خانه » بازار کار » مختصری در مورد کار و محیط کاری

مختصری در مورد کار و محیط کاری

آمار بازدید سایت رو که نگاه می کنم، بیشتر بازدید ها در روزهای کاری هفته و در ساعات اداری اتفاق میفته 🙂 چندین بار دوستان ازمن خواسته بودند در مورد محیط کاری و تفاوت هاش با ایران بنویسم، چند وقتی هست که خودم هم بیشتر دارم به این مقوله دقت می کنم و گفتم این تجربیات رو با شما در میون بذارم. احتمال خیلی زیاد این نوشته فریاد خیلی ها رو بالا می بره که: آقا شرکت شما اینطوریه، ما چنینیم و چنانیم. بسیار خوب، شما خفن. شما کار درست. شما زحمت کش. شما تافته جدا بافته. شما اصولگرا و اصلاح طلب و هرچی که خودت میخوای. اصلا سیب اپل رو هم شما گاز زدی! این چیزیه که به عنوان یک آدم با تجربه کاری حدودا ۱۵ ساله من در ایران و کانادا دیده ام.
در کانادا با توجه به آنچه تا بحال دیده ام، تظاهر و وانمود کردن به انجام کار بسیار بسیار مهمه. نه تنها در شرکت ما، بلکه در مشتریانمون هم این امر بیداد می کنه. از اونجایی که ما خدماتمون به نوعی business to business هستش، حتی درمورد مشتریان مشتری های خودمون هم این مساله رو به وضوح می بینم. در مقابل کارهایی که – حداقل من به شخصه – در ایران می کرده ام، اینجا ۱۰ درصد خود کاره و ۹۰ درصد النگ و دولنگ و تظاهر به کار و وانمود کردن به اینکه فعالیت های انجام شده بسیار لازم و ضروری بوده و از اهمیت بسزایی در روند کارها برخوردار بوده است. همه هم جفنگ!
مثال بزنم، سال ۱۳۹۰ از طریق دوستی به من پیشنهاد یک پروژه شد برای ساختن وبسایت آموزشگاه زبان سفیر. تیم طراحی سفیر خودش کارهای بصری و ظاهر وب سایت رو انجام می داد و من هم قرار بود پشت صحنه یا بقول ما نرم افزاری ها، Engine کار رو پیاده سازی کنم. این پروژه فقط یک برنامه نویس داشت و اون هم من بودم، ظرف ۶ ماه پروژه یک مجموعه به عظمت سفیر رو به تنهایی طراحی و پیاده سازی کردم. تا همین یکی دو ماه پیش هم هنوز از سیستمی که من نوشته بودم استفاده می کردند، یعنی کاری که توسط یک نفر و ظرف ۶ ماه پیاده سازی شد به مدت ۴ سال جوابگوی نیاز مجموعه ای به عظمت سفیر بود. اون هم در حالی که برای اون تشکیلات، صرف هزینه برای چیزی که یکی از مهمترین ویترین ها و نقاط ارتباطی اون مجموعه است، اصلا مشکلی نبود (می خوام بگم که کاری که من براشون انجام دادم به خوبی و تا ۴ سال جوابگوی کلیه نیازهاشون بود). در دنیای کامپیوتر هم، چیزی به عظمت سیستم عامل نهایتا ۱۰ سال عمر می کنه (نگاه کنید به مایکروسافت و ارائه خدماتش)، بنابراین خیلی عادیه که مقوله وبسایت یک مجموعه نهایتا ۴ سال عمر مفید داشته باشه.
حالا بیاییم سراغ کانادا. قراره برای یکی از مشتریان شرکت، سیستم ثبت نام از مشتریانش رو بازنویسی کنیم. کل کار، ۴ مرحله است و ۴ تا دونه فرم ناقابل تحت وب. پروسه بازبینی سیستم فعلی، ۲ ماه طول کشیده!یک ماهه داریم باهشون جلسه میذاریم که چه اطلاعاتی رو از مشتری بگیریم و کجا بگیریم. هنوز تایید نشده که چه اطلاعاتی اجباری هستند و چه اطلاعاتی اختیاری! برای پیاده سازی سیستم، ۲ ماه و نیم وقت درخواست شده! برای تست و یکپارچه سازی سیستم، ۲ ماه در نظر گرفته بودیم و تازه مشتری میگه دو ماه کمه! یک ماه دیگه هم بذارید روش! دردسرتون ندم، ۴ تا دونه فرم، ۸ ماه برآورد پروژه شده و n هزار دلار هم براش قراره بگیریم!
یعنی پروردگار شوآف و شلوغ کاری هستند. این ۴ تا دونه فرم رو شخصا قرار بود درست کنم، با تست و همه کوفت و زهرمارهاش، یک هفته ای کارش تموم بود. الان هر هفته دو تا جلسه با تمام زلم زیمبو و کثافتکاری های گزارش دادن و مدیریت پروژه و سایر مزخرفات داریم که تازه معلوم بشه چی میخوان! و تازه ببینید نحوه کار کردن ما چطوریه، که مدیر قسمت مربوطه در شرکت مشتری ورداشته برای من نامه تشکر زده که:

