خاطرات مهاجرت به کانادا خاطرات و تجربيات شخصی در مورد مهاجرت به کانادا
می دونم در حال قصه تعریف کردن هستم، از کار و کاریابی. اما امشب، شب خوبی بود که در عین ساده بودنش، خیلی خوش گذشت. با یکی از بچه هایی که در JVS آشنا شده بودم، رفتیم بیرون. بدون هدف، توی خیابونهای داون تاون پرسه زدیم و ول گشتیم. مغازه ها رو تماشا کردیم و از هوای خوبی که احتمالا امشب خیلی سرد میشه لذت بردیم. شلوارمون بخاطر برفی که امروز اومد خیس شد، گفتیم و خندیدیم و …
خیلی خوب بود. بعد از اون همه درب و داغون شدن بابت پیدا کردن کار، این همنشینی با آدمهای دوست داشتنی خیلی برای آدم دلچسبه. و آرزو می کنم این دوست عزیز هم به زودی شغلی که دوست داره رو پیدا کنه و این بار، اون من رو به پرسه زدن توی خیابون دعوت کنه!
حسن ختام این پست کوتاه هم، چند تا عکس زیبا از حال و هوای این روزهای تورنتو:
برای دیدن عکس بزرگ، روش کلیک کنید.
عکس‌ها زیبان و دعاتون زیباتر. کاش همه آدم‌ها وقتی کار پیدا می‌کنند، مثل شما، یادشون نره که پرسه زدن تو خیابون با دوستان لازم‌ه.
اتفاقا یک بنده خدایی اومد کانادا. علیرغم اینکه اطرافیانش گفتن این آدم بی چشم و روئیه و قدر محبت رو نمی دونه، تا می تونستم بهش کمک کردم، خرش که از پل گذشت، دیگه ما رو به طور کامل فراموش کرد. سعی کردم مثل اون نباشم…
از زندگی همین لحظات خوش می مونه، که با دوستان خوبی مثل شما صرف بشه.
Believe me, I was in your shoes, and good days will come. Be angry, be nervous, be aggressive. But never loose your hope. Try, try, and try. At the end, success is yours
Success is ours 😉
خیلی ممنون . نوشته هاتون عالی هستن.
سلام،دوست عزیز امشب با وبلاگتون از طریق اپلای ابراد آشنا شدم
خیلی واقعی و قابل لمس مینویسید،انگار خودم شاهد قضایا هستم
منهم امیدوارم وقتی رسیدم،شروع کنم یه وبلاگ دونبش روبروی شما افتتاح کنم.
😉
چه عکسهای زیبایی. موفق باشید.
به به. چه زیبا و چه عکاس خوبی که تو اون نور کم، همچین عکسهای خوبی گرفته. عکس آخری فک کنم دستتون تکون خورده یا دوربین نتونسته فوکوس کنه!!
تاریخ پست، ۲۱ آذر هست اما کریسمس ۴ دی‌ماه هست. آیا زودتر میرن پیشواز جشن و شادی واسه کریسمس و سال نو؟ اگه اینطوره که خیلی خوبه و واقعا خوش به حال کسانی که اونجا زندگی میکنن.
ایران که یک ماه زودتر به استقبال محرم میرن و تا ۱ ماه بعد از ماه صفر بساط غم و اندوه و سیاهی جمع نمیشه. واسه شادی هم حداکثر یک شب اونهم در حد چند ریسه لامپ و چهار تا شرشره که اونو هم فرداش جمع میکنن.
نه اینجا تا دلتون بخواد دنبال خوشی کردن هستند.
تازه عزای عربی به جشن ایرانی ارجحه!!