خانه » نوشته های شخصی » بدون شرح

بدون شرح

عنوان خاصی برای این نوشته پیدا نکردم، هویجوری می خوام بنویسم.

یک روز جناب مدیرعامل از مسافرتش به هندوستان داشت می گفت. گفت یک چیز خیلی عجیبی که در هند می بینید، اینه که کنار دستشوییشون دستمال ندارن (تعجب و wow گفتن حضار). بلکه فرض کنید دوش حموم رو کوچیک کردن، کنار دستشویی یکی از اونها هست که به لوله آب وصله و باید خودت رو با اون بشوری (مجددا تعجب حضار). دست آخر هم اظهار فرمودند: It was crazy. من گفتم توی ایران هم وضعیت مشابهه منتها ما دستمال هم داریم. برای هر کسی که بخواد از هرکدوم استفاده کنه، ضمن اینکه به نظر ما فقط با آب تمیزکاری تکمیل میشه.

یکی از همین روزها که اعصابم حسابی خورد بود و داغون، اورلی صدام کرد و گفت امیر چرا ناراحتی، می تونم کمکی بکنم؟ گفتم نه، کاری از دست کسی بر نمیاد. گفت نمی خوام برام بگی چی شده،اگر خودت راحت نیستی، ولی اگر فکر می کنی می تونم کاری برات بکنم، بهم بگو. گفتم نه، جریان اینه. ناراحت شد، بغلم کرد و بهم گفت می دونم خیلی این شرایطی که برات پیش اومده سخته، من درکت می کنم. تموم شد و رفت، دیگه هم روی مخم نرفت که بعدا بپرسه چی شد؟ مشکلت حل شد؟ و … خیلی با این مساله راحتم، اعصابت برای جواب دادن به این و اون و هر تکرار مکررات خورد نمیشه.

امسال ظاهرا تورنتو زمستون به اون معنی که همیشه داشته، نداره. هوا سرده، بادهای خیلی مزخرفی گهگاه میاد، اما از اون سرماهای گداکش و برفهای آنچنانی خبری نیست. امروز هم هوا مه آلوده، یکم هم نم بارون زده و میزنه. هوا کلا خیلی خوب و دلخواه منه، هرچند شهر کمی خاکستریه (اصلا آلوده نیست ها، حس و حال و فضاش رو میگم).

صحبتش هست که ۵-۶ تا برند دیگه کانادایی هم فاکدآپ بشن، بعد از تارگت مثل اینکه چند تا برند دیگه هم در حال ورشکستگی هستند و این اصلا خبر خوبی برای بازار کار نیست. تارگت که به تنهایی ۱۷۶۰۰ نفر رو بیکار کرده. من خدایی این رو نمی فهمم که برای چی دولت کانادا میگه ما کمبود نیروی متخصص داریم؟ بعد میایی اینجا هر کلاسی هم که میری و هر شرکتی که تقاضای کار میدی، میگن رقابت برای تصاحب کار فشرده است! دم خروسه راست میگه یا قسم حضرت عباس، من که نفهمیدم. بعد مثلا میری مصاحبه در مورد ریشه هفتاد و دوم بزرگترین عدد گنگ یا اصم ازت سوال می پرسن، باید روی design pattern های gang of four رو به همراه آخرین متدلوژی اجایل و برنامه نویسی چند لایه مسلط باشی، کارت رو که شروع کردی می بینی وردپرس و جوملا و دروپال رو ورداشتن نصب کردن، به تو میگن میشه یک پیج جدید به این سایت اضافه کنی؟! خیلی که بخواد سخت باشه، این پیج باید دو زبونه باشه، به فرانسه هم محتوا براش وارد کنی!

باید فایل مالیاتی پر کنم، بر هر ساکن کانادا واجب است در سال خود را مورد محاسبه قرار دهد و بعد هم شفاف سازی بکند، یعنی به دولت بگوید آقای دولت، من اینقدر درآوردم و تو هم از قبل اینقدرش رو هاپولی کردی، بیا اینم بقیه پولی که باید می گرفتی و نگرفتی. باید ببینم داستانش چیه، بعد بیام دوباره توی وبلاگ در موردش بنویسم.

پی نوشت: آقای احسان خان! امشب در معیت میثم و استاد قدیمی حسین آقا بودیم، جای شما و جناب علی آقای صاحب قلم و صاحب مجله خالی. میثم از شما هم ذکر خیری به میان آورد، که منتی می گذارید و کامنتی نثار نوشته های ما می نمایید!

۲۳ نظر

  1. قصه گوی ما اعصاب نداره. از قسمت قبلی تا الان. به قول یکی دیگه از خوانندگان وبلاگت اگر گوش خواستی ما هستیم. قول میدم اونقدر ساکت باشم که مجبور شی هر از گاهی بگی : گوش می کنی؟ یا گوشت با منه؟ یا حتی یه الو ساده. تلفن و وایبر و اسکایپ و خلاصه هر چیز دیگه.

