خانه » مدیریت مالی » چاردست و Feredy!

چاردست و Feredy!

برای تکمیل بحث قبلی، عنوان بالا رو انتخاب کردم، حالا خودتون وجه تسمیه اش رو پیدا کنید! در پست قبلی تاکید فراوانی روی توجه به دارایی ها کردم. خب این یعنی چی؟ یعنی هی پول بذاریم روی پول؟ پس کی حالش رو ببریم؟
به قول قرائتی، گاوصندوق وارث نشید! مدیریت مالی ظرایف زیادی داره و یکیش هم اینه که برای پول حرص نزنید! حرص زدن برای پول، آدم رو تا سطح یک حیوان می تونه پایین بیاره و باعث این بشه که به هرکاری دست بزنیم. پول رو دوست داشته باشید، بهش احترام بذارید، تا اون هم به شما وفادار باشه. ولی بنده پول نشید و براش هم حرص نزنید. هدف از پس انداز، سرمایه گذاری و … اینه که از پول محافظت کنیم، اما به این معنا نیست که همه لذات زندگی رو بر خودمون حروم کنیم.
آدم هایی رو دیده ام، که ملک پشت ملک، زمین پشت زمین و میلیارد روی میلیارد گذاشته اند و ازشون در مورد آخرین مسافرتی که رفته اند بپرسی، یا میگن شمال یا مشهد! شمالی هم که رفته اند به این صرف شده که از سر این زمین برن سر یک زمین دیگه و باز هم فکرشون روی معامله و منفعت و … دور می زده. این افراد رو که می بینم (توی دلم) میگم خاااااااک بر سرتون! بدبخت ها، جمع کنید، حرص بزنید و بعد از اینکه سرتون رو گذاشتید زمین، وارثین براتون می خورن و تازه فحشتون هم میدن که گور بگور شده، برامون کم گذاشت!
پس چه باید کرد؟ اینحا هم باز مطالبی که در کتاب کیوساکی ذکر شده می تونه کمکتون کنه (ما که درسهامون رو خیلی وقت پیش در بازار فرش یاد گرفته ایم!). پولی که بابتش کار کرده اید رو سرمایه گذاری کنید و برای خودتون دارایی بخرید. اما درآمد ناشی از اون دارایی دیگه مال خودتونه، برید حالش رو ببرید! طمع نگیرتتون که این سوده رو هم برم دوباره سرمایه گذاری کنم. بله یک وقتی هست که خود اون سود هم براتون هنگفت میشه، طبیعتا خداوند واجب نکرده اگر جریان مالی خوبی دارید، همه اش رو به فاضلاب هدایت کنید! اما وقتی پایه دارایی هاتون رو محکم کردید، شروع کنید به لذت بردن از پولتون. روزی بود در زمستون سال ۱۳۸۳، که بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه، توی ایستگاه اتوبوس بدلیل نداشتن لباس کافی از سرما می لرزیدم (و طبیعتا غد بازیم اجازه نمی داد برم خونه و بگم من لباس گرم ندارم و میرم بیرون سردم میشه!). روزی هم بود که سال ۱۳۹۲، کمتر از ۱۰ سال بعد از اون ماجرا از همون خیابون رد میشدم و یه کوچولو وضعم خوب شده بود 😉
