خانه » بیزنس در کانادا » مرثیه ای برای یک برند

مرثیه ای برای یک برند

target-polo-park[1]

مارچ ۲۰۱۳، مجموعه فروشگاه های زنجیره ای تارگت (Target) پس از موفقیت چشمگیری که در آمریکا داشتن، به کانادا وارد شدن. طبیعتا من اون زمان اینجا نبودم، حتی مدیکال کانادا رو هم دریافت نکرده بودم. هیچ ایده ای هم نداشتم که روزگاری بخوام در مورد این برند چیزی بنویسم. اما چند روزیه که در اخبار، خبر تعطیل شدن این برند در کانادا رو بدلیل ضررده بودنش می شنویم. چه اتفاقی افتاده؟
در کمتر از دو سال، شرکتی که در آمریکا بسیار خوب رشد کرده بود، در کانادا به ورشکستگی افتاد. ۱۳۳ فروشگاه بسیار عظیم (تو مایه های هایپر استار تهران) در سراسر کانادا بسته خواهند شد و ۱۷۶۰۰ نفر هم بیکار. این اعداد و ارقام برای اقتصاد کانادا، یک تراژدی محسوب میشن. ۷۰ میلیون دلار برای این ۱۷۶۰۰ نفر از طرف دادگاه تعیین شده که حقوق ۱۶ هفته شون رو تامین کنه و بعد اونها هم به جمع بیکاران این جامعه خواهند پیوست. لوکیشن های فروشگاه های تارگت – که لزوما همه در جاهای مناسبی قرار ندارن – به خریداران واگذار خواهد شد و مسئولینش امیدوارن که ۱٫۲ میلیارد دلار از این راه به تعدیل هزینه های تارگت کمک بشه.
چطور میشه که اینطوری میشه؟ یک برند به این عظمت (که فقط ۲۰ میلیون دارنده کارتهای بانکی با لوگوی تارگت در آمریکا مشتریش هستند) چطور با مغز به زمین گرم می خوره؟
من اقتصاددان نیستم، اما اعتقاد دارم شم بیزنسی و بازاری قوی دارم. اینجا هم وبلاگ منه، بنابراین به خودم حق میدم در مورد شکست تارگت اظهار نظر کنم! بنظر من چیزی که باعث شکست تارگت در کانادا شد، مجموعه ای از این عوامله:

