش که دانشجوی تهران بودم و اولین بار بود که ازونجا میومدم خونه تو کوپه ی قطارمون همه دانشجو بودیم و چندساعتی رو باهم درمورد چیزای مختلف صحبت کردیم صبح که رسیدیم یکی از دخترا که وسایلش تقریبا زیاد بود زودتر از ما پیاده شد و رفت یکی ازین چرخ دستیا کرایه کرد که وسایلشو واسش تا درب خروجی ببره چرخ دستی کرایش ۵تومن بود من آخر همه از قطار پیاده شدم کل وسایلمم یک ساک کوچک بود وقتی اومدم بیرون قطار آقای مهربون صاحب چرخ دستی که داشت وسایل دختررو بار میزد بهم گفت کیفتو بزار رو دسته ی چرخ من واست میارم منم بهش دادم هنوز راه نیفتاده بود که دختره برگشت به پیرمرده گفت آقا اون کیفو بزارید زمین من دوست ندارم با چرخی که من پولشو میدم بیاریدش!اونروز واقعا ناراحت شدم فهمیدم چقد انصافمون نسبت به هم کمه ما چطوری داریم زندگی میکنیم با این سرعت به کجا می خوایم برسیم. همون لحظم بابام رسید(هنوز ازدواج نکرده بودم☺)و باهم رفتیم. تنها چیزی که دلیل مهاجرتم شده اخلاق بعضی آدما و شرایط بد جامعمون متاسفام که گاهی اوقات نزدیکترین کسای آدم هم چشم دیدن موفقیتتو ندارن متاسفام که با مدرک ارشد دانشگاه تهران تو هفته ۲ساعت واسه ساعتی۶تومن تو یک مدرسه غیرانتفاعی درس میدم که مدیرش معلم زبان رو براحتی جایگزین معلم ریاضی میکنه هرگز دلم نمیخواد فرزندم همچین جایی به دنیا بیاد و بزرگ شه.برخلاف من همسرم موقعیت شغلی خیلی خوبی داره و شیراز هم که بهترین حا واسه زندگیه خوشبختانه توو زندگیمون چیزی بجز آرامش کم نداریم ما بفکر موندن نیستیم چون فهمیدیم اون چیزی که قلب آدما باهاش شاد میشه پول نیست.

    • شیراز هم که بهترین جا واسه زندگیه رو خوب اومدید.
      البته داخل پرانتز در سالهای قبل بهترین جا واسه زندگی بود.الان به ندرت جای خوب و افراد خوب توش پیدا میشه.اکثرا از دوستان خوب ……. و ………. هستن.
      ولی به نظر من اگر شوهرتون جایی مشغول به کار هست و امنیت شغلی خوبی داره و درآمد بالا.فعلا در مسیر سخت و دشوار مهاجرت وارد نشید.درسته شرایط آدمها با همدیگه فرق داره.ولی من خودم به شخصه با وجود این همه مشکلات و سختی های اطرافم و مهاجرت تمام دوستام و آشناهام و موندن خودم به تنهایی در اینجا.اگر.اگر یه شغل خوب و با ثبات و درآمد خوب تو اینجا داشتم به هیچ وجه وارد این مسیر پر پیچ و خم نمیشدم.به قول یکی از بچه ها ایران بهترین جا برای زندگی هست اگر پول دار باشی.دقیقا راست هم میگه.بهترین ماشین و خونه و زندگی رو بساز واسه خودت.بعد سالی دو سه بار برو کل دنیا رو بگرد و بیا..الان بدترین چیز تو ایران شده آمار بالای بیکاری و رشد روز افزون درصد بیکار شدن و تعطیلی کارگاهها و مشاغل خصوصی.صبح ها که میخوام بیام سر کار دائم رادیو روشنه و گوش میدم.یه برنامه هست بنام پیک بامدادی.آقا فقط باید گوش کنیا.اینقد ملت پیامک میدن و درد دل میکنن و مشکلات رو بیان میکنن که خودت شک میکنی که اینجا ایرانه یا گینه بی ساووو.
      ببخشید که یه کم طولانی شد.ممنون از نگاههای گرمتون.موفق و موید باشید.

