خانه » اقامت کانادا » باز هم در مورد مهاجرت

باز هم در مورد مهاجرت

قبلا هم در این مورد نوشته ام، پست مفصلی در مورد مهاجرت کنیم یا نه نوشته بودم که اتفاقا خیلی هم مورد توجه قرار گرفت. ولی یکی از خوانندگان عزیز این وبلاگ دوباره بحثی رو مطرح کردن که بنظر میرسه هنوز جای صحبت هست، بخصوص که هنوز افرادی هستند که از من در مورد مهاجرت راهنمایی می خوان که چکار کنیم برای مهاجرت؟ چی یاد بگیرم بهتره؟ اگر اومدم اونجا و کار پیدا نکردم چی؟ و از همه مهمتر و به نظر من خطرناکتر، من زبانم خوب نیست، چکار باید بکنم؟
عزیزانم! روز اولی که می خواستم استارت مهاجرت رو بزنم، جمله ای در سایت علی مختاری، یکی از وکلای مهاجرت خوندم که هرچی جلوتر میرم، بیشتر بهش اعتقاد پیدا می کنم و اون اینه: مهاجرت نسخه ای برای همه نیست. یک عده ای هستند که نمی دونم به چه دلیلی پشت سر مختاری بد و بیراه میگن و متهمش میکنن به شیادی و هزار و یک چیز دیگه (به عادت همیشگی ما ایرانی ها، بدون اینکه دلیل بدرد بخوری برای حرفمون داشته باشیم و صرفا با شنیدن حرف دو سه نفر که معلوم نیست اونها به چه مدرکی این حرف ها رو میزنن)، ولی من خودم از مشاوره با مختاری نتایج بسیار خوبی گرفتم (موکلش نبودم چون اون زمان شرایط مالیم اجازه نمی داد) و همیشه هم سعی کرده ام قدردان لطف افرادی که در زندگی کمکم کردن باشم.
بگذریم. جمله بالا رو تعبیر به خودخواهی من نکنید، اما واقعیت محضه. خیلی از ما ایرانی ها برای خودمون سند سازی و مدرک سازی می کنیم تا بتونیم اداره مهاجرت رو مجاب کنیم که شرایط لازم برای مهاجرت رو داریم، جدا از ریسک اینکه پرونده رو رد کنن و کلی تبعات قانونی بعدا گریبانگیر آدم بشه، نکته مهم اینه که اگر کسی داره سند سازی می کنه قبل از هر چیزی حواسش باید به این کمبودها باشه و در اسرع وقت جبرانش کنه. تقلب در آیلتس که به این سادگی ها نیست ولی خب خیلی از ماها شاید ناپلئونی در آیلتس قبول شده باشیم و اصولا آیلتس امتحانی نیست که ملاک صحیحی برای دانستن زبان انگلیسی باشه. چیزی که در جلسات مصاحبه کاری به ما یاد دادن، self aware بودن یا خودآگاهیه. عزیز دل برادر، تو که خودت می دونی زبانت تعریفی نداره، از زمان اقدامت برای مهاجرت تا روز ویزا گرفتنت در بهترین حالت ۲ سال و نیم زمان می بره، خب بشین بخون! باور کنید دانشمندان هیچ تلاشی در زمینه ساختن قرص یادگیری زبان نمی کنن، از آخرین معجزه ای هم که به اذن الهی رخ داده مدتها گذشته، پس این یادگیری زبان دروغ نمیشه! تا روزی که براش یک فکر اساسی نکنید، همینه که هست. همین امروز شروع کن، وقت ندارم، موسسه خوب پیدا نمیشه، دوستم گفته بری خارج اونجا ۶ ماهه زبانت خوب میشه و … اینها همه بهونه است، هر یک روز تاخیر در قوی کردن زبان در ایران، روزی ۲۰۰ هزار تومن اینجا برات آب می خوره ها! (۵۰ دلار اجاره خونه، ۲۰ تا ۳۰ دلار هم خورد و خوراک و رفت و آمد و سایر هزینه ها).
یک نکته دیگه. وقتی مهاجرت می کنید، از محل قبلی زندگیتون جدا میشید. برای همیشه. یعنی با این تفکر باید از ایران بزنید بیرون، وگرنه می تونم بهتون اطمینان بدم بعد از یک ماه فیلتون یاد هندوستان می کنه و دائم یاد خوبیهای ایران میفتید و امکانات و رفاهی که در ایران داشتید و دوستان و اقوام و … خلاصه همه بدی هایی که از ایران در ذهنتون بود پاک میشه و فقط خاطرات خوب می مونه. تماااااام جذابیت های کانادا مال یک ماه اولشه، نهایتا ماه دوم. دیگه بعدش این واقعیت تکونت میده که اومدی اینجا زندگی کنی. این مسافرت با اون مسافرتی که رفته بودی دوبی و استانبول و همه اش به عجله توی مراکز خرید گذشت و بعد هم فکر کردی عجب مسافرت باحالی بود فرق می کنه، این دیگه مسافرت نیست. این خود زندگیه. اینجا قراره خونه جدید تو باشه، قراره توش تا آخر عمرت یا تا زمان گرفتن پاسپورت یا بالاخره تا یک مدتی طولانی زندگی کنی. اضافه کنید استرس مصرف شدن اندوخته ای که یک تومن یک تومن جمع شد، ۲۷۳۰ تومنش شد یک دلار و اومد اینجا. عین آب روان، پولتون مصرف میشه و خود این اعصابتون رو خورد می کنه.
