خانه » جامعه کانادا » کامیونیتی و نقش آن در زندگی اجتماعی ما

کامیونیتی و نقش آن در زندگی اجتماعی ما

یکی از لغاتی که وقتی میایید کانادا خیلی می شنوید، کامیونیتی است. در مملکتی که آزادی بیان وجود داره، هر کسی می تونه راجع به هر چیز، از منشا آفرینش تا نحوه آبیاری گیاهان دریایی و پالایش ذرات معلق پالایشگاه ها به منظور استفاده در موشک های هدایت شونده با سوخت جامد، گروه تشکیل بده و آدمها رو دور خودش جمع کنه. تا زمانی که مزاحمت و آسیب برای سایر مردم و مخالفین هم ایجاد نکنید، هیچکس بهتون نمی گه بالای چشمتون ابرو هستش، نمونه اش برنامه ای بود که تابستون در حمایت از توافق هسته ای ایران در میدون Mel Lastman برگزار شد و هم موافقین توافق و هم مخالفینش جمع شدن، داد و بیدادشون رو کردن، پلیس هم اومد و انضباط رو برقرار کرد و خون هم از دماغ کسی نیومد، خوش و خرم هم رفتیم دنبال کارمون.
ما ایرانی ها هنوز به قدرت حرکت های این چنینی پی نبرده ایم و نقطه عکس ما، یهودیان هستند. نه فقط در تورنتو، بلکه همه جای دنیا تجمعات یهودیان بسیار بسیار قدرتمند و حمایتگر از اعضایش ظاهر میشه. با یکی دو نفر یهودی تازه وارد که صحبت کرده ام، عنوان کرده اند که کامیونیتی شون به محض ورود به کانادا، براشون برنامه های خاصی رو ترتیب میده در زمینه اسکان، آشنایی با محیط، کاریابی، حمایت های مالی و معنوی و خلاصه اینکه طرف مثلا تک و تنها میاد اینجا، بعد همه جور پشتیبانی ازش می کنن تا به موفقیت برسه و در مرحله بعد به نوبه خودش در کمک به افراد کامیونیتیشون فعال باشه. یادم میاد توی کلاسی که در JVS سال گذشته شرکت کردم، یک خانمی بود که از اسرائیل به کانادا مهاجرت کرده بود. تنها کسی که از طریق اون سازمان تونست در فاصله ای کمتر از دو ماه در یک شرکت بسیار معتبر و اسم و رسم دار کار پیدا کنه، همین خانم بود (شرکتی که در زمینه تجهیزات اپتیک و دید در شب فعالیت می کرد و یکی از مشتریانش، ارتش آمریکا بود!). بسیاری از موسسات خدمات تازه واردین در تورنتو هم متعلق به کامیونیتی یهودیان هستند (از جمله همین JVS و Acces) و خود این مساله نشون دهنده این مطلبه که چقدر این افراد به کمک به دیگران (طبیعتا در وهله اول به هم کیشان خودشون و در مرحله بعد، سایر مردم) اهمیت میدن. بیخود نیست در کل دنیا ۱۲ میلیون نفر یهودی داریم (بر طبق گفته های مدیر عامل شرکتمون که خودش یهودی ارتودکسه) اما این قدر افراد تاثیرگذاری در همه امور دنیا هستند.
بگذریم، همونطوری که گفتم ما ایرانی ها خیلی به هم لطف کنیم، کاری به کار همدیگه نداریم! وگرنه که می زنیم همدیگه رو لت و پار می کنیم. مراوده و آستانه تحملمون یک چیزی به صفر بدهکاره و به محض شنیدن کوچکترین کلام مخالف، می خواهیم طرف رو با کاتیوشا نابود کنیم، نمونه اش رو هم در پیج های مختلف فیس بوک و سایر شبکه های اجتماعی می تونید ببینید. گهگاه که می خوام واقعیت ایران رو بیاد بیارم، پیج یک خواننده ای به اسم امیر تتلو رو نگاه می کنم. من هم نه اصلا از این آدم خوشم میاد، نه قیافه و سر و وضعی که برای خودش درست می کنه مورد پسندم هست، نه اینکه تا بحال یک آهنگ ازش گوش کرده ام. اما مخالفین این خواننده در پیج فیس بوکش، همیشه سنگ تموم میذارن! رکیک ترین الفاظ و جدیدترین ورژن فحش های ناموسی رو میشه در کامنت های این پیج پیدا کرد، هم به خود خواننده و هم به سایر افرادی که کامنت گذاشته اند. با دیدن این مطالب، یادم میفته از کجا اومدم و احساس دلتنگی به انزجار تبدیل میشه.