  2. آقا امیر اگر امکان داره در مورد tax return هم توضیحاتی بدی ممنون میشم. در مورد بازار کار باید یادآوری بکنم در اقتصادهای پیشرفته و سالم هدف نرخ بیکاری هیچگاه صفر نبوده و باید حداقلی از رقابت رو در بازار کار رو داشته باشیم. این حداقل متناسب با شاخص های بازار تعیین میشه مثلا نرخ مشارکت جمعیت جویای کار و …
    یک سوال غیر معمول هم دارم. حالا که صحبت سرویس بهداشتی شد جسارتا شما بدون آب چطور رفع نجاست میکنید؟ زیاده جسارت است.

    • امير حسين روشناس

      هنوز به مرحله مالیات نرسیدم، هر موقع رسیدم به روی چشم، توضیح میدم. اول خودم یاد بگیرم!
      بازار کار رقابتی به جای خود. ولی وقتی مدیران ارشد شبکه بانکی، که همه از معتبر ترین شرکت ایران، مهمترین و برترین نماینده اینجنیکو در دنیا اومدن بیرون، این داستان ها رو در مورد کاریابی دارن، دیگه تو خود بخوان حدیث مفصل …
      کی گفته بنده بدون آب میرم دستشویی؟! اولا که در تمام منازل ایرانی ها و حتی مغازه های ایرانی، در کنار توالت فرنگی انواع و اقسام آبپاش ها به عنوان سلاح آفتابه مورد بهره برداری قرار میگیره! در مورد محل کار هم، یکی از احتیاطهای بنده اینه که موقع بیرون اومدن از دستشویی، به همراه بطری نوشابه دیده نشم!

  3. خیلی ممنون . مطالبتون جالب بودن . مرسی
    به امید روزهای شاد …
    سلامت و شاد باشید

  4. می خواستم فردا باز بهت زنگ بزنم حالا که همه زنگ میزنن من چند روز دیگه میزنگم . فقط اگه کاری داشتی خودت خبرکن.

  5. مهندس ما وقتی لذت می بریم از نوشته های شما وظیفه داریم فشاری به خود وارد کرده و کامنت بگذاریم. منتی محسوب نمی شود. مخلص تو و میثم و بقیه خارج نشینان عزیز هم هستیم. خوش و خرم باشید. ما که از بی برفی مردیم!

  6. من بیام کاناداتوریستی میام فقط حیف که سفارتش بسته است

    • امير حسين روشناس

      یعنی تنها دلیلی که نمیایی، اینه که سفارتش بسته است؟!
      می تونی بری ترکیه، اونجا سفارتخونه داره.

  7. من یکی از چیزایی که ذهنم رو مشغول خودش کرده همین دست شویی رفتن توی کاناداست.خیلی سخته به نظرم. یعنی اگه قسمت شد کارای مهاجرتم اوکی شد حتما از اون سلاح هایی که نوشتی باید استفاده کنم.هرچند که جای شلنگ آب رو نمیگیری ولی به هرحال بهتر از هیچیه. اون مطلبی هم که میخوای در مورد مالیات بنویسی خیلی خوبه اگه بتونی بنویسی.پیشاپیش دستت درد نکنه

  8. sitizen shodan az tarighe sarmauegozari ra tozih bede

  9. امیر جان، اولاا مخلصیم، ثانیا برادرانه میگم، اینرو به ابراهیم هم گفتم وقتی رفت خارج و اونجا وبلاگ می نوشت، گوش نکرد و رها کرد، آقا این نوشتن رو منظم ادامه بده، گنجی میشه برای خودت و بچه هات، اصلا کار فان و از بیکاری نبینش اونهم با این نگاه و قلم، ایشالله همیشه شاد باشی، علی علی

  10. وای چه جالب اونهابه شلنگ مامیخندن وبراشون عجیبه!؟چطورمیتونن خودشون روبادستمال فقط تمیزکنن؟؟؟عفونت وکرم نمیگیرن یعنی؟؟؟؟

  11. سلام اون دوستی که گفت به نوشتن ادامه بده.اقا اینو بدونین نوشته های شما بعد از چهار سال که میخونم ودر حال ورود به کانادا هستیم مثل یه گنجه .خواهشا مثل بقیه از پا نایستید.سپاس.

  12. سپاس.

  13. سلام
    من هم فقط برای اینکه بذونید هنوز سایت شما خواننده داره و تلاش هاتون بی ثمر نبوده کامنت میذارم.
    و شدیدا ممنونم ازت.
    پایدار باشی هموطن عزیز…

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*