  1. وقتی از این فروشگاه بازدید می کردم، علیرغم ظاهر با کلاسش، احساس می کردم خالیه. فضاهای خالی فروشگاه، مثل دندونهای افتاده خودنمایی می کردن. احساس می کردی که قبلا آدمهایی بوده ان که اومدن اینجا و خریدشون رو انجام دادن و الان برای تو، خیلی چیزی باقی نمونده. در واقع احساس می کردی پس مونده خرید دیگران الان جلوی چشم توئه و این اصلا حس خوشایندی رو به آدم منتقل نمی کرد.
  2. قیمت این فروشگاه در مقایسه با قیمت سایر فروشگاه های زنجیره ای کانادا، بالاتر بود. توضیح اینکه این فروشگاه ها، همه تولیدات برندهای معروف رو ارائه می کنن و بنابراین شما ماهیتابه تفال رو در تارگت، Canadian Tire، سیرز (Sears)، والمارت (Walmart)، هادسون بی (Hudson Bay)، وینرز (Winners) و خیلی فروشگاه های دیگه می دیدید. اما قیمت تارگت معمولا بالاتر بود، من خودم زمانی که اسباب و اثاثیه داشتم می خریدم، از تارگت چیزی نتونستم بخرم، چون از همه گرونتر می داد و من با ۳ دقیقه پیاده روی به فروشگاه Canadian Tire دسترسی داشتم با اجناسی متنوع تر و قیمت مناسب تر.
  3. برند تارگت، یک برند آمریکایی بود و برطبق شنیده هام از یکی از دوستانم، بعضی کانادایی ها روی استفاده از اقلام تولید کانادا تعصب نشون میدن. مثلا همین دوست تعریف می کرد که مدیرشون از آیفن بدش میاد چون متعلق به آمریکاست! و دوست داره همیشه بلک بری دستش بگیره.
  4. مردم کانادا در مقایسه با مردم آمریکا محافظه کارتر هستند. مردم آمریکا، آدمهای از خود متشکری هستند که به آمریکایی بودنشون خیلی افتخار می کنن و اعتقاد دارن حالا که من یک چیزی در فلان جا دیده ام و کارت اعتباریم هم پول لازم برای اون کالا رو داره، باید بخرمش. کاری هم خیلی به این مساله ندارن که آیا واقعا به اون کالا نیاز دارن یا نه. در مقابلش، کانادا بدلیل فرهنگی که مهاجرین با خودشون آوردن، مردم محتاط تری داره. اکثر این مهاجرین – از جمله خود من – در مقابل هزینه کردن پول مخصوصا اوائلی که به این کشور اومدن مقاومت می کنن. بعدا هم که سرکار میرن، مدتی طول می کشه تا دوباره به ریخت و پاش عادت کنن و بعضی هاشون هم کلا همین رویه رو ادامه میدن. این عادات کم کم به بقیه مردم هم سرایت می کنه و اونها هم مشابه بقیه محتاط میشن. نتیجه کلی این میشه که الگوی بیزنسی در آمریکا، لزوما الگوی مناسبی برای کانادا نیست.
  5. اشتباه دیگه ای که به نظر من تارگت مرتکب شده، گنده گوزی بیجا بوده. یک دفعه، به ۱۳۳ نقطه در کانادا حمله کرده تا به خیال خودش بترکونه. اما این وسط، اونی که ترکیده خودش بوده! بجای اینکه از یک جامعه کوچیک تر – مثلا همین شهر تورنتو – شروع کنه، خواسته به خیال خودش قدرت و بزرگی برندش رو به رخ بقیه بکشه و یک دفعه هوس کرده کل کانادا رو پوشش بده. این هم از کله خری های مخصوص آمریکایی هاست، اعتقاد دارن که دنیا متعلق به اونهاست و هرجا ورود می کنن می تونن مالک همه چیز بشن. در حالیکه درعمل می بینیم اینطوری نیست و خیلی ساکت و خاموش، مردم کانادا به برندی مثل تارگت، گفتند نه!

نه سهامدار تارگت بودم، نه ازش خرید می کردم و نه از تعطیل شدنش ناراحت یا خوشحال شدم. اما به نظرم، برای کسانی که می خوان توی کانادا بیزنسی رو راه اندازی کنن، بررسی نحوه رفتار و عملکرد این شرکت – که هنوز در آمریکا برند معتبری به حساب میاد – می تونه مفید باشه.

پی نوشت: به دعای خیر همه تون نیازمندم… مشکلی برام پیش اومده که از شما خوانندگان عزیز این وبلاگ درخواست می کنم، برای حل شدنش به بهترین نحو، دعا کنید. امیدوارم زندگی همه تون خالی از غم و ناراحتی، و پر از شادی و خوشبختی باشه.

۳۵ نظر

  1. خوانده شد مرسى

  2. انشااله که مشکلتون به بهترین نحو ممکن حل بشه

  3. Merc az matlab
    Ishala k hal she zoodtar
    Age Komaki az daste ma bar miad begoo

  4. ایشالا مشکلت حل میشه.مرسی بابت وبلاگت

  5. بعد نماز براتون دعا میکنم. ومن یتوکل علی الله فهو حسبه

  6. امیدوارم هر چه زودتر مشکلتون به خوبی تبدیل و تمام بشه

  7. خیلی ممنون از نوشته هاتون . مرسی
    خیلی براتون دعا میکنم و از صمیم قلب از خدای مهربون میخوام که مشکلتون حل بشه . امیدوارم شاد و سلامت و موفق باشید. خدا کمک کنه و انشالله مشکلتون حل بشه و به خیر بگذره.