I just wanted to say that I have been really impressed on how you have led this project…

متاسفم برای خودم، که آخر عمری به چه کارهایی دارم وادار میشم! بعد در نظر بگیرید شرکت ما میره توی مناقصات شرکت می کنه، و در بین کلی رقبا برنده هم میشه! ببینید بقیه چه خاک بر سرهایی هستند که ما بهترینیم!!!
نحوه کار در کانادا واقعا روی اعصابمه. کلی وقت آدم بابت کارهای الکی و کاملا بیخود و بی فایده تلف میشه، بجای اینکه کار رو پیش ببری باید درگیر مزخرفات حاشیه اش باشی. اصلا هم ربطی به اون حرف های کلیشه ای نداره که ورد زبون همه است: اونها کارشون اصولیه و از اول همه چیز رو در نظر می گیرن و آینده نگری می کنن که بعدا به مشکل نخورن. آینده نگری کیلویی چند؟!!! بنده در طول یکسال سابقه کار کانادایی که پیدا کرده ام و با توجه به دهها شرکتی که یا مشتری ما هستند، یا همکار و یا رقیب، فقط و فقط تظاهر به کار دیده ام و بس. آینده نگری همه در موردش ور مفت می زنن ولی وقتی پاپی میشی و گیر میدی که آقا این سیستم برای آینده جوابگو نیست، میگن نه اشکالی نداره، بیشتر از اینی که الان در نظر گرفتیم مورد نیاز نمیشه. بعد یک قلم رو عرض کنم، رفته اند و سرور از آمازون برای ۳ سال اجاره کرده اند و کلی زیرساخت و … راه انداخته اند، با علم به اینکه تا ۳ سال حداقل همین زیرساخت جوابگوی نیاز خواهد بود. سر یکسال و نیم سرور زیر بار عملیات دو قلو زایمان کرده و هر هفته اگر روز یکشنبه صبح فلان فایل ها رو پاک نکنیم و روزی یکبار سرور رو restart نکنیم، کل تشکیلات میخوابه!!!! معنی آینده نگری رو هم فهمیدیم! اونم از طرف یک تشکیلات معظم در کل کانادا (اسم مجموعه رو بنا به معذوریات شرکت نمی تونم ذکر کنم).
ماستمالی، در حد اعلا! دلم به حال خودم میسوزه وقتی یادم میفته توی ایران چقدر این در اون در زدم که بفهمم روش اصولی در زمینه کاری خودم به چه ترتیبه، بعد اومدم اینجا می بینم خیلی از مشکلات رو وقتی مطرح می کنی، میگن این رو به اون بچسبون، اون رو این شکلی تغییرش بده، تا فقط رفع تکلیف بشه، چون براش بودجه نداریم!
مهمترین چیز در کانادا، عشق و حاله! وقتی می خواهیم جلسه بذاریم، یکی از دردسرها اینه که فلان کس در فلان تاریخ قراره بره مسافرت! اون یکی در یک تاریخ دیگه میخواد بره مرخصی (جایی می خواهی بری؟ نه، خونه هستم، می خوام توی خونه بمونم!) اولویت به هیچ عنوان با انجام کار نیست، اول تقویم تعطیلات رو نگاه می کنن و بعد برای پروژه تصمیم گیری می کنن. اونم پروژه ای که همه اذعان دارن خیلی مهمه و خیلی لازمه و …
نمی دونم، اگر اسم این حرکات، کار کردنه، اون فعالیت هایی که من در ایران می کردم اسمش چی بوده! اولین سیستم پرداخت قبض اینترنتی ایران برای بانک سامان، پروژه پست اول، یکپارچه سازی سیستم فروش شرکت ایساکو با شبکه بانکی، اولین سیستم فروش Topup برای موبایل های اعتباری، طراحی سیستم پرداخت اینترنتی برای بانک شهر، سیستم مدیریت شبکه پرداخت برای شرکت اینجنیکو فقط بخشی از کارهایی بود که در ایران من توشون مشارکت داشتم و یا حتی به تنهایی انجامشون دادم (دو تا پروژه اول به طور کامل توسط من و فقط من پیاده سازی شد). این وسط هم کار جانبی و پروژه ای هم قبول می کردم، یک نمونه اش همون آموزشگاه زبان سفیر!
محیط کاری خودش خیلی خوب و آرومه، همه چیز خیلی دوستانه است، اما نحوه کار کردن همینیه که گفتم. این هم برای آشنایی با نحوه کار کردن در شرکت های کانادایی برای دوستان علاقمند!

