بفرمایید شام

چند ماه پیش بود که یک روز از سرکار که برگشتم، تیام رو دیدم که توی لابی ساختمون ما نشسته. یکم نگاهش کردم و وقتی لبخند زد، حال و احوالی کردیم و به من گفت که دارن توی ساختمون ما بفرمایید شام می سازن. به من گفت بیا تو هم شرکت کن، گفتم دل خجسته ای داری ها!
حالا امروز متوجه شدم که اون قسمتی که توی ساختمون ما ساختن رو نمایش دادن. من که خیلی اهل این برنامه نیستم – خیلی هم از نظر من لوس و مسخره است – ولی بابت اینکه مطمئن بشم خودشه، این قسمت رو دیدم. خواستم دانلودش کنم و اینجا بذارم ولی وسط کار گریز زده بود به صحرای سال ۸۸ و ترسیدم وبلاگ رو برادران عزیز مخابراتی بزنن فیلتر کنن!خونه شایان  توی ساختمون ماست ولی خونه من به خوبی خونه شایان دکوراسیون نداره، منتها وسایل توی خونه از قبیل اجاق گاز و یخچال و سایرین همونیه که خونه شایان هم بود.
ساختمون دسته گلیه که آقای درویش گردن شکسته، بساز بنداز ایرانی به آب داده و ما هم در طول یکسال گذشته توش سکونت داشتیم. کانتر آشپزخونه من بعد از یک ماه شکست و معلوم شد که از همون اول ترک داشته، از بس جنس مزخرفی استفاده کرده بودن! کلا دو سه تا بساز بنداز ایرانی توی تورنتو هستن، یکیش درویش سازنده این ساختمون ماست. سازنده کاندو توی تورنتو، فقط ترایدل و بعدش هم منکس (Menkes)، تازه این دومی به پای ترایدل نمیرسه.
یک هوای گرم و شرجی شده که نگو و نپرس! شنبه و یکشنبه رسما جهنم بود، این ساختمون مزخرف هم هنوز ایرکاندیشنش رو روشن نکرده بودن، خدا به داد بنده خداهایی برسه که توی رنتال زندگی میکنن. البته مثل من هم کم پیدا میشه کسی که انقدررررررررر گرمایی باشه! همکار جدیدمون، مارکو، اون روز بهم میگه تو که از جای گرمسیر اومدی، چطور انقدر گرمایی هستی؟ گفتم خب از اونجا فرار کردم دیگه! همکارامون توی هند هم میگن دمای هوا اونجا ۴۴ درجه است، من بودم احتمالا می مردم! سرکار هم دوباره مثل ایران، باید با همه بجنگم که اون کولر سگ مصب رو خاموش نکنید! من نمی دونم کی می تونم جایی کار کنم، که ازکله سحر تا بوق سگ، باد کولرش مستقیم بخوره فرق سر من و خوشحالم کنه!
روزهای دوشنبه، نشریه مترو یک صفحه داره که توصیه های یک بنده خدایی رو منتشر می کنه با این نیت که آی کیوی اقتصادی مردم رو ببره بالا. خب، برای من چیز جدیدی نداره و فکر می کنم من اگر نظریاتم رو بنویسم چیزی از صحبت های این خانم کم نداشته باشه، اما چون کسی به من پول نمیده، توصیه می کنم صحبت های این خانم رو بخونید. حوصله ام بگیره و مطلب در خور توجهی ازش ببینم، ترجمه اش رو اینجا میذارم، اما مطالبی که تا بحال ازش خوندم – با توجه به دانسته های خودم – صرفا تایید رفتارهای مالیم بوده، چیز جدیدی به من یاد نداده. با اینحال مطالبش رو می خونم، چون یک جنبه دیگه این نوشته ها، آشنایی با عادتهای مالی مردم کانادا و یا حتی آمریکای شمالیه. جالبه که آدم بدونه چقدر به مسائل سطحی نگاه می کنن و چطور بدیهی ترین چیزها رو نمی دونن یا بهش بی توجهن. اگر حال و حوصله خوندن مطلب به زبان انگلیسی دارید، پیشنهاد می کنم یک نگاهی به مطالبش بیندازید.

۴ نظر

  1. سلام
    شنیدم تورنتو از اون زمستون وحشتناک تالاپی افتاده توی تابستون، ظاهرا بهار در کار نیست. منم چون مثل شما گرمایی هستم کلی امیدوارم بودم که از گرمای ایران اونجا خبری نباشه و یه تابستون معتدل داشته باشه. خوب ظاهرا آدم گرمایی قطب شمال هم بره جغرافی اونجا به هم میریزه.
    راستی شنیدم قوانین مهاجرت تغییر کرده و هرکس به عنوان نیروی ماهر اقدام به مهاجرت می کنه باید قبلش محل کارش مشخص باشه و تاییدیه اونجا رو گرفته باشه فکر کنم اینجوری کارو کاسبی وکلا رونق بگیره

    • امير حسين روشناس

      بله یک مصیبتیه این آب و هوای گرم که دست از سر ما هم بر نمیداره.
      قوانین مهاجرت هم که شده اکسپرس انتری و هنوز خود دولت هم نمیدونه بر مبنای چی داره مهاجر میپذیره.

  2. دست به اون پنجره بزنی نزدی ها…..
    خوب همه اون قسمت بفرمایید شام رو که نمی خوای بذاری. اون تیکه های گریز رو ناگزیر حذف کن

    • امير حسين روشناس

      پنجره نداریم. یه ایرکاندیشن خیلی خوب هست ولی این ذلیل شده ها همش میرن خاموشش میکنن. سرنوشت ما هم اینه دیگه باید دائم با همه سر کولر بجنگیم!
      برات آدرس فایل برنامه رو توی ایمیل میفرستم.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*