خانه » زندگی در کانادا » زندگی در تورنتو » همینطوری داون تاون یهویی!

همینطوری داون تاون یهویی!

حرفی برای گفتن ندارم. یه چند تا عکس از داون تاون تورنتوی این روزها – که گرم شده – گذاشتم ببینید. ضمنا بنا به درخواست یکی از دوستان، اون افرادی که مهاجرت کردن یا در فکر مهاجرت هستن، بیان و هدفشون رو از مهاجرت بگن. ببینیم دیدگاه هرکسی در مورد مهاجرت چیه.

IMG_4064

ساختمان شهرداری تورنتو

IMG_4060

میدان ناتان فیلیپس

IMG_4065

ساختمان قدیم شهرداری تورنتو

IMG_4062

این ور ساختمان قدیم شهرداری تورنتو

IMG_4066

اون ور ساختمان قدیم شهرداری تورنتو

IMG_4067اینم یک کلیسایی بود تقاطع ادلاید و یک خیابون فرعی

IMG_4068

۳۱ نظر

  1. منم حرفی برا گفتن ندارم…جز اینکه عکسا قشنگ بودن فقط توشون عکاسش کم بود و دیگه اینکه فیلم من چی شددددددد؟؟؟؟؟

  2. سلام
    امروز با دل نوشته هات آشنا شدم و در کل بگم قلمت شیوا و دلچسبه اکثرش رو خوندم بدون پلک زدن.
    بنظرم تو این وبلاگها و سایت های موجود حرف های تو رنگ و بوش متفاوته و به دل میشینه.
    گفتم فعلا اینارو بگم تا بعد مفصلا در ارتباط باشیم.
    قربانت

  3. سلام عکس ها جالب بودند
    راستی این مکانها همیشه این جوری خلوته

    • امير حسين روشناس

      الان تازه زمان شلوغیشه! البته یک زمانهای خاصی هست (مثلا شب کریسمس، روز کانادا و …) که اینجاها هم شلوغ میشه ولی باقی اوقات همینه که می بینید.

  4. وحید آقاخانی

    سلام امیرحسین جان،

    هدف من: پیدا کردن آسایش و آرامش و امنیت. شروع کار و حرفه بصورت تخصصی. تشکیل یک زندگی بدون حرف و حدیث و حاشیه. زندگی کردن بدون چشم و هم چشمیای مسخره و تفریحات سالم و لذت بردن از ازادی هایی که در کشورم نداشتم.
    مسیر رسیدن به هدف: گذراندن دوره ی کالج یک یا دو ساله. پیدا کردن کار موقت یا ساعتی در زمان کالج. پیدا کردن کار دائمی. شاید خرید خانه یا خودرو.

    قطعا در این مسیر برای رسیدن به هدف اصلیم یک تا دو سال باید سختی کشید. با سختی ها هم آشنا هستم. برای رسیدن به هدفم که گرفتن مهاجرت بود از سال ۹۱ شروع به رفتن به دانشگاه و کلاس زبان و جمع کردن سرمایه! و کارهای مربوط به مهاجرت کردم و آذر ماه ۹۳ ویزام اومد و ۱۵بهمن به کانادا لندینگ کردم. همونطور که برای این هدف با همه کس و همه چیز جنگیدم برای آینده ی خودم توی اونجا هم میجنگم. از فراز و نشیب های زندگی هم ترسی ندارم. چون این مدت پوستم حسابی کلفت شده بخاطر یک سری مسائل پیش امده.

    ابارو گفتم شاید کسی خواست رو هدفش تجدید نظر کنه.

    اما مشکلاتی که بر سر راه شماست به هنگام ورود و اذیت کننده س:
    ۱. مالیات سنگین
    ۲. مسکن
    ۳. کار
    ۴. خودرو
    ۵. زبان انگلیسی
    ۶. فرهنگ کانادایی

    برای برخی افراد هم دلتنگی!!

