بله قرار بوده یک پست مفصل بنویسم که اتفاقا نوشته ام، اما بنا به ملاحظاتی هنوز منتشرش نکردم. امیدوارم این هفته معذوریات برطرف بشه و خانواده هایی را از نگرانی برهانم!
فعلا مجبورید اکتفا کنید به اخبار کوچیکی از تورنتو، که این روزها هواش سرد شده، هرچند نه به سردی پارسال همین موقع ها. برف یک سری اومد، اما خیلی نموند و الان فقط کناره های خیابونه که اندکی بقایای برف به چشم می خوره. ولی هوا سوز سردی داره، از غرب هم اخباری میرسه که اونجا خیلی سرد شده، سمت آلبرتا.
سال ۲۰۱۶ شروع شد، ما هم به همراه سایر دوستان در یکی از بارهای داون تاون واقع در خیابون اسپلندیل شمارش معکوس رو انجام دادیم (و دیگه اشتباه پارسال برای لرزیدن در میدون ناتان فیلیپس و دو ساعت سرپا وایسادن برای ۵ دقیقه آتیش بازی رو تکرار نکردیم). دوستان با گینس شروع کردن و متعاقبش شات های ویسکی رو یکی پس از دیگری به سلامتی جمع بردن بالا و ما هم با ردبول مخلوط با لیمو کماکان در مقابل الکلیجات مقاومت می کنیم!
دیگه اینکه خانم لیبرالمون ورداشته قیمت برق رو برده بالا، از همین ماه پیش هم فیش یوتیلیتی ما ۵ دلار افزایش نشون داد. اینترنت هم ۴ دلار گرون شد و رسید به ماهی ۵۴ دلار. قراره بلیط تکی مترو هم از ۲٫۸ دلار بشه ۲٫۹ دلار. اینم برای اینکه نگید کانادا تورم نداره، داره آقا! داره!
با سقوط قیمت نفت، کلی از مشاغل کانادایی هم هشتپلکو شدن و در استانهای غربی متاسفانه شاهد بیکاری زیادی در شرکت های نفتی هستیم، همین باعث شده که چشم انداز اشتغال در یک حالت خنثی متمایل به بد قرار بگیره. بیشتر نفت کانادا در استان آلبرتا و مخلوط با ماسه است. بطور کلی هزینه تولید در کانادا به نسبت خیلی جاها از جمله آمریکا بالاتره، بدلیل اینکه مالیات بسیار بالاست و هزینه همه چیز رو بشدت افزایش میده. جایی می خوندم برای تولید هر بشکه نفت کانادا، باید ۷۰ دلار هزینه بشه! با رسیدن قیمت نفت به حدود هر بشکه ۴۰ تا ۵۰ دلار، عملا استخراج نفت برای کانادا از حوزه های نفتی آلبرتا توجیه اقتصادی نداره. از طرف دیگه، اصلی ترین صادارت کانادا، مواد اولیه است، بجز نفت موادی مثل چوب و الوار، آلومینیوم، غلات و پلاستیک اقلام اصلی صادرات کانادا رو تشکیل میده و با توجه به رکود اقتصادی چین – که از مشتریان این مواد اولیه بود – بخش دیگه ای از درآمدهای کانادا مختل شده. دلار کانادا در مقابل دلار آمریکا سقوط کرده و بنابراین همه چیز بیانگر اقتصاد نامناسب کاناداست. منتها نه در اون حدی که صدا و سیمای ایران میگه ها! متاسفانه در این شرایط مهاجرین و تازه واردین از اقشار آسیب پذیر خواهند بود، هرچند قیمت دلار کانادا در مقایسه با دلار آمریکا بالا نرفته و از این نظر می تونه خبر خوبی برای تازه واردین باشه.
در تکمیل توضیحاتم باید بگم که مواردی از قبیل خودرو (تحت لیسانس تولیدکننده های آمریکایی و گاهی ژاپنی)، کالاهای الکترونیکی، ماشین آلات و موتورهای صنعتی و بالاخره صنایع هوایی هم از جمله صادرات کانادا هستند. منتها به لطف محافظه کاران، قسمت عمده صادرات کانادا رو مواد اولیه و به خصوص نفت تشکیل میده. از این نظر ایران و کانادا بهم شباهت دارن، هردو منابع زیرزمینیشون رو دارن میفروشن!
بازار املاک کانادا هم در تورنتو و ونکوور کماکان داغه، در استان آلبرتا منتها به دلیل بحران شرکت های نفتی قیمت خونه بشدت پایین اومده. بانک مرکزی کانادا هم علیرغم افزایش نرخ بهره در آمریکا، بهره بانکی رو ثابت نگه داشته و در آینده نزدیک هم قصد افزایشش رو نداره. توی شرایط فعلی، تنها چیزی که نمی خوان، فرو ریختن بازار مسکنه که رسما مملکت رو به فنا میده!
پایین بودن نرخ بهره باعث میشه که مردم بیشتری برای خرید خونه و مقروض شدن به بانکها متمایل بشن، اما اگر همین مردم در پرداخت اقساط عاجز بشن (بدلیل بیکار شدن یا هر دلیل دیگه)، به معنی ورشکستگی بانکهاییه که به مردم وام داده اند.
با سلام و عرض ادب.
امیر حسین جان دوست و همراه گرامی.این پستت بسیار بسیار نکاته بدی واسه ماها داشت.از بیکاری و بدهکاری و پایین اومدن قیمت نفت بگیر تا برو جلو.بله همش واقعیت داره متاسفانه.شده جریانه اون بابا که تا رفت لبه رودخونه ماهی بگیره وزارت نیرو اومد رو روخونه سد ساخت و زد تو کاسه کوزه ماهی گیره پیر.
در خصوص پست جدیدت هم که نمبذاری و دنباله مجوز از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی هستی. من دیگه حرفی واسه گفتن ندارمو منتظر آقای cort میمونم تا اون بیاد یه نظری هم اون بده.من تنهایی زورم نمیرسه..به امید موفقیت همه دوستانی که وارد این معقوله سخت شدن.
صبر داشته باشی در مورد اونم می نویسم. ضمنا من همیشه نسبت به غلط املایی و … حساسم، باز مجبورم ملا لغتی بشم! مقوله درسته.
:/
حالا با این تورم حقوق ملتو هم بالا میبرن یا نه؟
کم و بیش. برای من که خیلی توفیری نکرد!
سلام، من تقریبا تمام پست هایی که شما نوشته اید را خوانده ام و من از نوشته هاتون این برداشت رو میکنم که شما با اینکه زیاد قصد مهاجرت نداشتید، طی اتفاقاتی به کانادا مهاجرت کردید تا شاید بتوانید زندگی شبیه به تجربیات سفر خارجی که قبل از مهاجرت به کانادا آنها را تجربه کرده اید داشته باشید و حالا چند سال از مهاجرت شما می گذرد و طوری آنجا را توصیف می کنید که آنقدر هم نسبت به ایران بهتر نیست، گویی تلاش می کنید که افرادی که قصد مهاجرت دارند را مجبور به تامل درباره عواقبش کنید. بیشتر افرادی که این سایت را میخوانند یا در شرف مهاجرت هستند یا در آینده قصد مهاجرت دارند، به نظرم به صورت روشن تر توضیح بدید که کانادا واقعا چقدر از ایران بهتر است؟
ببخشید که متن کمی پیشنهادی و طولانی بود. ممنون که در جهت اطلاع رسانی مهاجرین تلاش می کنید.
تقریبا برداشتتون از دیدگاه من درسته. در مورد اینکه آیا مهاجرت به درد می خوره یا نه، هم قبلا نوشته ام و هم یک پست – که در این متن بهش اشاره کردم – رو در دست آماده سازی دارم.
خدا به دادمون برسه.خدا میدونه این پسته جدیدی که میخوای بذاری محتواش به چه صورته.از صبح دلشوره گرفتم.
خوب عزیز دل ،بگرد ببین تو این یکی کامنت غلط املایی وجود نداره.اگه داره بذار تا دوستان (مریم خانوم)هم بعدش روحیشون باز بشه.بازم باتشکر
مرسی که پست به پست و با یه شیبِ مثبتِ ملو دارین خبر بد و ناامید کننده میدین!
من که میدونم؛ اگه شانسه ماس که وقتی همه کارامون ok بشه و برسیم پای هواپیما خبر میرسه که کانادا به f رفت ،برگردین! 😐
(ببخشید ،هرچی فک کردم معادل مناسبی پیدا نکردم که حق مطلبو به این خوبی ادا کنه!)
