دیگه الان می فهمم چرا اونهایی که از ایران میرن، همیشه آفلاین هستند! یا اگر آنلاین باشند، invisible میان. تقریبا توی این ۴ روز اول، یک سوم اوقاتی که بیدار هستم رو باید با بقیه چت کنم، تلفنی حرف بزنم و … بدیش هم اینه که همه حرف ها تکراری هستند. باید به همه بگم همه چیز اینجا خوبه، هوا اینجا کمی سرده، امروز رفته بودم کجا و … سرهمین مسائل دو بار غذام سوخته، یک بار از اتوبوس جاموندم و مجبور شدم نیم ساعت سرپا وایسم تا اتوبوس بعدی و … دلم هم نمیاد جواب ندم، نکنه کسی رنجیده خاطر بشه. ولی شما رو بخدا منو درک کنید، من هم می خوام زندگی کنم!
پریروز یک غلطی کردم و همراه خریدهام، یک سس هزار جزیره هم برای سالاد گرفتم. نهار ازش استفاده کردم و برای بعد از ظهر با دو تا از دوستان قدیمی که توی تورنتو بودن، قرار ملاقات داشتیم. با هم از تقاطع یانگ و شپرد خیابون یانگ رو بالا رفتیم و اون دو تا بمن کلی جاهای بدرد بخور برای خرید و رستوران و … رو نشون دادن. تا اینکه رسیدیم به تقاطع استیلز و رفتیم توی شاپینگ مال اونجا. یکم ولگردی کردیم و دست آخر توی تیم هورتونز نشستیم که چیزی بخوریم، من توی ایران قهوه خور نبودم و اینجا هم هنوز نشدم. اما “وانیلا فرنچ” تیم هورتونز واقعا خوشمزه است!
پشت میز نشسته بودیم که احساس کردم دست چپم بدجور خارش گرفته. آستینم رو زدم بالا و یکدفعه از دیدن یک عالمه دونه قرمز روی پوستم جا خوردم. دست راستم رو دادم بالا، دیدم اونهم همینطوره. یا پیغمبر! این دیگه چیه توی این مملکت غریب! کم کم احساس کردم که بقیه جاهای بدنم هم خارش گرفته. به بچه ها مشکلم رو گفتم و یکم که مسخره بازی در آوردن، یکی پیشنهاد داد بریم از یک داروخونه داروی over the counter بگیریم، چون بدون نسخه پزشک داروی تخصصی رو عمرا اینجا بهتون بدن!
خانمی که توی داروخونه بود، یک قرص بهم داد که بعدا روش رو خوندم و فهمیدم همون آنتی هیستامین خودمونه. اما این بد قرصی بود! وقتی برگشتم خونه و به سفارش دکتر دو تا ازش خوردم، فوری دراز شدم! بشدت خواب آور بود، یادمه آنتی هیستامین های ایران بیشتر خاصیت سنگ سازی رو داشتن، چون از گچ ساخته شده بودن! اما این قرصه خیلی قوی بود.
فردا صبحش که بیدار شدم، دیدم نه خیر، قرص افاقه ای نکرده. همه بدنم قرمز شده بود و هر از چندگاهی یک گوشه اش خارش شدید می گرفت. تاول هم می زد و بعضی جاها هم انقدر خاروندم که خون افتاد. بیچاره شده بودم.
یکی دیگه از دوستان رو با وایبر پیدا کردم و پیشنهاد داد که عصر بعد از تموم شدن ساعت کاریش با هم بریم بیرون. طرف های ساعت ۷ بود که با خانمش و نی نی نازش اومد دنبالم. مشکلم رو بهش گفتم و توی مسیر نزدیک Bayview یکجا توقف کرد و داخل یک داروخانه رفتیم که یک خانم ایرانی مسئولش بود. باز هم خواست بهم آنتی هیستامین بده که گفتم دارم. یک پماد به اسم Benadryl بهم داد و توی ماشین به دستام مالیدم. ۱۰ دقیقه بعد همه کهیر ها محو شده بودن! واقعا معجزه کرد، ۱۶ دلار ناقابل هم پولش شد ولی جونم رو خلاص کرد.
یکم هم از تجربیات جدید بگم. اینجا چند تا سوپرمارکت زنجیره ای بسیار معظم هست که هرکدوم سبک خودشون رو دارن. Metro و Loblaws خیلی با کلاس و تر تمیز و شیک، اما بسیار گرون هستند. من خرید هام رو از nofrills و food basic می کنم. فعلا انقدر کلاس بالا نشدم که برم از جاهای گرون خرید کنم، از این افه های احمقانه ای که توی ایران خیلی مرسومه، از جای گرون خرید کنی که نشون بدی با کلاسی!
یک چیز جالب نشونتون بدم. یادتونه به پودر رختشویی چی می گفتیم؟ شاید هنوز هم کسانی باشند که پودر رختشویی رو به اسم تاید می شناسند. این تاید اوریجیناله:
البته این پودر رختشویی نیست. توی این بسته ۶۶ تا بسته مایع لباسشویی به همراه نرم کننده و حالت دهنده هست که هر بار برای استفاده، یکیشون رو به همراه لباسها پرت می کنیم توی لباسشویی!
این هم یکی دیگه از ابتکارات هموطنان عزیز در این مملکت:
پلوپز دو نفره بلاک اند دکر رو با تخفیف می تونید بخرید ۱۰ دلار. حدودا ۳۰ هزار تومن خودمون! اما پماد ضد حساسیت رو باید بخرید ۵۰ هزار تومان!
تا این کارت اوهیپ بیاد باید خیلی مراقب خودم باشم. کار به دکتر می کشید چند صد دلار باید پیاده می شدم. شکرخدا به خیر گذشت.
جالب بودش. یکمی هم خنده دار. خوب چیزای که نمیدونی چیه مصرف نکنید. سس هزار جزیره چیه دیگه خخخ
من میدونستم چیه و توی ایران هم مصرف می کردیم. ولی بدنم به ادویه هایی که به سس اینجا اضافه کرده بودن حساسیت نشون داد.