یکی از راه های کنترل کردن هر جامعه ای اعم از کوچیک یا بزرگ، در پیش گرفتن سیاست مشت آهنینه. یک سری قوانین – حالا خوب یا بد – میذاریم، هر کسی دست از پا خطا کرد میزنیم لهش می کنیم! نتیجه میشه حکومت های کمونیستی و مشابه اون، اردوگاه های گولاگ شوروی سابق یا خفقان حاکم بر کره شمالی و امثالهم. حالا نه اینکه هرکسی این سیاست رو در پیش گرفت کمونیسته ها! حکومت های کمونیستی از نظر من بزرگ شده همون دیکتاتوری های کوچیکیه که شاید همه ما در محیط کاری یا مدرسه و دانشگاه باهش مواجه بودیم.
کارمند موظف است راس ساعت کارت بزند وگرنه تاخیر ورود برای او محاسبه خواهد شد و در صورت تکرار ضمن جریمه و درج در پرونده پدر صاحب بچه اش را جلوی چشمش خواهیم آورد. چند نفر از شما چنین جملات احمقانه ای رو در قرارداد های کاریتون دیده اید؟
دانش آموزان موظف به پوشیدن لباس های ساده بوده و استفاده از هرگونه لوازم آرایشی اکیدا ممنوع می باشد. با مدل موهای غربی بشدت برخورد خواهد شد. چند بار این جملات تهدید آمیز رو سر در دانشگاه یا مدرسه یا حتی آموزشگاه زبانتون دیدید و شاید زیر لب یک بد و بیراه هم حواله کسی که اون بنر رو سفارش داده کرده اید؟ کسی که احتمال خیلی زیاد حتی خودش هم قلبا به چیزی که نوشته اعتقادی نداره.
کسی که اهل کار باشه، ساعت ۶ صبح از خواب بیدار میشه، لباسهاش رو هم شب قبل مرتب کرده و کیف و وسایلش رو هم چیده، راس ساعت ۸ هم در مغازه/حجره/کارگاه و … رو باز کرده و شب هم اگر ساعت ۵ کارش رو تعطیل کنه، اصلا اهل کار بهش نمیگن! آدم باید عین … کار کنه و جنازه اش برسه خونه. تعطیلی؟ جمعه؟ ابدا!
کم و بیش همه این دیالوگها رو شنیده ایم. حتی در جامعه ای مثل کانادا، کارفرماهایی پیدا میشن که دچار چنین تفکرات پوسیده ای باشن، مثلا اصرار به پوشیدن لباس رسمی برای نیروی فنی یا حاضر شدن سر ساعت ۸ و نیم بجای ۹ بر سر کار، یا ابرو کج کردن وقتی که راس ساعت ۵ میخوای از شرکت بیایی بیرون. بخشیش البته بر میگرده به سواستفاده ای که کارفرمای طماع داره، اما بخشی هم یقینا از روی این باورهای قدیمی است.
اولین بار رویا بود که توجه من رو به این مساله جلب کرد. یک روز بمن گفت که یکی از امتحانهایی که در طول ترم می گیرن رو حوصله نداشت شرکت کنه و اون روز رو پیچوند. اواخر ترم بود که با معلمش صحبت کرده بود و متوجه شده بود که ۱۰ درصد نمره نهایی رو از دست داده، اونم در حالی که هنوز امتحان نهایی برگزار نشده بود. کاشف به عمل اومد که نمره پایان ترم همینطوری خورد خورد و در طول ترم بدست میاد، شامل همه موارد هم هست، از قبیل تحویل تکالیف، مشارکت عملی در بحث ها، نمرات امتحاناتی که هر هفته گرفته میشه و خیلی ریلکس هم از کنارشون هم معلم و هم شاگرد ممکنه عبور کنه و … در مورد امتحانی که رویا شرکت نکرده بود، معلم با خونسردی برگشته بود بهش گفته بود اشکالی نداره، نمره این امتحان رو نمی گیری، که میشه ۱۰ درصد پایان ترم! و اینطوری بود که رویا ناخودآگاه همه فعالیت ها و امتحانات رو با جدیت دنبال می کرد (البته برخلاف من که از درس خوندن متنفرم، رویا خیلی درس خوندن رو دوست داره و از این جهت کارش از من راحت تره!)