ناامیدی و بلاتکلیفی میاد به سراغتون. دو دل میشی، اصلا کار درستی کردم اومدم اینجا؟ من که زندگیم خوب بود، همه چیز داشتم و … حالا می خوای از این وضع بیایی بیرون، نمیدونی چکار باید بکنی. با دور و بریهات صحبت می کنی، هرکسی یک چیزی میگه و لزوما هم همه راستش رو نمیگن. تازه راهی که اون رفته رو نمی تونی بری چون تو مثل اون نیستی، شرایط اون رو نداری، دانش و تخصص و تجربه اون رو نداری، به اندازه اون روی زبان مسلط نیستی، اون شانس آورده و …
اینها همه مراحلی هستند که خودم طی کردم. منم استثنا نیستم، منم یکی مثل شماها بودم ولی خب، بچه پررو بودم و هنوزم هستم (شاید این تفاوتم با بقیه شما باشه). بهتون بگم، در این شرایط برگشتن به ایران اصلا و ابدا کار درستی نیست. یکی هست که میاد اینجا و تمام تلاشش رو می کنه (و طبیعتا موفق هم میشه) و بعد از مدتی به این نتیجه میرسه که از اینجا خوشش نیومده. نمونه اش رو هم خودم در اینفوتک دیده بودم، اون آدم راهی که باید بره رو رفته و اتفاقا برگشتنش به ایران از روی علم و آگاهیه، نه ناچاری. اتفاقا کار بسیار درستی می کنه وقتی می بینه مال اینجا نیست، سر و ته می کنه و برمیگرده به اونجایی که بهش تعلق داره. اما کسی که تا نصفه راه مهاجرت رو اومده، اگر برگرده در آینده فقط براش پشیمونی میمونه و بس. حرف و حدیث اطرافیان و دوستان آدم که چرا برگشتی و حیف بود و … یک طرف، دیدن بقیه دوستان و آشنایان که موندن و به موفقیت رسیدن هم از طرف دیگه باعث میشه شک و تردید به سراغ آدم بیاد و خلاصه فقط پشیمونی برای آدم می مونه. عمر و پول به هدر رفته، فقط پشیمونی مونده.
نکنید با خودتون این کارها رو. برای موفقیت همه جا باید زحمت کشید، مهاجرت بیشتر. تا فرصت دارید زبان بخونید، روزی ۱۰ تا لغت یادگرفتن هیچ وقتی از شما نمیگیره، روزی نیم ساعت مرور نکات گرامری هیچکس رو تا بحال نکشته، روزی نیم ساعت اخبار انگلیسی دیدن و متن انگلیسی گوش کردن هم ضرری اگر داشت پای من! یعنی برای یادگیری زبان روزی یکساعت هم نمیشه وقت گذاشت؟ نمیشه صبح یکساعت زودتر بیدار شد و بجاش شب یکساعت زودتر از پای فیس بوک و ماهواره بلند شد؟ دیگه این موارد که گفتن نداره!
کار پیدا کردن هم تخصص میخواد، تخصص هم باز اکتسابیه و موهبت الهی نیست! اگر در زمینه رشته خودتون احساس نیاز می کنید، دانش و تجربه تون رو زیاد کنید. هیچ وقت هم دیر نیست، حتی یک ماه مونده به اومدنتون. نه اینکه حالا بذارید یک ماه آخر بخواهید هم زبان رو تقویت کنید و هم تخصصتون رو بالا ببرید ها! ولی اگر احساس می کنید دیر شده، این حرف ها رو بریزید دور. مسلما نگرانی و استرس کمکی به رفع این مشکل نمی کنه، تنها راه حل این مشکلات، زودتر شروع کردن و تداوم این حرکته.
اینجا جای عجیب و غریبی نیست، اینجا هم ۲ + ۲ مساوی است با ۴٫ اعتماد به نفستون رو بالا ببرید (با تقویت زبان و تخصص)، اینجا هم می تونید به موفقیت برسید. من هم  روز ۱۴ آذر ۱۳۵۸ که پا به این دنیا گذاشتم، فقط عر زدن بلد بودم! زبان انگلیسی که سهله، فارسی هم نمی تونستم حرف بزنم! کامپیوتر که ده بیست سال بعدش پیدا شد. پس منم مثل شما بودم، الان هم جای خاصی نیستم و کس خاصی نشده ام، ولی در حدی که هستم خودم راضیم. بنابراین دستتون رو بگیرید به زانوتون و یا علی!

