این عنوان مقاله ای بود که امروز توی روزنامه می خوندم. یعنی گاهی وقت ها فکر می کنم توصیه هایی که این مشاور مالی می کنه، مربوط به ستون طنزه. ولی اصلا اینطور نیست، این مطالب خیلی هم جدی نوشته میشن. نمی دونم شما در موردش چی فکر می کنید و آیا شما هم با این مواردی که مطرح شده و میشه، برخورد داشته اید و باهش مشکلی دارید یا نه؟ واقعا این رو دوست دارم بدونم، بنابراین لطفا درکامنت هاتون بنویسید که شما هم در برخورد با مواردی از این قبیل، آیا ممکنه نیاز به استفاده از راهنمایی هایی این چنینی داشته باشید؟
ایشون میگن: متد من برای مدیریت مالیم مبتنی بر سه اصله:
- بیشتر از اونی که درمیاری خرج نکن
- بدهی هات رو تسویه کن
- ریسک و مخاطراتت (دو تا کلمه استفاده کردم، یکی انگلیسی یکی عربی، معادل فارسی نداره؟) رو پایین بیار: یک مقدار پول برای روز مبادا بصورت تضمین و بیمه شرایط ذخیره داشته باش.
برای رسیدن به این هدف، ایشون عقیده دارن:
هوشمندانه خرید کنید (یک مدتی این شعار پرداخت الکترونیک سامان بود، البته فقط شعار دیگه!). نباید برید دنبال خرید از برندهایی که افراد معروف و بقول این وری ها، سلبریتی – با ۱۰۰ برابر درآمد شما – میرن سراغشون.
در خانه آشپزی کنید. وقتی یخچالتون خالیه ،به این معنیه که برای خوردن از رستوران و فست فود (کلمه ای که در متن بکار رفته take out هستش، جاهایی که با ماشین از کنارش رد میشید و سفارشتون رو میدید و در حین حرکت هم پولش رو میدید و هم خوراکتون رو تحویل می گیرید) استفاده می کنید. برای اینکه بتونید پس انداز کنید، یک سیاهه از مواد اولیه مورد نیاز برای پخت و پزتون تهیه کنید، خوار و بار تازه بگیرید و از فریزر هم برای نگهداری غذاهایی استفاده کنید که الان می پزید و بعدا مورد استفاده قرار میدید. غذا خوردن بیرون، می تونه ۱۰ برابر گرونتر از درست کردنش در خونه باشه.
ماشینی بخرید که از پس هزینه هاش بربیایید. ماشین شما وسیله حمل و نقله، نه نشاندهنده هویت و میزان موفقیت شما. مردمی رو ایشون دیده اند که ماشینشون باید خیلی جینگیله مستون باشه ولی پولی برای پس انداز نداشته اند. در اینجا سوالی مطرح میشه: مهم کدومه، اینکه پولدار بنظر بیایید یا واقعا پولدار باشید؟
از گناهان فاصله بگیرید! افرادی هستند که حتی در زمان بدهکاری کارهای عجیب و غریب می کنن، مثلا از خودپرداز بانک دیگه ای، پول دریافت می کنن (اینجا شبکه شتابشون هزینه داره! شبکه ای به اسم Interac دارن که کارهای عملیاتی مربوط به کارت نقدی یا دبیت رو مدیریت می کنه) و بابتش کارمزد میدن. خب بابا خودت رو هم بکش، دو تا خیابون پایین تر برو از خودپرداز بانک خودت پول بگیر. یا مثلا صدها دلار هزینه مشروب و شرابشون می کنن. یا سیگار میکشن، اینجا هزینه سیگاری بودن بسیار بالاست، جزء major expenses بحساب میاد. بر طبق آمارها هم، دو درصد درآمد کانادایی ها، هزینه مشروب و سیگار میشه (نسبت درآمد کل کانادایی ها به میزان فروش سیگار و مشروب).