      • حرف شما درسته اما شاید نصف همه چیز پول باشه متاسفانه ایران از نظر تحصیلی خیلی ضعیفه قصد ما بیشتر ادامه تحصیله من توو دوره ی ارشد فهمیدم حیف عمر آدم که بخواد واسه دکتری توو ایران حرومش کنه متاسفانه سیستم اموزشیمون هیچ حرفی واسه گفتن نداره مثل درخت سیبی میمونه که باغبون کلی سال زحمتشو میکشه تا میوه بده بعدشم که بار میده کسی نیست میوه هاشو بچینه همون بالا خراب میشن حالا شده حکایت آموزش پرورش که از ابتدایی تا دانشگاه کلی هزینه میکنه بعد که طرف از دانشگاه میاد بیرون حکم همون میوه بدرد نخور بالای درختو داره که کسی لازمش نداره.اینم تصمیم ماست و میدونیم که قراره خیلی چیزارو از دست بدیم اما بازم توکل به خدا.ممنون از توجهتون

        • امير حسين روشناس

          البته صلاح کار خودتون رو بهتر میدونید, اما PhD گرفتن توی کانادا هم آنچنان آش دهان سوزی نیست.

  7. من ک اقدام کردم ولی راستش خیلی میترسم لز اینکه کم بیارم و نتونم
    خداروشکر شما یک حرفه ای هستی

  8. سلام جناب روشناس و همچنین خواهر عزیزی که از شیراز کامنت گذاشت، باید بدونید هدفتون از مهاجرت چیه. آیا صرفا تنگ نظری برخی باید موجب این بشه آدم جمع کنه بره جای دیگه. اگر فقط مساله اینه به اعتقادمن اشتباهه . به قول جناب روشناس اونجام مدینه فاضله نیست مشکلات خودشو داره . چندی پیش یکی از شبکه های ماهواره داشت برنامه ای راجع به آوارگان مهاجر به آلمان نشون می داد. خیلی جالب بود .در این بین اشاره ای شد به مهاجرانی که از کردستان عراق به آلمان رفته بودند و داشتند صدتا صدتا بر می گشتن ! خبرنگار می پرسید شما برای چه دارین بر می گردین؟ میگفتن سختی های اینجا را نمی توانیم تحمل کنیم ما را در سالنها و کمپ ها بشکل دستجمعی قرار داده اند . این در حالی بود که ما در اربیل خونه و زندگی خوبی داریم . خبرنگار پرسید برای چه اصلا مهاجرت کردید در کردستان که جنگ نبود میگفتن برای زندگی بهتر ! ولی دیدیم آلمان هم خبری نیست . منظورم از ذکر این مثال اینه که هدفتون از مهاجرت چیه . اگه برای ادامه تحصیل و ارتقای علمی تونه خوبه اما اگه میخواین تمام داشته های اینجا رو ول کنید به خیال اینکه در اونجا به فراتر از اندازه های اینجا می رسید باید عرض کنم که سرابی بیش نیست. مگر آدمی چقدر عمر میکنه که بخواهید دوباره بیست سال چه می دونم سی سال سختی به خودش بده که به ایده آل ها ش برسه تو همین ایران پول داشته باش میشه برات کویت سالی چند دفعه برو هاوایی ، لاس وگاس ، لندن ،پاریس و…. هر جا دلت خواست برو زیاد سخت نگیر.
    موفق باشید.