نتیجه تمام این رفتارهای اجتماعی و تعاملاتی که باهم داریم اینه که وقتی بیاییم خارج از کشور، از اسم ایرانی وحشت می کنیم! حق هم داریم، چون مثلا فردی پیدا میشه به اسم آقای شمس که یک بیسمنت رو توی خیابون ویلودیل دو قسمت کرده، هر قسمتش رو ماهی ۱۶۵۰ دلار به تازه واردین اجاره میده! جهت اطلاعتون، اون بیسمنت به طور کامل قیمتش ماهی ۹۰۰ تا ۱۰۰۰ دلاره، این هموطن گرامی! حدودا ۳ تا ۴ برابر قیمت واقعی به شمای تازه وارد و معمولا غریب و بی کس لطف می کنه! داستان هایی از این قبیل در میون ایرانی های تورنتو (و خیلی جاهای دیگه) متاسفانه زیاده و دلیلش هم به نظر من، منفعت طلبی و خودخواهی بسیار بالا و کوتاه مدت ما ایرانی هاست. توجه نمی کنیم که این کلاهی که از هموطنمون برمیداریم، در بین هموطن های خودمون چه تبعاتی می تونه داشته باشه و در دراز مدت چه آسیبی به جامعه ایرانی های خارج از کشور میزنه. بعد مقایسه اش کنید با اتحاد یهودی ها و یا چینی ها (از دوست عزیزم جناب مجید بسطامی شنیده ام که شما اگر در محیط کار با یک چینی به مشکل برخورد بکنید، با یک نفر طرف نیستید، با کل گروه و اکیپ چینی های اون محیط کاری طرفید و خدا به دادتون برسه!)
ما فارغ التحصیلان دبیرستان مفید، یک جمع دوستانه داریم که متاسفانه خیلی مرتب و با حضور همه دوستان برگزار نمیشه (یکی از کم کارها هم خود بنده هستم با شرمندگی فراوان)، اما همین که هست، همین وجه تسمیه دبیرستان مفید باعث شده خیلی افراد رو دور هم ببینیم و من خودم در جلسات محدودی که شرکت کردم، بسیار جالب توجه بود. امشب یک دوست عزیز دیگه – که برای خیلی از ساکنین تورنتو چهره آشنایی هم هست- به اسم آقای علی محمدی با من تماس گرفت و گفت که یک برنامه خودمونی به نام ‎گپ و گفتگوی پنجشنبه شبهای ایرانیان تورنتو راه انداخته، محلش هم در نورث یورک سنتر و از ساعت ۶ تا ۸ عصرهای پنجشنبه. نیتش هم اینه که ایرانی های ساکت رو از حاشیه به متن بیاریم. در شهری که من هر ایرانی رو دیدم، آدم فرهیخته ای به لحاظ تحصیلات و دانش و تجربه بوده (همه یا دکتر یا مهندس)، می خواهیم ببینیم میشه همدیگه رو تحمل کنیم؟ به آرای هم احترام بذاریم؟ بدون زنده باد و مرده باد، بیاییم با هم فقط حرف بزنیم؟ از همه چیز، در همه موضوعات. من با حرکتش خیلی حال کردم، قصد هم کردم که این هفته رو برم. کامیونیتی ایرانیان اگر بخواد راه بیفته، اگر قرار باشه تاثیرگذار باشیم، باید از همین جاها شروع کنیم. ۲ ساعت در هفته هم برای هیچکس مشکلی ایجاد نمی کنه، آخر آخر آخرش اینه که، با ۵ نفر آدم جدید آشنا شدی و در کنارشون از زمانی که گذاشتی لذت بردی. ثمرات بلند مدتش هم – اگر واقعا همراهی وجود داشته باشه – بعدها مشخص میشه.
به عنوان کلام آخر، ماه های آخر قبل از مهاجرتم به ایران، علی مختاری یک سری کارگاه آموزشی در ایران برگزار کرد که من و سیامک توی یکی دوتاشون شرکت کردیم. برای من و سیامک، تنها کارگاهی که قابل استفاده بود، موردی بود که خود علی مختاری در مورد زمینه های سرمایه گذاری صحبت کرد (بقیه کارگاه هاش اصلا به درد ما دو تا نخورد، شاید به دلیل اینکه جفتمون خیلی فراتر از مطالب اون کارگاه ها ظرف ۳ سال قبلش مطلب خونده بودیم و تحقیق کرده بودیم). الغرض، مختاری یک داستانی رو برامون گفت از همبستگی یهودیان در مونترال. طرف قبل از اینکه بیاد کانادا، گلفروش بود. با اندوخته تقریبا صفر هم وارد کانادا شد. کامیونیتی یهودیان مونترال، براش خونه و محل اسکان درست کرد، یک نفر یک مغازه در اختیارش قرار داد، همون کامیونیتی سرمایه اولیه کارش رو هم براش تامین کرد و این بنده خدا کارش رو راه انداخت. تا به اینجاش بسیار خوب! اما نکته جالب ترش اینکه همه افراد اون کامیونیتی و اطرافیانشون، تمام نیازهای خودشون برای تامین گل و این چیزها رو از این مغازه تامین کردند و کمک کردند چرخ اقتصاد این فرد بچرخه. نتیجه؟ کاملا روشنه، سر سال طرف تمام بدهی هاش رو پرداخت کرد و مغازه ای که در اختیارش بود رو هم به صورت اقساطی خرید و تبدیل شد به یک آدم جا افتاده در زمینه کاری خودش. یک نمونه مشابه در جامعه ایرانیان می تونید برای من مثال بزنید؟!