دوست عزیز جناب Cort. یکی از خوانندگان وبلاگ ازت سوال داره، برادر من وقتی پست میذاری جواب کامنت هاش رو هم بده دیگه 😉

۵۸ نظر

  1. !!!
    ایشالا هر چه زودتر آدم حسابی به مقدار کافی به پستت بخورن که RoushnasSystemNetwork رو راه اندازی کنید. 🙂

  2. سلام.مطلبتون خیلی جالب بود.فقط یه سوال داشتم: این مساله که عنوان کردین فقط تجربه خودتون از کار تو کانادا هست یا فیدبکی که از دوستای دیگه تون هم میگیرید همینه؟

    • امير حسين روشناس

      سوال جالبیه. بذارید اینطوری بگم, اون افرادی که از نزدیک کارشون رو دیده ام و قبولشون دارم کم و بیش همین نظر رو دارند و حتی شاید بدتر از این. ولی افرادی هم هستند که با نظر من مخالف باشن.

  3. البته تو مطالب قبلیتون این نکته رو ( سرهم بندی کانادایی ها و شو آف بودن فعالیتهاشون) اشاره کرده بودین خیلی جالبه با وجود همچین فضای کسب و کار، اقتصادشون رشد مثبت داره و جزو کشورهای توسعه یافته به حساب میان. در مورد ما میگن ایرانی ها روزی ۲ ساعت کار نمیکنن واله من تو بخش خصوصی هستم و زمان کاریمون هم ۸ ساعت بیشتر نباشه کمتر نیس. نمیدونم قوت اونها کجاست و ضعف ما کجا؟؟

  4. اولا خیلی خوشحالم که جزء اولین نفراتی هستم که باز مثله همیشه پست رو خوندم
    لازم به ذکره که یه ضرب المثل چینی قدیمی هست که میگه :اگر واسه من آب نداره واسه تو که نون داره .حتما همه دوستان فهمیدن کدوم ضرب المثل رو گفتم
    حالا جریانه تو هست با این اوضاعی که گفتی.بابا تو داری شوره کیارو میزنی آخه مرد مومن.؟همه از خوداشون هست اینجور کارا بعد تو داری غصه کارنکردن اونارو میخوری؟؟خیلی جالبه والا .خوب اگه اینجور اینقد مشتاق به کارکردن هستی چرا تو کشور عزیز خودمون نموندی و وایسی از صبح تا شب کار کنی؟؟حالا خوبه با این وضعیت که میگی ایران تو وضع کار و وجدان کاری رتبه ۹۸٫۵ هست تو دنیا.
    زیاد دیگه نمینویسم که میشم مثل آقای cort عزیز و دایرالتمعارف خودمون .به هر حال اینا جزءی از صحبتهای بنده بود به هر حال نظرخواهی هست دیگه .موفق باشی شب بخیر