  9. سلام به همه دوستان
    متاسفانه این لغت مهاجرت وقتی میاد تو زندگی اکثر ماها به سادگیها ازش بیرون نمیره .
    همه چی بستگی پیدا میکنه به اون ، کلی از تصمیمات زندگی ات منوط میشه به تعیین تکلیف شدن اون ، حتی ساده ترین تصمیمات معمولی زندگی رو نمیتونی براحتی بگیری ، همه هم میدونیم در اصل غلطه و باید در “حال” تصمیم درست رو بگیری.
    برای اونایی که نمیتونن تصمیم نهایی رو بگیرن که اینوری بشن یا اونوری بهترین و بهترین راه حل رفتن با یک مدت محدوده که به موقعیت های ایرانت که در حال حاضر داری خللی وارد نشه . باور کنید که دیدتون عوض میشه حتی شده یکماه برید و برگردید اینکار رو بکنید با وجود هزینه ها . خیلی روی تصمیم گیری درست تاثیر داره . فقط به دید مسافرت و گردش نرید که اصلا متوجه خیلی مسائل نمیشید .
    اما خیلی چیزها براتون مشخص میشه و در مورد هر کیسی فرق داره یکی ممکنه بگه اینجا به دردم نمیخورم و برگرده ( با خیالی آسوده و زندگی آینده اش درگیر این مسئله نمیشه که کاش رفته بودم ) یکی هم توی تصمیمش مصمم تر بشه که انتخابم کاناداس ( تازه کلی مسئله پیش رو داره که میتونه برگرده و با برنامه ریزی درستر و دست پر تر بره
    و برای این کار باید هزینه اش رو داد( ولی مطمئن باشید که پشمون نمیشید ) این هزینه رو برای ساختن آینده و آرامش زندگیتون میکنید .
    بازم کیس تا کیس فرق میکنه ولی در مورد اونایی که خیلی شک دارن و دقیقا وسط اینور یا اونور موندن خیلی کاربردیه
    خوشبختانه با اطلاعات آقای روشناس توی این وبلاگ که بسیار با دید باز و بدون جبهه گیری بیان شده خیلی میشه استفاده کرد .
    بقیه دوستان نیز تجارب خوبی رو اینجا قرار دادند . امیدوارم همه ما از تصمیمات زندگی مون راضی باشیم .

  10. نظر من در مورد مهاجرت اینه که اگه سنت زیر ۳۵ ساله وتو فکرش هستی که بری برو وشانس خودت را امتحان کن ومطمئن باش تا سه سال سختی ومشکلات داره اما خوبیش اینه که دیگه تا اخر عمر حسرت نمیخوری که چرا جرات نکردم مهاجرت کنم واحساس نمیکنی که عمرت را تو جایی که دوست نداشتی هدر دادی.

  11. تو همه کشورها تولید کننده داریم و مصرف کننده ولی تو ایران گزینه ی دلال هم وجود داره که بیشترین درامد رو با کمترین دردسر بدست میاره. ادعاش هم اینه من فکر اقتصادی دارم. آخه احتکار هم شد فکر اقتصادی؟! تو اکثر کشورها مردم بیشتر سعی میکنند تولید کننده باشند ولی تو ایران مصرف و تجمل گرایی داره رونق پیدا میکنه. واس همین میگن تو ایران میشه خوب پول دراورد. با این اقتصاد بیماری که داریم دیگه حالی به حولی میشه واس دلال. خوبی مابقی کشورها اینه اگه زحمت بکشی نتیجشو میبینی. دولت ازت حمایت میکنه. نه اینکه یکی بیاد طرحتو بدزده و شکایت تو هم به جایی نرسه چون پارتی طرف کلفت تره. تنها چیزی که به کشورت پایبندت میکنه وابستگی به خانواده و دوستاته. وگرنه اینجا هیچ چیز قشنگی نداره. زحمتو تو میکشی پولش میره تو جیب یکی دیگه.جدیدا تلویزیون ایران تبلیغ بر امنیت ایران میکنه. اینم جوک ۲۰۱۶٫ مثل اینکه آمار جرم و جنایت و دزدی و قتل کشور رو ندارن. تا چند تا حمله انتحاری شد گفتن اونور آب خیلی داغونه. اومدن تو شبکه های ملی گفتن وضع مهاجرین خیلی داغونه. آخه این حجم گسترده مردم که نه فنی بلدن نه تحصیلاتی دارن… با سابقه کیفری رفتی اونجا توقع داری آلمان برات فرش قرمز پهن کنه؟ د آخه همین توده مردم اگه به فرض میومدن تو ایران که که ما یه لیوان آب خالی دستشون نمیدادیم. با چوب و چماق دنبالشون میکردیم از مرز مینداختیم بیرون. خودم در دوره خدمتم همین دستور رو از فرماندمون گرفتم که میگم. چرا این جنگ زده ها نیومدن اینجا پناهنده بشن؟ زیادی دارم تند میرم. سخن کوتاه میکنم. هر جا هستید شاد باشید.