۴۷ نظر

  1. ممنون امیرحسین گرامی. بصورت اتفاقی با این مطلب و وبلاگ شما آشنا شدم. من هم ساکن تورنتو هستم و البته طی سه سالی که در کانادا زندگی میکنم تقریبا هیچ ارتباط و شناختی نسبت به کامیونیتی ایرانیان اینجا ندارم و بجز دو سه نفر فامیل و سه چهار نفر دوست قدیمی، هیچ ایرانی رو نمیشناسم. این مطلب شما باعث شد بفکر برم و احتمالا در آینده توی برنامه هایی از این دست که معرفی کردید هم شرکت کنم هرچند که بعیده تا ۱-۲ سال آینده فرصت کنم. ولی در نهایت امیدوارم کامیونیتی ایرانی های کانادا حسابی قدرتمند و هماهنگ و حامی هم دیگه بشه.
    ارادتمند
    علی

  2. اخه ما ایرانیا هم گاهی آدم های بی معرفتی هستیم و اگه کسی کمکمون کنه طوری برخورد می کنیم که انگار به طرف بفهمونیم میخواستی اینکار را انجام ندی حالا که انجام دادی وظیفته. یکی از بستگان ما تورنتو هست می گفت یکی از ذوستای خواهرش از ایران اومده بوده اونجا واسه زندگی سه ماه خونه اینا می مونه این بنده خدا هم همه کارهای اینو انجام میده و کارهای اقامتش اوکی میشه بعد که مستقل میشه میگه دیگه پشت سرش را هم نگاه نکرد و حتی یه زنگ نزد تشکر خشک و خالی کنه!
    ولی خیلی خوبه اگه بفکر هم باشیم و تو غربت پشت هم باشیم مسلما همه ایرانی ها هم بد نیستن. من که حالا ایرانم اما وقتی بیام حتما اگه همچین کامیونیتی باشه هستم.
    به قول شاعر: تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز

    • امير حسين روشناس

      بله امثال این انگل هایی که فرمودید هستند و خودم هم باهشون برخورد داشتم. فرهنگ ما باید اصلاح بشه و این دو جانبه است, هم از دیگران سوء استفاده نکنیم و هم خیرمون به بقیه برسه.