صادق جان در خصوص سوالت که در پسته قبلی ازم پرسیده بودی نشد اون جا جوابت رو بدم.گزینه پاسخ دادنش غیرفعال بود.مجبور شدم اینجا جوابت رو بدم.
هزینه این شرکته قبلا هم گفتم نسبت به بقیه بالا هست.ولی مطمئن هست.(سابقه کاری بالایی داره)بعدم هزینه فدرالش یه قیمته و کبکش یه قیمته دیگه.شما برو تو سایتش تمامه اطلاعات رو زده.مشهد شعبه ندارن اگه اشتباه نکرده باشم.تهران و اصفهان دارن.من خودم از شیراز اقدام کردم و اصلا هم پامو تو دفترشون نذاشتم همه چیز توسط پست تلفن و ایمیل.راحتو پاکیزه.شما با پوله هزینه های دولتی کانادا رو ۲۰ تومن حساب کن.هم پوله وکیل هم هزینه های قانونی.البته پرداخت ها در ۴ قسط انجام میشه.
۲۵% مبلغ زمانه عقد قرارداد
۲۵%دوم زمان آمدن فایل نامبر
۲۵% سوم زمانه گواهی استانی یا مصاحبه
۲۵% چهارم هم زمان دریافت مدیکال چک
یااااا ذوالجناااااح! ۲۰ تومن !!
آقا دم شما گرم مرسی از راهنماییتون.
حالا تفاوت قیمت این شرکت با بقیه خیلیه ؟
سلام!
من نمیدونم دوستان عزیز! برای مهاجرت به شکلی که فکر میکنید امکانش رو دارید چرا هزینه ی گزاف برای وکیل میدید؟
به نظر من بهترین روش اینه که شما به آقای مختاری در کن پارس ایمیل بزنید و شرایط رو بهشون بگید. ایشون میگن میتونید یا نه. اگه میتونید که خب بفرمایید. بخدا من یه قرون هم به وکیل ندادم و ۱۸ ماهه تونستم اقامت دائم بگیرم! وکیل کارش فقط ترجمه و تکمیل فرم های زبان انگلیسی ای هست که در سایت اداره مهاجرت کانادا هست! ۲۰ میلیون یا اصلن ۵ میلیون بخدا پول کمی نیست.. اگر عزم راسخ برای مهاجرت داشته باشید همین تکمیل و ارسال فرم های مربوطه خودش شروع مهاجرت هست. به فرض این رو دادید به وکیل، بقیه کاراتون رو توی کانادا هم میخواین بدین وکیل انجام بده؟ من دلیل وکیل گرفتن رو نمیفهمم! مثل اینه که اینجا بدید یه املاکی براتون خونه رو ببینه و اجاره کنه بدون اینکه شما دخالت کنید! خب طرف یه پورسانت الکی بر میداره در صورتی که اگر خودتون کمی وقت بذارید نیاز نیست اون هزینه ی الکی رو انجام بدید! البته این ایده ی منه ممکنه دیگران متفاوت فکر کنن.
با حرفت موافقم اما یک توضیح کوچیک هم دارم. در ۹۵ درصد موارد، نقش وکیل صرفا پر کردن فرمه. اما ۵ درصد موارد هم هست که فقط یک وکیل کار بلد می تونه کمک بکنه، شرایط خاصی که ممکنه برای یک نفر پیش بیاد و توی فروم و اینجور جاها نشه جوابی براش پیدا کرد. البته، در این شرایط وکیلی که واقعا وکیل باشه بدرد می خوره، نه کسی که اسم خودش رو وکیل گذاشته!
سلام دوست خوبه من جناب آقای cort عزیز.غیبتهات داره زیاد میشه ها.بیشتر از سه جلسه بشه باید با ولیت بیای دیگه.(یادش بخیر اون روزا)
بله بله آقای cort حق باشماست.بنده هم قبول دارم.چه کاریه پول بدیم الکی به این وکیلها.والا.ولی یه چیز جالبی بهت بگم که من و یکی از دوستانه عزیز از شهر شیراز با هم استارت زدیم واسه کبک ۲۰۱۵٫اون بنده خدا هم گفت من وکیل بگیرم؟؟من پول به وکیل بدم؟؟؟تو هم نگیر دیوونه.خلاصه شروع به تهیه مدارک و مستندات و هزارویک چیز دیگه کردیم.من وکیل دار و اوشون فاقد وکیل.
خلاصه در تاریخ ۴ نوامبر ۲۰۱۵ بازگشایی باظرفیت ۳۸۰۰ پرونده شروع شد و این بابا بسیار بسیار امید وار بود که کارش بشه و فایل نامبر بگیره.پرونده بنده دقیقا ۴ نوامبر با همت بسیار خودم و دوستان و کارشناسانه محترم دفتر وکالت در مونترال به دست اداره مهاجرت کبک رسید.و پرونده دوستمون هم که با سریع ترین پست ارسال کرده بود هم در تاریخ ۱۵ نوامبر رسید که نرسیده برگشتش دادن و از غافله عقب افتاد.حالا منتظره بازگشایی آنلاین هست که ببینه میتونه از ایران بدون کارته اعتباری و سرعت مافوق صوت اینترنت ثبته نام کنه یا نه.
این بود سرگذشت کسی که وکیل داشتو باوکیل رفت جلو.وکسی که خواست رو پا خودش وایسه و خودش کاراشو بکنه.
سلام مهندس مطالبی که می ذاری واقعیت محضه خیلی خوشحالم که داری انگشت روی جاه هایی می ذاری که برخی تو ایران زیاد خبر ندارن . همانطور که بارها تو پست هات اشاره کردی مهاجرت واسه همه خوب نیست . الان تو بسیاری از دفاتر مهاجرتی تو تهران خیلی دارن رو آلبرتا یا بهتره بگم خوزستان کانادا، مانور میدن و از مزایای کار در شرکتهای نفتی و گازی اونجا مایه می ذارن این در حالیه که الان بواسطه پایین اومدن قیمت نفت اونجا دچار رکود شده و رونق کسب و کار مربوط به چند سال پیش بوده که در حال حاضر سرابی بیش نیست . عزیزانی که می خوان برا ی ادامه تحصیل برن باز زیاد مشکل نیست. ولی اونایی که اینجا کسب و کار و زندگی مناسب دارن و میخوان مهاجرت کنن به اعتقاد من در حال حاضر باید خیلی فکر کنند فکر فکر فکر و باز فکر
بسیار بسیار شیوا و رسا گفتی صادق جان قشنگ عمقه فاجعه رو ادم میتونه تو کامنتت ببینه
:))))
مخلصم ، خدا رو شکر که کامنت ممیزی نشد . البته احتمالا جناب روشناس هم نتونستن معادل مناسبی براش پیدا کنن ترجیح دادن ویرایش نشه کامنت 😀
http://www.mohajeran.ca/?p=2643
برگرفته از وبلاگ اقای علیرضا پارسای.
البته بگم که من نه ایشونو میشناسم و نه وکیلم هستن ( حتی نمیدونم اصلا وکیل هستن یا نه )ولی این متن رو واسه کم کردن بار منفی متن اخیرتون گذاشتم.:))
من فقط اخبار رو گفتم!
متوجهم.در واقع باید مینوشتم این متنو واسه تعدیل عمق فاجعه اخبار اخیر گذاشتم.شما ببخشید.( چه ادبی شد متنم:))))
باسلام و عرض ادب
جاداره در این جا از مریم خانوم عزیز یه تشکر ویژه داشته باشیم بخاطر این معرفی وب سایت جالبشون.امیر جان دلبندم اینقد این پسته جدیدت امواجه منفی رسونده که این مریم خانوم که اینقد خودشون دلشوره و دودل بودن برداشته این سایت رو به دوستان معرفی کرده.بله بله واقعیت سخته ما هم قبول داریم ولی اگه یادت باشه و تو پست های قبلی هم بهت گفته بودم این نکات ذکر شده به درده کسانی میخوره که تازه اوله راهن.و میتونه تو تصمیم گیریشون مفید باشه.ولی یه چیز دیگه ایی هم هست .اینم اونه که هر کی هر جور رفته دیگه حاضر نیست به هیچ عنوان برگرده .اینو قبول کن.الان خودت مثلا.دوساله اونجایی و حالا هم کاری نداریم که کار داری یا نداری.اگر شرایطت مثله دورانه پیدا کردن کارت بود آیا حاضر بودی برگردی؟؟آیا حاضر بودی برگردی به دورانه اقامتت تو ایران و مشالله با این اعصابه خوبت.