۵۷ نظر

  1. سلام
    ممنون از پاسخی که به پیام من دادید. این مسائل و نگرانیهایی که بعد از مهاجرت به انسان ممکنه دست بده و شما در این پست بهش اشاره کردید، الان قبل از اومدن پیدا کردم و واقعا” نمیدونم چطور باهاشون مقابله کنم.

  2. آفرین و ممنون! متن خوب و امیدوار کننده ای بود برای مشتاقان مهاجرت و همچنین اونهایی که شک دارند که تکلیفشون رو بدونند. در ضمن من موکل مختاری بودم انصافا کارشو بلده و خوبم انجام داد

  3. مرسی واقعآ شما عای هستید – فقط یک سوالی به نظر شما من اگه روزی ۲ ساعت زبان تمرین کنم و حدود ۳ الی ۴ ساعت هم برنامه نویسی کار کنم خوبه و این نوع زمان بندی میتونه خوب باشه ؟

    • امير حسين روشناس

      دوست عزیز من که جای شما نیستم! خود شما میتونید در این مورد قضاوت کنید. شاید کافی باشه! شاید نباشه! نگاه کن به خودت و اینکه ببین چقدر روی مواردی که هدف گذاری کردی مسلط میشی.

  4. سلام

    در یک کلام:

    “””” این پست بمب انرژی بود “”””

    جای این پست ها خالیه… بعضی وقتا زبان یاد گرفتن یا کار پیدا کردن با توضیحاتی که آدم میخونه کار سختی تلقی میشه.. اما وقتی طرف میبینه که میشه با روزی نیم ساعت یا یک ساعت خوندن زبان به جای خوبی رسید و یا وقتی میبینه با یک کلاس میشه تخصص رو بالا برد این بهش امید میده.. و وقتی اینا رو کسی میاد خیلی ساده بیان میکنه آدم انرژی میگیره.. به نظر من این پست میتونه خیلی ها رو که به مهاجرت فکر نمیکردن و یا حتی تردید داشتن با انرژیه بیشتری به جلو سوق بده.. بازم من به عنوان یه خواننده و یه دوست تشکر میکنم..