  5. من قصد ندارم کلیت قضیه رو تایید یا نفی کنم ولی دوست دارم چندتا نکته رو که به نظرم میرسه بگم. اول اینکه فرض کنیم شما سه ماه بعد از راه اندازی سیستم سفیر به کانادا میرفتی چه تضمینی وجود داشت بتونی از اونجا سیستم رو کامل ساپورت کنی؟ یه دفعه تو بکی یکی از نمایشگاه ها من به نظرم اومد شرکت هیچ حرف تازه ای نداره ولی بعد دیدم نمایندگان بانکها به غرفه که میان خیلی براشون این مهمه این شرکت همچنان هست و همون کارهای همیشگی رو انجام میده و به نظر من مهمه که دولت شرایطی رو بوجود بیاره که شرکتها به صورت پایدار وجود داشته باشند حالا اینکه چرا سفیر با اینکه مشکل مالی نداره میاد به جای یک شرکت معتبر با یک شخص قرارداد میبنده از همون مسائل ساختاریه (البته بادتوجه به اینکه من خودم هم از این دست پروژه ها حتی با سازمانهای دولتی داشتم نمیگم کار شخص شما اشتباه یا درسته بحثم در مورد سیستم کاریه)

    • امير حسين روشناس

      علی جان
      اولا ممنون از کامنتت. قصدم چیز دیگه ای بود، اینکه کاری که بزرگ به نظر میاد رو یک نفره میشه انجامش داد، بعد برای یک کاری به مراتب کوچیک تر کلی زلم زیمبو قطار می کنن. مشکل ترک نیرو یا جمع شدن یک بیزنس به طورکلی اینجا هم هست، تازه خیلی خطرناک تر بدلیل اینکه خیلی از اپلیکیشن های آمریکای شمالی داره توی هندوستان out source میشه. حالا این خطرناک تره یا اینکه من وسط پروژه سفیر میومدم اینجا؟!

  6. یکی دیگه از مسائلی که در محیطهای کاری ایران وجود داره اینه که افراد وقتی میبینن یک عده با کارهایی غیر فنی خیلی سریع پولدار میشن حاضر نیستند زمان برای متخصص شدن صرف کنن و سعی میکنن از راههای میانبر استفاده کنند یکی از چیزهایی که در سیستمهای غربی زیاد روش تاکید میشه اینه که حتی کارهای خیلی کوچک هم بسیار مهم اند و شما میبینید که افرادی که در یک سیستم کارهای سطح پایین رو انجام میدن مثل ایران سرخورده نیستند و احساس میکنن که نقش اونها در درست کار کردن کل سیستم بسیار حساسه. این مسائل باعث میشه که شما در اون سیستم افرادی رو میبینید که چون سالهای طولانی یک کار خاص رو انجام دادن توی اون یک کار خاص به معنای واقعی خبره شدن در حالی که در ایران شما این روزها حتی اگزوزساز جوان نمیبینید چون کار پرزحمتیه! و اون افراد خبره تجربیات رو به نسل بعد انتقال میدن. شما توی کشورهای غربی شرکتهایی رو میبینید که بیش از ۲۰۰ سال سابقه دارن ولی توی ایران تمام شغلهایی که ۷۰ سال پیش وجود داشتند در حال انقراضند

  7. امیرحسین عزیز،
    این سیستم امنیتی جدیدت فک من رو پیاده کرد!! آقا ما غلط کنیم بخوایم سرور Mohajerat.Roushenas.com رو دور بزنیم 😉 جان من یکم ساده ش کن 🙂 باید کلی سرچ کنی ببینی فلان عدد یونانی چیه و …! میخوای معادله ریاضی ای فیثاغورثی چیزی بده! 🙂 آقا بگو نظر نده خب نمیدم چرا مردمو تو دردسر میندازی :))

    در مورد سیستم کاری، آقا من سعی میکنم دیگه از این به بعد خلاصه صحبت کنم 🙂 نظرم با نظر رامین جان یکیه! من موندم ما شبانه روز ۲۵ ساعت کار میکنیم ولی بازم جهان سوم هستیم!!!