به هر حال مهاجرت سختی های خودش رو داره و هیچ شکی توش نیست.ولی. ولی آدم میدونه ک بعد از سختی ها دیگه دورانه آسایشش هست و امنیت داره.من الان تا همین الان با پوله کلیه کلاسها و دارالترجمه و وکیل و هزینه های قانونی کانادا نزدیک به ۱۷ تومن خرج کردم.دیگه نمیتونم به غیر از حرکت به جلو به چیزه دیگه ایی فکر کنم.نه بخاطر ۱۷ تومنه ها نه.فقط و فقط بخاطر راهی هست که توش افتادمو شروعش کردم.اگر قرار باشه هی وسطش شل کن سفت کن کنم من سنم میشه ۴۰ سال و بعدش ایالت قندوز افغانستان هم رام نمیدن. all in all as a result:
باید به آینده امیدوار بودو به چیزای خوب باید فکر کرد.شماهم به نظرم دیگه وقتشه پسته بعدیت رو بذاری تا این یکی پسته یه کم خنثی بشه.
باتشکر take care
برادر من، مطالبی که من نوشتم همه مستند به آمار و اطلاعاتی بود که منابع رسمی ارائه دادن. من منکر مزایای زندگی در کانادا نیستم اما با ساختن مدینه فاضله از اینجا یا هرجای دیگه ای هم مخالفم. حقایق رو فارغ از اینکه کسی خوشش بیاد یا بدش بیاد، نقل می کنم تا نسبت به مشکلات زندگی هم دید داشته باشید و توی ذوقتون نخوره اگر با این مشکلات مواجه شدید. مسبب این حقایق بنده نیستم!
آقای پارسای در یوتیوب هم کانال دارن ؛ بهتون پیشنهاد میکنم اونجا هم یک سر بزنید . اونجا از شهرهای مختلف کانادا فیلم برداری کردن و درباره زندگی در اون استانها توضیح میدن ، یک ویدیو هم از زمستان استان ساسکاچوان قرارد دادند تا شدت سرمای زمستانی این استان را نشان دهند .
سلام امیرخان
یه مدتی نبودم و شماهم با مطالب همیشه عالیتون کولاک کردین . جریان این پست جدید چیه ؟
همه منتظرن منم خیلی کنجکاوم
اقا بعضیها دارن میان زودتر این پست رو بزارین شاید تو تصمیمشون تغییری دادن هااااا . از ما گفتن بود 🙂
( هرگونه مسیر به جهت تحریک اذهان شما برای نوشتن پست جدید استفاده خواهد شد 🙂 )
از شوخی بگذریم ممنون آقای روشناس بخاطر نکته ها و مطالب مفیدتون
هرجا هستید شاد و سلامت باشید .
خواهش می کنم، متن جدید در باب مزایای زندگی کاناداست.
الان این تورم چند درصده؟ اخه ما تو ایران با تولد ۴۵ درصد زندگی گذروندیم.به این بادا نمی لرزیم :))))
😀 بله برای ما ایرانی ها تورم خیلی چیز عجیبی نیست.
سلام
البته با یه تفاوت کوچیک که اونا نفت می فروشن خرج مملکتشون می کنن ما می فروشیم خرج یه مشت عرب خدا نشناس می کنیم، نفت چه قابلی داره جونامونو می فرستیم واسشون بجنگنو ۴روز بعد جنازهاشونو با افتخار تحویل مادراشون می دیم …
ببخشید منظورم تورم ۴۵ درصد بود!اشتباه تایپی
راستی ما چشممون به وبلاگ سفید شد تا شما بیاین پست جدید درباره مزایا ی کانادا بذارین. با این پست سورپرایز شدیم!
تو خود کانادا این وضعیت یه بحران اقتصادی جدی قلمداد میشه یا نه؟
کم و بیش بله. افرادی که بیخیال هستند – قسمت عمده مملکت – خیلی اهمیتی نداره براشون، تا زمانی که یک محل کوچیک برای زندگی دارن و قهوه و نهار و شامشون براه باشه. منتهی بر طبق آمار Canadian Press – اگر باز هم به دوستان بر نمی خوره – در سال ۲۰۱۶ پرداخت بدهی ها بزرگترین دغدغه خانواده های کاناداییه.
ولی در حالت کلی فکر نمیکنم که زندگی در کانادا برای اقشار متوسط سخت تر از زندگی ایران باشه , شما میگید که بیکاری در آلبرتا زیاد شده , درصورتی که ما تو کل استانهامون بیکاری داریم , قیمت ها هم که یک شبه بالا میرن و دو سه برابر میشن , تو کانادا و کشورتی غربی موقع رکود اقتصادی قیمت ها پایین میاد , مثل همین قیمت خونه در آلبرتا که شما فرمودید , ویا قیمت بنزین در آمریکا الان به شدت پایین اومده و ارزون شده , ولی تو ایران , از محالات عالمه که قیمت یک کالا و… , حتی یک میلیاردم درصد هم پایین بیاد , این همه ماشین آشغال مثل پراید ,سمند و…. ساخته میشه که هروز داره از دیروز گرونتر میشه , اون هم در اوج بی کیفیتی و لگنی
بله با شما موافقم. منتها توجه کنید که توی ایران یک سری مشاغل کاذب وجود داره که دیگه خودتون آشنا هستید، طرف خونه آخر آخرش، میگه میرم مسافر کشی! اینجا هم البته گزینه هایی برای این مقوله وجود داره (مثل Uber) ولی در کل به وسعت مشاغل ایران نیست. اینجا دستفروشی کنار خیابون نمیشه کرد. ماشین عادی حق نداره مسافر کشی کنه (گفتم، مواردی مثل اوبر استثنا هستند). بخواهید پیک تحویل غذا هم باشید باید یک پروسه استخدامی رو طی کنید (مصاحبه و رضایتنامه از محل کار قبلی و …).
ولی اقای روشناس واقعا دمتون گرم که هم خوبیها رو مینویسید هم بدیها.ادم دیدش بازتر میشه.اکثر سایتها یا مطلقا خوب نوشتن یا مطلقا بد.ازین نظر وبلاگ شما واقعا یه استثناس.من از طرف همه خوانندگان وبلاگ ازتون تشکر میکنم.ولی اکثر اطلاعات کاری که توی وبلاگ شما هست در مورد مشاغل مهندسی هست و هم در مورد بازار کار و هم محیطهای کاری مهندسی اطلاعات خیلی خوبی به افراد دست اندر کار در این رشته ها میده و انقدر شما خوب و واضح در موردشون توضیح میدین که من دوست داشتم رشتم یکی از رشته های مهندسی بود تا بتونم نهایت استفاده رو از نوشته های شما ببرم.چون همونجور که مستحضرید محیط کاری و نوع کار و حتی ساعات کاری در مورد رشته های مهندسی و پزشکی خیلی با هم فرق دارن .بطور مثال شما یه جایی گفته بودین اگه بیمار شدین با یه ایمیل ساده به مدیرتون میگید که اونروزو نمیتونید برید سرکارو شاید مثلا کاری که شما قراره اونروز انجام بدین رو بندازین به فردا.اما تو محیطهای بیمارستانی مثلا منی که شیفت صبحم باید برم بخش رو از کسی که شیفت شب بوده تحویل بگیرم و اگه دقیقا همونروز صبح برای من مشکلی پیش بیاد و نتونم برم برخوردها چگونه خواهد بود؟ چون مثلا اینجا یدفه وسط مرخصی زنگ میزنن میگن فلانی میتونی بیای سر کار؟ کمبود نیرو داریم!
البته من متوجهم که شما فقط تو فیلد کاری خودتون میتونید اطلاع رسانی کنید.اما دوست دارم بدونم از دوستان خودتون یا خوانندگان محترم وبلاگ کسی هست که تجربه ای تو این محیطهای کاری داشته باشه؟
باز هم سپاسگذار از شما و وقتی که میذارین.در ضمن بیصبرانه منتظر پست بعدی هستم.:)
سلام
در مورد همون مهندسی که گفتید هم, جا با جا متفاوته. من صرفا در مورد جاهایی که خودم دیدم میتونم اظهار نظر کنم, وگرنه مثلا بانک اسکوشیا میدونم سر تاخیر اول صبح خیلی گیر میده که به موقع بیائید و …
بازم ممنون بابت وقتی که می گذارید برای این وبلاگ، و دید واقع گرایانه تون نسبت به مسایل زندگی در کانادا
درود بر شما که خیلی واقعیتها رو میگین این مورد مسافر کشی و دستفروشی کنار خیابون تون خیلی جالب بود بعضی ها فکر میکنن ایرانه که از این کار ها واسه خودشون دست وپا کنن حتی تو دبی باید مجوز داشته باشی و از دهها فیلتر رد شی تا بتونی مسافر کشی کنی چه برسه کانادا الان که بیش از یکساله نفت قیمتش اومده پایین اما مزایای نفتی های ما زیاد تغییری نکرده ولی تا جایی که من شنیدم تو کالگری هزاران نفر بیکار شدن .