بعدا نشستم و فکر کردم، دیدم مثلا فلان شرکت که خودش زیر مجموعه یک شرکت آمریکایی هست همینطور عمل می کنه. اصلا و ابدا به نیروها اجباری در هیچ موردی اعمال نمیشه، برعکس دایما تاکید می کنن که شما آزاد آزاد هستید. ساعت کاری؟ اصلا حرفش رو نزن. کار از خونه؟ هر زمان حال کردی. تعطیلات؟ نامحدود، هر زمان خواستی مرخصی بگیر و مدیرت اگر تایید کرد (که تا بحال ندیدم کسی رد کنه) برو حالش رو ببر! محل کار؟ هرجا راحتی، حتی براتون مبلمان راحتی هم گذاشتیم که خواستید لم بدید و کار کنید. راه به راه هم مهمونی و غذا و نوشیدنی الکلی مجانی و … انواع و اقسام قهوه و چای و دمنوش و نوشابه و آب میوه و … ریخته زیر دست و پا! اصلا فکر می کنی کار کردن در چنین جایی معادل زندگی در بهشته (که شاید واقعا هم باشه).
اما همین شرکت، بصورت کاملا زیرپوستی و نامحسوس، از نیروهاش کار می کشه. بر خلاف خیلی محیط های کاری که در این کشور دیده ام، همه نیروها، بلا استثنا بسیار بسیار حرفه ای هستند، حتی تازه فارغ التحصیلان. سیستم یک طوری طراحی شده که هر قدر هم دودره باز باشی، راه های فرار به روت بسته است و جالب اینجاست که اصلا و ابدا احساس بدی نداری. زور و اجباری رو احساس نمی کنی اما در عین حال شاید چند برابر یک جای معمولی کار بکنی. در طول روز حتی اگر بشینی فیلم و سریال تماشا بکنی و مدیر ارشد هم بالای سرت ایستاده باشه، کلامی بهت تذکر نمیده، واقعا بعدش هم هیچ تبعاتی برات نداره. اما ماه که تموم میشه و بر می گردی عقب و نگاه می کنی، می بینی اووووووووه چقدر کار کردی! هر شب وقتی به خونه بر می گردی احساس خستگی مفرط داری ولی اصلا به نظرت نمیاد که در اثر فشار کاری بوده.
این موارد از تفاوت های بسیار بنیادین جامعه غربی (مشخصا آمریکا و تا حدی بعضی جاهای کانادا) است. بازم میگم، خیلی جاهای کانادا رو دیدم که شوآف و وانمود کردن به کار خیلی توش چشمگیره، اما جاهایی که مخصوصا زیر نظر یک کارفرمای آمریکایی کار می کنن، بصورت کاملا نامحسوس و خیلی مهربانانه، بسیار بالاتر از اون روش سنتی بازدهی دارن و همه هم خیلی خوشحال و خندانن!
سلام ، مطلب بسیار جالب و آموزنده ای از روشهای مدیریت در آمریکا و آمریکای شمالی ارائه داده اید ولی این روش چیست و چگونه اجرا میشود که بهره وری (در عین رضایت کارمندان) افزایش میابد؟
آیا عملکرد پرسنل دوره ای ارزیابی شده و روی حقوق و دستمزد تاثیر گذار است ؟
آیا پاداشی جدای از حقوق برای کارمندان فعال در نظر گرفته می شود ؟
و یا پرسنل به شغل خود تعصب داشته و بدون چشمداشت، عاشقانه کار میکنند ؟
با تشکر از وقت با ارزشی که صرف هموطنان میکنید.