    اما چیزهایی که با تلاش و بسته به هدف فرد به دست میاد:

    ۱. ارامش و امنیت
    ۲. تفریح و لذت از زندگی
    ۳. پیشرفت در مورد کار و دانش فردی
    ۴. تغییر نگرش از نگرش کوته فکری به یک دید باز و وسیع

    مورد آخر منظور نگرش شخصی نیست، نگرش بسته ی جامعه و حاکم بر جامعه که توسط آقایان و تفکرات سطحی آحاد جامعه پیش آمده است.

    نگی نظر ندادی :))
    وحید

    • امير حسين روشناس

      ممنون از ابراز نظراتت، با کلیات حرفهات موافقم اما اینجا هم صد در صد منطبق با دیدگاه آدم نیست. اینجا هم همه جا (و تاکید می کنم، همه جا) پارتی بازی و داشتن رابطه که خیلی شیک اسمش رو میذارن نت ورکینگ بیداد می کنه. اینجا هم تبعیض نژادی به سبک و سیاق مدرنش بشدت احساس میشه، درسته کسی بخاطر ایرانی بودن مسخره ات نمی کنه (بجز خود ایرانی ها!) ولی در حالیکه لبخند می زنن، به تو بابت پیشنهاد شغلی، بابت ارائه پیشنهاد برای اصلاح روند کاری، بابت ایده های جدید و بسیاری چیزهای دیگه جواب منفی میدن. با خود کانادایی ها که صحبت می کنی، همه این رو تایید می کنن که تبعیض نژادی هست و اتفاقا خیلی زیاد هم هست. منتها سیستم تبلیغاتی به قدری قوی عمل می کنه که همه میگن به به چه جای خوبیه!

      • ابنکه خیلی بده.گاهی اوقات ادم فکر میکنه ایا چیزایی که اونجا بدست میاره ارزش این سختی کشیدنها و دوری از خانواده رو خواهد داشت؟

  5. وحید آقاخانی

    سلام مجدد.
    آقا از چهارراه یانگ که ایتن سنتر و سینما و .. هست عکس بذار 🙂 من که همش تو برف اونجا رو دیدم 🙂 راستی برای خونه سمت ۳۷ bristol ave هم خوبه ها 🙂 من اونجا ساکن بودم به نظرم پر جنب و جوش تر از محله ی مرده ی ایرانیا بود 🙂

    وحید

  6. هدف من از اومدن (البته اگه پولدار بشم)امنیت و ارامش پسرم خودم و همسرمه و اینکه شنیدم جامعه اونجا درصد جرمش کمه و برای بزرگ کردن فرزندم محیط امنیه و تحصیلات حرف اول رو میرنه .متاسفانه بچه ها در ایران بزرگ که میشن خواه نا خواه وقتی در اجتماع قرار میگیرند همه جور دل مشغولی ای پیدا میکنن بجز تحصیلات.. البته که همه بجور نیستن ولی بی انگیزه بودن و مجرم بودن و معتاد بودن و …… بین نوجون ها و جون ها در ایران متاسفانه آمار بالایی داره .

    • امير حسين روشناس

      خیلی هم خوب! ولی مواردی که گفتید اینجا هم هست ها! غافلگیر نشید اگر دیدید بچه های دبیرستانی به جای ریاضیات و فیزیک واحد های موسیقی و رقص و … برمیدارن! یا مثلا توی مهمونی های آخر هفته ماری جوانا مصرف میکنن…

      • دقیقا یکی از دوستان با دوتا پسر دبیرستانی رفتن امریکا.واحدهای دبیرستان بچه ها بجای معارف و فلان و بهمان مثلا مد و فشن بوده.اونام کلی ذوق مرگ شده بودن…