با عرض خسته نباشید و تشکر از شما باید بگم که به نظر من دیدگاه شما نسبت به کانادا و معضلات آن درسته ولی دیدگاه جزء نگره یعنی این که مشکلات جامعه به صورت روزمره در نوشته های شما نمود داره ولی به نظر میرسه که اگه در حالت کلی به کانادا و هر کشور قانونمند نگاه کنیم یک سیستم میبینیم که با یک عقلانیت به سوی هدفی در حال حرکته و مطمئنا یک سیستم که هوشمندی هم داره (چون عقبه سیستم را تئوریسین ها و نظریه پردازها مدیریت می کنند) خودش را اصلاح میکنه و لی کشوری مثل ایران سیستماتیک اداره نمیشه ، تئوریسین نداریم و هرکسی بخواد تطبیقی بین افکار اسلامی و متد مبتنی بر تجربه غرب برقرار کنه و اصولی فکر کنه یا انگ ملحد بودن بهش می زنند یا جاسوس بودن . به خاطر اینه که ما تو این کشور هنوز تعریف دقیقی از مفاهیم پایه ای مانند “عدالت ” نداریم هر سیاستمداری تعریف خودش را داره ولی در غرب به این نتیجه رسیدند که بر سر مفاهیم پایه ای که خیلی تعریف پذیر نیست اجماع داشته باشند تا بتونند اون مفهوم را در جامعه پیاده سازی کنند. مثلا از دید رئیس دولت سابق عدالت یعنی توزیع پول و دیدید که این دیدگاه چه بلایی بر سر ملت آورد.
این ها را گفتم ، چون دیدم که شما دو تا سیستم را با هم مقایس کردید ، خواستم از دید خودم بگم که این دو از دو جنس متفاوتند که اصلا قابل مقایسه نیستند . شاید در مقاطعی نتایج مثل هم باشند ولی یک سیستم هوشمند غربی مثل یک عضو زنده خودش را ترمیم میکنه ولی یک آنتی سیستم مثل ایران رفتارش غیر قابل پیش بینیه .و حتما سیستم غربی راه حلی برای شهرونداش پیدا میکنه ممکنه طبق تعریف ما از عدالت خیلی عادلانه نباشه ولی در کل به نفع همه میشه . تجربه هم نشان داده که غربی ها از بحران های گذشته هم سربلند بیرون اومدن و جای نگرانی نیست و از آنجائیکه وضعیت سیاسی و اجتماعی در مملکت ما هیچ آینده روشنی ندارد و روز به روز بدتر می شود به نظر میرسه(به نظر من) که آدم هر چه زودتر از اینجا بره بهتره و با مقایسه های ظاهری (با عرض معذرت از محضر شما) دودل نشه.
من فقط موندم چطور از اینجا به چه نحوی واستون یک کفه مرتب بزنم بسیار بسبار عالی و شیوا بیان کردید سعید جان
کامنته جامع و کلی نگر
موفق باشی
رامین جان پستت گزینه ی پاسخ دادن رو نداشت.
حرف شما درست! اما دور و بر من هم خیلی ها بود که زمان من ۱۵ ۲۰ میلیون داده بودن و هنوز به نتیجه نرسیدن! ولی من با هزینه ای کمتر از ۸ تومن به نتیجه رسیدم. ۸ تومن هم که میگم کل هزینه ی سفارت و کلاس و آزمون زبان و …!
چندتا چیز رو میشه گفت:
۱٫ دقیقا طبق صحبت امیرحسین بعضی از موارد خاص هست که واقعا باید از وکیل استفاده کنی! مثل خیلی از مسائل که توی ایران هم نیاز هست از یه وکیل یا مشاور پرسید!
۲٫ در بیشتر موارد مثل موردی که شما گفتی، چند حالت وجود داره و اونم اینه که با عرض شرمندگی طرف که دوست شما بوده اطلاعات کاملی در این مورد کسب نکرده بوده! اینکه آدم بگه بله من میتونم که نشد حرف! منظور از نگرفتن وکیل تحقیقات گسترده در مورد موضوع مهاجرت هست! قطعا تصمیم مهاجرت یک شبه گرفته نمیشه! پس وقتی تو این مسیر میفتی باید حسابی تحقیق کنی! من خودم ۶ سال تو فکر مهاجرت کردن بودم و تحقیق کردم! پس نمیشه گفت که اون آقا چون نتونسته فایل نامبر بگیره مثال نقضی هست برای حرف من!
من هروقت از ایران برای کانادا مدارک ارسال میکنم نهایت ۳ روز کاری با پست TNT یا DHL! فرقی هم نمیکنه به دست اداره مهاجرت میرسه! پس ایشون مسیر رو نسنجیده و از روی خیال و انشالله انشالله کارشو پیش برده! وگرنه ترجمه ی مدرک تحصیلی و شغلی و بیمه و … و تکمیل فرم که کاری نداره! مهم اینه که ببینی برای مسیری که قرار پا بذاری بهش چه نکاتی وجود داره که خیلی ها میدونن و باید ازشون یاد بگیری! من برای مهاجرتم حتی به سایت های خارجی ای که هندی ها و کویتی ها و عرب های هم مرز و … بودن هم سر میزدم و ازشون سوال میکردم!
حتی یادمه توی یه سایت خارجی یه تاپیک پیدا کردم که ایرانی ها بودن و قاطی خارجی زبانان فینگلیش تایپ میکردن و یه چیزی مثل Applyab…! پس نتیجه اینکه دوستتون خودش کم کاری کرده و حالا ایشون مثالی بود که شما زدید. الان ماشالله همه فکر میکنن مهاجرت کردن به کانادا و استرالیا و اروپا کلاس داره! یه بار دیگه هم گفتم! طرف فارسی بلد نیست حرف بزنه چه برسه به زبان انگلیسی! هنوز کلاس زبان ثبت نام نکرده و فرم پر نکرده تازه با تحصیلات سیکل! میاد میگه اقدام کردم! حالا منظور از اقدام چیه؟ ایشون تو خیالش تصمیم گرفته بره اروپایی کانادایی استرالیایی… طرف اصن نگاه نمیکنه بابا نیاز هاش مثلا مدرک تحصیلی، سابقه کار، آزمون زبان و نمره، هزینه و … جزعی از مهاجرته! الکی به وکیل پول میده میگه یه کاریش کن! یه دوست جلبک خودم داشتم! ۵۰ میلیون تومن خرج کرد که بره خارج از کشور! آخرم مثل یه مسافر فقط رفت گشت و برگشت! نه تونست اقامت بگیره نه چیزی! طرف نه زبان بلد بود نه چیزی از مهاجرت میدونست! صرف اینکه کار با چوب بلد بود میگفت میرم اونجا پول توشه!!!
سلام , واقعا مطالب سنجیده و عالی مینویسید ، واقعآ هم اگر مهاجرت هیج پیشنیاز و هیچ شرایط خاصی مانند تحصیلات آکادمیک ,مدرک زبان، تجربه کاری ، سرمایه و…. نداشت ، اصلا کشورهای مهاجر پذیر چه نیازی به مهاجر داشتند . در حالت کلی از نظر من مهاجرت میتواند یک بازی بردبرد باشد . که هم در این مقوله کشورهای مهاجر پزیر برنده هستند ، چون بدون اینکه حتی ریالی هم خرج آموزش یک فرد متخصص کرده باشند ، صاحب یک متخصص میشوند و یا حتی از طریق قوانین سرمایه گزاری سالانه میلیون ها دلار سرمایه وارد اقتصاد این کشورها میشود ، شما حساب کنید که هزینه آموزش یک فرد متخصص از اول ابتدایی تا پایان کارشناسی و یا بالاتر چه میزان میشود ، در این حالت کشور مهاجر پذیر , صاحب انواع و اقسام متخصصین مهندسی ،پزشکی و…. میشود و یا دانشجویان phd ایرانی که در بهترین دانشگاه های آمریکا و… که از شریف , علم و صنعت و… رهسپار آنجا میشوند
.وهم شخص مهاجر برنده است چون میتواند در کشور جدید خود موفق شود و تا حدودئ به ایده عال های خود برسد
سلام ممنون از جوابی که دادی و وقتی که صرفه تایپ کردن کردی دوست خوبه من.