  12. امیرحسین عزیز سلام
    آیا دیویس ویل هم جزو منطقه اگلینتون محسوب میشه؟ آیا اونجا رو برای زندگی پیشنهاد می کنی؟

    • امير حسين روشناس

      دیویس ویل خیابون اصلی پایین تر از اگلینتونه و جزئی از میدتاون. بله اونجا هم جای بسیار خوبیه.

      • امیر حسین سلام
        میشه لطفا یک محدوده در اگلینتون از شمال، جنوب و شرق و غرب براساس تجربه ات بهم معرفی کنی که به نظرت بهترین موقعیت توی اون منطقه برای اجاره خونه برای یک خانواده سه نفره هستش. من ماه جون دارم میام تورنتو. ممنون از راهنماییت.

        • امير حسين روشناس

          از یورک میلز به پایین، تا بلور. دور و اطراف یانگ. از شرق حداکثر بی ویو و غرب نرسیده به بترست.

  13. مرسی که عکس آپ کردین و ظاهراً هم قراره بیشتر این کار رو انجام بدین.
    این عکسا که دل ما رو برد دشت تورنتو…
    (شام غریبان؛ شله مشهد؛ مکن ای صبح طلوع)

  14. امیر جان سلام و به ساعت اینجا صحبت بخیر .امیر جان من میخواستم به نوبه خودم و از این تریبون استفاده کنم و روز مرد رو به تک تک مردها و باباهای عزیز گروه از جمله خودم تبریک بگم و یک خدا قوت مشتی بهشون بگم که با این شرایط سخت و دشوار کنونی ،دارن بچه هارو بزرگ میکنن و چرخ زندگی رو میچرخونن.به شما هم البته مبارک باشه .
    بازم ممنون از نگاههای گرمتون.یا حق.

  15. دوستمون آقا صادق چی تو این دو عکس دیدن که ماندیدیم ؟
    بابا مواظب دلت باش جوون

  16. سلام امیر جان،خدا کنه یه ماشین بخری،که حداقل به بهانه ماشین داشتن هم شده یه سری به شهر های دیگه بزنی

    • امير حسين روشناس

      😀

    • امیر رو ماشین ؟؟؟
      استغفرالله.امیر سر یه بیمه ماهیانه اصلا حاضر نیست زیر بار ماشین بره.فقط داره با دوچرخش حال میکنه.البته خدایش زور هم داره ماهی ۲۰۰ .۳۰۰ تا بخوای فقط پول بیمه بدی.ولی به نظرم شاید هم بد نباشه و ماشین داری هم خودش یه تجربه خوبی باشه.فعلا صاحب وبلاگ در حال آینده نگری و پس انداز هست تا انشالله زن بگیره و بخواد ماحصل یک عمر کار رو یک شبه.بده بره.حالا هر چی من الارم میدم.کسی گوش نمیده.
      موفق باشی امیر جون.این کاکو گفتنات هم منو کشته.

  17. سلام
    بسیار ممنونم که اطلاعات ما رو در زمینه مهاجرت بالا میبرید امیدوارم به هر چیزی که میخواید برسید،من ۲۶ سالمه و ۲ سال طرحمو تو رشته پرستاری گذروندم یعنی ۲ سال سابقه کار دارم تو رشته ام میخواستم بدونم بعد از مهاجرتم نیازی هست دوباره به دانشگاه برم یا با مدرکی ک از اینجا دارم با معدل بالا و سابقه کار و مدرک ایلتس میتونم بلافاصله تو بیمارستان کار کنم؟در ضمن همسرم هم برنامه نویس کامپیوتره ایشون چی بلافاصله میتونه کاری پیدا کنه یا باید اونجا کاراموزی داشته باشه با در نظر گرفتن تلاش هر کس البته معذرت میخوام که طولانی شد اگر اطلاع داشتید پاسخم رو بدید تا استرسم کم بشه . بسیار ممنونم.