خرید کردن برای تفریح رو کنار بذارید. راحت ترین راه برای اجتناب از این مورد، دوری از مغازه هاست! حتما وقتی وارد فروشگاهی میشید، با یک لیست برید. اگر تفریحتون خرید کردنه، یک سرگرمی جدید برای خودتون پیدا کنید. حتما پول نقد بدید یا اگر با کردیت کارت خرید کردید، فوری معادل پول نقدش رو کنار بذارید (یکی از بلاهای زندگی در این جامعه، همین کردیت کارت و اعتباری خرید کردنه).
نکته مهم دیگه اینه که، اگر بدهی داشته باشید که بهره اش ۳ درصده و دارید پس اندازی می کنید که نرخ سودش ۱ درصده، شما در عمل پس انداز نمی کنید، بلکه دارید وانمود به پس انداز می کنید. اگر در شرایط این چنینی هستید (در مورد کردیت کارت که قضیه خیلی بحرانی تره، نرخ سود خرید با کارت اعتباری پس از دوره grace، بیشتر از ۱۹ درصده)، اول بدهی رو تسویه کنید بره پی کارش.
خدایی مواردی از این قبیل رو در اطرافیان ایرانیم و در ایران هم دیده بودم، ولی نمی دونم چقدر از مواردی که ذکر کردم برای شما هم پیش اومده یا پیش میاد و نیاز به دقت در اونها دارید. نظرتون رو بنویسید لدفن!
اقای روشناس
بازهم ممنون بخاطر مطالب خوبتون
من خودم به شخصه تو ایران بخاطر لقمه هایی که برای زندگیمون برداشتم مثل خرید خونه ، مجبور به پس انداز شدم . تا قبلش راحت خرج میکردم و واقعا بعضی وقتها اون چیزایی که خرید میکردم ماهها میرفت گوشه کمد و اصلا یادم میرفت که برای چی خریدم! ولی وقتی یه قدم بزرگ تو زندگیت برمیداری قضیه فرق داره.
قبل از خرید لیست تهیه میکردم که چی میخام و از کجا بگیرم! جالب بود برام دیگه از کجا بگیرم هم مهم بود! واقعا به جرات میگم فکر نمیکردم بتونیم قسطها و جاهای خالی رو به سرعت پر کنیم ولی شد . الان هم همین رویه رو تو زندگی داریم و اون چیزی که مورد نیاز واقعیمون هست رو میخریم و البته با کیفیت بالا ( کیفیت تو پس انداز خیلی تاثیر داره چون دوباره برای بی کیفیتی برخی اجناس ارزان هزینه نمیکنی ).
مساله کانادا یه کم متفاوته و در عمل نمیدونم واقا چه جوری میشه همین استراتژی رو پیاده کرد .
من خودم غیر خونه با نقد خریدن خیلی موافقم . البته بعضی مال های اونجا با نقد خریدن مشکل دارن . یکی از نگرانیها مساله بازنشستگیه که اونجا اصلا با مبلغ اون به تنهایی نمیشه گذران زندگی کرد و از جوانی باید پس انداز کنی برای اون موقع تا به مشکل نخوری و کلی پلن دارن بانکها برای اون. واقعا ته دل آدم رو میلرزونه چون تو سنهای ما که اکثر عمرمون تو کشور خودمون کار کردیم و درصد کمی از زمان کاری عمرمون میایم اونجا یه جورایی نگران کننده است . ( راستی سوژه خوبیه برای اینده 🙂 )
از یه طرفی کردیت برامون اعتبار جمع آوری میکنه که اگه وام خواستیم به دردمون بخوره از یه طرف مدام بدهکاری و همش باید حواست به صورتحسابهات باشه تا از تایمش خارج نشه و سر ماه صفرش کنی .
بازهم من نقد رو ترجیح میدم شاید دلیلش سیستم ایران بوده که تا پولت نباشه خرج نمیکنی و کردیت توش معنایی نداشته.
در کل تا احتیاج واقعی نباشه نباید براش خرج کرد و این ایران یا جای دیگه باشه قرق نداره و خودش باعث کلی پس انداز میشه . ببخشید سرتون رو درد آوردم . موفق باشید مثل همیشه
ممنون از اینکه تجربیاتتون رو به اشتراک گذاشتید.