تا یه حدودایی درست میگی شکی توش نیست.ولی خودت هم داری میگی که بعضی جاها نیازه.حالا من از کجا به این نیاز پی بردم و رفتم قرارداد بستم بحثش طولانیه.
این دوستمون هم با همین پستی که فرمایش کردید پست کرد .دیگه اینقد هم گلابی که نبود که .ولی با تاسف خورد به اعتصابه کارکنان هواپیمایی لوفتانزا و بسته سر موقع به مقصد نرسید.همسر بنده خودش مدرس زبان هست و آیلتس ۸ داره .تمامه این سایتهارو هم که میگی ما یک سال بالا و پایین کردیم.منهتی موردی که بود این بود که امسال قرار بود سیستم پذیرش پرونده به صورت آن لاین باشه در تاریخ ۱ اکتبر ۲۰۱۵ مصادف با ۹ مهر ۱۳۹۴٫ما نشستیم فکر کردیم که با توجه به این همه تلاش در خصوص اماده سازی مدارک و دارالترجمه و هزینه ها.اگر یک درصد نتونیم تو این سیستم آن لاین که تازه امسال اولین ساله راه اندازیش بود فایلمون رو ثبت کنیم.و از غافله عقب بیوفتیم حالا بخاطر شرایط بده اینترنت در ایران .واقعا دیگه جای جبران واسمون نداره و عملا پولایی که خرج کردیم به باد میره.لاصه نشستیم با چند تا از دوستان مشورت و راهکار گرفتن.تا اینکه دیدیم درسته که یه خرج اضافه هست ولی باز با این حال درصد ریسکش میاد پایین.ناگفته نماند که این وکیل ما هم واقعا سابقه کاری بالایی داره.به هر حال اگر سیستم مثله قبل بودو همه چی پستی انجام میشد که هیچ شکی توش نبود و بنده راحت مدارک رو ارسال میکردم.ولی این سیستم آن لاین مارو ترسوندو رفتیم تو این راه که باز با این حال اصلا پشیمون نیستم از گرفتن وکیل .به هر حال جنبه شخصی هم داره و بستگی به نفرات داره…
آقا سلام.مخلصم.
جسارتا میشه یه توضیح مختصری از استارت کار و بقیه ماجراهاش بگین؟
چون مطمئنا کمکه بسیار خوبیه.
ممنون
دوستان عزیز من کامنتها رو خوندم و نظر خودمو پس از حدود ۱ ماه از زندگی در کانادا و مقایسش با ایران میگم شاید دید خیلیها بمن نزدیک باشه.
نقاط مثبت کانادا:
۱٫ پیوستن به جامعه جهانی در یک کلام! ( در نگاه کلی سبک زندگی تفاوت زیادی با ایران داره و شما به نوعی از زندانی بنام ایران به دنیای خارج از اون پا میزارید )
۲٫ دست یافتن راحت و سریع به آخرین تکنولوژی روز چه از طریق فروشگاه ها و چه از طریق سایتهای خرید آنلاین که شما از هر کجای دنیا براحتی میتونید هر چیزی رو در کسری از ثانیه بخرید و دم در تحویل بگیرید.( چیزی که خیلی خیلی سخته در ایران و شاید بهتر بگیم وجود نداره و شما منحصرا از بازار داخلی ایران باید خرید کنید )
۳٫ آرامش ..چه تو خیابون و چه تو فروشگاه و چه هر جایی احساس آرامش بسیار بیشتری خواهید داشت نسبت به ایران که راه رفتن تو خیابوناش استرس میده ( ترافیک و آلودگی هوا یه دلیلشه )
۴٫ احترام به انسان و ارزش زیاد راضی بودن از خرید و شرایط ( تو خیابونها بدلیل قوانین سخت و جرایم بالا و جا افتادن این قضیه در فرهنگ مردم شما کاملا ارجحیت دارید به ماشین و هر جا که بخواید از خیابون رد بشید استپ کامل ماشین ها رو خواهید دید بطوریکه حس میکنید شاه یا داروغه ای چیزی هستید که همه ایست کامل میشن تا شما زحمت بکشید و رد شید.حتی اگه سرتون تو موبایل باشه ماشین ها ایست کامل میکنن تا شما براحتی براهتون ادامه بدید )
۵٫ مهربونی و شاد بودن و خوشحال بودن بیشتر مردم. ( میگم بیشتر که بعضا آدمهای عصبی و داغون هم اینجا هستن ولی بسیار کم.اگر کسی سر راهتون قرار بگیره با لبخند و معذرت خواهی کنار میره یا براتون درب رو نگه میداره تا شما سختتون نشه دوباره درب رو باز کنید. )
۶٫ علاقه به کمک تا جاییکه بتونن تو اکثر مردم به خصوص خود کاناداییها ( اینجا اگه از کسی سوال کنید راجب آدرس یا هر چیزی براتون سعی میکنن کامل توضیح بدن و کمکتون کنن. البته بازم میگم بیشتر مردم نه همه. من خودم یه بار از یه کانادایی آدرسی رو پرسیدم و منو تا اونجا که البته خیلی دور نبود برد با روی خندون)
۷٫ تمیزی آب و هوا .البته این شهری که من هستم راجب هوای تورنتو نمیدونم. ( در کنار سرما که بنظرم زیادی بزرگش کردن و با داشتن کلاه و شالگردن و پوتین مناسب کاملا قابل تحمله، هوای تمیزی داره در حالیکه تهران با هر نفس کلی منوکسید کربن با چند قاشق استرس وارد ریه ها میشه و نتیجتا باعث مشکلات تنفسی و قلبی میشه )
۸٫ یکرنگی اکثر مردم. اینجا بالا شهری و پایین شهری نداریم یا من ندیدم به اون صورت.مردم راحتن و اکثرا تو یه رنج خونه و امکانات دارن.حالا یکی خونه و ماشین بیشتری داره ولی تفاوت بالاشهری و پایین شهری که به طرز مسخره ای تو ایران بیداد میکنه اینجا نیست.چشم و هم چشمی که اصلا ندارن بیشتر مردم .من خودم خونه یکی از استادهای دانشگاه اینجا دعوت شدم و رفتم.و کاملا تعجب کردم که در حالیکه تو محله خوبی بودن ولی وسایل خونشون معمولی ولی جالب بود.ولی تو ایران خونه استاد دانشگاه که میری کلی تجملات و الفاظ سنگین ادبی هست که به سمتت شاید شلیک شه.البته اگه استادی دانشجوشو خونش دعوت کنه!!!
۹٫سیستم های امتیاز دهی که اگر چه به نفع فروشنده هست چون شما رو جذب خرید بیشنر برای گرفتن امتیازات میکنه ، ولی اگر باهوش باشید میتونید در کنار خرید درست و مهم هر چند هفته یدفعه خرید مجانی از همون فروشگاهها تا یه سقفی داشته باشید،
۱۰٫کاربردی شدن کامل گوگل مپ! اینجا به هر آدرسی بخواید برید خیلی راحت از طریق گوگل مپ راه اتوبوس، پیاده و تاکسی و زمان رسیدن به مقصد رو خواهید داشت و واقعا راهیابی رو راحت میکنه.چیزی که بدلیل دوری ایران از دهکده جهانی خیلی کاربرد نداره.
۱۱٫ کارایی اپلیکیشن های مورد نیاز. تمام فروشگاهها، بانکها،شرکت های خدماتی اپلیکیشن های مخصوص خودشون رو دارن که شما با داشتن یه گوشی میتونید خیلی سریع در چند دقیقه به اکثر نیازهاتون برسید..چیزی که تو ایران هم داریم ولی بنظرم بسیار ضعیفه و اول راه هست.
۱۲٫ آزادی!! شما دیگه آزادید البته در کنار قوانین .این آزادی دست یابی به هر چیزی،، پوشش ،، و… باعث پیشه دیگه حرص نداشتن آزادیها رو نداشته باشید و خودش براتون آرامش میاره و بعد مدتی دیگه شاید طرف خیلی چیزا که قبلا ازشون نهی شده بودید تو ایران ، نرید.
۱۳٫آشنایی با فرهنگ های مختلف از سراسر دنیا. این رو دیگه عمرا تو ایران داشته باشیم چون درب های ملکت بسته هست و فقط توریستهای سالخورده بیشتر میان اونم میرن تخت جمشید و …ولی اینجا شما با آدمهای مختلف از کشور های مختلف روبرو میشید و میفهمید که دنیا فقط ایران و آمریکا و افغانستان نیست.میفهمید و میبینید که مردم بدور از سیاست دولتهاشون چقدددددددر راحت دارن باهم زندگی میکنن.