    موفق باشی دوست خوب

  5. سلام عالی بود انگیزه داد بهم. منم کامپیوتر خوندم توی شهرم هیچ جای پیشرفتی ندارم یعنی اصلا هیچ شرکت برنامه نویسی نیست .خودم دارم میخونم و از اونجایی که برعکس اکثر ایرانیا که میگن نمی تونم کار گروهی انجام بدن من کار تنهایی را دوست ندارم و روحیه کار گروهی دارم با کلی تلاش یک گروه ۴نفره تشکیل دادم و دارم همه تلاشمومی کنم به ثمر برسه تا اومدم اونجا کلی تو رشته ام پیشرفت کرده باشم.

  6. عالی بود امیر حسین
    این مطلب خیلی بدرد من خورد! از این جور مطالب بیشتر بنویس چون باعث میشه آگاهانه تر تصمیم بگیریم که مهاجرت کنیم یا نه؟!
    بازم ممنون

  7. سلام سلام.
    بسیار بسیار عالی. دیگه حرف حق رو باید زد. ولی راست میگی. این افکار شوم و پلید ممکنه بیاد سراغ ادم. ضمنا من که قرارداد رو با علی اقا بستمو پوله پیش هم دادم. راحتو پاکیزه. هر چی ادم بخواد توش بگرده دنباله فلان چیزو بمان چیز. از قافله عقب میوفته. دیگه ممونه دعای خیر و پشتکار و همت. بله.

  8. چه عجب!!!!! یک نوشته بدون غر…یک نوشته بدون بد گفتن از کانادا…البته که مختاری آدم….. هست..اما شمایی دیگه. استناد به موارد عجیب و نسخه های غریب و استثنایی در رگ و پی شما جا داره. اما پرونده خواهرتو ندی دست مختاری…
    ولا من نمیدونم چرا همه تا میان یاد ایران میوفتن، به این سوی قبله که توی ۶ ماه اخیر اصلا هم برام مهم نبوده…چی بود؟ هواش خوب بود؟ اقتصاد درست داشت؟ حکومت مردم دوست داشت؟ مردم مهربون داشت؟ چی داره شما ها لنگ در و دیوار تجریش و جوب ولیعصر میشین؟….
    یعنی اونیکه بدون زبان میاد… میخواد با توکل به خدا بره خرید؟ من واقعا درکی ندارم…
    شما هم داری خوب میشی…همین فرمون را بگیر برو جلو..خواهشا از مسیر مثبت بینی هم خارج نشو…

  9. یه کم ظرفیت داشته باش… برای تو که سخت نیست..

  10. سلام
    من چن روز نبودم چقدر مطدلب پست شده!!
    من همیشه گفتم شما از زاویه ای خاص به مقوله مهاجرت نگاه میکنید زاویه ای که از چشم اغلب ما پنهان میمونه سخنان شما خیلی واقع گرایانه هست
    سپاس

  11. سلام
    من چن رور نبودم چقد مطلب پست شده !!!!
    من همیشه گفتم شما از زاویه ای خاص به مقوله مهاجرت نگاه میکنید زاویه ای که پنهان میمونه و کمتر وکیلی در موردش صحبت میکنه
    نگاه واقع گرایانه شما ک نه خوشبین و نه بدبینانه هست ب دوستانی ک قصد مهاجرت دارند کمک میکنه تا از این جهت(مفید یا مضر بودن مهاجرت با وجود داشتن شرایط قانونی مهاجرت )هم خودشون رو محک بزنن و چراغ بدست گام در مسیر پر پیچ و خم مهاجرت نهند!!(عجب جمله ای)
    سپاس

  12. مسلما هر کسی که وارد این مسیر میشه به اندازه کافی به جایی رسیده که وارد این بازی شده. وگرنه هر کی واقعا هر کی دوست نداره بی گدار به اب بزنه و وارد این معقوله بشه. من خودم به شخصه. از چهار پنج سال پیش هی شل کن سفت کن کردم. هی گفتم امسال هی ساله بعد. تا دیدم همه رفتنو ما موندیمو حوضه سوراخی که با هیچ چسبو وصله ایی درست نمیشه. بله بله. ایران واسه اون بابایی که ماهی ده دوازده میلیون درامد داره و خونه ماشینو ویلا و باغو پوله حسابی تو بانک داره. واقعا عالیه. و … پاشه بره فلان کشور. ولی واسه یکی که صبح تا شب واسه برجی یه تومن الی یک و نیم داره کار میکنه. چیزی دیگه واسه از دست دادن نداره. بازم بله.