زندگی پستی و بلندی زیاد داره. بسیار خوبه که در ایام توانایی، به فکر ایام ناتوانی باشیم. تا میتونید برای خودتون دارایی بخرید و بعد، از سود داراییتون کیف دنیا رو بکنید. اینطوری هم فراغت خاطر رو دارید و هم استفاده پولتون رو برده اید. حقوق دریافتی آدم نباید هزینه رستوران البرز و نایب (و اگر اومدید تورنتو، روث کریس و جیکوبز) بشه. اما اگر حقوقتون رو در زمینه ای سرمایه گذاری کردید و اون سرمایه گذاری بهتون سودی برگردوند، از این موقعیت استفاده کنید. قبل از اون چکار کنیم؟ از گرسنگی بمیریم؟! نه، همون چیزهایی که جاهای fancy بهتون ارائه میده رو می تونید با هزینه به مراتب پایین تر خودتون از جای مناسبتری تهیه کنید. مثلا یک قوطی پپسی توی رستوران ۵ دلار قیمتشه، میرید نوفریلز میشه ۵۰ سنت و میرید کاسکو میشه ۳۸ سنت! در مورد مشروبات الکلی و آبجو هم که شاید خیلی طرفدار داشته باشه، وضعیت حتی بدتر از این هم هست. LCBO و بیر استور خیلی ارزونتر از بار تموم میشه (چون اهلش نیستم متاسفانه نمی تونم قیمت بدم!).
در کنار راه حل هایی که دوستان برای سرمایه گذاری ارائه دادن – و با همه شون موافقم – من هم یکی دو مورد رو اضافه کنم. خرید یک بیمه سرمایه گذاری و عمر می تونه یک سرمایه گذاری خوب باشه. من خودم سال ۱۳۸۸ یکی از بیمه کارآفرین خریدم و کماکان هم دارم اقساطش رو پرداخت می کنم و خیلی هم گزینه خوبی بوده. در حال حاضر هم با توجه به اوضاع اقتصادی ایران و نظر به اینکه نرخ ارزهای خارجی و طلا تقریبا بدون نوسان مونده، گزینه مناسب سرمایه گذاری در حساب هایی با سود بالاست، که در عین حال شما رو محدود نمی کنه به اینکه حسابتون رو برای یک مدت مشخص مثلا ۵ ساله دست نزنید. حساب های خیلی خوبی این روزها به لطف کمبود نقدینگی بانک ها میشه باز کرد، که مثلا یکیشون سپرده سیمیای بانک سامانه. خوبیش هم اینه که خیلی راحت هر زمان که بخواهید می تونید پول رو از حسابتون برداشت کنید و به مانده حساب هم به شرط حفظ ۱۰ میلیون تومان، سالانه ۱۹٫۵ درصد سود تعلق می گیره. بقیه بانک ها هم شاید چنین گزینه ای داشته باشند.
یک نکته نهایی هم بگم و این بحث رو ببندم. در صحبت هام خیلی تاکید به این مساله کردم که پولتون رو مدیریت کنید، الکی خرجش نکنید، سرمایه گذاری کنید و …. منتها یک مساله ای رو هم به صورت موازی حتما توی ذهنتون داشته باشید. حتما حتما، موهبتی که خداوند بهتون اعطا کرده که می تونید کار کنید و پول در بیارید رو شاکر باشید. شکر نعمت هم خدایا دمت گرم خشک و خالی نیست. متاسفانه چیزی که در مملکت خودمون زیاد پیدا میشه، آدم نیازمنده. همونطوری که برای پس انداز کردن نباید دنبال بهونه بگردید، برای کمک کردن و انفاق در راه خدا هم دنبال بهونه نباشید. برای من، این مطلب ناشی از اعتقادیه که به خدا دارم، برای شما ممکنه توجیه دیگه ای داشته باشه، اما نفس کار کمک به همنوع نیازمنده. من که به مسائل معنوی اعتقاد دارم، تاثیر کارهای این چنینی رو در زندگیم بسیار فراوان دیده ام، به قول خودش: یرزقه من حیث لا یحتسب. از جایی که حسابش رو نمی کنی و به فکرت هم نمی رسه، آنچنان گره از مشکلت باز می کنه که مبهوت و متحیر می مونی. بنابراین کمک به نیازمندان رو در کنار مدیریت مالی تون فراموش نکنید. برای شناسایی نیازمندان هم اگر کمک خواستید، به خودم بگید.