  7. خب دوست عزیز من ۱۵ سالمه و دارم روی مخ مامان بابام کار میکنم که منو تنهایی بفرستن یا نهایتا برادرم که ۱۷ سالشه و اینکه خیلیا میزنن تو سرمو میگن بچه ای نمیتونی تحمل کنی دوری از پدر مادر سخته و برمیگردی زودی ولی من که اصلاااا قبولش ندارم و تصمیممو گرفتم و مامان بابام مردادی اومدن اونجا خیلی تعریف قانون مندیشو امنیت اینارو میکردن و منم شیفته اینجا شدم و هدفمم اینه که اول تحصیل تو یه جای عالی که حالا فعلا یکی از اشناهای دورمون که کناداس دوسه تا مدرسه داره که اونجا میرم و کالجمم که سعی میکنم زیاد بخونم تا یک جای عالی قبول شمو اینا و این نکتم بگم ما با سرمایه گذاری میایم که دوسال دیگه میشه ممنون میشم راهنماییم کنی که نیازمندم

    • امير حسين روشناس

      عزیز جان شما حالش رو ببر 🙂 کسی که سرمایه گذاری میخواد بیاد کانادا مایه داره, بیا اینجا صفا کن. جای درستی داری میایی

    • احسنت
      دارم فکر میکنم که من ۱۵ سالگی کجا بودم و چیکار میکردم ؟
      متاسفانه هنوز cpu مغزم جواب نمیده
      به هر حال موفق باشی عزیزم
      امیر اینم کامنت زیر خوده نظر تو قسمته پاسخ دادن خوبه؟

  8. بی انصافیه نگم دمت گرم.
    نه خسته.

  9. سلام
    من ۲۲ سالمه
    هدف من از مهاجرت به شخصه برای داشتن زندگی با کیفیت تره من این همه اینجا دارم جون میکنم ولی چیزی گیرم نمیاد،من کاراته کار میکنم با ۱۷ تا قهرمانی کشوری ،یک روز شنیدم دانشگاه با ارائه احکام قهرمانی یه تخفیفی به دانشجو میده، رفتم پیگیر شدم اینقدر از این اتاق به اون اتاق شدم بعدشم گفتن باید بری تربیت بدنی استان ببینیم تایید میکنه اینارو گفتم قربون دستتون پول ایاب و ذهابش میشه همین تخفیفی که میخواین بدین ! بیخیال شدیم،در صورتی که من فکر میکنم امریکا اینطور نباشه این چیزا یه ارزش حساب بشه و به طرف احترام بزارن،از طرفی من الان دارم دوره CIW رو میگذرونم (طراحی صفحات وب) که مدرکش بین المللی هست،با توجه به شرایط موجودم فکر میکنم در خارج از ایران میتونم بیشتر موفق باشم ، در انتها میخوام نظرت رو راجب نوشتم بدی ممنون از وقت با ارزشی که میزاری.
    با تشکر

    • امير حسين روشناس

      مواردی که گفتید با اوضاع اینجا خیلی متفاوت نیست. اینجا هم اگر قهرمان کاراته بشید, توی محل کار میگن Wow و میرن دنبال کارشون. برای همون قهرمانی هم باید مرخصی بگیرید و غرغر مدیرتون رو هم بشنوید. مدرکی که در ایران کسب می کنید هم از نظر کارفرما زمانی اهمیت پیدا می کنه که مصاحبه های مسخره کاری رو رد کرده باشید و اون زمان این مدرک کمک به بهتر شدن شرایط – که همین طوری هم خوب بود – می کنه. یعنی قبل از رد کردن اون مصاحبه های احمقانه, برای کارفرما هیچ اهمیتی نداره که شما چند تا مدرک دارید و از کجا گرفتید (اگر از دانشگاه یا کالج های معروف کانادا باشه فرق می کنه البته).