  3. همیشه از خودم پرسیدم که ادعای داشتن کهنترین فرهنگ و پیشینه تاریخی به چه درد ایرانیان میخوره وقتی در حال حاضر به این شکل رفتار میکنیم.مگه همین کانادا چقدر قدمت داره که این همه تفاوت فرهنگ مشاهده میشه.کانادا که خوبه همین کشورای اطراف ایران هم وقتی میری قشنگ متوجه تفاوت رفتار و فرهنگ عامه مردم میشی.از احترام به مشتری گرفته تا ایست کامل ماشینها هنگام عبور از خط عابر پیاده و صدها چیز دیگه.من دیروز رفتم عابربانک کار داشتم.یه خانم مسن اومده چسبیده به من و چشمش به صفحه عابر بانک که ببینه من چیکار میکنم.وقتی هم بهش تذکر دادم که من راحت نیستم و لطف کنید اونطرفتر بایستید کلی بهش برخورد یا اینکه سر کار که باید اعتقاداتت رو واسه همه توجیه کنی و در غیر این صورت تقیه پیشه کنی:(((((

    • با حرف تون تا حدودی موافق و تا حدودی هم نیستم.
      بیشتر حرفم در مورد کشورهای اطراف هست. ما همه کشورهای دیگه رو با چشم خودمون میبینیم. مثلا شما خطوط عابر پیاده رو مثال زدی. خیلی از مسافران ترکیه که میرن برای عشق و حال با دید های خاص خودشون در مورد ترکیه صحبت میکنن، مثلا:
      ۱٫ بازارهای شیک و قیمت های پایین.
      ۲٫ رانندگی با مقررات.
      ۳٫ عدم حجاب و یا ..
      و …
      ولی کسی به این نکته توجه نمیکنه که کشور ترکیه هم مانند ایران توی دولت ش رشوه و رانت بیداد میکنه
      کشور ترکیه توش فساد اخلاقی از جمله در شغل و در روابط جنسی بیداد میکنه
      کشور ترکیه هیچ امنیت اجتماعی ای نداره.
      شاید بشه گفت کشور ایران از این لحاظ ها خیلی بهتر از ترکیه هست!
      ولی افسوس که ما چشممون جلوی بینی مون رو میبینه. منظورم شما نیست. کل مردم هست. همونطور که گفتم، توی ایران همیشه مردم به ظاهر اهمیت میدن تا باطن! در صورتی که در کشورهای جهان اول و پیشرفته، همیشه پایه و اساس هرچیز مهمه و ظاهر در بخش بعدی هست!
      بحث نمیخوام بکنم اما مثل اپل و سامسونگ و اچ تی سی!
      میبینیم که حتی توی دنیای تکنولوژی هم همین موضوع صدق میکنه.
      خیلی چاهای دیگه هم همین موضوعات هست. کشورمون ایرادات زیادی داره اما واقعا بعضی وقتا توی خیلی چیزها از کشورهای اطراف بهتره ولی فقط مشکل ما اینه که مثلا یه هزینه ی ۵ میلیون تومانی برای یه سفر خارج از کشور کردیم و اگر بریم و برگردیم و به اطرافیان بگیم که آقا فلانجا که رفتیم این ایرادات رو داشت! بقیه میگن یارو دیوونه بوده ۵ تومن داده رفته اونجا یا میگن این طرف حالیش نیست چی میگه.. کلا خیلی باحالیم..

      • متاسفانه منظورم رو نرسوندم.من یکی از کسایی هستم که به شدت درمورد مهاجرت کردنم شک دارم فقط به این دلیل که واقعا ایران رو و متعلقاتم وریشه ام رو دوست دارم و مشکل جدی هم با هیچکس و هیچ چیز ندارم وتمام مسایلی که شما فرمودید رو میدونم .مثل اینکه مثلا داعش تا بیخ گوش ایران هم اومد ولی نمیتونه وارد مرزهای ایران بشه بدلیل امنیت بالای منطقه.و گاهی اوقات چیزایی رو توی تی وی خودمون میبینم که افتخار میکنم بهش.منظور من از فرهنگ چیزیه که از دست حکومت خارجه و همش به ملت مربوطه.مثلا اینکه فلان کس تو صف عابر بانک وایساده بغل دست من و زل زده به مانیتور تقصیر حکومته؟ مسلما من نوعی باید خودمو و فرهنگمو درست کنم.از کشورای اطراف و بقیه کشورا هم چیزی که واسه به به و چه چه هست مسلما فرهنگ عامه ملت هست نه مسایل سیاسی یا امنیت .