    • امير حسين روشناس

      سلام
      خیر، شغل شما جزو مشاغل رگولیتد هست و باید حتما معادلسازی بشه و با صحبتهایی که از افراد هم رشته شما شنیده ام، معمولا دردسرش به حدی زیاده که ترجیح میدن یک کالج (حداکثر دو ساله) برن و از اون طریق وارد بازار کار بشن. آینده شغلی خیلی خوبی داره و نیاز به پرستار هم همیشه هست، منتها اول کار باید کمی انتظارتون رو تعدیل کنید و صرفا انتظار نداشته باشید بیمارستان مونت ساینای یا سانی بروک استخدام بشید. کمی دورتر (ریچموندهیل، آرورا، نیومارکت) شروع کنید و کم کم بیایید پایین تر.
      برای همسرتون راه خیلی ساده تره، یعنی ایشون نیازی به معادلسازی مدرک ندارن ولی لازمه که تخصص خیلی خوبی در زمینه برنامه نویسی داشته باشند و باز هم اون اول کار خیلی اصرار به موقعیت شغلی بالا نداشته باشن تا بتونن زودتر وارد بازار کار بشن. در حیطه کامپیوتری شروع از کارشناسی بسیار راه راحت تر و بی استرس تری به نسبت سمت های مدیریتی است، بشرطی که دانش و تجربه خیلی خوبی در زمینه مربوطه داشته باشن. بازار کار جاوا بسیار داغ و خوبه، سایر زبانهای برنامه نویسی هم کم و بیش خوبند اما جاوا ترکونده!

  18. ممنون از پاسختون اقای روشناس
    پس به این ترتیب باید هزینه یک سال اول و حتما با خودمون بیاریم که تا همسرم کارشو پیدا کنه و منم درس بخونم زمان میبره که اونم نفری ۲۰۰۰ دلاره دیگه،میشه اگه پرستاری و میشناختین بهم معرفی کنین که باهاشون بیشتر صحبت کنم اگرم نه که بازم خیلی خیلی ممنون به خاطر کمکتون.

  19. راستی من دارم کتابای کالینز و میخونم برای ایلتس لطف میکنید منابع رو برام به این ادرس بفرستید؟

  20. وااای دیگه دیونتون کردم انقد سوال پرسیدم ببخشید
    حجاب داشتن مانعی نداره دیگه به نظرتون باعثه تبعیض کاری یا تو دانشگاه نمیشه که؟ چون اگه قرار باشه حجابمو کنار بذارم مطمئنا نمیمونم اونجا..

  21. فکر میکنم بد نیست نویسنده محترم وقتی اسم ماشینهایی که داشتنون در ایران برای جوونها یه آرزوه رو مینویسند تا مثلا نشون بدن که توی کانادا خریدن همچین ماشینهایی با قسط ماهی ۷۰۰ دلار یه امر عادی و سهل الوصوله ، ذکری هم از ماهیانه حداقل ۵۰۰ دلار پول بیمه که درسالهای اول باید بپردازند وبنزین باکی ۶۰ دلار وپارکینگ حد اقل ۱۵ دلار هم بگن تا رویای شیرین خوانندگان کمی بیشتر با واقعیت کانادا انطباق داشته باشه .خصوصا در آغاز مهاجرت .

    • امير حسين روشناس

      درسته, من توی پست های دیگه ای که گذاشتم مساله بیمه رو بارها ذکر کردم.

  22. سلام، من تا حالا هیچوقت برا هیچ وبلاگی پیام نفرستاده بودم جز وبلاگ دوستانم ولی از وبلاگتون خوشم اومد و گفتم بنویسم وبلاگتون از نظر من کامل و جامع و به روز است که امیدوارم مثل بقیه وبلاگها عقب نمونه و دیگه به روز نشه.
    من به تازگی به کانادا و تورنتو هجرت کردم و خیلی چیزها را برای قبل و بعد از هجرت یاد گرفتم. نتایجتون در اکثر مواقع معقول و جالبه، موفق باشید.
    همیشه شاد و سلامت باشید.