۲۹ نظر

  1. خیلی خوب بود امیرحسین
    واقعا استفاده کردم.
    فقط یه نکته فان داشت واسم اون هم این بود که تو به صحبتهای قرائتی هم گوش میدی 🙂 🙂
    به این نکته اش خیلی خندیدم. بقیه اش واقعا قابل توجه و قابل استفاده هست. ممنون از توضیحاتت و وقتی که میذاری

  2. سلام
    درست فرمودین در کنار جمع کردن سرمایه و سرمایه گذاری لازم هست ک از سود این سرمایه برا خودمون خرج کنیم ک بتونیم زندگی شاد و سالمی چه از جهت جسمی و چه روحی داشته باشیم.
    کتاب پدر دارا و پدر نادار رو هم خوندم و از توصیه اکیدی ک ب خوندن این کتاب داشتین سپاس گزارم
    باز اگر کتاب جالبی مطالعه فرمودین خوشحال خواهیم شد که معرفیش کنید

  3. سلام امیرحسین

    از نظر سرمایه گذاری یکم دیدم تغییر کرد 🙂 ازت ممنونم

  4. سلام. میشه یه پست هم در رابطه با محیط کار برنامه نویسی وب در مقایسه با ایران بنویسید.

    • امير حسين روشناس

      من تا بحال تفاوت چندانی ندیدم. همون مسائلی که توی ایران بهش درگیر بودیم و تازه اینجا خیلی سطح پایین تر.

  5. یادم رفت و اینکه اونجا هم توی پیدا کردن کار پارتی بازی نقش داره؟ مثل اینجا که ۱۰۰% نقش داره

  6. چه خوب پس بیام اونجا راحت می تونم کار پیدا کنم. 😀
    اینجا که پارتی نداشتیم

  7. سلام
    به تمام نکته های خوبش یک چیز خیلی جالب وجود داره و اون هم اینکه شما خیلی بانک سامان رو دوست دارید،

  8. واقعا درسته. خیلیها هستند که بعد از جمع کردن پول و ثروت یه نفس راحت نمیکشن. دلشون نمیاد یه لباس خوب یه میوه نوبر و… برا خودشون بگیرن.
    نکته کمک هم نکته ظریفیه. جدیدا آدمها خیلی نسبت بهم بیتفاوت شدن. انگار همه بیخیال شدن. چیزی وجدان شون رو تکون نمیده. و متاسفانه همه خودشون رو کامل میبینن.
    کاش هرکدوم اصلاح رو از خودمون شروع کنیم.

  9. خیلی توضیح دادی که مفهوم برای همه جا بیوفته. خیلی خوب. اصل حرفت اینه که حد وسط رو نگه دارید چون من و همنوعانم عادت داریم از یه ور بوم بیوفویم. من خودم همیشه از درس پایگاه داده دانشگاه در این مورد الگو میگیرم. اونجا که به بحث نرمال سازی میرسه یادمه استادمون گفت که زیادی هم نرمال سازی نکنید شورش در بیاد.
    به امید دیدار

    • امير حسين روشناس

      از رهنمودهای پدر و استاد قبیتی چیزی نداری الگو قرار بدیم؟ 😉
      مخلصیم، ما هم دلتنگ دوستانیم.

  10. بازم یه نوشته خوب، و یه حس خوب
    من همیشه وقتی می رسم سرکار اول مطلب روز رو می خونم چون بهم انرژی مثبت میده و احساس می کنم روز خوبی رو شروع می کنم. در هر حال با اینکه خودم این موضوعات مدیریت مالی و هزینه را درک کرده بودم بازم نوشته های شما باعث شد که بیشتر در این مورد غور کنم (عجب واژه ای!) و سعی کنم تا قبل از رفتن به کانادا از موقعیتهایی که اینجا دارم بهتر استفاده کنم. ولی خداییش خیلی سخته که آدم پول دربیاره ولی مجبور باشه بخاطر هزینه های آتی در غربت از مصرفشون صرفنظر کنه. ممنون