  13. پست خوب و روان و انگیزشی ای بود. سپاس
    یه سوال بی ربط دارم 🙂
    آب و هوای تورنتو با مونترال خیلی تفاوت داره؟ شما فیدبکی دارید از تفاوت زمستونای مونترال و تورنتو؟

  14. سلام , یک سوال تخصی در مورد کار دارم , بسیاری از وب سایتهایی که اکنون در اینترنت هستند با cms اماده طراحی میشوند , میخواستم بدونم که برای ایجاد یک سایت مثل گالری , شخصی خبری و… ایا باید کل اون سایت رو از ریشه بنویسیم بهتره یا از ورد پرس استفاده کنیم و بعد باسی اس اس و…. گسترشش بدیم , در کانادا هم میخواستم بدونم که ایا شرکتهای طراحی وب , ایا خودشون برای مشتری یک cmsطراحی میکنند ؟

    • امير حسين روشناس

      هر دو حالتش هست. جاهایی هستند که خودشون سیستم می نویسن، جاهایی هم هستند که از سیستم های آماده استفاده می کنند، وردپرس، دروپال و …

  15. راستی به داشتن وکیل در پروسه مهاجرت اعتقادی دارین یا فکر میکنین شخصا هم میشه کارو پیش برد؟ حتی پیشنهاد میدم یک پست در این باره داشته باشید.

    • امير حسين روشناس

      وکیل، خیلی وقتها کاری نمی کنه. ولی یک وقتی پیش میاد، شرایط خاص، که نه دوستی تجربه اش کرده و نه فروم در موردش صحبت کرده. اونجاست که ارزشش رو نشون میده…

  16. سلام و تشکراز انرژی خوبتون و وقتی که می ذارین
    واقعیتش من و همسرم تصمیم به مهاجرت گرفتیم. و فعلا داریم زبان می خونیم. من رشتم شهرسازیه می خواستم بدونم شما دوست و اشنایی اونجا دارین که من بتونم یه سری اطلاعات تو زمینه کاری این رشته در کانادا بپرسم.

  17. امیرآقای عزیز سلام .
    از اینکه صادقانه و مثبت مینویسید بسیار ممنونم .میخواستم بگم من یکی از همون افرادی هستم که اشتباه کردم و زبان را جدی نگرفتم هرچند سال آخر هم مشکلاتی داشتم که واقعا نتوانستم ولی این درمورد سالهای قبل ترصادق نیست (پروسه مهاجرت من حدود ۴٫۵ سال طول کشید ) درمورد آقای مختاری هم با شما موافقم واقعا راهنمایی های خوبی میکنند مثلا در مورد همین زبان ایشان تاکید بسیار دارند اما خوب متاسفانه من با کمال حماقت مشکل را جدی نگرفتم . حالا هم با مقدار پولی که به نسبت بد نبوده و با خودم آوردم داریم روزگار میگذرانیم و زبان میخوانیم .باز هم از همت شما در جهت تنویر افکار سپاس گذارم.