  4. سلام
    کاملا حرف حق رو زدی امیر جان.واقعا مواردی که گفتی حتی شنیدنشون حس بسیار مثبتی میده، کمک کردن در کل خیلی خوبه چه برسه که تو مملکت غریب به هموطن خودت کمک کنی.من خودم با چینیها بخاطر پروژه هایی که دارن با شرکتمون آشنا هستم.خیلی هوای همو دارن و پشتکار زیادی دارن.دنبال حل مشکلات هم هستن حتی موارد غیر کاری.امیدوارم ایرانیهای تموم دنیا از این نوع اجتماعات تشکیل بدن و بیشتر به هم کمک کنن.پیشنهاد میکنم اگر خودت و یا کسی از دوستان از این گروهها تو کانادا خبر داره اینجا معرفیشون کنه.

  5. سلام ، به مطلب بسیار با ارزشی اشاره کردی ، ایکاش عنوان مطالب و موضوعات این وبلاگ به جای مهاجرت ، “فرهنگ ایرانی” بود تا میشد بیشتر ریشه یابی کرد که چرا چنین شدیم. چرا کلاهبرداری را با کمال خوشحالی زرنگی میدانیم . وقتی (خودم را عرض میکنم) منزلم را که اجاره آن ۱۰۰۰ دلار بیشتر نیست ۱۵۰۰ دلار اجاره میدم تا دو روز از خوشحالی خوابم نمیبره ، وقتی قوانین رو زیر پا میگذارم و کسی نمیفهمه کیف میکنم ، وقتی زمین خوردن یک هم وطن آزارم نمیده ، وقتی…… بگذریم فقط میدونم که ما این نبودیم.

  6. سلام من تازه امروزوبلاگ شمارودیدم….ودرگیرکارای مهاجرت هستم….یک سری سوال دارم درباره زندگی توکانادا وکارپیداکردن و….میتونم ازشما که ساکن اونجاهستید بپرسم؟؟
    ممنون

    • امير حسين روشناس

      اگر مطلبی هست که در وبلاگ در موردش ننوشته ام بفرمائید. اما قبلش توصیه میکنم که مطالب رو به طور کامل مطالعه کنید.

  7. سلام
    این مطلب بسیار بهره بردم
    دقیقا با حرف شما موافقم اما انگار ما ایرانی ها(به دور از هرگونه تعصب میگما عین واقعیته) هنوز به اون مرحله از رشد اجتماعی دست پیدا نکردیم که اتحاد و همکاری و حمایت از همدیگه نهایتا سودش به خودمون برمیگرده خودخواهی ما باعث شده تا فاصله کوتاهی رو فقط رصد کنیم و از مزایایی پنهان و دراز مدت این کامیونیتی ها خودمون رو محروم کنیم
    من و شاگردام یه کمپین حمایت از محیط زیست راه انداختیم که بتونیم مردم رو دعوت کنیم به حفظ محیط زیست اما تلاش من برا اینکه همین بچه ها رو متقاعد کنم که آشغالشون رو تو فضای کلاس نریزن کاملا بی فایده بود یعنی ادمهایی هستیم تربیت ناپذیر
    هرچقدر هم که ما رو موعظه کنن بخاطر تکبری که داریم حاضر به تغییر خودمون نیستیم

    سپاس از پستهای مفیدتون

  8. متاسفانه واقغیت محض بود !! جمله بسیار حالبی بود که ما ایرانیها اگر بهم کار نداشته باشیم لطف کرده ایم !!! البته من هم سه ساله که اومدم اینجا دوستان خوبی از قبل داشتم اینجا که اون اوایل کمک کردند ولی کلا من یک نکته دیگه را هم میخواستم اضافه کنم که ما مثل اون کلاغه شدیم که اومدیم راه رفتن کبک را یاد بگیریم راه رفتن خودمون هم یادمون رفت !! کاش میتونستیم از خیلی از بخشهای خوب فرهنگ کانادایی یاد بگیریم و در عوض فقط یاد گرفته ایم یک جاهایی بشدت با هم خشن شویم و بگوییم ” عزیزم اینحا کاناداست ” و بعد هم جند تا حمله کانادایی بلغور کنیم :I dont care ” خلاصه خیلی بهم ریخته ایم متاسفانه !!! امیدوارم نسل جدید ایرانی – کانادایی دیگه از این مسائل عذاب نکشه !!!