۱۴٫ برنامه های تلویزیونی!! اینجا اکثر برنامه ها شاد و خنده دارن و یا دارن فیلم و سریال پخش میکنن. اخبارشون بیشتر خبرهای خوب رو میده و من خیلیییی کم دیدم رو اخبار منفی مانور بدن .اخبار بد رو زیاد روش زوم نمیکنن تا حدودی در مقایسه با ایران که وسط پخش سریال خبر های ترکیدن اینجا یا کشته شدن کسی رو میده.
۱۵٫امکان پس دادن اکثر کالاهایی که میخرید!.اینجا من خودم تو این مدت بدلیل اشتباه در خرید چند مورد مجبور به پس دادن اونا شدم.حتی استفاده کرده بودمشون.اینجا هر فروشگاهیی شرایط و زمان برگشت خودشو داره ولی اکثرا براحتی با داشتن قبض خرید جنس رو پس میگیرن، این یعنی احترام به مصرف کننده تا حدی ،،، چیزی که تو ایران خیلی خیلی کم شاید باشه.منکه ندیدم.
۱۶٫اینترنت سرعت بالا!!!
تازه پیفهمید اینترنت یعنی چه!!! اینجا بیشتر شبکه ها رو آنلاین با کیفیت فول اچ دی از اینترنت میبینن در حالیکه تو ایران بسیار سخته چون سرعت وحشتناک پایینه( من خودم اینترنت ۱ مگ داشتم ولی باز لایو نمیتونستم چیزی ببینم. )
۱۷٫ دسترسی راحت و باقلوا به یوتیوب و فیس بوک و هزاران هزار سایتی که هیچ مشکلی نداشتن ولی تو ایران فیلتر بودن.
۱۸٫با داشتن پاسپورت کانادایی میتونید بدون ویزا به حدود ۱۷۰ کشور دنیا ( اروپا و آمریکا جزوشن ) سفر کنید و اکثرا ۹۰ روز بمونید بدون دنگ و فنگ های ویزا گرفتن در حالیکه با پاس ایرانی ( واقعا مایه تاسف هست که چقدر این آقایون ارزش پاسپورت ایران رو پایین آوردن ) ، میشه به حدود ۳۰ کشور دنیا سفر کرد که میدونید چه کشورایی هست.اروپا و آمریکا و کانادا جزوشون نیستن:))))))
یک تجربه: ماشین یکی از دوستانم که کانادا زندگی میکنه به مشکل خورد در زمان گارانتی .موقعیکه ماشین رو تحویل داد بهش یه ماشین دادن تا دستش باشه تا کارهای ماشینش انجام شه.وقتی هم ماشین رو تحویل گرفتن بدون دادن یک سنت اومد خونه!!فرداش بهش از کمپانی ایمیل زدن و تشکر کردن بابت اومدنش به تعمیرگاه و خواستن نظرشو راجب خدماتشون بگه!!!!
من که خودم تو ایران زمان گارانتی باز پول دادم به اون کمپانی دزد و زمامی هم که پاشینمو تحویل دادم با اتوبوس برگشتم:))))
نقاط منفی:
۱٫دوری از خانواده و دلتنگی
۲٫ اگر کار نداشنه باشید خیلی سخته و اگر قوی نباشید زود جا میزنید چون دلار ارزشش بالاتر از ریاله و هر چیزی میتونه گرون باشه براتون
۳٫ یه جورایی از صفر شروع کردن ..ولی تموم اون نقاط مثبتی که گفتم رو دارید از همون لحظه اول
۴٫ پول کیلویی اینجا نمیشه در آورد حداقل اوایل کار .اگر بازاری هستید اینجا باید برید دنبال فروشگاه و مال زدن و این حرفا و طول میکشه تا وارد بازار اینجا شید
۵٫ مالیات مالیات و مالیات…رو هر چیزی مالیات میکشن حتی یک آبنبات ۵۰ سنتی..که البته الان تو ایران مالیات بر ارزش افزوده باب شده و داره میرسه به مالیات اینجا
۶……..چیزی به ذهنم نرسید..همون ۵ مورد مهمن و شاید سخت.( اینجا هم دزدی و بی قانونی میشه،، ولی خیلی کمه )
نتیجه گیری شخصی خودم: اینجا اگر خونواده آدم باشه،، کار داشته باشه و بتونه خونه بگیره و علاقه به زبان انگلیسی داشته باشه البته،،، بسیار بسیار خوب هست.حتی بعموان یک تجربه. من به شخصه ایران رو مثل زندانی میدونم که بی قانون هست و بقول دونالد ترامپ دیوار کشیده دور خودش و از خیلی اتفاقات دنیا ( پیشرفت ها در زمینه رفاه حال جامعه ) به دوووووره…امیدوارم اون دیوار شکسته شه روزی .
مهاجرت هم آسونه هم سخت،، بستگی به آدمش داره،،، ولی کسانی موفق هستن که دنبال تغییر اساسی تو زندگی خودشون هستن نه پول!!! ما ایرانیها بیشتر دنبال پول هستیم تو زندگیمون و افزایش خونه و ماشین در حالیکه خیلی چیزای بهتری هست که میشه ازشون لذت برد و کم هزینه هم هستن.
کسانی موفق هستن که قوی باشن و علاقه به کسب تجربه های جدید داشته باشن.
مثل صاحب این سایت که واقعا انسان قوی بوده و هست و تجربیاتش رو برامون به اشتراک میزاره که خیلی کمک میکنه به بقیه رهروان راه مهاجرت.
ممنون از توضیحات خوبت. یک کوچولو متنت رو ویرایش کردم که در وبلاگ توی ایران تخته نشه!
قربونت امیر جان.کار خوبی کردی چون من یکسره نوشتم و احتمالا غلط هم زیاد داشتم و کلمات شاید نامناسب.ممنون بابت ایجاد فضای تبادل تجربه .:)
ممنون عالی بود
خواهش میکنم. به لطف بودن یک همچین سایتی که من خودم تا قبل اومدن و حتی همین الان کلی ازش استفاده کردم میتونیم تبادل تجربه کنیم.خدا حفظت کنه امیر جان. تورنتو بیام امیدوارم افتخار دیدنتو داشته باشم.میشه گفت شروع زندگی کاناداییم با دیدن این سایت و مطالب واقعیش رقم خورد و کمک زیادی به تصمیم گیریم کرد. من هر وقت مطلبی داشتم و تجربه ای که فکر کنم بدرد بقیه بخوره حتما اینجا مینویسم. امیدوارم همه دوستان موفق باشن
در خدمتیم
بسیار عالی.
آقا محسن شما هم اگه تجربیاتتون رو لطف کنید بیان کنید مثل همین متنی که نوشتید، عالیه.
بسیار مفیده
اقا عالی نوشتی ممنون از این همه تایپ و وقتی که گذاشتی فکر کنم از لحاظ حجم از دوست خوبمون هم بیشتر شده ( اقای cort ) خودمون
به هر حال خوب بود
رامین منظورم در مورد وکیل با شما یا هر کسی که شرایط خاص داره نیست. میدونی منظورم همونایی هستن که گفتم. زمان من فرم ها و مدارک یک مرتبه آنلاین ارسال میشد و البته نوع پستی مدت نتیجه گیریش بیشتر بود. مثلا آنلاین ۱۸ ماهه و پستی ۳۶ ماهه! من تمام مدارک رو آنلاین با همین اینترنت گازوئیلی ارسال کردم 🙂 و بعدا ازم درخواست مدارک بصورت اصل، کرد که با پست ارسال شد. در کل اصلا نیازی نبود برای من شرح بدی چون من کسی نیستم که بخوای مجابم کنی. ازم ناراحت نشو، منظورم این بود که من روی حرفم با شما نبود در مورد وکیل. من خودم در مورد یه موضوع خاصی با مختاری حدود یک ماه ایمیل بازی کردم 🙂 تا بالاخره به هر حربه ای که بود روش کارو از زیر زبون خودش و دفترش تو جردن کشیدم بیرون و خودم اقدام کردم 🙂 مختاری میگفت ۲۷۰۰ دلار آمریکا بده :))) من یه قرون هم نداشتم که بدم چون همه پولمو برا کانادا کنار گذاشتم 🙂 بثول امیرحسین پول این الخورتک بازیا رو ندارم، چون شرایطم هم فشرده س و استرس روم زیاده برا همین مو رو از ماست میکشم. میدونی رامین جان و دوستات دیگه، اون مثالی که زدم رو وقتی برای زبان به کلاس میرید میفهمین. آدمایی که میگن وکیل گرفتیم بعد میگی اصلا یه بار خدایی سایت اداره مهاجرت رو دیدی؟ میگه نه، همه کارا رو وکیل میکنه!!!! خب این آدما اونجا هم که برن میخورن زمین! اینا همونایی هستن که میرن تو محله ایرانی زندگی میکنن و فقط با فارسی زبانان میچرخن و میگردن! هر کسی یه شرایط خاصی داره، اما بعضیا راحت ترین شرایط رو، شرایطه خاص تشخیص میدن.
