خانه » دسته‌بندی نشده » لونی خوش شانس!

لونی خوش شانس!

مطلب جدی تری در دست تهیه دارم، اما اول یک ماجرای جالب رو براتون تعریف کنم تا از دهن نیفتاده!
یک فروشگاه زنجیره ای در کانادا هست که گویا متعلق به یک خانواده است، به نام لابلاز (Loblaws). یکی از صندوقدار های این فروشگاه در اتاوا به نام ویلیام اسمیت، در نوجوانی پدر و مادرش رو از دست داده بوده و با خاله اش که ۵ تا بچه قد و نیمقد از ۵ تا ۸ ساله داره، زندگی می کرده. خاله هم، یک مادر تنها بوده (اینجا اصطلاحی هست تحت عنوان Single mom، به معنی زنی که بچه داره ولی شوهر یا دوست پسر یا به طور کلی، شریک زندگی نداره) ویلیام قصه ما، برای اینکه به خاله اش فشار وارد نشه، از سن ۱۵ سالگی شروع کرده بوده کار کردن، هرکاری که ازدستش بر میومده.
در ۱۷ سالگی، از مدرسه اخراج میشه و شغل فعلیش در لابلاز رو پیدا می کنه و به صورت فول تایم مشغول بکار میشه، شماره ۳۳ خیابان ایزابلا. این بنده خدا بعد از تصادفی که برای والدینش رخ میده و اونها رو از دست میده، همیشه دلش براشون تنگ میشده – که خب طبیعیه دیگه. در تمام این سال ها، یک سکه یک دلاری که مادرش در سن ۶ سالگی بهش داده بوده رو نگه داشته بود. این سکه رو مادرش وقتی در سن ۶ سالگی خوردن پستونک رو کنار گذاشت، بهش داده بوده و گفته بوده این سکه هر آرزویی که اون استحقاقش رو داشته باشه، بهش میده. توضیح اینکه، توی کانادا به سکه یک دلاری لونی (loonie) و به سکه دو دلاری، تونی گفته میشه. حتی توی اخبار هم وقتی میخواد نرخ برابری ارز با دلار آمریکا رو بگه، نمی گه هر دلار آمریکا انقدر معامله شد! میگه لونی امروز فلان قدر بود.
۱۷ نوامبر روز بدی برای ویلیام بود. یک مشتری از فروشگاه فنجون خریده بوده و بعد از پرداخت پولش، بسته از دست ویلیام میفته و خرد و خاکشیر میشه. مشتری شاکی میشه و همونجا مطالبه غرامت می کنه. این بنده خدا هم کیف پولش رو باز می کنه و بدون معطلی ۳۰ دلاری که توی کیفش داشته رو به مشتری پرداخت می کنه. روز کاری تموم میشه و ویلیام هم می دونسته تا آخر ماه هیچ پولی نداره، آخرینش همون ۳۰ دلاری بوده که به مشتری پرداخت کرده بوده. در راه برگشت به خونه، که ۱۵ دقیقه از فروشگاه فاصله داشته، به یک مغازه فروش بلیطهای لاتاری میرسه. قیمت بلیطهای لاتاری در اون روز یک دلار (loonie draw) بوده و ویلیام به خودش میگه: اگر قراره لونی شانس من، برام خوش شانسی بیاره، آرزو می کنم که برنده لاتاری من باشم. برمیگرده خونه، بدون غذا. ۱۵ دقیقه بعد نتیجه لاتاری اعلام میشه و ویلیام برنده ۸۷۲۳۸۷ دلار میشه!
عمرا کسی حالش رو داشته باشه بشینه و متن اصلی خبر رو بخونه!

۳۱ نظر

  1. سلام
    چه جالب

  2. من رفتم متن اصلیشم خوندم
    آخه عکس داشت 😉

  3. سلام، خیلی جالب بود، ولی حالا چرا ۸۷۲۳۸۷ دلار؟ این مقدار بر چه اساس محاسبه میشه، فکر کنم بر اساس تعداد شرکت کنندگانی که در این لاتاری ۱ دلار دادن؟!