  9. سلام
    آقای روشناس عزیز خیلی خوشحالم که با وبلاگ شما آشنا شدم…مطمئنم خیلی بهم کمک میکنه مطالبتون لطفا ادامه بدید
    انشالله من هم به زودی میام و به هدفم میرسم
    موفق باشید

  10. شنیدم ایرانی های مهاجر وقتی تو یه کشور غریب با هم روبرو میشن از هم فرار میکنن.. جالبه که کامیونیتی تشکیل دادین…احسنت بر موسسش.

  11. سلام میخوام بدونم واسه مهاجرت به کانادا باید چه اقداماتی انجام داد وضمنا چقد هزینه داره برا هر نفر. ممنون.

  12. از یه طرف دوست دارم برای این کامیونیتی ها فعالیت کنم از طرفی هم بابت مشکلاتی که میتونه برای آدم پیش بیاره ترجیح میدم زیاد درگیر نباشم.
    به نظر من همین کاری که شما داری انجام میدی با همین وبلاگ، یکی از بزرگترین کمک ها برای مهاجرین هست، ولی نکته مهمش به روز آوری برخی اطلاعات در آینده هست. مثلا اگر در مورد یه موضوعی بحث شده که مربوط به گذشته س، و الان تغییر کرده، اون مطلب رو بروزرسانی کنی. به نظرم در وهله اول آدم اگر خودش سعی کنه با کمک های کوچیک این کار رو شروع کنه بعدا میتونه توی گروه های دیگه فعالیت خوبی داشته باشه ولی برعکسش به نظرم سنگ بزرگ علامت نزدن هست. درسته با یه دست نمیشه… (یادم رفت ضرب المثلشو) ولی با شرایط فرهنگی و فطری ایرانیان، بهتره آدم اول کمک های جزیی بکنه که ضربه روحی و روانی به دلیل همان انگل ها نخوره! بعد بره سراغ فهالیت های مشخص.
    راستی، این کامیونیتی مخصوص مفیدی هاست یا ورود عموم آزاد هست؟ شرایط و محل‌ش کجاست؟ مثل جلسات مفید هر مرتبه یک جاست؟

    • امير حسين روشناس

      کامیونیتی جدید رو اگر منظورته، نه محدودیتی نداره. هرکسی بخواد میتونه شرکت کنه. محلش هم فعلا نورث یورک سنتر.

  13. فردا ۵ آذره… تولدتون مبارک

  14. مقصر احسانه…

  15. حالا چه ۵ چه ۱۴
    همین که تو سیله این همه کامنت و شلوغی بازم یادشون بوده گفته خودش خیلیه
    مهم به یاد بودن هست
    والا

  16. سلام میشه راجبه زیرساختهای شهری برای معلولین هم بگی ممنون

    • امير حسين روشناس

      زیرساخت شهری رو متوجه نشدم. توی اتوبوس و مترو جای مخصوص دارن، ایستگاه های مترو آسانسور داره، وقتی می خوان سوار اتوبوس بشن براشون سطح اتوبوس پایین میاد تا بتونن براحتی سوار یا پیاده بشن، تمام درب ها هم دکمه ای برای بازشدن داره که می تونن از طریق اون در رو باز کنن و ویلچر ازش رد میشه. من این موارد رو دیده ام.

  17. آ.رامین راست میگن…تو سیل این همه کامنتو شلوغی تازه وسط مشغله های ذهنیو گرفتاریای خودم،خواستم اونور دنیا بدونید بعضیا هنوز تو کشورتون یادتون هستن…دلتون شاد شه…

  18. سلام امیر خان
    با گفته هاتون موافقم ، خیلی دلم میخواست واقعا وقتی میای اونجا مرکزی از جنس خودت باشه تا بتونی با خیال راحت بهشون تکیه کنی و تو جامعه اونجا سریعتر جذب بشی و خودت بشی حلقه یک زنجیری برای یک هموطن تازه وارد .
    البته خود شما و یا همون دوست عزیز آقای مصطفایی که به هموطنهامون اطلاعات میدن و کمکشون میکنن حلقه هایی از این زنجیر هستین که ایشالا همیشه پاینده و سلامت باشید .
    واقعیت اینه اگه از خودمون شروع نکنیم هیچ وقت شروع نمیشه و اینکه کلی ادم هست که سطح فرهنگ پایینی دارن یا اصلا فرهنگ ندارن درسته واقعیت داره ولی حقیقت اینه اگه از یک جایی شروع بشه و تحمل این هم باشه که همه ما در حال آموختن هستیم و مغرور نشیم نسبت به اینکه فقط ما درست میفهمیم میتونیم از خیلی کامیونیتی ها جلوتر هم بیوفتیم.
    امیدوارم همیشه موفق باشید .