  23. باسلام. من تصمیم دارم درچندماه آینده به همراه پسر ۹سالم برای تحصیل فرزندم به کانادا بیام.و همسرم هم بعد از گرفتن اقامت به ما ملحق بشن.من و پسرم روحیه بسیار خوب و ریسک پذیری داریم ولی برخوردن بعضی کامنتها مردد میشم که آیا تصمیمم درست بوده یاخیر.در صمن ما یکشبه تصمیم نگرفتیم چون وضعیت موجود کشور ونبود ازادی در جامعه و فقر فرهنگی سالها ست که ما رو به فکر مهاجرت انداخته.

  24. بنظر شما با قناعت زندگی کردن و کار نیمه وقت میتوان از پس هزینه های زندگی برامد؟تا بلکه فرجی شود و موفق بشیم ملکی رو درآیند آشفته بازار بفروشیم و گذران کنیم؟

  25. با سلام

    می خواستم بپرسم که ماشین داشتن تو کانادا چه هزینه های داره؟
    منظورم
    بیمه
    سوخت

    مالیات و این حرفاس؟
    آیا بیمه هم مثل ایران اجباریه یا نه و مدل ماشین هم در این هزینه ها تاثیر داره ؟

    • امير حسين روشناس

      بیمه سرسام آوره. برای کسی که سابقه بیمه نداره (ماها که تازه وارد هستیم رو هم شامل میشه) حداقل روی ماهی ۳۰۰ دلار باید حساب کنید (کمترش هم ممکنه پیدا بشه ولی خیلی بعیده). سوخت هم که دیگه کارت بنزین وجود نداره، باید آزاد بزنید! لیتری یک دلار و خورده ای. مالیات هم تا جایی که می دونم، تحت عنوان هزینه پلاک گرفته میشه و سالانه پرداخت می کنید. منتها عمده اش همون بیمه است که اجباریه و نداشتنش جرم محسوب میشه.

      • خیلی ممنونم که جواب دادید.

        راستش طبق شنیدهام اینجور دریافت کردم که اونجا ماشین دست دوم با قیمت مناسب میشه تهیه می کرد و از طرف دیگه هم چون اونجا بلیط مترو هم ارزون نیس. فک کنم کسی که از محل کارش دور باشه در کل ماشین داشته باشی خیلی از نظر هزینه ها تفاوتی نکنه. نظر شما چیه؟
        سوال دیگه ای هم داشتم در مورد گواهینامه رانندگی

        چجور می تونیم با گواهینامه ایرانیمون تو کانادا رانندگی کنیم؟

        تشکر مجدد جهت پاسختون

        • امير حسين روشناس

          با گواهینامه ایران که نمی تونید رانندگی کنید. یا باید بین المللیش کنید، یا اینکه اینجا گواهینامه بگیرید. مورد اول هم مدت زمانش خیلی محدوده و عملا باید از اول اینجا گواهینامه بگیرید که کار سختی هم نیست.
          در مورد تفاوت مترو و ماشین این حرف صحیح نیست. البته بر میگرده به فاصله محل کارتون با خونه و اینکه چه استفاده هایی از ماشین می خواهید بکنید. داشتن ماشین تقریبا واجبه و اگر نداشته باشید خیلی به زحمت میفتید ولی از نظر هزینه، مترو و وسابل حمل و نقل عمومی خیلی ارزونتر از ماشین در میان.

          • پس اگه باید از اول اونجا گواهینامه گرفت عملا گواهینامه ایران به دردمون نمی خوره؟

          • امير حسين روشناس

            فقط سوابقش رو به همراه داشته باشید که اینجا بتونید بعد از امتحان آیین نامه، امتخان شهر رو بلافاصله بدید. در غیر اینصورت باید از اول کلاس آموزش رانندگی برید.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*