  10. والا دیدگاه من اینکه توی رشته ورزش های الکترونیک حرفه ای بشم و معروف. یعنی بیام کانادا و درکنار کار و زندگی و اینا به این ورزشم بپردازم.
    اسم این بازی کامپیوتری Dota 2 هست
    میتونید یه سرچ توی ویکی پدیا بزنید و ببینید چجور بازی و ورزشی هست.
    و میخاستم بدونم همچین بازی های توی قاره امریکا در کل از شمال تا جنوبش. استعداد و توانایی و رزمه کاری حساب میشه یا اصلا باید بیخیال حرفه ای شدن توی این بازی بشم؟این بازی رتبه بندی جهانی داره و کاملا انلاین هستش. رتبه اش از ۱ شروع میشه و تا ۹۰۰۰ به بالا هست
    الان معروف ترین بازیکن رتبه اش ۹ هزار هست و توی امریکا هست و یه مهاجر هست از کشور اردن و خیلی مهاجرهای دیگه
    من بیشتر به این دلیل میخام مهاجرت کنم چون توی ایران نمیشد ادامه بدم میدونید دیگه بخاطر پینگ بالا و سیستم های گیمینگ ضعیف و از همه مهمتر بحث ومود نداشتن تیم و اسپانسر هستش.
    امیدوارم اگه بتونم بیام اونجا و پیشرفت کنم توی این گیم یه اسپانسر پیدا بشه و حمایت کنه ازم. خدا رو چه دیدی
    ازتون خواهشی که دارم این Dota 2. رو یه سرچ بزنید و برسی کنید ببینید واقعا ارزش داره توی کانادا و اینا یا کلا بیخیالش بشم و مثل بقیه مردم فقط کار کنم و اخرشم بمیرم؟کدومش بهتره توی کانادا؟اگر تونستید ایمیل بزنید جوابش رو یا همینجا مطرح بفرمایید
    اخه این رشته ورزش های الکترونیک توی کره و ژاپن و بقیه کشورا حمایت میکنن ازش

    • امير حسين روشناس

      نه عزیز من. تا بحال ندیدم اینجا کسی بابت بازی کردن بهت پول بده.

      • حالا شما درمورد بازی دوتا ۲ سرچ کردی ببینی چجوریه. خوب اونجا امریکای شمالی هست. ایران که نیست بهت بگن معتاد کامپیوتر . بازی. اگه استعدادش رو داشتی میرسی به جاهای بالا توی بازی کردن. تو ی همین ترکیه هم خیلی تیم ها . بازیکن های محبوبی داره بازی lol

  11. سلام
    هدف من از مهاجرت فقط و فقط برای زندگی در محیطی با فرهنگ بالاتر هست.متاسفانه روز به روز این کاهش فرهنگ تو ایران در بین مردم چشمگیر تر میشه.زمانی که توی یک کشور ملاک احترام به آدم ها بشه بینی عمل و لب ژل زده و آیفون ۷ چه توقعی از زندگی با خیال و احساس آرامش میشه داشت.خدارو شکر اقتصاد هم انقدر تعریفی هست که…

