هموطنان ایرانی

کلا یک وقت هایی از دیدن کارهای هموطنان ایرانی در این بلاد آزاد و آزادی شگفت زده میشی! یک سری مواردی هست که امور شخصی هستند، به بنده و بقیه هم ربطی نداره که بخواهیم قضاوتشون کنیم. ولی یک سری چیزهایی هست که بازهم علیرغم اینکه هرکسی اختیاردار زندگی خودشه، ولی آدم رو شگفت زده می کنه.
یک سری بیزنس ایرانی هستند، از قبیل رستوران یا سوپرمارکت. اینجاها که میری، می برنت به خاطرات دهه هفتاد! کلا اکثر بیزنس های ایرانی که برای ایرانی ها راه اندازی میشن، نشوندهنده اون برهه زمانی هستند که مالک اون کسب و کار مهاجرت کرده! سبک و سیاق دکوراسیون و فضای داخلی این اماکن، دقیقا متعلق به فلان دوره تاریخی ایران هستند.
یک چیز جالب دیگه در مورد این قبیل ایرانی ها، نحوه تبلیغاتشون برای جذب مشتریه. یعنی کر کر خنده است! اولا ۹۰ درصد تبلیغات مربوط به افرادیه که در زمینه معاملات املاک کار می کنن. واقعا نمی فهمم چه اصراری دارن که در این حجم پولشون رو دور میریزن! برای خرید خونه – که معمولا به چشم مهمترین معامله طول زندگی یک خانواده بهش نگاه میشه و جنبه سرمایه گذاری همیشه مد نظر بوده – همه افرادی که دیده ام از خدمات افراد آشنای خودشون استفاده می کنن. یعنی مثلا من که هیچکس رو در این شهر نمی شناختم، از دوستم در مورد مشاور مطمئن سوال کردم و سبب خیری شد که با آقای مصطفایی آشنا شدم. خود من هم به هر کس که راهنمایی خواسته، ایشون رو معرفی کرده ام. در واقع در مورد مشاور املاک، مهمترین راه توسعه بیزنس word of mouth و یا همون گسترده کردن شبکه دوستان و آشنایانه. حالا خنده دارترش چیه؟ اینکه همه این عزیزان اصرار دارن که تصویر بزرگی از چهره بی مثالشون در کنار آگهی به نمایش در بیاد! صد البته که در این بیزنس، مخاطب باید ارتباطی چهره به چهره برقرار کنه ولی بعضی از این تصاویر و آگهی ها واقعا مفرح هستند و موجبات خنده آدم رو فراهم می کنند!
جملات زیبایی هم گهگاه در این آگهی ها به چشم میخوره: فروش خانه شما در عرض … روز، نفروختم خودم می خرم!
آگهی های بامزه دیگه، موارد مرتبط با ازدواج و روابط مردان و زنان هستند. مثلا یک آگهی دیدم: آشنایی فوری برای مردان میانسال، خواهان آشنایی با خانمهای جوان و زیبا! اینم یک جورشه دیگه!
به عنوان حسن ختام این پست، برای دوستداران نوشیدنی های الکلی تصویر یکی از مشروبات مورد علاقه جامعه ایرانی رو می گذارم. سیامک هم نمونه اش رو توی ونکوور چند وقت پیش پیدا کرده بود و عکسش رو فرستاده بود، ولی این رو خودم ۶-۷ ماه پیش در فروشگاه LCBO نورث یورک گرفتم: