خانه » مدیریت مالی » علم در مقابل ذات افراد

علم در مقابل ذات افراد

دیشب رسیدم خونه، خرد و خسته بودم، برای همین نوشتن این پست موکول شد به امروز. جریان این بود که بعد از کارم، یک کارگاه آموزشی شرکت کردم که یکی از خوانندگان عزیز وبلاگ معرفیش کرده بود. موسه Rich dad که متعلق به رابرت کیوساکی و شرکا! هستش، این کارگاه رو در شرایتون سنتر تورنتو برگزار کرده بود. بعد از ساعت کاری، بلند شدم رفتم ببینم حرف حساب این حضرات چیه!
سبک مدیریت کلاس برام جالب بود، قبلا هم با موارد مشابهی توی اکسس و JVS برخورد داشتم. دیدید که اول هر کلاسی آدم با بقیه سر سنگینه وخودش رو میگیره و کلا همه خیلی رسمی و مبادی آدابن! اولین کاری که توی محیط های آموزشی کانادا انجام میدن اینه که این جو رو می شکنن. همیشه هم با یک سری حرکت فیزیکیه، مثلا پارسال توی JVS معلم گفت از جاتون بلند شید و بیایید جلو (معمولا محیط های آموزشی اینجا بصورت دایره ایه، قبل از شروع کلاس هم بهتون یا برچسب میدن یا یک برگه کاغذ که اسمتون رو روش بنویسید و بذارید جلوتون، یا بزنید به سینه تون) و شروع کنید با هم آشنا شدن. دیشب هم این سخنران، گفت بلند شیم و بعدش شروع کرد دلقک بازی درآوردن و چرت و پرت بافتن، بعد هم گفت با بقیه توی سالن آشنا بشید. همه این کارها رو می کنن برای اینکه محیط آموزشی از اون حالت خشک و رسمی بیاد بیرون. تا اینجا خیلی هم خوب!
اما محتوای جلسه، حرف جدیدی برای گفتن نداشت (حداقل برای من). صرفا یک سری دوره کردن مفاهیمی که در کتاب پدر پولدار، پدر فقیر عنوان شده. خوشمزه اش این افراد ابله هستند که بعد از تموم شدن جلسه، وقتی آقای سخنران پرسید از این جلسه چیزی یاد گرفتید یا نه، همه گفتن: بله بله، خیلی خوب بود! در حالیکه مطالب عنوان شده این بود که متکی به درآمد بازنشستگیتون نباشید، بازار املاک خیلی بازار خوبیه، وقت خیلی مهمه و باید تا جایی که می تونید مالیات رو دو در کنید! بقیه اش تبلیغ برای یک دوره ای بود که ۳ روزه برگزار میشه و حدودا ۵۰۰ دلار هزینه اش هستش و بدو بدو که حراجش کردیم! همه هم خودکشی کنان، رفتن و ثبت نام کردن! بنده ولی در کمال خونسردی، پام رو انداختم روی پام، یک مقداری هم گل و گشاد تر نشستم و همینطوری زل زدم به آقای سخنران. ازم پرسید تو سرمایه گذاری می کنی؟ گفتم بله. گفت در چی؟ گفتم فلان چیز و به این ترتیب. گفت خیلی خوبه، این دوره خیلی چیزهای مفیدی میتونه یادت بده. لبخندی زدم که مفهومش این بود، خر خودتی! طرف هم با لب و لوچه آویزون رفت تا این دام را بر مرغ دیگر بنهد!
همونطوری که امروز با دوست جدیدی صحبت می کردیم، من معتقد هستم پولدارها، پولدار بدنیا میان. نه اینکه پدر و مادر پولدار داشته باشن ها (معمولا این قبیل پولدارها در نهایت کارشون به بدبختی و اعتیاد و … میکشه، حتما خودتون هم نمونه هاش رو زیاد دیدید)، بلکه منظور اینه که پولدار بودن و پولدار شدن در خون این افراده. ذاتشون اینطوریه که پول رو مثل مغناطیس به خودشون جذب می کنن. طرف به دنیا میاد که پولدار باشه، مثل افرادی که ذاتا مدیرن، ذاتا معلمن و … نمی خوام از خودم تعریف کنم ولی اون افرادی که من رو از نزدیک میشناسن می دونن که چند بار کیلومتر رو صفر کرده ام، چند بار از صفر شروع کرده ام. یک دونه کلاس تحلیل بازار سهام و بورس هم نرفته ام، رشته تحصیلیم هم اقتصاد نبوده، اصلا هم اهل تحلیل و این مسخره بازی ها نیستم، بلکه همیشه به ندای درونم و به حسم اعتماد کرده ام! یک نمونه اش رو مثال بزنم، توی اون ایام بلبشوی بازی های دلار و طلا، همه اقتصاد دان های بی شعور ایران اون زمان نشسته بودن و می گفتن این حبابه، این بادش می خوابه(!)، خود محمود بهمنی میومد توی تلویزیون و با شدت و حدت قول میداد که سفته باز ها ضرر می کنن و من هربار به ریشش می خندیدم و کار خودم رو می کردم. همون زمان آدمهایی بودن که با دیده شک و تردید به کارهای من نگاه می کردن و خب الان دیگه نتیجه اون کارها معلوم شده. ربع سکه رو از ۷۰ تومن تا ۱۳۰ تومن خریدم و درست زمانی که مدیکال کانادا اومد، همه رو فروختم (ربطی به مدیکال کانادا نداشت، دو روز بعد از اینکه فروختم، مدیکالم رسید) به قیمت ۳۷۰ تومن و دیگه اون روزها تا بحال تکرار نشده.
من تازه این معاملات رو صرفا از روی تفریح و بخاطر هیجانش انجام می دادم! یادمه یک بار یکی از بچه های شرکت خیلی خواست لات بازی در بیاره و بمن گفت آقا این بار خواستی معامله بکنی، من هم هستم. روزش که رسید، بهش گفتم بلند شو بیا بازار. رفتیم و ربع سکه رو خریدیم ۱۳۳ هزار تومن. سه روز بعدش ربع سکه شده بود ۱۲۸ تومن، یعنی باید قیافه مغموم و شکست خورده طرف رو میدیدید! بالاخره هم طاقت نیاورد و بهم گفت: فهمیدی ربع سکه اومده پایین؟ گفتم چه اهمیتی داره؟ سکه طلا که می خری لااقل باید دید میان مدت داشته باشی، کوتاه مدت مسلما ضرر می کنه. و البته ۳ هفته بعد همینطور هم شد و در نهایت هم ایشون اون چیزهایی که با من خریده بود رو ۱۹۶ تومن فروخت (والبته دیگه صداش در نیومد که این همه سود کردم، اونم در مدت ۴-۵ ماه!)
من که یک جوجه خرده پا در این عرصه بودم و بدون داشتن تحصیلات آکادمیک، این کارها رو می کردم. پولدار شدن، ربطی به تحصیلات اقتصادی نداره. دانش مالیتون رو ببرید بالا، دانسته هاتون رو قوی کنید ولی دنبال فرمول علمی براش نباشید. این چیزها فرمولی نیستن. من که دیگه از شر محیط علم و دانش نجات پیدا کردم، ولی نکته جالب برای من اینجاست که یک عده ای برای پولدار شدن هم دنبال فرمول می گردن! دنبال کلاس می گردن، نت بر میدارن، کتاب می خرن و جملات مختلف کتاب رو با ماژیک های رنگی هایلایت می کنن و دلشون الکی خوشه که این راه، اونها رو به پولداری می رسونه! نه عزیز جان، این روش فقط بدرد دانشگاه می خوره که درسش رو بخونی و مدرکش رو بگیری و بعد هم یک جا کارمند بشی، این راه تو رو به پول نمی رسونه.
نکته خنده دار میدونید کجاست؟ اون اساتید نفهم دانشگاه، که میشینن و مثلا مدل ریاضی فیس بوک رو در میارن! خب خاک بر سر ابلهت کنن، خود زاکربرگ دانشگاه رو ول کرد و صرفا یک ایده ذهنی رو پرورش داد و فیس بوک رو ساخت! بعد تو الاغ، نشستی برای چیزی که کاملا بی قاعده و قانون دراومد، فرمول ریاضی در میاری؟! بی شعوری تا چه حد! استیو جابز، لری الیسون، مایکل دل و بیل گیتس، همه شون علم و تحصیل رو بوسیدن و رفتن دنبال ندای درونیشون، بعد کارهایی که این افراد با خلاقیت ذهنی خلق کردن رو میخوان توی دانشگاه ها فرمولی کنن و فرو کنن توی مغز ملت، اسمشم بذارن علم! اینها هیچی، همون ادیسونش رو در نظر بگیرید.انیشتین رو در نظر بگیرید. همه مغزشون کار می کرد، یک چیز درونی داشتن که تمام معادلات و فرمول های علمی رو به هم ریخت و بعدا همون آویزون های علم و دانش باز نشستن و برای کارهای این افراد فرمول در آوردن! یک سری آدم حال به هم زن خودشیرین، که فکر هم می کنن خیلی کارهای مهمی دارن انجام میدن و به بشریت خدمت می کنن!!!!!! حالا گور بابای همه شون!
کلاسی که دیشب تبلیغش رو می کردن، خود کیوساکی تدریس نمی کنه (طرف راهش رو یاد گرفته، خودش شم اقتصادی خوبی داشته، حالا هم ملت رو داره با عنوان کلاس و دوره سرکیسه میکنه، دمش هم گرم و نوش جونش! شنونده باید عاقل باشه!). یک نفر از شرکتشون میخواد بیاد و درمورد بازار املاک و اینکه چطور ازش میشه پول درآورد صحبت کنه. مفهومی تحت عنوان wholesale برای بازار املاک در آمریکای شمالی وجود داره به این معنا که شما می گردی یک ملک خوش قیمت رو پیدا می کنی که قیمتش زیر عرف بازار باشه، بعد یک خریدار هم پیدا می کنی که حاضر باشه اون خونه رو به قیمت بالاتری از تو بخره، بعد بدون اینکه پولی این وسط بذاری، از خریدار خودت پول رو میگیری و به فروشنده اولیه ملک، پولش رو پرداخت می کنی و مابه التفاوت این معامله رو میذاری جیبت! میخوان این رو بیان در کلاس توضیح بدن (که خب خودت هم می تونی با یک سرچ ساده توی اینترنت مفهومش رو متوجه بشی). بقیه اش دیگه مربوط میشه به شم خودت برای پیدا کردن ملک خوب و خوش قیمت (که ربطی به علم نداره) و پیدا کردن یک خریدار دیگه (که باز ربطی به علم نداره و مربوط میشه به دامنه افرادی که باهشون در ارتباط هستی) و مهمترین چیز در این میونه، توانایی برقرار کردن ارتباط موثر با سایر مردمه. حالا دیروز، ۸۰ نفر دیروز شرکت کرده بودیم، دو نفر رو نمی دیدی که با هم سر صحبت رو باز کنن! این آدمها قراره برن کلاس و یاد بگیرن از بازار املاک به اون ترتیبی که گفتم پول در بیارن؟!!! براشون آرزوی موفقیت می کنم!

۴۴ نظر

  1. سلام موضوع جالبی بود. پول خیلی خوبه اما همین پول داربودن هم گاهی خودش به پول داشتن نیاز داره یعنی همون مثال همیشگی که پول پول میاره ( البته اینم یه استثناءهست) و هستن کسانی که بدون پولم به پول رسیدن. اصلا پول چقدر خوبه اصلا اسمش هم آدمو روانی می کنه…

  2. این پست عالی بود – اگه پول دار شدن یاد دادنی و یاد گرفتنی بود ، این اساتید بیشعور الان خودشون باید جزو میلیونر ها میشدند ، اینها یاد گیری پولدار شدن رو مثل یادگیری چرت و پرتهای مثل ریاضیات و… میدونن ، به نظر من یکی از راههای که این کلاس به شرکت کنندگان یاد داد ،،، پولدار شدن از طریق املاک نبود — بلکه پولدار شدن از طریق خر کردن مردم و تیغ زدن آنها تحت شعار هایی مثل پولدار شدن و…. ،، نمونه این کلاسهای چرت و چرت هم در ایران وجود داره که مثلآ آخر سر سرتیفیکیت فلان دانشگاه درپیت رو هم میدن و بابتش هم کلی پول میگیرن بود .

    • امير حسين روشناس

      دقیقا! مثال دیگه اش، کلاس های فارکس در ایران بود، طوری برات موضوع رو سر کلاس شرح میدادن که فکر می کردی بعد از خاتمه دوره، میلیاردر میشی! و یک نفر هم فکر نمی کرد که خب اگر این کار انقدر سود داره، چرا این بابا الان خودش داره تدریس می کنه؟!
      اتفاقا سر اون جلسه داشتم به این فکر می کردم که این بابا که قراره درس بده، چرا خودش وضعش توپ نیست؟ هرچند قیاس درستی نیست، ولی بالاخره یک نفر که وضعش خوبه حداقل باید یک لباس شیک و درست و حسابی بپوشه، این طرف هر گوشه ایش یک سازی می زد!

  3. آقا اینم لینک دانلود صوتی کتاب پدر پولدار، پدر فقیر آقای کیوساکی

    http://s1.p30download.com/users/101/ebook/science/Pedar.Poldar.Pedar.B.pol.Audiobook_p30download.com.rar
    اینم لینک خلاصه ای از کتاب
    http://s1.p30download.com/users/101/ebook/science/Pedar.Poldar.Pedar.B.pol_p30download.com.zip

    گفتم بد نیست یه جا آپلود کنی و بذاری بقیه هم ببینن. شاید خوندنش سخت باشه اما گوش دادنش دیگه خدایی برا همه راحته

    ضمنا یه سایتی هست به اسم Audiobook.ir 🙂 همه کتابا صوتیش تقریبا اونجا هست.

    خراب رفیقیم 🙂

  4. چه قد این یکی پسته طولانی شد.
    ولی مثل بقیه و پستهای قبلی. که میگن احسنت احسنت. اقای روشناس عالی بود عالی بود. حالا طرف دو خطش رو هم نخونده ها. دیگه اینجوریه. سطح مطالعه تو ایران. رفته بالا.

  5. حالا جالبه که اون کسایی که واسه فیسبوک و… مدل ریاضی طراحی میکنن , هیچ کدوممشون عرضه نوشتن کد و طراحی یه برنامه کامپیوتری رو ندارن و فقط چهار تا فرمول مسخره رو حفظ کردن ,,, دیروز داشتم مصحابه یک مهندس نرم افزار ایرانی که در شرکت مایکروسافت کار میکرد رو دیدم که گت فقط بیست , سی درصد دروسی که تو دانشگاه خونده , به کارش اومده ,,, یعنی بقیییه همش یه مشت مزخرفات بوده .

    • امير حسين روشناس

      تازه خیلی خوش شانس بوده که اون ۲۰-۳۰ درصد به کارش اومده؛ برای من که ۲-۳ درصد هم نیست!

  6. سلام
    بااین جمله که آدم باید به ندای درونش گوش بده و بر اساس ی شهود درونی که فراتر از علم هست دست به اقدام بزنه موافقم
    ی جایی خوندم که ثروت مندی یک نوع منش هست که باید ابتدا در انسان باشه یا بوجود آورده بشه یا بوجود بیاریش تا بتونی به ثروت برسی وقتی ظرفیت چیزی رو پیدا کنیم اونوقت میتونیم به راحتی ب اون چیز برسیم.
    موفق باشید

  7. سلام
    یکی از هزاران علل وجود مشکلات در اقتصاد کشور ما دقیقا همینه! اینکه افراد بدون داشتن اطلاعات و وابستگی وپیشه و حرفه ی خود وارد بازاری می شن که نه از اون سر در میارن و نه به اونها ارتباطی پیدا می کنه و همینه که اون بازار رو دچار نوسان و مشکلات جدی می کنن، مثل همون بلایی که سر بازار طلا اومد!
    اصلا با فرمایشات جنابعالی در خصوص کسب درامد از روی غریزه موافق نیستم گاهی میشه رو حدس و گمان این کارو انجام داد و برد ولی الزاما همواره بخت با شما یار نخواهد بود به همین دلیل به نقطه صفر می رسیم و مجبوریم از نو اغاز کنیم.
    دریافت و تحلیل اطلاعات و دریافت مشاوره های به موقع از اشخاص متخصص به ما جهت کسب سود مود موردانتظار در یک بیزینس اطمینان خوبی میده.
    ممنون از مطلبتون

    • امير حسين روشناس

      بله همونطوری که شما گفتید دیدگاهمون با هم متفاوته. توی متن اشاره کردم که همون ایام نوسانات دلار متخصصین میگفتن این حبابه و بادش میخوابه! ولی بادش نخوابید و یک عده ای هم سودش رو بردن. خود من تا الان هیچ وقت به حرف متخصصین و افراد علمی گوش نکرده ام و همیشه هم به لطف خدا برنده بودم.
      نوسانات بازار ربطی به خرید و فروش من و امثال من نداشت, ما فقط یک فرصت رو شناسایی کردیم. اینکه بگم بازار طلا و ارز و ملک به من ربطی نداره پس واردش نمیشم, یعنی اینکه من فقط کار کارمندیم رو بکنم و تا آخرش هم همون کارمند بمونم. مشکل اون بازار با وارد نشدن من و امثال من حل نمیشه. یک مثال دیگه, از روزی که وارد تورنتو شده ام, مرتبا همین مثلا متخصصین گفتن آقا بازار مسکن تورنتو حبابه. من نمیدونم این چه حبابیه که چند ساله ادامه داره و توی همین یک سالی که من اینجا بودم, ۱۰ درصد قیمت کاندو بالا رفته. هاوس که دیگه نمیشه بهش فکر کرد!
      این کلاس هایی که برگزار میشه هم اتفاقا فقط برای اینه که (در ظاهر و بر طبق ادعای خود برگزار کنندگانش ) به مردم آموزش بدن چطور همین فرصت ها و موقعیت ها رو شناسایی کنن و از آب گل آلود ماهی بگیرن.

      • اگر هر کس در هر جایگاهی که هست کار خودش رو به درستی انجام بده حتما بهبود و پیشرفت نصیبش می شه.
        می ترسم از روزی که ایرانی ها اونجا رو هم مثل ایران کنن!!!

        • امير حسين روشناس

          باز هم موافق نیستم! من توی یک شرکت، نهایتا یک مدیر ارشد میشم، بالاتر از اون که نمیشم. کار خودمون رو درست انجام بدیم و کارهای دیگه ای هم باشه که بتونیم انجام بدیم مشکلش کجاست؟ بعد هم اینکه واقعا شما حاضرید بشینید و تماشا کنید دیگران از فرصت های بدست اومده استفاده می کنن و شما دست روی دست گذاشتید؟!
          اینجا و ایران هیچ فرقی نمی کنه، همین الانش مثل ایران هست، همه هم داخل این بازی و همه هم راضی! اون ۸۰ نفری که توی اون کارگاه آموزشی شرکت کرده بودن، تا جایی که من دیدم همه خارجی بودن و ایرانی نداشتن. کلاس هم توسط یک شرکت آمریکایی و در کانادا برگزار میشه، پس می بینید که هیچ فرقی با ایران نمی کنه.

  8. بابت لینک دانلود ممنون
    حداقل صوتیشو گوش می دیم

  9. جناب روشناس
    دیگه الاناست که برم توو بلک لیستت
    بدترین نوع بحث در همچین فضاییه، نمیشه حق مطلب رو درست ادا کرد پس بهتره ادامه ندم. ان شالله همیشه موفق و سربلند و صد البته جیب پر پولی داشته باشید.

  10. امیرحسین عزیز من با صحبتهای زهرا بیشتر موافقم . اینکه فرصنی به دلیل بی تدبیری مسئولین اقتصادی ایجاد شده – با تمام احترام به نوشته هایت و عقایدت – دلیلی بر هوش و ذکاوت اقتصادی عجیب و غریب شما نیست . در همان زمان که شما سکه خریدید و ۷۰ تومن بود چندین فرصت دیگر نیز وجود داشت که بازده ای بمراتب بالاتر از آنچه بدست می آوردی میداد. کار شاقی که شما کردی این بود که نگاهت منحصر به اندک سود بانکی حسابت نبود و خطر کردی و وارد بازاری شدی که توش تبحر و تجربه کافی نداشتی. این خطرپذیری ستودنی است.

    • امير حسين روشناس

      دوست عزیز، همه چیز رو از دید تحقیر ایران و نظام حاکم بر ایران و شرایط ایران نبینیم. اون مثال سکه، یک نمونه بود و همونطوری که شما گفتید موقعیت های بهتری هم وجود داشت و هنوز هم داره که حالا به دلایل شخصی وارد اونها نمیشم.
      اینکه بازار ملک در آمریکای شمالی – باز هم بر خلاف تحلیل های اقتصادی متخصصین همینجا – نوسانات عجیب و غریب می کنه، کاندو از ۴۵۰ هزار دلار در آوریل ۲۰۱۴ به ۵۱۰ هزار دلار در ژوئن ۲۰۱۵ میرسه هم باز ناشی از بی تدبیری مسئولین اقتصادی کاناداست؟ حالا دم خروس رو که می بینیم باور کنیم، یا قسم حضرت عباس تحلیلگر اقتصادی؟ بازار هیچ تعهدی به حرف و تحلیل اقتصاددان ها نداره، من هم ادعای “هوش و ذکاوت” و “عجیب و غریب بودن” و “کار شاق” نکردم، گفتم از فرصت هایی که بنظرم می رسید استفاده کردم و این فرصت ها هیچ وقت توی تحلیل های اقتصادی متخصصین مطرح نمیشن چون از دید همون متخصصین اینها بادش میخوابه!
      در هر حال… صلاح مملکت خویش خسروان دانند.

  11. میدونی که؟ ما ایرانی ها چندتا مشکل داریم.. خودمم روش

    ۱٫ اهل حرفیم
    ۲٫ از همه انتقاد میکنیم ولی خودمون بدتریم
    ۳٫ چشم دیدن پیشرفت هم رو نداریم مخصوصا توی پول یا بهترش ثروت!
    ۴٫ اگر چیزی سود داشته باشه طوری برخورد میکنیم که دیگران توش وارد نشن تا دست توش زیاد نشه..

    ببخشید بی ادبی به مخاطبان نباشه..
    اما همه ی کسانی که میگن آدمای غیر متخصص نباید وارد اقتصاد بشن کسانی هستن که خودشون اون موقع که دلار و سکه و طلا و سهام نوسان پیدا میکرد سکته میزدن! چرا؟ چون از هرجا یه تخم مرغ برداشته بودن و گذاشته بودن تو سبد شون! اما!!! حالا که اون آقا خره از پل گذشته! و طرف سودش رو کرده و زده به زخماش از طرفی هم اوضاع مملکت راکد شده و از اینکه روش زود بازده ای برای سود هنگفت وجود نداره ناراحتن.. میان این حرفا رو میزنن.. آقا این اشتباهه؟ نباید وارد اقتصاد شد؟ برو درسش رو بخون وارد شو! نه؟ برو اشتغال زایی کن جیبت رو پر پول کن! اونی که سهامش بالا پایین میشه میخره میفروشه چی؟ اونم متهم میکنین؟
    این سوزش (بازم میگم ببخشید بی احترامی نشه خودم رو میگم) از جایی دیگه بلند میشه..
    آقا امیرحسین شما روش هاتو بگو.. شاید برای آدمایی که واقعا سردرگم هستند یه جرقه ای باشه تا بتونن زندگیشون رو جمع و جور کنن.. آدم باید از تجربیات دیگران استفاده کنه.. من که پذیرایی این مباحث هستم.. همش که نمیشه راجع به مهاجرت نوشت.. بعضی وقتا آدم باید تجربه ش رو هم در اختیار دیگران بذاره.. چه موفق چه ناموفق.. من که درس میگیرم و پس میدم..

    چاکرخاتم

    • امير حسين روشناس

      ارادت داریم دوست عزیز. نیت من هم دقیقا همینه، اینکه کمکی باشه برای بهبود تفکرمون. بحث کنیم و من هم نقاط ضعف خودم رو بشناسم. در نهایت هم اختیار هر کسی دست خودشه؛ ما نیتمون خیر رسوندن به بقیه است اگر قابل باشیم و راهنماییمون به درد بخوره.
      باز هم از حمایتت ممنونم.

  12. خدا بخیر کنه ما داریم از ایران از دست و شر این جور پول درآوردنا و این جور آدما فرار میکنیم و زجر میکشیم. حالا اینها خوشی و آرامش زده زیر دلشون میخان این کثافت کاریارو یاد ملتشون بدن. هر چند به قول شما این کارا یادگرفتنی نیس ولی بهرحال تشویقی هم نداره که به ملت یاد بدیم از راه های انگلی و کثیف پول دریارن و به اون افتخار کنن. کاش بذارن لااقل این ها یکم سالم بمونن. این دلال بازیا تو نیازهای اولیه افراد که یکیش همین ملک هست جز به قیمت افزایش شیب گرانی اونها چه نتیجه ای داره. من فکر میکنم این احمقا از سلامت فکر و سیستمشون دنبال این کارا نبودن تا حالا و تورم قیمت ملک و نیازهای اساسی شون قابل تحمل بوده. گویا اشتباه کردم و اینها بلد نبودن. پس ما ایرانی ها معلوم شد در قله و پیشرو هستیم تو همه چیز که دنیای پیشرفته هم میخاد راه مارو بره

    • امير حسين روشناس

      آقا! این اسمش کثافت کاری نیست! این اسمش اقتصاده، راه انگلی یعنی چی!!! خرید و فروش، معامله و کسب و کار توش درآمد و سوده. اگر ما کاری رو بلد نیستیم یا انجام نمیدیم، لزوما دلیل نمیشه که اون راه، مسیر غلطی باشه.

  13. خب اگه یه نفرو می شناسیم که میخاد خونه رو بخره چرا مستقیما نگیم بره از همون فروشنده بخره؟! من که حس نمی کنم اینطوری پولش حلال باشه! به همون نسبتی که خودم اگه بفهمم یکی خونه رو اینطوری بهم فروخته ناراحت میشم هیچوقت با کسی این کارو نمی کنم…
    دانش مالی تونو بالا ببرین ینی چی؟‌
    من ذاتا آدمی هستم که پول رو به دست میارم ولی نمی تونم نگهش دارم و نمی تونم زیادش کنم! کلی وقت میذارمش کنار اصلا می ترسم بهش دست بزنم بعدم یهویی میرم همه شو یه لقمه نوش جان می کنم از این وضعیت خودم خسته شدم!
    شما اگه جای من بودی مثلا با ۵۰۰ تومن یک ملیون چکار می کردی؟
    سوال بعدیم اینه که فرض کنید بگیم سکه می خرم! خب سکه می خرم بعد سکه دارم! این چه فایده ای به حالم داشت؟‌کی وقت خرید کردن و استفاده از اون پوله می رسه؟!

    • امير حسين روشناس

      قصدم همین بود که بگم، نوشته های قبلی من رو بخونید. دانش مدیریت پول، چیزی نیست که یک روزه و با یک کامنت یادش بگیرید. نیاز به تمرین داره، شکست و دوباره بلند شدن تا در نهایت تجربه تون افزایش پیدا کنه.
      در مورد ناراحت شدن شما از نحوه معامله ملک، باید عرض کنم که اصولا موفقیت مالی از داد و ستد حاصل میشه، نه از دریافت حقوق کارمندی. مطمئن باشید!
      به این نگاه نکنید که پول من کمه، پول من کوچیکه و …. اگر تونستید مبالغ کوچیک رو مدیریت کنید، در آینده می تونید مبلغ های بزرگتر رو مدیریت کنید. اگر مبالغ کوچیک رو به این نحو که گفتید از بین می برید، بهتون اطمینان میدم اگر همین الان ۵۰۰ میلیون تومان هم به شما بدن، کلکش رو خیلی زود خواهید کند! این رفتار رو در بین افراد معمولی که برنده لاتاری میشن خیلی می بینیم، یک پول هنگفت بدست طرف میرسه و بعد از ۵ سال می بینی دوباره شد همون آدم قبلی، چون بلد نبود پول رو چطور مدیریت کنه. ۵۰۰ تومن و ۱ میلیون عددی نیست که بشه باهش کاری کرد، بلکه باید پس اندازشون کرد (در حال حاضر و با توجه به شرایط فعلی ایران، حساب های بانکی که سود خوبی پرداخت می کنن بهترین گزینه هستند).
      در عین حال، کتاب کیوساکی رو هم بخونید، بهتون میگه که موفقیت مالی با کارمندی متعارف بدست نمیاد. باید شاخص باشید و پر تلاش. با عرض معذرت از خود شیفتگی، من همیشه هرجا که کار کرده ام، جزء بهترین های اون مجموعه بوده ام. کارمندی رو به بهترین وجه انجام میدادم و همین باعث پیشرفتم در اون مجموعه میشد. مساله دوم، کار کردن موازی بود. تا جایی که یادمه، همیشه و در هر مقطعی دو جا کار می کرده ام (گاهی هم ۳ جا). پول بدست آوردن با تلاش مضاعف و چند برابر افراد عادی حاصل میشه.

  14. الان نوشته های قبلیتون رو خوندم و کمی تا حدودی به جواب سوالام رسیدم اما اگر جوابی برای این مثال خاص بنویسید هم خیلی خوشحال میشم

  15. خیلی از شرکت ها و ادمایی که به عنوان ایده درونیشون گفتید با همون ساختار فشل ذهنی راه به جایی نبردن و حتا تا مرز نابودی هم رفتند (چه بسا شرکت ها و ادم هایی نابود شدند که ما نمیدونیم) و الان هم همشون پرچم داره استفاده از علوم دانشگاهی هستند و یکی از پرچم داراشون همون فیسبوکه.
    بهتره دیدتون نسبت به محیط اکادمیک و هدف هاش گسترش بدید چون زمین تا اسمون با یه شرکت و … فرق دارند.
    در اینکه طلا همواره سرمایه گذاری موفقیه شکی نیست ولی این موضوع رو هم توی ذهن داشته باشید که ٨ سال فاجعه بار به ایران رفت و منطقی در کشور نبود که نیاز به منطق برای سرمایه گذاری باشه، به جز معدود ادمایی که با حماقت هاشون ضرر کردن باقی گونی برنج هم میخریدن انبار میکردن خودش کلی سود بود
    در نهایت، من اگه جای شما بودم و فرصت این هجرت رو داشتم سعی میکردم مقداری هم هجرت درونی کنم و احترام به ادم های دیگه بزارم، حالا فرقی نداره ایرانی، کانادایی افغان و هر کی. انقد نفرت از ادمای یه کشور که توش زندگی میکنید برای ادم عجیبه
    موفق باشید

    • امير حسين روشناس

      من دیگه در مورد مطلبی که نوشتم و دلایلم صحبت بیشتر نمی کنم، اون چیزی که باید می گفتم رو گفتم. شما هم مثل دو دوست عزیز دیگه ای که در بالا با هم بحث کردیم، راهی که فکر می کنید درسته و دوست دارید رو برید، نه من جای شما هستم و نه شما جای من.

  16. ببخشید که بحث رو طولانی می کنم
    این که آدم یه چیزی رو بخره بعدا بره بفروشه فرق داره با اینکه چیزی که اون لحظه خریدار خودش می تونه مستقیما بخره رو تو واسطه بشی به نظرم اون اولی داد و ستده و دومی یه جورایی کلاهبرداریه
    کتاب رو خوندم اما زیاد برام جالب نبود. توش نوشته آدم با کارمندی پولدار نمیشه دانش مالی با مدرسه و دانشگاه رفتن به دست نمیاد
    اینو خودمم می دونستم! اما فوت کوزه گری رو نگفته! که ظاهرا باید تو وجود خود آدم باشه!!

    • امير حسين روشناس

      خیلی از چیزهایی که به نظر ما اشتباه میاد، از نظر قانونی هیچ منعی ندارن. این تفکر فقط ناشی از این میشه که ما شرایط داد و ستد رو نمی دونیم. در این مورد بخصوص – اگر امکانش رو داشته باشید – شما رفتید وقت گذاشتید، جستجو کردید و یک ملک با شرایط خوب رو پیدا کردید. آیا این به نظرتون شرط انصافه که به من، صرفا بدلیل آشنایی اون ملک رو معرفی کنید و صرفا یک دستت درد نکنه خشک و خالی تحویل بگیرید؟
      این متن به این دور و درازی رو نوشتم، که این مطلب رو بیان کنم: پولدار شدن فرمول نداره! کتابی وجود نداره که شما بذارید جلوتون و دستورالعمل های اون رو اجرا کنید و بعد ببینید پولدار شدید. باید شم پولدار شدن رو در خودتون پیدا کنید، تربیتش کنید و کم کم به اونی که می خواهید برسید.

  17. دانشگاه هیچ وقت چیزی کامل به کسی یاد نمیده اما صد در صد به ادم دید میده و میگه کجایی و دنبال چی هستی خوده آقای استیو جابز هیچ وقت نگفته دانشگاه خوب نیست و دلیل اینکه از دانشگاه انصراف داد این بود که خرج تحصیلش داشت از پس اندازه خانوادش می رفت، به نظرم دلیل این نیست که ادم دانشگه نره و اکادمیک نباشه موفق یا به قولی فنی فقط باشه با ایده خلاق ، همه این هام اگه نگاه کنی رفتن بعد ول کردن نه که از اول دانشگاه نرفته باشن . به نظرم رفتن به دانشگاه مهم و می تونه دید بده به افراد

  18. نظرات شما در مورد ذات خیلی جالبه. ولی به نظر من زمانی ذات آدم راه درست را نشان می ده که آدم اون را از کوک ننداخته باشه (دقیقا مثل یک ساعت) ، یک ساعت نامیزان نمیتونه معیاری برای زمانبندی باشه . وقتی آدم هزار تا کار نادرست( بخوانید دروغ گفتن ، حسادت و …) را انجام میده آیا اون ذات انسانی درست و کوک شده باقی میمونه؟ به نظر من جواب منفیه .
    پس با هر ذات نمیتوان تشخیص دزست داد. دیدید آدم هایی که هزارتا کار (بخوانید کثافت کاری بلانسبت) انجام میدند و در مورد دیگران هم نظرات عریض و طویل ابراز می کنند وقتی از اون ها دلیل را میپرسی میگند . حس درونی ما این را میگه آخه آدم مگه حس درونی هم باقی گذاشتی؟؟؟

    درمورد علم با نظرتون موافقم ، به نظر من هم ریاضی که شاید عالیترین مرتبه دانش محض و انتزاعی باشه ،متریکی بیش نیست و ابزاری برای برای مدل سازی است و همه ما می دانیم که در مدل متناسب با سطح مدل سازی جزئیات نادیده گرفته می شوند و میزان توجه به جزئیات دقت مدل سازی را نشان می دهد که با استفاده از ریاضیات تاحد خاصی میتوان پیش رفت به عنوان مثال اگر شما فرض وابسته نبودن دو متغیر x,y را درنظر نگیرید هیچ معادله ای قابل حل نیست.
    نتیجه آن که ریاضیات به درد پیش بینی نمی خورد و علوم ریاضی نمیتوانند مسائل انسانی را به دلیل بالا پیش بینی کنند چون بینهایت پارامتر وابسته وجود دارد.