اون سه تا نکته ای که نوشتی طلاست و خدا رو شکر که ما اون سیستم کردیت کارت اونجا رو اینجا نداریم وگرنه خیلی از مردم به خاک سیاه می شستن.
خب من جزو اون دسته افرادی هستم که خرید برام یه جور تفریحه (البته فکر کنم این برای خانمها اپیدمیه)، و واقعا بعضی خریدهام هیچوقت به مرحله استفاده نمیرسه و بعضی وقتها هم نو وبدون استفاده ردش می کنم بره، ولی فکر کنم با این مطلب شما اونجا باید مدیریت و کنترل هزینه ها به نحو احسن انجام بشه حداقل تا زمانی که درآمد ثابت نداریم. بعضی وقتها فکر می کنم زندگی اونجا به اندازه ای که کمیت زندگیمون میاد پایین (منظور درآمدها و رفاهی که اینجا داریم) کیفیتش بالا میره؟ نمیدونم … اله اعلم
بحث بازنشستگی هم که دوستمون اشاره کردن خودش نگران کننده است اگه تونستین در موردش بنویسید. ممنون
این مطالب و به نحوی نکات برای من و امثال من (اکثر ایرانیها) یه امر پیش پا افتاده و بدیهیه و کلش خلاصه میشه تو اینکه لقمه اندازه دهنت بردار! اصلا نیاز به بحث دربارش نیست.
اما چیزی که تو این مدت کوتاه از فرهنگ مردم اینجا فهمیدم اینه که خیلی از مردم اینجا نیاز دارن که همین مسایل پیش پا افتاده دایما براشون تکرار شه و گرنه فراموشش میکنن.
کلا ذهنشون به نظر من خیلی ساده و تک بعدیتر از ماهاس.
پ.ن: درمورد اون take out باید بگم که take out کلا به بردن غذا بیرون جایی که تهیه شده و در واقع صرف کردن اون خارج از رستوران و فست فود غیره میگن. درواقع همون to go. اون سیستم ماشین رویی که فرمودید drive-thru یا همون drive through هست.
البته حمل بر جسارت نشه. شایدم من اشتباه میکنم
نه قربان حق با شماست, بنده چون نه ماشین دارم نه خیلی فست فود میخورم اطلاعاتم اشتباه بود. ممنون از یادآوری.
بابا تست ریاضی میگیری برای یه نظر. اره من که سعی میکنم پولامو درست خرج کنم ولی گاهی تو خرید بعضی چیزا مثل لپ تاپ کم میارم و یکهو کل پس اندازمو میدم براش. یا حتی ماشین. کل پس انداز بعلاوه وام. ینی ماشینو سوار میشم بصورت نیمه عریان
در کل پس انداز و درست خرج کردن برای ما چند سال پیش معنا پیدا کرد که شروع به باز پرداخت وام مسکن نمودیم , در کل کردیت تو ایران نداریم تا به خاطر دیر پس دادنش , کل اعتبار مالی و پولیمون خراب شه
علی رقم همه انتقاد هایی که شما به جامعه و کشور کانادا دارید و واقعآ هم به جا هستند – میخواهم بدانم که در حالت کلی آیا از کانادا و زندگی در کانادا راضی هستید ؟ —- درست هست که مهاجرت رو نمیشه به همه پیشنهاد کرد و هرکس سبک زندگی خودش رو داد .
سوال خوبیه. برای من، یعنی آدمی در شرایط من بله کانادا جای خوبیه و من برای زندگی کردن دوستش دارم. طبیعتا به نسبت روز های اولی که اومده بودم، دیدم خیلی اصلاح شده، خیلی واقع بین تر شده ام و دیگه انتظار ندارم همه چیز در این مملکت کامل باشه (بنابراین بهش انتقاد می کنم و غر می زنم) ولی در کل، باز هم میگم برای آدمی با شرایط من، مزایاش بیشتر از معایبشه.