عملکرد افراد همونطوری که گفتید ارزیابی مستمر میشه. پاداش تا جایی که دیدم در کار نیست، یعنی بر خلاف ایران که صرفا حضور در سرکار باعث میشد حقوق پرداخت بشه و اگر کارمند وظیفه اش رو انجام میداد انتظار پاداش و تشویق داشت، اینجا میگن حضورت اگر بازدهی نداشته باشه به درد نمی خوری! بازار کار هم انقدر رقابتی هست که خیلی راحت کارمندی که دو دره بازی در میاره رو حذف می کنن، و این خود افراد هستند که دائم بدلیل ترس از دست دادن کار، مراقب عملکرد و بازدهیشون هستند.
تعصب و عشق به کار شعارهایی بود که توی ایران میدادن! اینجا نیازهای زندگی آدم رو به این سمت هدایت می کنه که مواظب کارهاش باشه!
من الان ۵ ماهه کانادا هستم و ۲ ماهه که کار میکنم. تا جاییکه من متوجه شدم زندگیه این ملت فقط خلاصه میشه در کار الکل و سکس! یک عده ای هم عشق طبیعت و ازین جورچیزا دارن!
کار رو قبول دارم، ارزش خیلی بالایی در این جامعه داره. اما الکل رو بیشتر توی ایرانی های دیدم، تا خود کانادایی ها!
عجب اینا چه جوری پس پیشرف می کنن؟؟
من ایرانم
و ابدا حس خوبی ندارم توی محیط کار
همه چیز در اولویته جز کار!
برو اداره بیمه
برو بازار
برو بانک
برو به دوستت سر بزن
چند بار چای بخور
صبحانه خوردن
بحث سیاسی
بحث اقتصادی
همه این کارا توی محیط کاره و تایم کاریه
اگر صاحب ایده باشی یا بخوای کار متفاوتی انجام بدی محکومی! البته همین ایده کاری و کار متفاوت می تونه وظیفه ات باشه ولی چون تو ایرانی امکان انجامش رو نداری
کلا باید شبیه بقیه بی خیال باشی
خیال کار داشتن یعنی انگشت نما شدن و چون کار گروهیه فقط خودتو ضایع می کنی! چون بقیه نمی خوان!
خلاصه خوش به حال سیستم کاری امریکا
سلام…
من ایران هستم …
مثل شما (اگه درست متوجه شده باشم) زمینه اصلی کاریم php هستش …
حدود پنج سال سابقه دارم و فکر میکنم توش خوب هستم و اگه انگیزش باشه تو مدت کمی خیلی بهتر هم میشم …
(بهرحال الان همینی هم که هستم واسه خیلی جاها از سرشون هم زیاده)
زبانم هم ok هستش …
سی و یک ساله هستم …
وابستگی خاصی هم به اینجا ندارم و فکر نکنم دلم برای چیزی تنگ بشه …
با توجه به اینکه تقریبا تو یه زمینه کاری هستیم و شما تجربه ش رو داشتین بنظتون مهاجرت گزینه خوبی هستش …
ممنون
مهاجرت برای من گزینه خوبی در شرایط شما بود (برنامه نویس PHP و سن ۳۱ سال). منتها ممکنه فقط توی همین دو مورد با هم اشتراک داشته باشیم.
سلام
حالا که این همه کار میکشن و فشار زیاد هستش ، درآمد اونقدری هست که آدم بتونه زندگی خوبی (گر زندگی خوب نسبی هستش از دید افراد مختلف)داشته باشه و بعد از چندسال پس انداز خوبی جمع کرده باشه یا خیر؟
یک زندگی متوسط در حد عرف جامعه اینجا میشه داشت. بستگی داره چه شغلی داشته باشید و میزان درآمدتون چقدر باشه.
سلام ادم با یک شغل معمولی درامدش اونقدری هست ک بتونه پس انداز کنه و بعدا ازش استفاده کنه!