  8. اولا آرزو می کنم مشکلت حل بشه. ثانیا جدا بهت توصیه می کنم مطالب خوبی مثل این رو که می تونه مخاطب بین المللی داشته باشه به انگلیسی هم بنویس. اولا یه دنیای جدیدی به روت گشوده می شه و ثانیا ممکنه این وبلاگت برات درآمدزا هم بشه. البته نمی دونم این متلک های ابتکاری که به زبان شیرین پارسی می ندازی رو چطوری می خوای دوبله کنی به انگلیسی از جمله متلک خفن گنده گوزی یا دندون های افتاده و اینها. خوش باشی

    • امير حسين روشناس

      ممنون احسان جان، وارد شدن به دنیای رسانه ای به یک زبان دیگه نیازمند تسلط بالاتر نسبت به آدمهای عادیه، توی ادبیات خودمون هم کسی که می نویسه (حالا خودم رو نگفتم ها) از تسلط بیشتری روی ادبیات پارسی برخورداره. ولی در کل خودم هم دوست دارم به این مقوله وارد بشم.

  9. بااین هوش سرشار به یک جایی میرسی افرین
    همینجوریش هم به یک جایی رسیدی
    ریسک شکست این جور کارها بیشتره

  10. عالی و به جا بود ، ولی در آمریکا که من هستم نسبتا قیمت های مناسبی داره بخصوص وسایل برقی آشپزخانه ، ولی با اون اتفاقی پارسال در بلک فرایدی یراشون افتاد و کلی از اطلاعات کردیت کارت های لو رفت ، درصد زیادی مشتری از دست دادند.

    امیر جان بنویس ، که خوب می نویسی.

    • امير حسين روشناس

      مخلصیم مازیار جان، بابت اون مشکل کردیت کارت، قرار شده بود با همکاری شرکت جمالتو همه کارتها رو هوشمند کنن، اتفاقا یکی از دوستان توی استرالیا جزئی از اون پروژه است.

  11. تارگت واقعا فروشگاه خوبی هم نبود..خیلی زیادی خودشو باور داشت….مشکلت هم انشالله حل میشه

  12. انشاله به زودی مشکلتون حل بشه

  13. خیر باشه. امیدوارم که مشکلت به سرعت حل بشه و زندگی خالی از غم و پر از شادی داشته باشی.

  14. به نظر من برای حل مشکلتون، غیر از التماس دعا داشتن به خوانندگانتون، میتونید یک قدم عملی بردارید. بجای کمک مالی ناچیزتون به حزب لیبرال کانادا!!!! به دو خواهر بسیار مستضعف و محروم در تهران کمک مالی کنید! این دو آنقدر مظلوم و معصوم و بیگناه هستند که هر کس برای رفع مشکلش نذر کرده کمک مالی ولو ناچیزی به آنها بکند، مشکلش در جا حل شده. من بیش از دو سال هست که می شناسمشون و معدود مواردی بوده که نذرها جواب ندادن! یعنی واقعا موردی که با کمک به اونها جواب داده نشده، موردی بوده که هیچ خیری در اون نبوده و خواست خدا نبوده اما ۹۸% موارد، مشکلات حتی محال به نظر افراد به خوبی و خوشی حل شده اند و اون فرد یکی از کمک کنندگان همیشگی به اونها شده. من خیال ندارم به شما شماره حساب بدم، اگر خواهان کمک هستید، به شما آدرس اون دو نفر رو میدم که یه نفر امین خودتون رو بفرستید تا زندگیشونو از نزدیک ببینن.