    در ضمن ممنون بابت اطلاع رسانی کامنت 🙂 آقا من اینجا از همین تریبون اعلام میکنم 🙂 هرکی سوال از من داره توی جدیدترین پست امیرحسین جان ارسال کنه 🙂 من توی پست جدید ج میدم 🙂 یا بیاد تو پست جدید بگه زیر فلان مطلب پست گذاشتم که من برم جواب بدم 🙂
    این دفعه زیاد حرف نمیزنم چون دارم نقاشی میکنم خونه رو 🙂 سرم شلوغه 🙂 اما خدا به دادت برسه وقتی که بشینم پای سایتت!!!

    فقط اینکه تو ایران هم خیلی ها فقط نشون میدن که کار میکنن! در صورتی که کار نمیکنن! حس میکنم تو ایران انجام دادن کار درست بین افراد تقسیم نشده! یکی زیاد کار میکنه یکی غاز میچرونه! در کل هوس کارکردن تو اونجارو کردم 🙂 حقوق بدن آینده شون مربوط به خودشون 🙂

    اینم بگم که دلیل اینکه اکثر آدمایی که تو شغل شون موفق هستن بعد از اینکه میرن کانادا خودشونو برای رفتن به آمریکا آماده میکنن و دوباره مهاجرت میکنن..

    اینم خلاصه 🙂

    موفق باشید 🙂

  8. پاراگراف آخر منظورم این بود که اکثر کسانی که تو کارشون موفق هستن بعد از رفتن به کانادا شروع میکنن به مهاجرت به آمریکا و کار توی شرکت های بزرگ یا معروف و …

    آقا تو به من بگو جواب :
    ۹ – [ ] = ۴
    چی میشه؟ دیوونه شدم بخدا 🙁

  9. یافتم! سیستم امنیتی ت با اعداد فارسی مشکل داره! باید کیبورد انگلیسی باشه تا ارسال بشه! یه پست آموزشی بذار برای این Captcha 🙂

    • امير حسين روشناس

      متاسفم این تقصیر من نیست, ورژن جدید برنامه که کلی گیر داده بود به روز رسانی کن اینطوری شده.

  10. آقای cort عزیز سلام
    بابا کجا هستی پیر شده همینطور دنبالت هستیم.چه خبر خوبی؟کارا خوب پیش میره؟ممنون که نظرمو تایید کردید و جلو امیر ازم حمایت کردی.به هر حال واقعیت هست دیگه.امید وارم فقط هرکی تو این مسیر وارد میشه خدا کمکش کنه او به اهدافش برسه.ببین الان این پسترو کوتاه نوشتی چه قد خوب بود.چه قد احساس سبکی بهت دست داده.همه هم قشنگ تا تهش رو میخونن.به هر حال موفق باشی و انشاله کار نقاشیت زود تموم بشه و بیای اینجا با هم کامنت بذاریم.
    امیر جون برو واسه……………..
    امیر خواهشنا یه فکری واسه سایته بکن.خیلی گیر میده تا بخواد کامنترو بفرسته.اینجوری اکثر دوستان وسط راه بیخیال میشنو ول میکنن میرن.

  11. سلام , واقعا خوشحالم که افراد حرفه ای در رشته من , مانند شما , تجاربشون رو به اشتراک میزارن , یه راهنمایی ازتون میخواستم , برنامه نویس هایی که تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شدن و هیچ سابقه کاری هم ندارن , خیلی سخت کار گیر میارن و کارفرماها معمولا کلی سابقه کار و…. واسه استخدام میخان , و به خاطر همین کار پیدا کردن کمی سخت شده , من هم تا الان جاوا و php و چند تا چیز دیگه رو یاد گرفتم , میخواستم بدونم که شما چه توصیه ای دارید و خودتون چگونه این بحران رو پشت سر گزاشتید , چون داشتن سابقه هم تو حرفه ای شدن و در اخر برای مهاجرت کمک بسیاری خواهد کرد