سلام
من الان دقیقا الان متوجه شدم که روزی هم بازنشسته خواهم شد و باید برنامه ریزی مالی داشته باشم ک به حرفه تکدی گری روی نیارم
من سال ۸۵ که استخدام شدم حقوقم ۲۵۰ بود ولی اونقد مدیریتم.ضعیف بود ک فقط ۱۰ روز اول رو دوام می آوردم با وجود اینکه خونه و شهریه دانشگاه و عذای من از طرف دولت تامین میشد
الان ک تجربیاتم بیشتر شده سعی کردم سرمایه ای جور کنم اونقدر نیس ک قابل بیان باشه ولی بهرحال موفقیتی هست برا من من چون ی عادت خوب دارم اونم اینه ک از بدهکاری بدم.میاد ازین عادت خوبم سو استفاده میکنم و هر ماه با چک ارز یا سکه یا طلا میخرم و سر موقع چک رو بروز پاس میکنم این راه حلی هست ک من پیش گرفتم تا جلو خرج کردنهای بیهوده مو بگیرم بدهکاری ب صرافی ها و طلا فروشی ها باعث میشه من حتی فکر خربد کردن هم ب ذهنم خطور نکنه الان تنها خرجی ک میکنم هزینه درمان و بادگیری هست
اینم تجربه مالی من !!! ی کم بدوی هس ولی ب من کمک خوبی کرده
سپاس
بله خیلی هم خوبه، بدهی که شما ایجاد می کنید از نوع بدهی های خوب هست، در واقع بدهی که تبدیل به دارایی میشه، پیش خرید خونه و یا خرید خونه با mortgage در کانادا هم از این قبیل کارها هستند.
من هر سه تا رو رعایت میکنم. البته تا جایی که بتونم
مطلبتون خیلی مفید بود.ممنون
ما هم تقریبا اون سه اصل رو رعایت میکنیم. خوشبختانه نه من و نه همسرم آدمای ولخرجی نیستیم و سعی میکنیم
بیشتر پولمون رو خرج آموزش و سفر کنیم تا تیر تخته و مد و ماشین و چشم و هم چشمی…
به شخصه روحیه ام اینطوریه که خودمو بدهکار یه قضیه پرمنفعت کنم مثلا خرید خونه، تا هم انگیزم برای پس انداز بیشتر باشه و هم بهتر پولمون رو مدیریت کنیم. مثلا ما تمام تلاشمون رو کردیم با همین پولی که داریم و بدون گرفتن وام و با کمی قرض و قوله از نزدیکان که از آدم سود نمیگیرن 🙂 خونه بخریم و با تحمل یکسال سختی بدهیمونو صاف کنیم و بعدش با خیال راحت تری واسه علائقمون خرج کنیم.
از بدهی هم بدمون میاد و اگه بتونیم زودتر از موعد صافش میکنیم. خوشبختانه همین باعث شده اعتبارمون پیش اطرافیان بالا بره و در مواقع ضروری راحت بهمون قرض بدن 😉
کلام آخر اینکه سبک زندگی آدم خیلی خیلی روی مدیریت مالی تاثیر گذاره. من خودم دارم به زندگی ساده تر ولی با کیفیت تر بیشتر توجه میکنم
“بدهی هات رو تسویه کن”این جمله را باید با آب طلا نوشت حالا ممکن این بدهی قسط ۱۰ هزار تومنی دانشگاه باشه یا ۴ میلیون پول دستی دوستت اما عجیب رو روان آدم مانور بده .
من برای مدیریت مخارجم ۳ تا حساب باز کردم.
۱)حساب مادر .این حساب فقط مخصوص سرمایه گذاری و سوددهی محسوب میشه و خودمو موظف کردم هر ماه ورودی معینی از حقوقم داشته باشه علاوه بر اون سود ناشی از سرمایه گذاری تا مدتی که اوضاع مالیم استیبل شه به این حساب واریز میشه.از گرسنگی بمیرم پول این حساب رو خرج زندگی روتین نمی کنم
۲) حساب مبادا.اول هر ماه یک مقدار از حقوقم رو در این حساب میریزم.معمولا این پول خرج بیماری و عمل جراحی یا تعمیر حسابی لپ تاپ و خرج های پیش بینی نشده میشه
۳) حساب خرج های روتین
* یک قلکم دارم که هر موقع از بیرون میام تمام پولامو می ریزم رو میز و خردهاشو میندازم تو قلک اگه پول کوچیک ناخواسته مثل عیدی یا کادوی تولد و…. داشته باشم هم میریزیم تو قلک.آخر سال قلک رو میشکنم و یک مسافرت هوایی خودمو مهمون میکنم و حسابی خوش می گذرونم.به همین راحتی
البته این تم برای افراد متاهل سخته من مجردم و به لطف فرهنگ عالی ایرانی تو خونه بابام زندگی میکنم و هزینه مسکن و خوراکم به عهده اونهاست.