  11. آهان ، چاردست و فریدی هم از نظر بی ربطی جالب بود

  12. یا تشکر از توضیحات بسیار خوب شما.
    در ایران متاسفانه بدلیل عدم اعتماد مردم به وضعیت سرمایه گذاری و آینده اقتصادی اکثر مردم بهترین راه سرمایه گذاری را خرید مسکن حتی در بدترین نقاط میدانند. همینطور یک ترس از آینده همیشه وجود داره که بیشتر افراد که سطح زندگی متوسطی دارن همیشه ترجیح میدن از خرج تفریح و مسافرت بزنن و یک پس انداز یا سرمایه گذاری کوچیک برای آینده داشته باشن. خود من چند ۴ سال پیش با ۷ یا ۸ میلیون تومان میتونستم ماشینمو عوض کنم ولی ترجیح دادم با پولش برم مسافرت که همین الان باید به جای ۷ یا ۸ میلیون تومان ۶۰ میلیون بزارم همون ماشینو بخرم. البته من خودم جزو آدمهایی هستم که ترجیح میدم پولمو تو مسافرت خرج کنم. متاسفانه در ایران بدلیل عدم ثبات اقتصادی قشر متوسط خیلی محافظه کار شدن و خود این امر به نظر من بعد از چند سال باعث افسرده شدن شدید جامعه خواهد شد.

  13. تو ایران به خاطر وضعیتی که وجود داره مردم خیلی دارن حرص پول رو میزنن و خیلی ها به خاطر پول – راحت دروغ میگن – سر همدیگه رو خیلی راحت کلاه میزارن – میخواستم بدونم که در کانادا اوضاع چه طور هست – آیا اونها هم این قدر مثل مردم ما این قدر حرص پول رو میزنن ؟- اونجا هم به خاطر پول در آوردن هر دروغی رو به همدیگه میگن ؟ – در حالت کلی میدونم که کلاه برداری تو همه کشور ها .جود داره اما تو ایران موقع خرید یک پیراهن هم سر آدم کلاه میزارن – خرید مصلاح ساختمانی ، سوپر مارکت ، لوازم کامپیوتر و هر چیز دیگه ه ای باید حواس آدم خیلی جمع باشه و یک بی اعتمادی کلی بین همه هم به خاط همین موضوع راه افتاده .

    • امير حسين روشناس

      نه! چنین چیزی رو من ندیدم، وقتی کالایی می خری که گارانتی برگشت داره، معنیش میشه اعتماد. دروغ اینجا تقریبا نشنیدم و بغیر از زمان کاریابی، در امور روزمره اصلا نیاز نداری که دروغ بگی. اینجا هم همه دنبال پول هستند اما ترمز بسیار قوی دارند به اسم وجدان و اخلاقیات. چیزی که از جامعه ما در ایران رخت بر بسته.

  14. من ۳ سال کار کردم و پولشو حروم کردم تا متوجه همین یک جمله بشم”پول ناشی از کار رو دارایی بخرید و خرج نکنید.فقط می تونید از سود ناشی از دارایی خرج کنید”
    گاهی فکر میکنم کاش به جای لحظه ها عمرمون در مدرسه که بابت پرورشی و حرفه و فن و.. حروم شد یکم اقتصاد میخوندیم تا حداقل اصول اولیه زندگی نرمال اقتصادی رو بلد باشیم.

    • امير حسين روشناس

      این دقیقا چیزیه که من توی بازار یادش گرفتم و البته چیزیه که توی کتاب کیوساکی هم بهش پرداخته شده. دانش مدیریت پول چیزیه که هیچ وقت توی مدارس به آدم یادش نمیدن.