    • امير حسين روشناس

      من با کار پروژه ای شروع کردم، و هرکاری که میومد رو قبول می کردم. برای دو سه مورد اول حتی ممکنه مجانی کار کنید ولی همون میشه یک رفرنس برای کارهای بعدی. ضمن اینکه خیلی اوقات از شما میخوان که دانشتون رو اثبات کنید، اینکه کجا کار می کردید، حداقل در مرحله اول مطرح نمیشه. مگه این شرکت هایی که خودشون رو الکی خیلی گنده می بینن (در حالی که اصلا هم اینطوری نیستن) ولی می خوان ادای آدم حسابی ها رو در بیارن.
      توی شرکتهایی به عظمت کیش ویر یا اینفوتک، سوال فنی و روش حل مساله رو سوال می کردند (و می کردیم)، نه اینکه کجا کار می کرده ای. خیلی آدمها بودند که جاهای خیلی اسم و رسم دار هم کار می کردند و بعد میدیدی طبل تو خالیه، تعطیل تعطیل! سال ۱۳۸۷، برنامه نویس وب شرکت ایساکو یک خانمی بود با دانش در حد پاک کن! متاسفانه از دانشگاه خود ما هم فارغ التحصیل شده بود و جالب هم اینجا بود که من رو شناخت ولی من اصلا نمی شناختمش، پدری از من درآورد تا سیستم پرداخت بانک سامان رو برای ایساکو پیاده سازی کنه، اونم سیستمی که ماکزیمم نیم ساعت برنامه نویسیش زمان نیاز داشت. حالا از اون بپرسی سابقه کاریت مال کجاست، باد هم به غبغب می اندازه که ایساکو کار می کردم!

      • مرسی از راهنمایی هاتون
        فکر کنم اوایل آدم باید ترس از خرابکاری کردن رو کنار بزاره ، و پروژه هایی که گیرش میاد رو سعی کنه انجام بده .

  12. سلام
    من علاقه خاصی به پست هایی که در مورد کار می نویسی دارم.
    در مورد کار تو ایران به نظر من جایی که آدم کار میکنه خیلی میتونه تو نحوه شکل گیری اخلاق کاری تاثیر داشته باشه.
    کار من هم در ایران مثل شرکت شما business to business هستش. به مشتری سرویس میدیم. من به عنوان پشتیبان در محیط مشتری اصولا ً حضور دارم و همیشه در حال مقایسه حجم کاری که ما داریم با حجم کاری که کارمندای شرکت هایی که بهشون سرویس میدیم هستم.
    ما تو شرکتمون همیشه سعی میکنیم بدون اتلاف وقت اگه کاری پیش میاد انجام بدیم چون حجم کاری بعضی روزا به حدی زیاد میشه که سخت میشه جمعش کرد و به خاطر همین همیشه تو ذهنمون هست که اگه الان این کار رو انجام ندم و یه اتفاق دیگه بیافته دردسر ساز میشه ولی مشتریامون اینطور نیستن و تمام کار ها رو به طولانی ترین شکل ممکن انجام میدن. مثلاً کاری رو که میشه تو ۲۰ دقیقه انجام داد رو وارد پروسه نامه نگاری میکنن و ۲ روز زمان میبره. وقتی هم بهشون میگیم چرا این کار رو میکنید میگن تا مدیرمون بفهمه ما هم داریم کار میکنیم! و وقتی هم کارهای عقب افتادشون زیاد میشه و مدیرشون بهشون حرفی میزنه میگن نمیرسیم و کارمون زیاده باید نیروی کاری رو زیاد کنیم و … .
    البته آرامشی که این مشتریان بیخیال دارند رو ما به ندرت تجربه میکنیم.

  13. سلام.
    بی صبرانه منتظر مطالب جدیدتون هستم.

  14. سلام
    اووووه اینجا چه خبره حجم اطلاعات کامنت ها بیشتر خود مطلب اصلیه:)
    یه سوال بی ربط؛ کسی می دونه از کجا میشه به صورت مطمىن ریتالین تهیه کرد؟:|

  15. جالب بود برام مطلبت. فقط متوجه نشدم که یعنی یه کاری رو که می کنن خیلی پرزنت می کنن؟ یعنی واسش کلی مستند و گزارش و اینا می نویسن؟ واقعا ازشون کار بزرگ خواسته میشه یا کاری که خواسته میشه در همون سطح کوچیکه؟