داداش رامین اگر بد گفتم شرمنده. منظورم شما یا دوستان دیگه نبود. از کسایی که الکی تصمیم میگیرن و الکی میرن سراغ وکیل زیاد خوشم نمیاد. شاید هم اینا اشتباه منه. چون من عادت کردم از بچگی برا هر کاری از A تا Z رو تحقیق کنم تا بتونم درست به نتیجه برسم.
موفق باشی
من دوست دارم
همین
یدونه باشی 🙂
ممنون رامین جان.خودم فکر نمیکردم اینقدر زیاد بشه :))))
تجربه دوستانمون cort و امیر خیلی زیاد و ارزشمنده و ما حالا حالا ها باید کسب تجربه کنیم تا برسیم به دوستان.
سلام
نوشته های شما و تصوری که از مملکت کانادا ترسیم میکنه نه سیاهه و نه سفید واقعیتهایی رو بیان میکنید که واسه دوستانی که ابتدای راهن کارگشا هست مطالعه تجربیات شما که بر اساس واقعیات اونجاست کمک میکنه که متقاضیان تصمیم واقع بینانه ای بگیرن و بدونن برای داشتن زندگی خوب باید تلاش کرد.خوندن مطالب شما به خودمم که مهاجرت صرفا در حد یه ایده در ذهنم بود کمکهای زیادی کرد اینکه چه سالها قبل از مهاجرت باید بستر مناسبی واسه این امر مهیا کرد
سپاس
خواهش میکنم
ممنون آقا رامین
زحمتی که آقای روشناس میکشه و تصویر واقعی که ارائه میده بسیار باارزشه. من هم دیدگاهم را بیان کردم چه بسا که در کوتاه مدت برای آن که آدم به مشکل نخوره خیلی هم باید به نکات اشاره شده (توسط آقای روشناس) دقت کنه . و جوانبش رو بسنجه ولی به نظر خودم دید کلی و سیستماتیک میتونه انگیزه بیشتری به آدم بده.
امیدوارم تا زمانی که من هم میخوام اقدام کنم(وقت گل نی!!!) وبلاگشون برقرار باشه.
ارادت داریم سعید جان انشالله که موفق باشی
سلام، امروز اومدم اینجا که یه کم درد و دل کنم، همسرم هییت علمی دانشگاه بودن با مدرک دکتری ، مًنم فوق لیسانس بیکار، سالی یه مسافرت خارجی می رفتیم و لذت می بردیم، از طرفی به مرحمت داشتن اطرافیان پولدار، روزهای جمعه خوبی رو تو ویلاهای درجه یک می گذروندیم، از مال دنیا فقط یه ماشین ٢٠۶ داشتیم، با ۶٠ میلیون پول نقد، کم کم احساس کردم همسرم داره تو ایران حروم می شه، پیشرفت علمی خاصی براش نبود، تهش این بود که خیلی زود بتونه استاد تمام بشه، نمی دونم مرتب از اطرافیان می شنیدم که با این درجه علمی حیفه تو ایران بمونه، تو خارج حقوقش خدا تومنه، ما هم که یه فرصت مطالعاتی ۶ ماهه رفته بودیم اروپا و ٨ تا از کشورهای اروپایی رو تو اون مدت دیده بودیم ، مزه خارج زندگی کردن زیر زبونمون بود، آیلتس گرفت، از مک مستر کانادا پذیرش فول فاند گرفت، واسه یه دکتری دیگه، ما هم گفتیم از دانشگاه می خوایم که ۴ سال بهش تعلیق بده و از کار تو ایران نیاد بیرون، ولی قرار بر این بود که جلسه هییت امنا این موضوع رو تصویب کنه، ۵ماهه همیلتون شهر نزدیک تورنتو زندگی می کنیم، از شهریور اومدیم، همسرم نمرات کامل رو گرفت و خیلی زود پژوهشگر یه شرکت ماشین سازی شد ، طوری که بهش پیشنهاد دادن ریسرچر اونا بشه، ما هم امید داشتیم که بهمون مرخصی بدن و کار توی ایران رو از دست نده، وای امروز به یه تلفن همه چیز تمام شد، تصویب نشد، همسرم هم ٣ هفته دیگه باید برگرده ایران
ما نمی تونیم ریسک بکنیم که همه پل های تو ایران رو پشت سرمون خراب بکنیم، اینجا مخارج خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر می کردیم شد، اصلا با اروپا قابل مقایسه نبود، حالا من موندم و دلی که دلش نمی یاد اینجارو ترک کنه، با وجود کسایی که تو ایران منتظر برگشت ما هستن
به خاطر عدم امنیت شغلی باید برگردیم…
خیلی از شنیدن داستان شما متاسفم. بله یکی از مشکلات مهاجرت همینه. دل رو باید کند و رفت. قصه همه ما کم و بیش همین شکله. خودم و دوستانی که از اینفوتک اومدن، جایگاه شغلی عالی، درآمد (به نسبت عرف جامعه) خیلی خوب و … رو گذاشتیم و اومدیم جایی که از صفر باید شروع می کردیم، از هر نظر که فکرش رو بکنید صفر. و کار ساده ای نبود و نیست.
در هر حال، از خداوند میخوام که براتون بهترین هایی که به صلاحتون هست رو پیش بیاره.
خیلی ممنونم از همدردی شما، وب سایت شما تنها جایی بود که من بهش اعتماد کامل رو داشتم، همه چیز درست و دقیق، واقعا خسته نباشید، منم امیدوارم به جایگاه عالی برسید همراه با سلامتی و شادی
شما که پیشنهاد کاری خوبی به همسرتون شده چرا نمیمونین؟
شما که پیشنهاد شغلی خوبی به همسرتون شده چرا نمی مونین؟
بسیار عالی نوشتید ممنون ولی اخه برگشت برای چی ؟ چه پلی مگه قراره که خراب بشه و دیگه درست نشه
الان بهترین شانس و موقعیت رو اینجا بدست اوردید خداروشکر چرا اخه باز میخوایید به خاطر به کاره هیت علمی تو ایران رهاش کنید بله بله شرایطی رو که فرمودید الان تو ایران دارید خوبه ولی اینا همش گذری و هستو یه روزی خسته میشد که دیگه دیره
الان اون شتری که میگن یک بار میاد اومده در خونه شما
به نظر من شما یه کم احساس دو دلی بهتون دست داده به هر حال هیچ کس بهتر از خود ادم نمیتونه واسه خودش تصمیم بگیره ولی امیدوارم هر چی خیره واستون پیش بیادو خدا همیشه همراه همه دوستانه عزیز باشه و واقعا واقعا واقعا اونی که به خیر و صلاح هست پیش بیاد
باتشکر فراوان
سلام ، خیلی ممنونم از نظرتون
خب شغل همسر من طوری هست که اگر بخواد اینجا استاد دانشگاه بشه باید جز افراد تاپ باشه و اینجوری که بچه های سال آخر گفتن بعد از اتمام دکتری باید حداقل ٢تا پسداک بگیره، این یعنی ٧ سال دیگه، باشه، ما گفتیم این ها رو تحمل می کنیم، ولی بعد از ٧ سال این طوری که دانشجوها می گفتن شهروند کانادا بودن یه مزیت بزرگ به حساب می آید تو انتخاب افراد، یه جورایی ریسک خیلی بالایی برامون داره، اگر همسر من فوق لیسانس داشت کار براش راحت تر گیر می آمد، کسی که دکتری داره به اصطلاح خودشون overqualified می شه و کار براش کمتره!!!! اگر یه اتفاق کوچیک خارج از حساب ما تو این دوره بیافته با توجه به نداشتن سرمایه کافی همه زندگی ما رو تهدید می کنه، یه جوارایی پامون رو پوست گردو هست حداقل برای ٧ سال، تازه اگر پایان خوشی داشته باشه، اگر یه بابای پولدار هر کدوم از ما منظورم من یا همسرم هست داشتیم، حتما می موندیم
با عرض پوزش. نمیخوام دخالت کنم ولی یکی از اقوام من با ویزای تحصیلی رفت کانادا ۷ سال دکترا خوند و امسال هم سیتیزن شد. هم خودش هم خانمش. ذلان ۹ سال هست که رفته. در حال حاضر هم استاد دانشگاه هست و اوضاعش هم خوبه. ضمنن کسانی که دکترا دارن overqualified نمیشن. مشکل اینه که شرکت ها نمیتونن حقوق بالا بدن. شاید بهتر باشه به ایالتهای دیگه هم در زمان تحصیل همسر فکر کنید.