بله
سلام جناب روشناس عزیز
چشم ما سپید شد به وب سایت شما از بس که دیر دست به صفحه کلیدتان می برید! چرا؟
روش نوین مدیریتی که شما عرض کردید بهترین نوع روش است. روش نتیجه گرا. یعنی مهم نیست که چه جوری کار می کنید، کجا کار می کنید، و در چه حالی کار می کنید، مهم اینه که شخص خودش رو به اون هدف تعیین شده برسونه و همینطور شرکت رو.
راستی یه چند تا سوال دارم:
۱) آیا شما مشاغل توی شرکتتون رو طبقه بندی کرده اید؟ آیا کارکنان دارای رتبه هستند؟ همانند اون چیزی که در ایران مصطح هست و به عنوان طبقه بندی مشاغل شناخته میشه؟
۲) در جایی که شما کار می کنید آیا ارزشیابی عملکرد انجام میشه؟ اگر انجام میشه بر چه اساسی و آیتم های انجام میشه؟
۳) آیا در جایی که شما کار می کنید، نژاد، مذهب و غیره بر روی استخدام و انتصابات و ترفیعات تاثیر دارد یا خیر آنجا این تبعیضات به هیچ وجه وجود ندارد؟
لطف دارید.
۱) طبقه بندی که وجود داره، اما کسی که رده شغلی بالاتری داره یعنی مسئولیت بیشتری داره (به معنی این نیست که من چون بالاترم، راحت ترم). در عین حال، جو – حداقل در شرکت های آی تی – بسیار دوستانه است و حالت کمک کردن به همدیگه رو داره، نه حالت رییس و زیر دست و امر و نهی کردن.
۲) بله شرکت ها مکانیسم ارزیابی یا بقول خودشون appraisal دارند. بسته به نوع شرکت متفاوته، معمولا مدیر مستقیمتون بهتون میگه چه پارامترهایی در این ارزیابی موثر هستند.
۳) اینم بستگی به محل کار داره. یک کارفرما داشتم خودش یهودی بود. زیرپوستی (و نه خیلی مشهود) با من بدلیل ایرانی بودن و مسلمان بودن مشکل و زاویه داشت. اما شرکتهایی که بزرگتر هستند، معمولا از این موارد به هیچ عنوان توشون دیده نمیشه.
سلام خوبین
اول زبان یاد بگیریم بیایم بهتره یا بیایم همانجا یاد بگیریم
قطعا یاد بگیرید بعد بیایید.
سلام آقای روشناس
می شه لطفا در مورد تفریحاتی که شما در کانادا دارین برای من بگید
بیشتر منظورم این هست با درامدی که دارین چقدر می تونین در هفته خوش بگذرونین و بابتش هزینه کنید
آیا اجاره مسکن و دیگر هزینه ها امکان تفریح رو از ما می گیره و فقط مجبوریم توی پارک ها قدم بزنیم یا اینکه ماهانه کلی پول اضافه دارین؟
درامدی واسه مسافرت رفتن هم دارین و اینکه چندبار در سال می تونین مسافرت خارجی برین؟
بابت هزینه لباس و وسایل منزل چقدر دستتون بازه؟
ماشین شخصی هم می تونید داشته باشید بدون اینکه کلی بخاطرش هر ماه قسط بدین؟
قبلا از اینکه سوالاتم کاملا شخصی بود از شما عذر خواهی می کنم
تفریحات اینجا میشه گشت و گذار توی شهرهای اطراف، پارکها و طبیعت. بجز اون، رستوران های مختلف و جورواجور. اهل موزه و اینها هم باشید کلی جای دیدنی هست.
تفریحات نه به اون بی نمکیه که آدم فقط بره هواخوری، نه به این شوری که “ماهانه کلی پول اضافه داشته باشیم”. پس انداز میشه کرد ولی نه بصورت کلان. در سال آدمی مثل من می تونه یک مسافرت خارجی بره، البته مسافرت به ایران هم جزو همون حساب میشه ها! نه اینکه یه ایران بریم یه خارج هم بریم! ایران هم خودش خارجه و اتفاقا از روی بلیط بخواهیم بگیم، خارج گرونیه!