  18. من فکر میکنم خیلی از افرادی که قصد مهاجرت دارن درک و دید درستی از زندگی در کانادا ندارن . خودم اولین نفر از همین افراد هستم.اکثرا تحت تاثیر موج مهاجرتی که به راه افتاده هستیم.خیلیهامون میخوایم از قافله عقب نمونیم.زندگیمون در ایران عالی نیست اما فاجعه بار هم نیست.یعنی به اندازه ای بد و بی کیفیت نیست که ذله شده باشیم و بخوایم از همه چیز و همه اطرافیان بکنیم و بریم تو غربت باقی عمر رو بگذرونیم.خیلی ها رو دیدم که با همین طرز فکر مهاجرت کردن و الان برگشتن و فقط پز پاس کانادایی و اقامتشون رو به دوست و اشنا و فامیل میدن و یسری ادمو هوایی میکنن که برن دنبال اقدام.حالا که به لطف خدای بزرگ توافق هسته ای حاصل شده و امیدواری زیادی برای بهبود اوضاع در مردم ایجاد شده و ایشالا که در نهایت هم به رفاه بیشتر و بهتر برامون منجر میشه بهتر نیست عاقلانه تر و بدور از جو زدگی و شتاب زدگی بیندیشیم؟

  19. با سلام،امیر حسین خان یه سوال داشتم
    من دانشجوی کارشناسی پرستاری هستم و خواستم بپرسم درمورد وضعیت شغلی و بازار کار و حقوق پرستاران تو کانادا اطلاعی دارین؟

  20. باسلام
    چند ماهه که به عنوان اولین قدم سعی دارم اطلاعات مو در مورد مهاجرت بالا ببرم مخصوصا به کانادا… تو این مدت راهنماییای شما عالی بود و ازین ساده تر و گویا تر امکان نداشت. تشکر فراوااااااااااااااااان

  21. سلام.من تا ۴ ماه دیگه میام تورنتو .حدود ۱۳ ساله تدریس ریاضی داشتم ولی می گن وضع تدریس خوب نیست و …به نظر شما شاخه هایی از کامپیوتر مث شبکه ، برنامه نویسی و … هستش که بتونم با دوره های فشرده در ایران یاد بگیرم و اونجا کاربگیرم؟

    • امير حسين روشناس

      دوره که زیاد هست اما به هر حال مدرک ایران اینجا تقریبا به درد نمیخوره. چیزی که در ایران یاد بگیرید بیشتر از این جنبه خوبه که دانش کلیتون رو بالا ببره.

      • ممنون از پاسخ شما.منظورم اینه دوره هایی باشه که فرضا من از پایه شروع کنم ایران برم کلاس و عملی هم حتی الامکان یاد یگیرم ضمن اینکه بازار کار هم داشته باشه. من ۴۳ سالمه و نمی تونم ریسک زیادی کنم .

        • امير حسين روشناس

          چه عرض کنم. بازار کار برنامه نویسی جاوا اینجا خیلی خوب و داغه، منتها باید مجرب باشید.

  22. امیرحسین جان ممنون بابت نوشته هات
    یه موردی برام پیش اومده که فک کنم کیس خوبی باشی برای پرسیدنش ازت
    من قصد دارم برای ارشد پذیرش بگیرم و بعد با توجه به شرایط استانی که انتخاب میکنم برای اقامت اقدام کنم.
    در مورد دو شهر تورنتو و وکنوور.
    خب تورنتو قطب اقتصادیه و احتمالا کار تخصصی توش راحت تر پیدا بشه(برق قدرت خوندم) که البته تو بهتر میدونی بهتر میتونی نظر بدی.شهرای کوچیک تر اطرافش میتونن گزینه های خوبی باشن مثل واترلو و ویندسور. اما شرط گرفتن اقامت بعد از تحصیل داشتن جاب آفره که تا یک سال فرصت داری.

    ونکوور خب میدونم که آب و هواش بهتره،از لحاظ فرهنگی تو شرایط بهتریه.اما کار تخصصی توش سخت تر میشه پیدا کرد به نسبت تورنتو و نکته ی مهمی که داره بعد از تحصیل بدون داشتن جاب آفر میتونی برای اقامت اقدام کنی.