  15. با اجازتون یه چیز دیگه در رابطه با مدیریت مخارج تا رسیدن به سودهی سرمایه یادآوری کنم:
    حتما قبل خرید( حتی برای خریدن مواد غذایی اول ماه) دقیقا مشخص کنید چی و تا چه حدود قیمتی میخواید .مثلا میرید کفش بگیرید خیلی اتفاقی یک کیف قشنگ هم می بینید اصلا و ابدا به کیف توجه نکنید حتی به جای کفش هم کیف رو نگیرید چون یک ماه دیگه دوباره نیاز اولیه میاد سراغتون و باید کفش بخرید.
    جنس خوب با فاصله زمانی زیاد بخرید مثلا یک جفت کتونی مارک بگیرید ولی ۱۰ سال بپوشید به قول انگلیسی ها: I m not so rich to buy cheap things
    و در آخر اینکه دست از مصرف گرایی و اسراف برداریم.شیک پوشی و آراسته بودن خیلی خوبه اما این کلمات همیشه مترادف تنوع نیست.خواهش میکنم دقت کنیم پول و دسترنجی که براش عمرمونو دادیم و زحمت کشیدیم صرف چی میشه

    • امير حسين روشناس

      بله ممنون از یادآوری شما، فکر می کنم در یکی از پست های اخیر نوشته بودم که زمان سر زدن به مغازه، حتما با یک لیست خرید برید و فقط همون اقلام رو بخرید.

  16. سلام. بسیار عالی نوشتی
    اگه تونستی و وقت شد راجب فارکس هم در کانادا مطلب بگذار

    • امير حسين روشناس

      خودم یک مدتی چند تا مطلب در موردش خوندم ولی هنوز فرصت نکرده ام بطور جدی روش مطالعه کنم. اما اینکه کسی در این زمینه فعالیت کنه، راستش تا بحال کسی رو ندیدم.

  17. متاسفانه الان تو ایران سوپرمارکت های زنجیره ای باب شده با هدف تخفیف. مثل کوروش . جانبو یا….
    ولی در عمل آدم وقتی میره واسه تخفیف بیشتر خرید بیشتر میکنه.
    ماکه عادت داریم هزینه خرید اول هر ماه جدا بذاریم. جدیدا به مشکل خوردیم

  18. با سلام. من الان دو روزه که دارم وبلاگ شما رو می خونم و استفاده می کنم. اول از همه ممنون بابت زمانی که میزارین و تجربیاتتون رو شیر می کنید. دو سال پیش یه لندینگ دو هفته ای داشتیم و کارت پی ار رو گرفتیم و دیگه به احتمال زیاد باید تصمیم نهایی اومدن رو تا اخر سال بگیریم. داشتم قسمت مدیریت مالیتون رو می خوندم و دیدم که چقدر مثل شما فکر میکنم و از همون دوران نوجوانی تزم پس انداز در حد معقول بوده و بعد از ازدواج هم خدا رو شکر همسرم همین بوده و البته من بیشتر اسکروچ بودم!!! واقعا با این صحبت شما که هر چی نیاز دارین بنویسید و فقط همون ها رو تهیه کنید و یا غذا در منزل تهیه و مصرف بشه موافقم و حتی جهت تنوع میشه غذا رو در منزل تهیه کرد و بیرون صرفش کرد. به پسر ۵ ساله ام هم پس انداز رو یاد دادم و اینکه با پول خودش اجازه داره مثلا فلان چیر رو فقط بخره و هر زمان هر چیری براش نمیشه خرید. با اینکه هم بنده و هم همسرم در شرکت های نفتی کار می کنیم و درامود به نسبت خوبی داریم بازم تزم این بوده همیشه این درامد وجود نداره و باید یه چیزایی رو از ابتدا یاد گرفت. البته فکر کنم کلا زندگی کارمندی جز این نمی تونه باشه!
    بازم ممنون بابت زمانی که میزارین.

  19. سلام مطلب این پست رو کاملا قبول دارم زندگی من نمونه بارز اینه‌که اول پول رو به دست بیارید بعد سرمایه گذاری کنید و از سود سرمایه خرج کنید سال ۷۳باحقوق ماهی۳۰هزار تومن یک اپارتمان۱۳۰متری البته بعد از ۵سال ووام مسکن صاحب شدم همون زمان درامد دوستم دو برابر من بودولی ده سال بعد از من خونه دار شد ولی الان یه کمی مدیریت درامد رو از دست دادم باید دوباره خودم رو پیدا کنم .سپاس.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*