هزینه لباس و وسیله منزل هم در حد معقول. ماشین شخصی، تقریبا کسی نقدی نمی خره و همه یا لیز می کنن یا قسطی می خرن.
در کل، “وضع مالیمون خیلی بهتر میشه پس مهاجرت کنیم” اصلا ایده خوبی نیست و ناامیدتون می کنه. اوضاع از ایران بهتر هست مسلما اما نه اینکه ایران صفر باشه و اینجا ۱۰۰٫
سلام
سوال من اینه که توی مراحل رفتن به کانادا به کارت پایان خدمت جز برای دریافت گذرنامه، نیاز داشتین؟
بنظر شما می شه بدون پایان خدمت از ایران رفت و اونجا اقامت گرفت اگر شرایط اقامت رو داشته باشیم
نه کانادا کاری به این نداره که شما سربازی رفته اید یا نه. البته اگر سربازی رفته باشید، ازتون سوال می کنن کدوم نیرو بودید و در چه قسمتی کار می کردید.
سلام،وقت بخیر
خسته نباشید
من مهندسی کامپیوتر نرم افزار خوندم میخواستم سوال کنم
به جز برنامه نویسی
کسب کدوم مهارت و مدرک دراین رشته بازار کار خوبی در سطح بین المللی من جمله کانادا داره ؟
ممنونم
مدرک خیلی مهم نیست، تا بجال که کسی از من مدرکی نخواسته. بجز برنامه نویسی، تسلط روی مباحث دیتابیس، مدیریت پروژه و معماری نرم افزار هم مطلوبه.
ممنون
من کامپیوتر رو دوست دارم رشتمم همینطور ولی برنامه نویسی علاقه میخواد
این مباحثی که فرمودین باید دنبال اموزش دیدن چی باشم دقیقا منظورم کتاب کلاس و…ست نمیدونم باید از کجا شروع کنم میخوام در یک زمینه متخصص بشم
متشکرم
کدوم موارد؟ برنامه نویسی یا اونهایی که من گفتم؟
مواردی که من اشاره کردم در کنار برنامه نویسی خواهان دارند. خودشون به تنهایی رو نمی دونم بازار کارش چطور باشه.
مواردی که شما فرمودین
عرض کردم، نمیدونم بصورت مستقل بازار کاری خوبی دارند یا نه.
جناب مهندس عزیز
بزگواری که وقت ارزشمندتو صرف این وبلاگ و ما خواننده ها کردی …
صد در دنیا …یک در اخرت نصیبت بشه
کاش از شما هزارتا کپی بود بخدا
اقا برای مهاجرت کانادا /اکسپرس اینتری…نیاز به معرفی یه وکیل مطمعن و کارکشته داریم …لطفا خواهش میکنم معرفی کنید بهمون …میدونم ریخته …ولی ادم مطمعن میخایم
سلام
من به همه فقط علی مختاری (شرکت کنپارس) رو معرفی می کنم. آدم مطمئن و کار بلدیه.
سلام آقای روشناس ممنونم از وبلاگ خوبتون
اگه میشه یه مقاله هم در مورد وبسایت های فریلنسری مثل freelancer.com یا fiverr بنویسید و طرز کارشون رو برامون بگید و اینکه مثلا اگه یه وبسایت رو ساختیم چطور باید تحویل مشتری بدیم. آیا باید سورس کدش رو در اختیار مشتری قرار بدیم یا باید روی هاستی چیزی بندازیم و اگه قراره رو هاست باشه چه شرکت هایی وجود دارن که ما میتونیم از ایران استفاده کنیم. میدونم درخواست زیادیه ولی اگه بنویسید کمک بزرگی به من کردین
ممنونم
من متاسفانه در این زمینه اطلاعی ندارم.
آقای روشناس کار برای پایتون و جنگو چطوره؟
مرسی
پایتون بازار کارش خوبه. جنگو رو خبر ندارم.