  16. سلام نمی دونم پیامم رو خوندی یا نه یا شایدم از این سوالا خسته شدی ولی امیرحسین جان اگر بتونی ی مطلب بزاری درباره رشته کامپیوتر ک توش تجربه داری ک چ تخصصیش بیشتر اونجا نیازه واسه کسانی مثل من عالیه
    البته مطالبت الانم عالیه

    • امير حسين روشناس

      سلام
      بله خانم، جوابش رو هم دادم، هر تخصص کامپیوتری اینجا می تونه بازار کار خودش رو پیدا کنه به شرط زبان خوب، موفقیت در مصاحبه و صد البته شانس. کار کامپیوتری هم از ساپورت و نصب ویندوز داریم تا راه اندازی و پشتیبانی مین فریم، من در زمینه تکنولوژی های وب و اینترنت فقط کار کرده ام و می تونم نظر بدم.

      • میشه نظرت رو بگی درباره همون رشته کاریت
        آخه نصب ویندوز چی داره ک واسش کار باشه !!!!

        • امير حسين روشناس

          اگر اینجا رو ببینید، از دیدن مشاغل جورواجور کامپیوتر تعجب می کنید!
          درباره رشته کاریم، شما زحمت بکشید مطالب وبلاگ رو بخونید دستتون میاد، بخوام جواب سوال شما رو دقیق بدم، باید کل اون مطالب رو دوباره بنویسم خب!

          • ممنون امیرحسین عزیز که همیشه پاسخگو هستی
            خب این یعنی اینکه بیکار نمی مونم پس چرا اینقدر از وضعیت کار شاکین بعضیا؟

          • امير حسين روشناس

            🙂 به امید خدا بیکار نمی مونید، ولی کار ساده ای هم نیست.
            دلیلش این نیست که تخصص شما موردی داره. دلیلش ناآشنایی با فرهنگ کاری اینجاست، فرهنگی که از خود کار و خود تخصص بسیار مهم تره. و پیدا کردن کار دقیقا به همین دلیل مشکل میشه.

  17. امیر جان مدتی بود به وبلاگت سر نزده بودم. سوالی برام پیش اومده که پس چطوریه که اونا در همه چیز از مای سختکوش و زبل جلوترند؟ تجربه مشابهی رو من در همکاری با هندی ها دارم. کاری که ما ظرف سه روز تمومش کردیم اونا سه هفته براش وقت گذاشتن. نصب و راه اندازی یک خط مونتاژ قطعه خودرو بود.

  18. شاید این شما را تشویق کنه که یک شرکت راه اندازی کنید ؟

  19. سلام مهندس
    خسته نباشی دستتم درد نکنه
    من یه سوالی مدتیه تو ذهنمه
    اینجا تو ایران من خیلی دیدیم که توی محیط کار رییس ها خیلی رییس بازی درمیارن و بهتر بگم خیلی میخوان آدم رو کنترل کنن انگار اطمینان نمی کنن شاید هم حق دارن ایران پر از دروغگو هست!! متاسفانه!
    افراد ناشایست مقام دارن و رابطه رییس با کارمند ها اصلا دوستانه و محترمانه نیست.
    بنظرتون این عادیه و اونجا هم به نوعی این تحت کنترل نگه داشتن نیروها هست یا نه؟
    یعنی اینکه ثانیه به ثانیه آدم رو چک کنن
    من خیلی بهم بر میخوره واقعا محیط کار برام عذاب آور شده
    ولی بقیه همکارام براشون عادیه و بهشون بر نمی خوره

    • امير حسين روشناس

      در مورد اینجا، بستگی به شرکتش داره. گاهی اوقات می بینید از ایران همه چیز بدتره، گاهی مثل ایران و گاهی هم بهتر از ایران.
      اگر شرکت بزرگ و اسم و رسم دار و از اون مهمتر، قدیمی باشه، بله همین بگیر و ببند ها توش هست. به هر حال اینها هم آدمیزاد هستند و اون حرفهای قشنگی که توی کتابهای مدیریت و این چیزها هست، توی همین جامعه هم خیلی هاشون افسانه است! اما توی شرکتهای کوچیکتر، معمولا محیطهای استارت آپ، جو صمیمی تر و نزدیکتر خواهد بود.