    با توجه به اینا و چیزایی که خودت میدونی و دیدی فکر میکنی کدوم گزینه ی بهتری باشه.
    خیلی ازت ممنونم

    • امير حسين روشناس

      خب خودت جواب خودت رو دادی. پیدا کردن کار ظاهرا برای رشته برق Peng هم می خواد و همونطوری که گفتی تورنتو شاید موقعیت کاری بیشتر پیدا بشه. اما مساله اقامت که گفتی هم چیز کوچیکی نیست. ونکوور نکته دیگه ای که داره، هزینه مسکن احتمالا بالاتر از تورنتو باید باشه. من ونکوور رو ندیدم و نمی تونم در مورد اونجا اظهار نظر کنم. ولی با توجه به آپشن اقامت بعدش، شاید اون انتخاب مطمئن تری باشه.

  23. سئو کار تو کانادا به درد میخوره ؟

    با حضور فیزیکی

  24. یکی از بهترین پست ها بود من اسم این پست رو پست انگیزشی میزارم !

  25. فقط میتونم بگم دمت گرم همیشه پیروز باشی

  26. تا اینجا که وبلاگو خوندم به نظرم این یکی از چند پست برتر باشه … دستت درد نکنه واقعا داری لطف میکنی.
    مهاجرت نسخه ای برای همه نیست. صحیح است!
    به نظرم تجربه زندگی موفق هیج انسانی نمیتونه لزوما، عینا مسیر موفقیت زندگی انسان دیگه ای باشه

  27. چقد خوب نوشتید دقیقاااا حرفای خودمه.. این همه استرسی که دارم از تصمیم و کارهای جانبیش.. واقعا ممنونم

  28. وای عاااالی بود
    عین این پس گردنیهایی بود که از سر دوست داشتن بهت میزنن و بیدارت میکنن عمل میکنه این پستتون چسبید آقا، چسبید

  29. سلام.من یک شهروند ۲تابعیتی(ایرانی-عراقی) هستم.ایران بدنیا اومدم و بعد از ۲۷سال سن شناسنامه بهم ندادن.هرجا موقعیت خوب کاری واسم پیش اومد بخاطر این محدودیت ها از دستش دادم.خیلی کارها انجام دادم ولی همش ب بن بست میخورد.تا اینکه فکرم به این رسید که پناهنده بشم.و زندگی رو از نو شروع کنم.دارم کلاس زبان میرم و دنبال کلاسهای ارایشگری و اشپزیم.هدف من رسیدن به اروپاست ولی با تخصصی که بتونم بواسطه ش کار کنم.ولی از دیپورت شدن میترسم.اخه همین سرمایه ناچیز و ک ب سختی بدست اوردم از دست میدم.ب جز تبعات دیگش
    امیدوارم که بتونم موفق بشم و پیشرفت کنم

    • امير حسين روشناس

      براتون ارزوی موفقیت می کنم. اروپا یا آمریکای شمالی مدبینه فاضله نیستند ولی شاید شرایطشون برای شما بهتر از ایران باشه.

  30. سلام بابا دست مریزاد خدا قوت.

  31. سلام آقای روشناس…. خدا قوت و ممنون از راهنمایی های خوبی که می کنین
    یه سوال از حضورتون داشتم ..آیا بدون داشتن مدرک زبان می تونیم اقدام کنیم برای پروسه مهاجرت و بعد در حین انجام کارهای مهاجرت مدرک زبانمون را قوی کنیم و آیلتس بگیریم؟؟؟

    • امير حسين روشناس

      فکر نمی کنم. تا جایی که من می دونم – و ممکنه اطلاعاتم خیلی دقیق نباشه – الان هم برای اکسپرس انتری و هم اریمای کبک، باید مدرک زبان رو از اول آماده داشته باشید وگرنه در گردونه رقابت با سایر کاندیداها، شانسی ندارید.

  32. سلام داداش وقتت بخیر
    میدونم خیلی وقت از این پیج گذشته ولی بید میپرسیدم.
    من برای دوره کوواپ رشته حسابداری با چند تا موسسه صحبت کردم که هرکدوم اطلاعات خیلی متفاوتی دادن بهم.خودت تو این زمینه اطلاعاتی داری یا کسی از دوستان مقیم کسی به این روش مهاجرت کرده که اطلاعات داشته باشه…ممنون میشم اگه معرفی کنی
    ممنون

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*