سلام
من تازه با وبلاگ شما آشنا شدم و مشغول خوندن همه مطالب شدم. چند لحظه پیش در یکی از متن هایتان به عبارت فارغ التحصیلان مفید بر خوردم.اگر منظورتان دبیرستان مفید هست من هم جزو فارغ التحصیلین مفید هستم و نمی دونستم اونجا هم چنین جمعی دور هم گرد میآیند.
در حال حاضر مشغول جمع کردن اطلاعات هستم تا در مورد مهاجرت به کانادا تصمیم عاقلانه ای بگیرم .
ممنون از نوشته های خوبتان و وقتی که می گذارید.
بله منظورم دبیرستان مفید بود.
سلام
آقای روشناس، برای کار جنرال پیدا کردن تو تورونتو میتونیم خوشبین باشیم؟تو ماه های اول لندینگ
با این ارزو این قیمتا دیگه ریسک ۷-۸ ماه ریال بی ارزش و استفاده کنیم و اینکه میشه راهنمایی کنین برای پیدا کردن کار جنرال همون ماه اول باید چی بلد بود؟
بله فکر نمی کنم مشکلی باشه. زبانتون رو قوی کنید، هرقدر بیشتر بهتر. سایتهای مختلف برای نوشتن رزومه کار جنرال رو هم بررسی کنید (با رزومه تخصصی مسلما خیلی متفاوته). در مورد فرهنگ کار کانادایی و همینطور مصاحبه برای کار جنرال هم تحقیق کنید.
ولی اون قوی کردن زبان از نون شب واجبتره.
بله ممنونم، من در همین راستا روزی ۴ ساعت کلاس speaking میرم و به نمره ی خوب تو Ielts اکتفا نکردم، به نظرم با این وضعیت دلار، روون شدن صحبت کردنو بزاریم برای کانادا خیلی اشتباه بزرگیه
ولی الان مساله ای که هست ما برای یک سالمون میخواستیم هزینه هامونو بییاریم که با خیال راحت بتونیم بریم کالج و مدارکمونو بگیریم و بعد کار تخصصی مونو انجام بدیم ولی با این نرخ دلار همه چی بهم ریخت، برای همین باید به کار جنرال فکر کرد.
و اما یه سوال دیگه : کار جنرال شامل بیمه میشه و سابقه کار کانادایی محسوب میشه؟
خیلی ممنون که انقدر خوب راهنمایی میکنین
من هر وقت دغدغه ای برام پیش میاد از شما میپرسم با اینکه خیلی از دوستان مقیمن ولی احساس میکنم جوابای شما بی غرضانه و هدایتگرتره
شاد و پیروز باشین
لطف دارید.
بله سابقه کاری محسوب میشه و از نظر بیمه هم، اگر منظورتون بیمه بازنشستگی و بیکاریه، جواب مثبته. اگر منظور بیمه درمانیه، حتی بیکار هم باشید مشمول بیمه رایگان درمانی در کانادا هستید (که البته دارو و دندونپزشکی رو شامل نمیشه).
ممکنه محل کارتون بیمه تکمیلی هم ارائه بده برای دارو و دندونپزشکی، منتها این کاملا بستگی داره به جایی که توش کار می کنید.
در مورد سابقه کاری، شاید دوست نداشته باشید که مثلا به عنوان یک مهندس مکانیک، کار کردن در تیم هورتونز یا مک دانلدز جزو رزومه تون باشه. این یک انتخاب شخصیه، و نوع برخورد با اون هم بر میگرده به کارفرما که براش مهم باشه یا نه.
خیلی ممنونم
آقای روشناس سلام و عرض ادب؛
ممنونم از راهنمایی های بی نهایت مفید شما، در حال مطالعه سایت شما هستم، چندتا سوال در زمینه IT برام پیش اومده جسارت میکنم میکنم میپرسم از شما.