    امیدوارم نظرم باعث دلخوری نشود هرچند که بلاک شدن یا نشدن برایم مهم نیست.
    با تشکر از نوشته های خوب شما و طلب مغفرت برای مادر گرامیتان

    • امير حسين روشناس

      بلاک شدن یعنی چی! شما یک دیدگاهی در زندگی داری، حالا گیرم که با من متفاوت و اصلا مخالف! دیگه بچه دبستانی نیستیم که از همدیگه قهر کنیم!
      نظر من در مورد حس درونی، در زمینه مسائل مالی بود، شما بسطش دادید به مسائل اخلاقی و انسانی. متاسفانه در این زمینه آشنایی و مطالعه ندارم که بتونم نظر شما رو تایید یا رد کنم. از لطفتون هم ممنونم.

  19. خوب بوداگفته هاتون.من قبولشون دارم واقعا.ولی کلابرای بعضیاعلم قشنگ تره.مثل خودم.

  20. از مطلب خیلی خوشم اومد.با شما موافقم که آدما پولدار بدنیا میان و اصلا پولدار شدن یه مهارت اکتسابی نیست.واقعا که بنظر من پول مقدسه…

  21. سلام
    تا اینجا بخش زیادی ازوبلاگ شما(سایت) رو خوندم. کاش کلمه ها قدرت توصیف و شدت داشت یا میشد براش درجه گذاشت. به هر حال نداره.از اینکه تجربیات ارزشمندتون رو برای دیگران به رایگان قرار دادین باید از واژه “سپاسگزارم” استفاده کنم. ولی همانطور که گفتم امیدی به انتقال حس ارادتم به شما از طریق این واژه ندارم.من از طرف خودم و واژه ها از شما عذر میخام.
    من هم مدتی هست باتوجه به رکود بازار ایران در حال سبک سنگین کردن و تحقیق درباره وضعیت مهاجرت و مهاجرین هستم که به این وبلاگ رسیدم.راستش با تعریف شما تردیدم بیشتر شد چون درصد ریسک داره میره بالا از نظر من.
    شرکت سایپا طرحی به نام اتوخدمت داره که داره ۲۷ درصد سود ماهانه میده و البته حدود دوسال داره از این ماجرا میگذره و دعا کنید این طرح مستدام باشه. هرماه بدون دردسر سود واریز میشه به کارت و در اصل بانک صادرات پشت این قضیه هست. دوستانی رو به این طرح معرفی کردم که فقط خدا پدر بیامرزیش بابت دریافت درصد سود بالاتر از بانک ها برای من مونده.حالا با نگاهی به شرایط سپرده ها در اونجا و بانک های ایران شاید این چند خط بتونه مشکلی از دوستان که از این طریق درآمد دارن بکنه ویا ایده ای باشه برای سپرده گذاری.
    بازهم سپاس فراوان.
    موفق باشید.

    • امير حسين روشناس

      بسیار ممنون از به اشتراک گذاری تجربه تون. مشکل ایران همینه که اشاره کردید، “دعا کنید این طرح مستدام باشه”. مساله نبود امنیت سرمایه گذاری بزرگترین مشکل در ایران برای این حوزه است.

  22. شلام
    من دوران دانشجوییم بجای بباس و این چیزای الکی که دخترا میخرن بجای هفتگی خرید لباس هر دوماه لباس میخریدم ولی پول توجیبیم رو جمع میکردم و طلا باهاش میخریدم البته بدون اطلاع خانواده چون اگه میدونستن شاید پول جیبیمو کم میکردن
    و اون موقع طلا گرمی ٢٩٠٠٠تا ٣۵٠٠٠ بود ولی الان ٣٩٠٠٠٠ شده

  23. سلام. با کلیت دیدگاه شما در این پست، موافق نیستم. اینکه بگوییم افراد پولدار، این ویژگی در خون‌شون یا در DNA اونها هست، حرف درستی نیست. بله البته در سیستم باورها شون هست، اما باورها رو (هرچند سخت) میشه تغییر داد.

    دوم اینکه اگر مطالب اون کلاس برای شما نکته‌ای نداشته، لزوما معناش این نیست که کلاس بیخودی بوده یا اونها جوجه رو رنگ می‌کنن جای قناری می‌فروشن! خیلی ساده، “شما” مشتری هدف اونها نبودید.

    ضمنا اینکه کلاسی رایگان برگزار بشه و در ادامه، آفر پولی عنوان بشه، جزو استراتژی‌های مرسومِ “قیف فروش” یا Sales funnel هست که در بازاریابی استفاده میشه.

    ممکنه آموزشی بیخود باشه، اما نفس آموزش، لازمه. حالا ممکنه یکی این آموزش رو در بازار فرش به دست بیاره یکی در کارگاه آموزشی.

    ضمنا اینکه این همه در مذمت آموزش آکادمیک نوشتین، اگر همان مدرک کذایی را شما یا من نداشتیم، نمی‌توانستیم از طریق FSW به کانادا مهاجرت کنیم 🙂 اما آموزش آکادمیک را اگر بدانیم “چرا” داریم طی می‌کنیم، آن هم البته سودمندی خودش را دارد. هر تخصصی (مثلا پزشکی) را نمی‌توان در کارگاه‌های آزاد آموخت!

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*