چو خورشید تابان میان هوا نشسته بر او شاه فرمانروا جهان انجمن شد بر تخت اوی از آن بر شد قره بخت اوی به جمشید بر گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند سر سال نو هرمز فرودین بر آسوده از رنج روی تن دل ز کین به نوروز تو شاه گیتی فروز بر آن تخت بنشست ... ادامه مطلب »