  4. خیلی جالب بود .مثل فیلمها بود.متن اصلیو خوندم و راجب یه شخص دیگه که یه لونی رو تو خیابون پیدا کرده بود و باهاش بلیط لاتاری گرفته بود و برنده شده بود و به گریه افتاده بود.نتیجه گیری خبر هم همین به گریه افتادن بعد بردن لاتاری در ۱۵ دقیقه هست!
    امیر جان یه توضیح اگر راجب این لاتاری ها و پولش که از کجا میاد رو میدی?
    .امیدوارم خودت هم با یک لونی یه لاتاری حسابی ببری.البته میشه به پاداش این پسر برای کاری که کرده بود هم اشاره کرد.بالاخره تنها پولی رو که داشت به مشتری داد و نذاشت ناراحت از فروشگاه بیرون بره و در نتیجه جواب کار خوبشو حسابی گرفت.

    • امير حسين روشناس

      لاتاری و کازینو (بصورت کلی، قمار) در اونتاریو زیر نظر دولت استانی اداره میشه، اداره ای تحت عنوان (OLG (Ontario Lottery and Gaming Corporation. پولش رو مردم خوش خیال میدن و حال اصلی رو دولت می بره. یک عدد بسیار ناچیز رو به عنوان جایزه پرداخت می کنن و بقیه اش – که هیچ وقت اعلام نمیشه – میره به جیب دولت. البته مشروب هم مونوپل دولته و خلاصه هرچی چیز راحت و پولساز (پولساز از هیچی) باشه رو دولت در انحصار خودش گرفته.

  5. وااااای چه شانسی….

  6. سلام
    اولش که شروع به خوندن کردم ناراحت شدم از اتفاقات زندگیش، ولی آخرش جالب بود… میگن شاهنامه آخرش خوشه همینه دیگه !! ایشالا زندگی همه مون پر از اینجور شانسا باشه!

  7. واااااای چه شانسی داشته.خوش بحالش.حالا اگه تو ایران بود میاوردنش برنامه ماه عسل:))))))

  8. متن اصلی رو هم خوندم..
    مرسی جالب بود

  9. عجب دنیایی داریم ما…

  10. چه خوش شانس. البته قلبا به جادویی بودن اون لونی اعتقاد داشته و این اتفاق براش افتاده.

  11. حالا اگه من بودم یه لونیو میدادم هیچ،۱۵ دقیقه بعدم ماشین میزد زیرم میمردم

  12. به هرچی فکر کنی بهش میرسی 🙂

  13. ره صدساله رو یه شبه رفتن به این میگگننن!!!!خوش به حالش.حقش بود سختی زیاد کشیده بود…راستی آقا امیر تو فیس بوک چطور پیدات کنم هر گشتم نتونستم؟؟؟؟؟

  14. امیر حسین عزیز، سالروز تولدت مبارک!
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    از دو هفته پیش منتظر امروز بودم که سالروز تولدتون را بهتون تبریک بگم :d

  15. سلام فکر کنم امروز(۱۴ آذر) روز تولد شما هست(اگه اشتباه نکرده باشم) بنابراین تولدتون رو با هزار ارزوی شاد و نیک تبریک میگم
    منم آذر ماهی هستم و چهار روز پیش متولد شدم

  16. تولدتون مبارک اقای روشناس.امیدوارم سالهای سال به سلامتی و دل خوش زندگی کنید.

  17. دیر رسیدم ولی…
    بهتر از نرسیدن است..

    سالروز میلادت با شکوه؛ طرب به کام ت.
    سربگردان سوی فرح آتیه و روی گردان از اندوه دیرینه؛
    شاید آنگونه که تقدیر تو را خوانده؛
    گزینشی جمیل تر پیش روی تو نبوده؛
    آنگه متوقع از آتی بمان تا توانی واجبات خویش را زین گیتی بستانی…

  18. ایرانیام میتونن تو اینجور لاتاری ها شرکت وکنن ؟؟

    • امير حسين روشناس

      بیان اینجا بله

      • اقا نمیخوای این اشتراک در نظرات رو فعال کنی لااقل ویجت نظرات رو ویرایش کن اخرین نظرات رو بزار رو ۱۰ یا ۱۵ الان من نمیدونم کدوم پست اظهار فضل کردم . کجا فحش دادم . کجا سوال پرسیدم

        من دارم کل وبلاگ رو توی سه روز میخونم حافظه ام در حد ماهی قرمزه

  19. معلومه که متن اصلی رونمیخونیم!!!!!!!خلاصه اش مفیدوختصرفته شددیگه.:-))

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*