من اینجا مهندس عمران هستم و فوق لیسانس دارم و کارم مدیریت پروژه های ساختمانی است، آشنا به نرم افزار های آفیس، برنامه نویسی فرترن هستم و مدتی هست دارم روی برنامه نویسی تحت وب کار میکنم، من و همسرم ۳۱ سال سن داریم و یک کودک ۲٫۵ ساله داریم و میتونیم حدود ۶۰،۰۰۰ دلار کانادا با خودمون بیاریم، سوالم اینجاست، اگر در زمینه طراحی وب خودم رو تقویت کنم و به خوبی بلد باشم، بدون سابقه کار میتونم کانادا کار پیدا کنم؟ اگر نه میتونم دوره های یکساله فوق لیسانس آی تی (اگر اشتباه نکنم Master of engineering) را با توجه به اینکه رشته لیسانس و فوق لیسانسم متفاوت هست اونجا سپری کنم و بعد وارد بازار کار بشم؟ با توجه به اینکه علی الظاهر رشته عمران و ساختمان سازی برای مهاجرین بازار کار خوبی ندارد.
اگر پبشنهادی در زمینه IT برای من دارید بفرمایید که خیلی استفاده میکنم.
پیشاپیش از پاسخ گویی شما بسیار سپاسگذارم.
احسان
فکر خیلی خوبی می کنید که عمران رو کنار می گذارید، متاسفانه اصلا شرایط مناسبی برای این رشته در کانادا ندیده ام.
مدرک دانشگاهی بدون اهمیت نیست، اما چیزهای مهمتر هم همونطوری که گفتید هست. بدون سابقه کار هم کماکان میتونید وارد پوزیشنهای مقدماتی بشید، به شرطی که اطلاعاتتون بروز باشه و مسلط باشید. بجز یادگیری برنامه نویسی و بانک های اطلاعاتی، برید دنبال اینکه کیس های مختلف رو چطور باید پیاده سازی کرد. مثلا سرچ کنید چطور میشه یک وب سرویس نوشت. یا یک API چه اجزایی داره. REST چی هست و چطور میشه به یک سرویس دهنده اش وصل شد و اطلاعات ازش گرفت. tutorial های خیلی زیاد و مفصلی روی اینترنت در دسترس هستند که کمک می کنن بتونین اپلیکیشنهای کاربردی بنویسید و همونها تجربه و اشراف شما رو بالاتر می برن. مثلا سایت sitepoint پر از این موارد هست.
یک دنیا ممنونم از پاسخ شما، خیلی امیدوار شدم
من امروز با وبلاگتون آشنا شدم…درسته که شغل من پرستاریه و متفاوت از حرفه و تجربیات شما ولی مطالبتون تا اینجایی که خوندم خیلی خیلی مفید بود برام…ممنون از اینکه صادقانه از تجربیاتتون گفتید
سلام پست جدید نداری؟!
من تقریبا هر روز سر می زنم
سوژه برای نوشتن نیست.
سلام و وقت بخیر. آقا ممنون که وقت می زاری. سوالم اینه که برای زبان مدرک هم لازمه یه همینکه کامل مسلط باشیم کافیه؟؟ منظور برای کار هست نه تحصیل
و دوم اینکه فرانسه هم لازمه یاد بگیریم؟؟
برای مهاجرت (تشکیل پرونده و پروسه ویزا و این چیزها( مدرک لازمه. محل کار، نه فقط باید بتونی ارتباط برقرار کنی.
زبان فرانسه در کبک مورد نیاز میشه و در تورنتو اگر مورد نیاز باشه توی جاب پست اعلام می کنن.
سلام
فکر میکنم بیش از چهار سال است که از لندینگ شما گذشته ، نمیدانم موفق به گرفتن پاسپورت شده اید یا نه ولی اگر صلاح میدانید مقاله ای از قوانین ، زمانبری و مشکلاتی که این روند، در حال حاضر دارد بنویسید . ممنون از نوشته های خوب شما .
بله قربان، بنده جولای امسال سیتیزن کانادا شدم. در موردش می نویسم.
درود بر شما .سپاس از اطلاعات ارزشمندتان. لطفا اگر براتون مقدور بود ،
در مورد بازار کار برق ساختمان ، برق صنعتی ، ابزار دقیق PLC مطلب بگذارید . میدونم زمینه کاری شما نیست اما حتما دوستان محترمی دارید که در این زمینه ها مشغول هستند.