Nice, thanks for sharing
سپاس خانم یا اقای ریحان
من کامنت شما رو خوندم و از راه کار شما ایده گرفتم سعی خواهم کرد منم همین روش رو دنبال کنم
خیلی خوبه که شما الگوی مالیتون رو اینجا نوشتین
بازم سپاس
نکات خوب وریزی بودبه نظرم.ولی برای کسی که همش موادغذایی تازه میخواداستفاده کنه قسمت غذاویخچال ممکن نیست.ولی درکل خوب بود.
منم تا قبل اینکه برم توی کار بازاریابی شبکه ای اصلا پس انداز و سرمایه و اینا نمیدونستم چیه
وقتی توی این بیزنس رفتم تازه به خودم و اومدم و راه های سرمایه گذاری رو یاد گرفتم. درکل بهترین راه های سرمایه گذاری توی دنیا یکی ملک و املاک و زمین هست
یکی هم خرید طلا.
ولی توی ایران هم خرید دلار و ارز هم جواب میده.
اینم راهی هست که مثلا یه مهاجر مجرد که رفته یه کشور خارجی و کار میکنه و اینا پولاش رو از طریق صرافی که گفتید بفرسته ایران و سپرده بذاره یا ملک بخره و اینجوری که اقامت دایم کانادایی رو گرفت برگرده ایران و کار و کاسبیش رو راه بندازه.
این کامنتم کاملتر از کامنت قبلی است. لطفا این یکی رو تایید و قبلی رو رد کنید!
آقای روشناس عزیز یه سوال خیلی ذهنمو درگیر کرده.
در نظر بگیریم حقوق یک فرد متاهل (که فقط یک نفر در خانواده شاغل است) $۷۲۰۰۰ در سال باشه که فکر کنم بالاتر از متوسط حقوق در کانادا باشه. میشه ماهی ۶۰۰۰ دلار در ماه. یک سومش که میره واسه مالیات. میمونه ۴۰۰۰ دلار. فرمودید یه Cando قابل سکونت باید ۲۰۰۰ تا واسش بذاریم کنار. $۱۵۰ هم واسه شارژ ساختمان و برق. احتمالا ۵۰$ هم واسه Cable ( تلویزیون و اینترنت با هم ۵۰ دلار خوبه دیگه!). بیمه ماشین ماهی $۳۰۰، پول بنزین $۱۰۰ ، بلیط وسایل حمل و نقل عمومی ۲×۱۵۰$ (واسه هر دو عضو خانواده)، بسته تماس و اینترنت موبایل واسه هر دو نفر خانواده ۲×۵۰$. اگه ماهی دوبار هم یه رستوران متوسط بریم و اینو هم بگیریم ۲×۱۰۰$. جونم بهتون بگه که پسانداز بیمه بازنشستگی و خورد و خوراک و پوشاک رو هم در نظر بگیریم دیگه فکر کنم چیزی واسه خرجهای ضروری مثل خدای ناکرده بیماری یا یه مدت بیکار بودن یا واسه مسافرت (درسته که هر ماه نمیریم مسافرت اما برای همون ۲-۱ سال یکبار ایران اومدن یا جای دیگه رفتن فکر کنم باید ماهی چند صدتا پسانداز کنیم!) ، حتی بچهدار شدن و تامین هزینههای بچه و یا حتی خرج بزرگتر که وام خونه هست تهش نمیمونه.
