خاطرات مهاجرت به کانادا خاطرات و تجربيات شخصی در مورد مهاجرت به کانادا
چند تا از دوستان هستند که عکس از من می خوان. چیز جدیدی برای گفتن فعلا ندارم، بنا براین فقط این عکس ها رو داشته باشید تا بعد. فعلا توی این محله دارم زندگی می کنم:
این درخته جلوی خونه است، خیلی قشنگه.
خیابون شپرد
توی تورنتو بجای گربه، تا دلتون بخواد سنجاب می بینید!
بالاخره امروز statement بانک بدستم رسید، می تونم برم دنبال کارهام. مثلا امروز عضو کتابخونه عمومی شهر شدم. با بک کارت عضویت میتونم از تمام کتابخونه های عمومی تورنتو استفاده کنم، هر کتاب یا سی دی رو برای ۲۱ روز امانت بگیرم، دی وی دی و فیلم رو یک هفته. هر کدومهم توی کتابخونه این محله نباشه می تونم دستور بدم بیارن برام. اینترنت وای فای با سرعت خدا هم توی کتابخونه برای همه قابل استفاده است. سالن های مطالعه هم تا دلتون بخواد، همه هم غرق سکوت. ۶ طبقه یک ساختمون (ساختمون ها! ساختمون خارج، نه ایرانی!) یکی از شعب این کتابخونه های عمومیه. مثلا برای علوم، یک طبقه این ساختمون کتاب هست. و مثل خیلی خدمات عمومی دیگه، استفاده از این خدمات رایگانه. اگر زندگی کردن اینه، نمی دونم تا حالا توی ایران چیکار می کردم! مثلا لینوکس رو جستجو کردم و ۱۰۸۷۶ تا کتاب رو برام لیست کرده که آنلاین می تونم بخونم.
یه لایک برای فضای سبز خونه و محله ارامش بخش و گلهای زیبا . در مورد سنجاب ها هم Im speechless. در مورد اون کتابخونه ی بی امکاناتتون هم : مسلمونا گریه کنین ثواب داره :)))) یادمه کتابخونه ی دانشگاه ما کتاب های لاتینش از سال ١٩٧۵ به اینور موجودی نداشت و برای گرفتن همونا باید از هفت خان رستم رد میشدیم
از راکون هم یه عکس بزار ببینیم رامکال از نزدیک چه شکلیه D:
برای کلاسهای کتابخونه چطوری باید اقدام کرد؟
راکون ندیدم، میگن توی مونترال زیاده!
هنوز برای کلاس اقدام نکردم، اما از چند نفر پرس و جو کردم پیشنهاد YMCA رو کردن. این روزها فعلا درگیر پیدا کردن خونه دائم هستم، تا بعد از معلوم شدن محل خونه، برم کلاس ثبت نام کنم. بیشتر جاها از روی آدرس خونه بهت خدمات میدن، تا اینکه ازدحام رو بتونن کنترل کنن.
خیلی عکسا قشنگ بود
اینجا کاناداست ؟ گمون نمیکنم !
اینجا بهشته
دارم مرتب پست هات رو میام جلو . خیلی جالبه . کاش از کتابخونه هم عکس بود .