  19. امیر جان بنظرم از همینجا با توجه به دوستانی که جمع شدن و هر روز سایت رو میبینن یه community بسازیم.استارتو میشه زد.من که تا سه هفته دیگه میام ولی کاملا حاضرم برای هر کمکی که بتونم.
    خدا رو چه دیدی.شاید تا ۵ سال دیگه یا کمتر یه اجتماع بزرگ ایرانی شدیم تو کانادا که همه به هم کمک میکنن و انواع مراسمها و … میگیریم.

  20. منم از همین تریبون اعلام میکنم که وقتی اومدم وارد این زنجیره بشم یا اینکه شروع کننده این زنجیره باشم.به قول فرنگیاi promise:)

  21. بنظرم اگه فرم ثبت نام مانندی اگه بزاری که آمار و اطلاعات کسانیکه میخوان به بقیه تو زمینه های مختلف کمک کنن و تو این گروهها مشارکت کنن رو بده خیلی خوب میشه.اینکه بشه طبقه بندی بر اساس شهرهای کانادا کرد لیست رو و تو گروهها برنامه های مختلف گذاشت، کمک بزرگی هم به کسانیکه بعدا میخوان بیان میشه و هم به کسانیکه تو کانادا هستن.حداقل آمار نفراتی که حاضرن جزو گروه ها بشن در بیاد بعد میشه بیشتر روش کار کرد.

  22. این کامیونیتی ها که ازش دم میزنی خیلی هاشون مال سازمان مجاهدین خلقه که ایرانیان بدبختی رو که به امید زندگی بهتر به قول شما ها به کشورهای آزاد پناه بردن رو برا یه لقمه نون و نجات از خوابیدن کف خیابان گول می زنه و تا ابد اسیرشون می کنه

  23. چه خوب وعالی.اِن شاالله امیدوارم که ایرانی هاهم بتونن یه همچین کامیونیتی خوبی توی تورنتو وهمه جای دنیابه وجودبیارن.من دبیرتاریخمون خیلی ازجاهای دنیارفته بودوهمیشه حرف همبستگی واتحادواینجورچیزامیشدیهودی هارومثال میزد.میگفت که فقیرتوشون پیدانمیکنی چون به همدیگه کمک میکنن وهمدیگه رومیکشن بالا.متأسفانه اِنقدرانسانهای حریص وطمّاع زیادشده توایران که روزبه روزبه افرادتنگدست جامعه اضافه میکنن.این مطلبتون عالی بود.خیلی خوشم اومد.

  24. سلام من برای یک مدت کوتاه از اقایی به نام شمس در قالب
    شرکت اسکان کانادا میخام اجاره کنم ایا ایشون همون شمس شما هستش؟

    • امير حسين روشناس

      بله و اصلا به شما توصیه اش نمی کنم. واحدی که من گرفته بودم، نصف یک زیر زمین بود به قیمت ۱۶۵۰ دلار. در حالیکه کل یک زیر زمین اجاره اش در اون زمان زیر ۸۰۰ دلار بود. به هیچ عنوان چنین کاری نکنید. واحد های vorud.com خیلی بهترند. البته اونها هم در مقایسه با اجاره متعارف در تورنتو گرونترن ولی چون شما کوتاه مدت می خواهید، هر جایی برید بالاتر باهتون حساب می کنن. منتها باز این واحدها در مقایسه با اون لونه موشهای اسکان کانادا با اون قیمتهای نامناسب و گرونشون خیلی بهترن.

  25. چه مطلب جالبی بود ، به خصوص از همبستگی گروههای دیگه مثل هندیها و چینی ها مرتب میشنویم در کانادا خیلی جالبه که ایرانیها و بالاتر از اون فارسی زبان ها در این مورد قوی نیستن .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*