حالا در نظر بگیریم که چند سال گذشته و آدم با توجه به تورم، حقوقش خیلی اضافه نشده اما هزینهها که شامل اضافه شدن هزینه مسافرت و مدرسه و خورد و خوراک بچه و … هم اضافه میشه بهش!
اینجوری پس انداز که نمیشه کرد، آدم روز به روز هم فقیرتر میشه.
میشه بفرمایید کجا رو دارم اشتباه حساب میکنم؟
تقریبا درست گفتید. راه حل؟ بجای کاندو در منطقه با دسترسی خوب (که هزینه اجاره رو بالاتر می بره) به جای دورتر نقل مکان کنید یا در رنتال زندگی کنید. ماشین نخرید (من هنوزم نخریدم)، سخته مخصوصا با داشتن بچه کوچیک ولی یک گزینه می تونه باشه. اما در کل، محاسباتی که می کنید برای زندگی در شهری مثل تورنتو کاملا صحیحه، متاسفانه.
حقوقی که گفتید بالاتر از متوسط کاناداست، اما برای شهر تورنتو تقریبا متوسط به حساب میاد. مثلا گرافیست شرکت ما – که یک خانم تقریبا تازه کاره، حدودا دو سال تجربه کاری داره – عدد دریافتیش حدود ۶۵ هزار دلار سالانه است.
بسیار ممنون. پس اگه بخوایم خانواده زیاد سختی نکشن فکر کنم باید Soft & Hard Skills رو تقویت کنیم تا درآمد افزایش پیدا کنه که با توجه به فرمایش شما، حقوق بالاتر در تورنتو اونقدرها هم دور از ذهن نیست.
سلام من در ایران در امد تقریبا متوسط رو به خوب دارم وشاید سالی صد هزار دلار بتونم بفرستم حالا باتوجه به افزایش نرخ دلار اخیر نمی دونم از ایران تامین کنم یا بیام در کانادا شروع به فعالیت اقتصادی کنم .ممنون میشم نظرتون رو بگید .البته منظور یک دید کلی از دیدگاهتون .سپاس فراوان.
حتما باید درآمد از اینجا داشته باشید. پول از ایران آوردن فقط زمانی خوبه که بخواهید کمک خرجتون باشه (نه محل اصلی درآمد).
من و همسر تا ١سال قبل خرجای الکی زیاد داشتیم هرچند که قرضها و واممون رو بموقع پرداخت میکردیم ولی یک روز تصمیم گرفتیم پس اندازکون زیادتر بشه و برنامه ریزی کردیم که با این اوضاع گرونی که هر روز گرونتر از دیروز میشه (عمل نا خوشایندی انجام دادیم که راضی نبودیم و لی با این اوضاع و درامد ناعادلانه هردومون )تصمیم گرفتیم مواد اساسی زندگیمون رو که مربوط به غذا و بهداشت میشد به مقدار زیاد تهیه کردیم که باعث شد بعد از گرونی کلا چیز زیادی احتیاج نداشته باشیم که ۴برابرش رو بخوایم پول بدیم بخریم.و پس انداز زیادی کردیم در یک حساب جدا گانه.
پس انداز در ایران رو توصیه نمی کنم. سرمایه گذاری کنید در موارد مطمئن و بی خطرف بنظر من بهترینش سکه طلاست.
عمده مشکل پس انداز در سیستم کردیت کارت این هست، که بدهکار میشوی مرتب به سیستم و بنابراین برای ایرانیها شاید سخت باشه کنار اومدن با این سیستم . ولی در ایران همانطور که گفتید پس انداز به صورت سکه طلا بهترین گزینه با توجه به کاهش ارزش پول هست.
اما جالبه که در ایران هم الان بیرون غذا خوردن یک تفریح عمده و البته گران در شهرهای بزرگ است . بنابراین مدیریت آن میتونه کمک کنه به مکاهش هزینه ها ، ولی به طور کلی پس انداز در شرایطی که الان در اقتصاد ایران حکم فرماست واقعا پیچیده است و تقریبا تمام درآمد خانواده ها مصرف امور جاری میشود.
خسته نباشید مرسی به خاطر این مطلب فوق العاده