  12. سلام دوست عزیز
    پیش از هر چیز صمیمانه ازت تشکر میکنم که تجربیات گرانبهات رو بدون هیچ چشم داشتی به اشتراک میزاری.
    الان حدود ۱۰ روز هست که مطالب بلاگت رو از ابتدا تا اینجا خوندم و نثر زیبات باعث شده با شادی هات شاد و با ناراحتی هات ناراحت بشم و امیدوارم تا الان اوضاع بر وفق مراد پیشرفت باشه و کام تلخت رو برای غم از دست دادن عزیز، کمی شیرین کرده باشه.
    میخواستم بعد از خواندن تمام مطالب کامنت بذارم ولی دیدم اینجا محل بهتریه.
    دلایل من برای مهاجرت، در وهله اول شرایط کاری هست ( و نه مالی)، من تخصصم شبکه های کامپیوتریه (وبشدت ازش لذت میبرم) ولی در ایران شرایط اصلن خوب نیست. و چیزی که میبیبنم اینه که هیچوقت به اون سطح کاری که برام لذت بخش باشه و ارضام کنه نخواهم رسید.
    مورد بعدی جو بد محیط کاری هست که همه دنبال از زیر کار رفتن هستن و وقتی کاری که جزو وظایفشون هست رو بهشون ارجاع میدی بنحوی برخورد میکنن که انگار دارن بهت لطف میکنن که کار رو انجام بدن.
    در گام بعدی جدای دولت و حکومت، ما خودمون با خودمون بدیم و حتی یک لبخند رو هم از هم دریغ میکنیم و همیشه بدنبال سواستفاده ضایع کردن حق دیگران و فرصت طلبیبیم. قضاوت های الکی و توهین و سرک کشیدن به زندگی دیگران هم بماند.
    و دلیل بعدی هم عدم امکان برنامه ریزی برای زندگیست، برای نمونه همین امروز دلار از ۵۱۰۰ در صبح به ۵۸۰۰ (به گفته بعضی ها ۶۰۰۰ تومن) در شب رسید!!!! و رشد شدید قیمت خانه و خودرو هم که در دوسال اخیر دیگه عادی شده.
    چندتا سوال دارم که ممنون میشم جواب بدی
    ۱٫یکی اینکه نظرت رو درباره دلایل بالا بگی، اینکه این مسایل اجتماعی در اونجا هم هست، مخصوصا جو محیط کار؟؟
    همونطور که گفتم من تخصصم شبکه هست، سابقه خاصی ندارم ولی از لحاظ تئوری سیسکو رو تا CCNP و MCSE و لینوکس رو هم درحد Lpic 2 مطالعه کردم ( همراه با انجام تمرینات و شبیه سازی و پیاده سازی سناریو و … . ) و پایتون هم کمی بلدم و مدرکم هم فوق لیسانس شبکه هست.
    ۲٫وضعیت کاری حوزه شبکه چطوره؟ ( سایت های کاریابی رو دیدم و آگهی زیاد هست ولی برای حتی ساده ترین کارها هم حداقل ۵ سال سابقه میخوان)
    ۳٫اینکه امکان پیشرفت با سخت کوشی و ارتقا دانش هست و یا اونجا هم باید مدیر باهات حال کنه؟
    ۴٫اینکه باشرایط من چند ماه زمان میبره که کارپیدا کنم(سطح زبانم هم خوبه)؟

    ببخشید زیاد شد و مرسی از وقتی که میزاری

    • امير حسين روشناس

      سلام عزیز و ممنون از لطفت
      ۱- همه چیزهایی که بر شمردی، چیزهایی بود که من بابت همونها از ایران بیرون اومدم و خبر خوب اینکه نه، از این موارد اصلا اینجا خبری نیست. مشکلات هست، زیاد هم هست (توی وبلاگ بخونی متوجه میشی) ولی جنسشون متفاوته. ناشی از ناآشنایی با محیط جدیده، نه اصول اولیه اجتماعی و انسانی.
      ۲- شبکه رو راستش نمی دونم. ولی چون لینوکس رو دیدم که ذکر کرده بودی، بازار کار خوبی داره و میتونی اینجا که اومدی مثلا RHCE بگیری (رد هت خیابون پایینی ماست!) و مشغول بشی. سابقه کار هم، مهم بیشتر اینه که نشون بدی مسط هستی و تجربه حل مشکلات رو داری.
      ۳- هر دو موردی که گفتی هست، منتها حال کردن مدیر بدلیل زیبا بودن چشم و ابرو نیست، بدلیل تاثیر مثبتیه که در کار و محیط کاری میذاری.
      ۴- برای این سوال جواب مشخصی نمیشه داد. شاید یک هفته. شاید ۶ ماه.

  13. سلام قصد من از مهاجرت:
    اول. اینکه در محیطی زندگی کنم که استرسهای بی دلیل نداشته باشم مثل استرس حین رانندگی در ایران که اخیرا فرهنگ رانندگی خیلی افت کرده .
    دوم. شرایط زندگی و تحصیل بهتر برای پسر تین ایجر و دختر هشت سالم.از امار اعتیاد و….در دبیرستانها وغیره در ایران.
    سوم. گذارندن دوره میانسالی برای خود وهمسرم در کشوری با طبیعت زیبا واابته اب و هوای سالم.
    چهارم استری اینکه صبح بیدار بشی ببینی ارزش ریال نصف شده.
    پنجم. در ادامه دلیل چهارم بیزینس موفق داشته باشی ولی با شرایط اقتصادی کشور هیچ چیز قابل برنامه ریزی و اینده سازی نیست.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*