    • امير حسين روشناس

      منکر نقش کار عملی نیستم، اما به دعای خیر هم بسیار اعتقاد دارم. هر کدوم به جای خود. در کمال احترام به آراء و عقیده شما هم، کمک به دیگران رو به چشم معامله بده و بستان نگاه نمی کنم، یعنی اینکه من فلان کار خوب رو می کنم و در عوضش فلان حاجتم برآورده بشه. اینکه کسی چنین دیدگاهی به این موضوع داشته باشه اصلا از نظر من مشکلی نداره و خیلی هم خوبه، ولی خودم دوست دارم هرکاری رو به خاطر ماهیت اون کار انجام بدم. بدون چشمداشت به جبران شدنش. خیلی هم آدم خوبی نیستم!
      کمک به حزب لیبرال هم باز منافاتی با این مسائل نداره، هر چیزی به جای خودش. اعتقاد دارم این حزب برای مهاجرین گزینه مناسبتری باشه، تا حزب محافظه کار. و باز بخاطر اعتقادم به صحت این موضوع، برخلاف خیلی ها فقط الکی نمی گم من طرفدار فلان حزبم. واقعا به پیشبرد برنامه هاشون دوست دارم کمک کنم.
      حرف شما هم برای من سنده 🙂 ممنون از پیشنهادتون.

  15. سلام
    امیر جان شما دوره های MBA رو هم گذروندی ؟ چون ماشالله دیدت خیلی بازه
    در مورد مشکلت انشالله که هر چه زودتر خوب بشه . از تفاصیری که گفتی فک میکنم مشکل ….Ulcerative Coli رو داشته باشی که بعضی موقع ها عود میکنه چون جدیدا گریبان گیر خیلیا شده . اگر درست حدس زدم بهم بگو

    • امير حسين روشناس

      نه من MBA نخوندم ولی به بیزنس خیلی علاقمندم. مشکلم چیز دیگه ایه ولی در مورد بیماری خودم بله، درست حدس زدید.

  16. سلام
    این اولین باری بود که به وبسایت شما مراجعه کردم.
    واقعا تبریک خدمتتان عرض می کنم خیلی قلم زیبا و جذابی دارید .
    درود بر شما

  17. منطقی بود

  18. چه جالب توی مورد۴که مردم کاناداوآمریکاباهم اِنقدرفرق دارن ولی اگه توایران بودمردم ازروی چشم وهم چشمی وکلاس گذاشتن هم شده بودمیرفتن کلی ازاین فروشگاه خریدمی کردن حتی شده درحدورشکسته شدن خودشون!!!!!!دیدم که میگمااااا

  19. سلام بنده خدا تارگت.الان که گذشته ولی انشاءالله دیگه مشکلی براتون پیش نیاد.

  20. سلام. مجله Canadian Business، که خیلی مجله خوبی بود اما راجرز مدیای احمق تعطیلش کرد!!!، در یکی از شماره‌هاش، یک فیچر مفصل در خصوص تعطیلی تارگت رفته بود. من که کلا تارگت رو ندیدم، و اون فیچر مفصل رو هم گذاشتم سر فرصت بخونم که مشمول مرور زمان شد!، اما تحلیل شما خیلی خوب بود و مخصوصا در زمینه کمبود استاک در قفسه‌ها، خیلی درست بود چون فکر کنم در فیچر مجله هم به این مورد اشاره شده بود (کامل نخوندمش اما سوتیترهاش رو خونده بودم!). اون موردِ شروع نکردن از یک جامعه کوچک هم خیلی توصیه/تحلیل خوبی بود و نشون میده که تارگت به دلیل بزرگی و غرور ناشی از این قضیه، شکست خورد. در growth hacking گفته میشه که اول از یک هسته کوچک از کاربران اولیه باید شروع کرد… من هم به بیزینس مخصوصا تحلیل شرکت‌های بزرگ علاقه‌مندم. راستی کتاب losing the signal هم در خصوص دلایل شکست بلک‌بری، کتاب خوبیه.

    الان هم که الحمدلله در کانادا جا افتاده‌اید. امیدوارم همواره خوب و خوش و سلامت باشید 🙂

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*