      اما

      این نکته بسیار مهمه که کارمندان هم رعایت بکنن. یعنی اینطوری نیست که مدیریت شرکت آزادی عمل به نیروهاش بده و اونها هم حالش رو ببرن! اینطوری اون بنگاه اقتصادی خیلی زود به بن بست می خوره. تا زمانی که خودتون مدیر نباشید و بابت کار افراد دیگه پاسخگو نباشید، نمی تونید علت رفتار مدیران خودتون رو درک کنید (حالا همه لزوما ظالم نیستن!). اگر نیروی زیر دستتون آدم دودری باشه، مجبورید بذاریدش زیر میکروسکوپ.

  20. چرا اینقدر ادبیات شما زشت و ناشایست هست؟
    اگه ناراضی هستید برگردید ایران!

    • امير حسين روشناس

      اینجا وبلاگ منه و همینطورکه می بینید دامینش هم به نام خودمه. بنابراین اونطوری که دوست دارم توش مینویسم. از شما هم نظر یا پیشنهاد در مورد محل زندگیم نخواسته ام.

  21. اینقدر هم شوآف نکن لطفا
    اینجا برنامه نویسانی با سابقه خیلی بیشتر از شما هم هستند
    وچنین ادبیات حق به جانبی ندارند

    • امير حسين روشناس

      جوابتون رو در کامنت قبلی ام دادم. اینکه توی وبلاگ شخصیم چی می نویسم به خودم مربوط میشه.

  22. سلام اقا امیرعزیز میخاستم بدونم سن بازنشتگی تو کانادا چقدر هستش .ینی اگرمن با ۳۷سال سن بخام وارد کانادا بشم تا چند سالگی باید مشغول به کار باشم
    ممنون از راهنماییتون

    • امير حسين روشناس

      منعی نداره. شما تا هر سنی که مایل باشید می تونید کار کنید، من خودم آدم ۷۲ ساله دیده ام که کار می کرده.

  23. واینکه ساعت کاری درکانادا چند ساعت هستش
    ممنون از شما دوست گرامی

  24. میبخشید که دیر کامنت میذارم. دیر آشنا شدم با ساییتون خوب!

    جانا سخن از زبان ما می‌گویی؟ منم واسم سوال بود که کانادا و کشورهای اروپای غربی که کشورهای توسعه یافته و خفن هستن، پس چرا توی IT، هیچ کشوری به جز آمریکا حرفی واسه گفتن نداره؟ پس نگو کار کردنشون همه اش شو آف‌ه!!

    تاکید کامنت Cort که گفته بود « اکثر کسانی که تو کارشون موفق هستن بعد از رفتن به کانادا شروع میکنن به مهاجرت به آمریکا و کار توی شرکت های بزرگ یا معروف و …» هم مزید بر علت شد.

  25. فکر نمیکردم اینجوری باشن! جالب بود
    البته شاید بهتر. من که عادت دارم خیلی جدی کار میکنم و همیشه بعد اتمام تایم کاری میبینم همکارام میخندن و داستان تعریف میکنن و من جنازم 😀
    خلاصه اینجوری باشه که خوبه.اینکه اروم ی کاری پیش بره.مردیم ازاسترس اینجا
    مرسی از مطالبتون راسی

  26. اقا امیر حسین
    دو سال دیگه که با همسرم اومدیم کانادا
    یه شام مفصل مرغ ترش و باقالی پلو مرغانه دعوتتون میکنیم بابا خانوم بچه ها

    قولشو دادیم بهتون
    از بس خوب و باحالید و مثل شما کمه
    امیدوارم همیشه موفق باشید و سلامت

  27. خوب اینی که گفتید و من دوس داشتم واقعا به نظر من خوبه البته چون من در رسته خدمات فعالیت میکنم احتمالا برام بهتره ولی یکی مثل شما رو شاید دچار فرسایش کنه…اما سوال اینه چرا چیزی که فرمودید با غالب نظراتی که درخصوص بهره وری یا بهره کشی حداکثری از نیروی کار هست متفاوته پس؟… ممکنه اینم بخاطر نوع شغل شما با مشاغل دیگه باشه؟

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*