سوالمو پس میگیرم.کاملا بهتون حق میدم دودل باشین.طبیعیه که ادم نتونه به همین راحتی از داشته هاش دل بکنه . اونم درحالیکه هنوز مطمین نیست که شرایط جدید رو میخواد یا نه !:((
من فکر میکنم فرق پژوهش در مورد اوضاع کانادا و ایران بسیار متفاوته.
در ایران میگن همه چیز خوبه کار هست و … و بیشتر ایرانی ها هم میدونن که دولت و رسانه ها سرپوش میذارن ولی در کانادا لااقل روی این موضوع سرپوشی وجود نداره و هرچی هست و نیست همینه که میبینید.
توی ایران مردم اگر از دولت و رسانه بشنون که درصد تورم ۴۵٪ هست تازه از اوضاع به طرز فجیعی میترسن ولی وقتی دولت و رسانه بگه ۱۲٪ هست، در حالیکه در واقعیت همون ۴۵٪ هست، زندگی عادیشون رو میکنن.
توی کانادا وقتی یه اتفاقی میفته اگر بخوای در موردش مثل امیرحسین تحقیق کنی و جستجو، خب بازم برات سخته! اما بد نیست حالا یه مقایسه کنیم!
تو ایران تورم ۴۵ ۵۰٪ ای و حتی بیشتر برای برخی اجناس رو میگن ۱۶٪!! دوستان عزیز کشورمون از نظر بودجه و غیره یک کشور ورشکسته س.
اما در کانادا به سادگی اعلام میشه مثلا تورم سال جاری نسبت به سال قبل ۲٪ بوده!!!
فکر کنم تفاوت اطلاع رسانی کاملا مشهوده.
لب کلام منظورم اینه که ما اینجا خبرای بدتری میشنویم و اوضاع سخت تری داریم اما انگار وجود اطرافیان کار رو ساده میکنه. ولی در کانادا خودتی و خودت. به قول امیر حسین بود یا شاید کسی دیگه، وقتی هدفت رفتنه باید دل بکنی و بری و فقط به جلو نگاه کنی و آینده رو به هر قیمنی که هست در مسیر هدف زندگیت بسازی.
الان یادم افتاد منظور من این بود که شدت اوضاع اقتصادی بد، در کشورمون بیشتر از کاناداس. پس، از شنیدن این اخبار ها ترس به خودتون راه ندید. کنکور هم سخته! اما برای رسیدن به هدفتون ازش با سربلندی میگذرید.
نمیگم تو کانادا بهشته… اما سعی و تلاش توی کانادا بی نتیجه نمیمونه. ضمن اینکه هرچی زودتر مهاجرت کنید و تلاش و کوشش رو شروع کنید موفق تر خواهید بود
به امید موفقیت تک تک دوستای گل این وبلاگ
یعنی این کامنت هات تو حلقم
اصلا حال میکنم خط به خطش رو میخونم اقا ای ولله داری اون جمله هم بنده گفته بودم که باید فقط رفت و به جلو نگاه کرد فکر کنم تو پسته قبلی بود امیر خداروشکر این چندتا پسته اخری فیدبکه خوبی داشته و مشارکته دوستان یه جورایی نسبت به قبل بالا رفته خیلی کامنت ها با احساس و قشنگ نوشته شده واقعا هر کی نظر و دیدگاهش رو با تمام وجودش بیان میکنه خیلی خوبه اینجوری
اقای cort مادوست داریم چوب کاریمون نکن داداش تو همه کامنت هام همش دارم اسمتو میبرم بعد برو بگو رامین بده
با آغاز به کار سیستم آنلاین کبک برای ثبت پرونده های نیروی متخصص این استان خوشحالم به اطلاع برسانم که مرحله اول این اقدام که ایجاد پروفایل برای متقاضیان است انجام شده است.
این سیستم ظاهرا مشکلاتی دارد و محدودیتهایی برای دسترسی پیش بینی شده است که به همت کادر فنی ما این محدودیتها نتوانست مانع کار ما شود.
با سلام
لطفا راهنمایی کنید که چطور اینکار رو انجام دادین تا بقیه هم انجام بدن
البته اگر جنبه تبلیغاتی نداره
علی مختاری
۱۷ دی ۱۳۹۴ در ۱۶:۵۳ | #۴ پاسخ | نقل قول
بنده فنی نیستم و امکان توضیح ندارم
مهندسین کامپوتر و شبکه در این زمینه صاحب نظرند و نه من
شاید کسی بدونه چی کار باید کرد سایت سه روز register باز نمیشه
جریان اینه که دولت فخیمه کبک، یا عمدا و یا از روی تنبلی و بی فکری (شخصا فکر می کنم این مورد دوم صحیح باشه) یک دونه سرور گذاشته و گفته هر کسی تونست بهش وصل بشه خوش بحالش! بقیه هم اهمیتی نداره که چکار می کنن. خودشون رو خلاص کردن، گفتن دیگران طالب ما هستن، ما که به اونها نیازی نداریم. جریان مثل اون سالهای اولیه که نتایج کنکور رو اعلام می کردن و سایت سازمان سنجش می خوابید.
راه حلش، انقدر باید سماجت کنید تا شاید راهش باز بشه، اگر خود سرویس دهنده نخواد کاری بکنه (که به نظر نمیرسه بخواد)، این متاسفانه تنها گزینه است.
دقیقأ هم همین مورد دوم صحیص هستش , چون فکر کنم سال پبش هم استان ساسکاچوان برای پرونده های آنلاین , وب سایتش لود نمیشد و خیلی از کاربران از ثبت نام عقب مونده بودن , من فقط در تعجبم , ایالتهایی با این همه درآمد و کشوری به این پیشرفتگی , چرا باید اینقدر سرویس دهنده های ضعیفی داشته باشه , خصوصا در بخشی که تراکنش آنلاین بسیار بالایی !!! مشکلی که در شلوغ ترین ساعات اعلام نتایج گرین کارت لاتاری آمریکا , با وجود هجوم ملیونها کلاینت , پیش نمیاد .
با سلام
آیا شما در ارتباط با کسایی که از طریق پناهندگی اقدام میکنن اطلاعاتی دارین؟
خیر قربان
سلام
واقعا اطلاعاتی که دادید فوق العاده بود،یک روز تمام کلمه به کلمه نوشته هاتون رو خوندم،من میخوام خواهش کنم در مورد سطح اموزش در دبیرستان اگه اطلاعاتی دارید لطف کنید وبا ایران مقایسه کنید،طبق فرمایش خودتون شما مدرسه مفید بودید که میدونم جزو مدارس برتر هست
پسر من کلاس هشتم دبیرستان سلام هستش وسطح اموزشی بالایی داره، میخوام بدونم اونجا دبیرستانهای خوب چه جوریه ، اخه نگرانم بعد از اومدن اونجا با توجه به اینکه محیطش عوض میشه افت تحصیلی کنه
لطف میکنید اگه پاسخ بدید.
اطلاعات من متاسفانه خیلی دقیق نیست و دور و بریهام هم بچه در این سن و سال ندارند. مع الوصف، باید بگم نگرانیتون بجاست. اینجا محیط آموزشی خیلی fun و باحاله، در دبیرستان بچه ها خودشون می تونن انتخاب کنن چه درسی بخونن و دنبال چی برن، مسلما کسی هم حالش رو نداره درس رقص و fashion رو رها کنه و بره فیزیک و ریاضی بخونه! شما هم نمی تونید بچه رو اجبار به کاری کنید. نکته دیگه اینکه، آموزش اینجا به نوعی خودش یک بیزنسه، تا زمانی که بخواهید پول خرج کنید می تونید این شاخه اون شاخه کنید و هرچی رو که می خواهید تجربه کنید، نتیجه اینکه می بینید چند سال میگذره و هنوز به نقطه نهایی و نتیجه گیری نهایی نرسیدید.
ممنون از پاسختون
هدف من و همسرم از مهاجرت تامین اینده بچه هاست و اینکه دوست داریم شیوه زندگیمون رو عوض کنیم تا بچه ها با فرهنگی باز تر رشد کنند!
واقعا تصمیم گیری سخته!!!