من مهندس عمران هستم . اما افق جالبی بری رشته خودم ندیدم. از طرفی چون بطور تجربی کار برق انجام داده ام ، مشتاق هستم از این طریق وارد بازار کار کانادا بشوم.
راستش یک بنده خدایی رو مدتها پیش دیدم که مهندس برق بود. ایشون از طریق دادن امتحانات PENG و گرفتن مدارم مربوطه در زمینه کاری برق تونسته بود شغل پیدا کنه.
برق ساختمون رو فکر می کنم بتونید با کسانی که در کار ساخت و ساز هستند یا نوسازی منازل رو انجام میدن مطرح کنید، پیدا کردن این قبیل افراد بصورت معرفی و توی کامیونیتی ها مقدوره. چون بدون داشتن مدرک، گرفتن این کارها خیلی سخته.
سلام با تشکر از وبلاگ خوبتون
من دقیقا متوجه نشدم چطور اونجا خیلی بیشتر از حد معمول کار میکنند در صورتی که نظارت مستقیمی وجود نداره؟
چون کار کردن نیازی به نظارت مستقیم نداره! در ایران فکر می کنیم باید حتما وایسیم بالای سر کارمند تا کار کنه، اینجا کلا چنین مفهومی وجود نداره.
متوجهم
سوالم این بود چطور این مورد رو برای کارمندان جا انداخته اند که باید بیش از حد عادی حتی کار کرد؟
ارزش گذاری در سطح کلان جامعه. در موردش یک پست جدید نوشته ام.
سلام آقای روشناس .میخواستم بدونم شما قیمت ملک در تورنتو دستتون هست از چه قیمتی شروع میشه تا چ قیمت
سایت realtor.ca رو ببینید.
سلام خسته نباشید وممنون که جواب سوالات رو میدید
من ۱۶ سالمه و با پسرخالم امسال میخوایم بیایم کانادا
میخواستم بپرسم اونجا شرایط تحصیل تو رشته های معماری یا عمران چجوریه اگه از دبیرستان های هموجا بخوای وارد دانشگاه بشی و بازار کارش خوبه یا تعریفی نداره؟؟
اگه خوب نیس چه رشته هایی رو پیشنهاد میکنید که متناسب با بازار اونجا باشه.
متشکرم
اطلاع ندارم عزیز.
سلام جناب روشناس، من تازه با وبلاگ شما آشنا شدم و از خوندن مطالبتون لذت بردم . من هم رشته ام IT و برنامه نویس plsql برای سیستم core banking هستم. با توجه به اینکه تا چند ماه آینده مهاجرت می کنیم استرس زیادی برای پیدا کردن کار داریم.. اما سوالی که برام پیش اومده اینه که با توجه به صحبتهای شما بهترین حقوقی که در اول کار باید انتظار داشته باشم حدود ۶۰۰۰۰ تا بدون کسر مالیاته ؟ یا کمتر و یا بیشتر هم می شه درخواست کرد؟ و اینکه یه جا گفتین که سالی ۱ یا ۲ درصد افزایش دارن ، پس افزایش حقوق اونجا چجوریه؟ یعنی وقتی سمتتون تو شرکت عوض می شه می تونید درخواست افزایش حقوق بدین؟مثلا یک نفر اگر کارش خوب باشه می تونه انتظار داشته باشه در چند سال بعد حقوقش تا ۸۰۰۰۰ می رسه؟ممنونم
این حقوقی که گفتم برای کسیه که تازه وارد بازار کار میشه. اگر در مصاحبه کاری برای شغلی که senior و بالاتر هست، بتونید قابلیتهاتون رو اثبات کنید میتونه خیلی بیشتر از ۶۰ تا باشه. برای افزایش حقوق هم، معمولا اینطوریه که باید محل کارتون رو عوض کنید، حالا ممکته محل کارتون ببینه به شما نیاز داره و قبول کنه که معادل حقوق جای جدید رو به شما بده.